میل جمعی برای لذت بردن از شهر
داوود پنهانی
روزنامه نگار
تمایل به غذا خوردن بیرون از خانه، مصرف فست فود و مراجعه به انواع و اقسام رستورانها گسترشی روزافزون یافته است. در این میل جمعی، بسته به پایگاه طبقاتی و وضعیت مالی، اقشار مختلف جامعه هر یک به رستورانهای باب طبع خود مراجعه میکنند. این علاقه روزافزون منجر به شکلگیری رستورانهای بیشمار در شهر شده است، صنعتی رو به گسترش با سود مناسب خبر از تغییر رویکردی میدهد که زندگی شهری به آن دچار شده است. این تغییر رویکرد را از دو منظر میتوان مورد توجه قرار داد: در بخش نخست میتوان به بررسی وضعیتی پرداخت که در نتیجه کار بیرون از خانه، طولانی تر شدن ساعات کاری و افزایش فاصله جغرافیایی محل زندگی و محل کار به وجود آمده است.
روزنامه نگار
تمایل به غذا خوردن بیرون از خانه، مصرف فست فود و مراجعه به انواع و اقسام رستورانها گسترشی روزافزون یافته است. در این میل جمعی، بسته به پایگاه طبقاتی و وضعیت مالی، اقشار مختلف جامعه هر یک به رستورانهای باب طبع خود مراجعه میکنند. این علاقه روزافزون منجر به شکلگیری رستورانهای بیشمار در شهر شده است، صنعتی رو به گسترش با سود مناسب خبر از تغییر رویکردی میدهد که زندگی شهری به آن دچار شده است. این تغییر رویکرد را از دو منظر میتوان مورد توجه قرار داد: در بخش نخست میتوان به بررسی وضعیتی پرداخت که در نتیجه کار بیرون از خانه، طولانی تر شدن ساعات کاری و افزایش فاصله جغرافیایی محل زندگی و محل کار به وجود آمده است.
داوود پنهانی
روزنامه نگار
تمایل به غذا خوردن بیرون از خانه، مصرف فست فود و مراجعه به انواع و اقسام رستورانها گسترشی روزافزون یافته است. در این میل جمعی، بسته به پایگاه طبقاتی و وضعیت مالی، اقشار مختلف جامعه هر یک به رستورانهای باب طبع خود مراجعه میکنند. این علاقه روزافزون منجر به شکلگیری رستورانهای بیشمار در شهر شده است، صنعتی رو به گسترش با سود مناسب خبر از تغییر رویکردی میدهد که زندگی شهری به آن دچار شده است. این تغییر رویکرد را از دو منظر میتوان مورد توجه قرار داد: در بخش نخست میتوان به بررسی وضعیتی پرداخت که در نتیجه کار بیرون از خانه، طولانی تر شدن ساعات کاری و افزایش فاصله جغرافیایی محل زندگی و محل کار به وجود آمده است. از این زاویه ما با شهروندانی مواجهیم که ساعات بسیاری از عمر خود را بیرون از محل زندگی سپری میکنند و خانه برایشان حکم خوابگاه پیدا کرده است. در خانوادههایی که زن و مرد و حتی بچهها روز خود را بیرون از خانه به کار یا تحصیل میگذرانند این وضعیت نمود بیشتری دارد. در نتیجه زمان با هم بودن برای این افراد به همان ساعات اندک شبانهای محدود میشود که بعد از سپری شدن ساعات کار بیرون از خانه برایشان باقی میماند. چنین شهروندانی غذای خود را بیرون از خانه میخورند، این شاید از سر ناچاری باشد. تغییراتی که در نتیجه سبک زندگی و کار افراد به وجود آمده خود را در همنشینی اعضای خانواده نیز نشان داده است، در نتیجه ساعات محدود تری برای اعضای خانواده باقی میماند تا با هم سپری کنند. در گذشته کسبه برای مصرف نهار راهی خانه خود میشدند. ساعات کار ادارات و شرکتها هم محدود تر بود و ترافیکی وجود نداشت که افراد نگران دیر رسیدن باشند. اگر به برخی شهرهای کوچک مراجعه کنید خواهید دید که الگوی پیشین هنوز هم در این شهرها قابل مشاهده است. این نشان میدهد که تغییرات یاد شده در شهرهای بزرگ به واسطه رشد انبوه و دیگر نکات مورد اشاره بیشتر بوده است. در میان این شهرها، ابرشهر تهران نمونه خاصی است که خود را از دیگر شهرهای ایران جدا کرده و تغییرات مورد نظر را در پایتخت بهتر میتوان مشاهده کرد. اما همه علاقه ما را به مصرف غذای بیرون از خانه نمیتوان بر مبنای این فرض تحلیل کرد.
مصرف غذا بیرون از خانه را ، جدا از وضعیتی که در نتیجه کار افراد به آنها تحمیل میشود میتوان شیوهای جدید از زندگی شهری به شمار آورد که در نتیجه تغییر در الگوهای سبک زندگی افراد شکل گرفته است.ما تمایل داریم از غذای بیرون از خانه استفاده کنیم، به رستورانهای مختلف سرک میکشیم، پرسه میزنیم و در نتیجه تمایل به مصرف انبوه پدیدهای با عنوان زندگی شهری، همه چیز را مصرف میکنیم. از پارک و پیاده رو و کافه گرفته تا انواع و اقسام رستوران. در این شیوه جدید، در این سبک تازه از زندگی، مراجعه به رستوران، پرسه زدن در مجتمعهای تجاری- حتی اگر به قصد خرید نباشد- نشان از سبکی تازه از زندگی میدهد که در شهرها و میان شهروندان باب شده و رو به گسترش است. مصرف در این شیوه از زندگی به قصد لذت انجام میشود. ما با مراجعه به رستورانها، در لذتی جمعی شریک میشویم که تا پیش از این پدیدههایی چون سینما یا پارک آن را در اختیارمان میگذاشتند. اما در زندگی امروز، در شهر تازه، در سبک نو زندگی، شهر دیگر آن هیولای غول آسایی نیست که همچون شهرهای کوچک به محض تاریک شدن هوا به قصد فاصله گرفتن از آن خیابان هایش را به سمت خانه ترک کنیم. خیابانهای شهرهای کوچک را در ساعات پایانی روز به یاد بیاورید که به سرعت خالی میشوند و آن را با خیابانهای شبانه تهران مقایسه کنید که زندگی در این ساعات با خروج افراد از محل کار تازه و این بار به منظور تفریح شلوغ میشوند. در این زندگی نو، طبیعی است که استفاده از رستوران هاو فست فودها افزایش پیدا کند. نکتهای که حتی هشدارهای بهداشتی مبنی بر مضر بودن این نوع غذا نیز نتوانسته تمایل به استفاده از آن را کاهش دهد، چه آنکه در این علاقه تنها عنصر غذا نیست که تاثیرگذار است. شهر است که حضور دارد و خود را به شهروندانش تحمیل کرده است. حضور در شهر است که لذت میآورد و مصرف محصولات آن را افزایش میدهد. اگر دقت کنید بسیاری از ما زمانی که مثلا یک پیتزا را در خانه میخوریم لذت آن را با لذتی که از خوردن آن در رستوران وجود دارد یکسان نمیدانیم. این بخشی از جادوی شهر است که چشمان همه ما را به خود جلب کرده و شیوهای تازه از زیستن را پیش پایمان نهاده است. در این شیوه جدید چه به واسطه محل کار و چه به واسطه تمایل به لذت بردن از شهر، خانه ترک میشود و آشپزخانه ضرورت خود را از دست میدهد.
روزنامه نگار
تمایل به غذا خوردن بیرون از خانه، مصرف فست فود و مراجعه به انواع و اقسام رستورانها گسترشی روزافزون یافته است. در این میل جمعی، بسته به پایگاه طبقاتی و وضعیت مالی، اقشار مختلف جامعه هر یک به رستورانهای باب طبع خود مراجعه میکنند. این علاقه روزافزون منجر به شکلگیری رستورانهای بیشمار در شهر شده است، صنعتی رو به گسترش با سود مناسب خبر از تغییر رویکردی میدهد که زندگی شهری به آن دچار شده است. این تغییر رویکرد را از دو منظر میتوان مورد توجه قرار داد: در بخش نخست میتوان به بررسی وضعیتی پرداخت که در نتیجه کار بیرون از خانه، طولانی تر شدن ساعات کاری و افزایش فاصله جغرافیایی محل زندگی و محل کار به وجود آمده است. از این زاویه ما با شهروندانی مواجهیم که ساعات بسیاری از عمر خود را بیرون از محل زندگی سپری میکنند و خانه برایشان حکم خوابگاه پیدا کرده است. در خانوادههایی که زن و مرد و حتی بچهها روز خود را بیرون از خانه به کار یا تحصیل میگذرانند این وضعیت نمود بیشتری دارد. در نتیجه زمان با هم بودن برای این افراد به همان ساعات اندک شبانهای محدود میشود که بعد از سپری شدن ساعات کار بیرون از خانه برایشان باقی میماند. چنین شهروندانی غذای خود را بیرون از خانه میخورند، این شاید از سر ناچاری باشد. تغییراتی که در نتیجه سبک زندگی و کار افراد به وجود آمده خود را در همنشینی اعضای خانواده نیز نشان داده است، در نتیجه ساعات محدود تری برای اعضای خانواده باقی میماند تا با هم سپری کنند. در گذشته کسبه برای مصرف نهار راهی خانه خود میشدند. ساعات کار ادارات و شرکتها هم محدود تر بود و ترافیکی وجود نداشت که افراد نگران دیر رسیدن باشند. اگر به برخی شهرهای کوچک مراجعه کنید خواهید دید که الگوی پیشین هنوز هم در این شهرها قابل مشاهده است. این نشان میدهد که تغییرات یاد شده در شهرهای بزرگ به واسطه رشد انبوه و دیگر نکات مورد اشاره بیشتر بوده است. در میان این شهرها، ابرشهر تهران نمونه خاصی است که خود را از دیگر شهرهای ایران جدا کرده و تغییرات مورد نظر را در پایتخت بهتر میتوان مشاهده کرد. اما همه علاقه ما را به مصرف غذای بیرون از خانه نمیتوان بر مبنای این فرض تحلیل کرد.
مصرف غذا بیرون از خانه را ، جدا از وضعیتی که در نتیجه کار افراد به آنها تحمیل میشود میتوان شیوهای جدید از زندگی شهری به شمار آورد که در نتیجه تغییر در الگوهای سبک زندگی افراد شکل گرفته است.ما تمایل داریم از غذای بیرون از خانه استفاده کنیم، به رستورانهای مختلف سرک میکشیم، پرسه میزنیم و در نتیجه تمایل به مصرف انبوه پدیدهای با عنوان زندگی شهری، همه چیز را مصرف میکنیم. از پارک و پیاده رو و کافه گرفته تا انواع و اقسام رستوران. در این شیوه جدید، در این سبک تازه از زندگی، مراجعه به رستوران، پرسه زدن در مجتمعهای تجاری- حتی اگر به قصد خرید نباشد- نشان از سبکی تازه از زندگی میدهد که در شهرها و میان شهروندان باب شده و رو به گسترش است. مصرف در این شیوه از زندگی به قصد لذت انجام میشود. ما با مراجعه به رستورانها، در لذتی جمعی شریک میشویم که تا پیش از این پدیدههایی چون سینما یا پارک آن را در اختیارمان میگذاشتند. اما در زندگی امروز، در شهر تازه، در سبک نو زندگی، شهر دیگر آن هیولای غول آسایی نیست که همچون شهرهای کوچک به محض تاریک شدن هوا به قصد فاصله گرفتن از آن خیابان هایش را به سمت خانه ترک کنیم. خیابانهای شهرهای کوچک را در ساعات پایانی روز به یاد بیاورید که به سرعت خالی میشوند و آن را با خیابانهای شبانه تهران مقایسه کنید که زندگی در این ساعات با خروج افراد از محل کار تازه و این بار به منظور تفریح شلوغ میشوند. در این زندگی نو، طبیعی است که استفاده از رستوران هاو فست فودها افزایش پیدا کند. نکتهای که حتی هشدارهای بهداشتی مبنی بر مضر بودن این نوع غذا نیز نتوانسته تمایل به استفاده از آن را کاهش دهد، چه آنکه در این علاقه تنها عنصر غذا نیست که تاثیرگذار است. شهر است که حضور دارد و خود را به شهروندانش تحمیل کرده است. حضور در شهر است که لذت میآورد و مصرف محصولات آن را افزایش میدهد. اگر دقت کنید بسیاری از ما زمانی که مثلا یک پیتزا را در خانه میخوریم لذت آن را با لذتی که از خوردن آن در رستوران وجود دارد یکسان نمیدانیم. این بخشی از جادوی شهر است که چشمان همه ما را به خود جلب کرده و شیوهای تازه از زیستن را پیش پایمان نهاده است. در این شیوه جدید چه به واسطه محل کار و چه به واسطه تمایل به لذت بردن از شهر، خانه ترک میشود و آشپزخانه ضرورت خود را از دست میدهد.
ارسال نظر