چگونه شکستی موفقیتآمیز داشته باشیم
مترجم: مریم رضایی پائول سیمون گفته «زمین خوردن را یاد بگیرید، قبل از این که پرواز را بیاموزید. » شکست خوردن ضربه سختی به هر فردی وارد میکند. بیشتر ما حتی تا حدی با حس محتاط بودن نسبت به کلمه «شکست» بزرگ میشویم که سعی میکنیم از کودکی تا حد امکان از صدای بلند والدینمان، یا باختن در بازی با همسالانمان، یا شرمسار شدن جلوی همکلاسیهایمان در مدرسه دوری کنیم، اما برای تغییر اثر شکست در زندگی کاری و تبدیل آن به موقعیتی مثبت و پربازده راههایی وجود دارد. جی استینفلد، موسس و مدیر عامل شرکت Blind.
مترجم: مریم رضایی پائول سیمون گفته «زمین خوردن را یاد بگیرید، قبل از این که پرواز را بیاموزید.» شکست خوردن ضربه سختی به هر فردی وارد میکند.
بیشتر ما حتی تا حدی با حس محتاط بودن نسبت به کلمه «شکست» بزرگ میشویم که سعی میکنیم از کودکی تا حد امکان از صدای بلند والدینمان، یا باختن در بازی با همسالانمان، یا شرمسار شدن جلوی همکلاسیهایمان در مدرسه دوری کنیم، اما برای تغییر اثر شکست در زندگی کاری و تبدیل آن به موقعیتی مثبت و پربازده راههایی وجود دارد. جی استینفلد، موسس و مدیر عامل شرکت Blind.com به این راهها اشاره کرده است:
شکست را بپذیرید
در شرکت Blinds.com همیشه امکان شکست در برخی از کارهای ما وجود دارد. اگر در این شرکت کار کنید و حداقل گاهی شکست نخورید، مشخص است که به اندازه کافی در مورد امور مختلف فکر نمیکنید.
یکی از ارزشهای کلیدی شرکت ما «تجربه کردن بدون ترس از شکست است.» من از اینکه احساس ترس حتی بر باهوشترین و خلاقترین کارمندان غلبه میکند متنفرم و به همین دلیل تصمیم گرفتم این حس ترس را در شرکت خودم از بین ببرم و آن را با علاقهمندی برای تجربه کردن و توسعه مداوم جایگزین کنم. من به عنوان یک مدیر، بسیاری از کارها را در همان دفعه اول به درستی انجام نمیدهم؛ پس چگونه از کارمندانم انتظار داشته باشم که اینگونه باشند؟ سعی کنید هر چیز را امتحان کنید، یاد بگیرید و برای دفعه بعد آن را بهتر انجام دهید. این تغییر الگو میتواند برای شما سودآوری داشته باشد.
سریعتر و هوشمندانهتر شکست بخورید
من به شدت ریسک گریز هستم. برای اینکه موقعیت شکست مثبتی داشته باشم و سلامت روانم را به عنوان یک مدیر عامل حفظ کنم، باید پروژههای بزرگ را به شیوهای کنترل شده اداره کنم که هر گاه شکست رخ دهد، اثر آن کاهش یابد. در شرکت ما هیچگاه پروژهها به طور کامل منحل نمیشوند. در عوض دقیقا میدانیم که چه کارهایی را چه زمانی و چرا انجام ندادهایم و سپس از همان نقطه کار را از سر میگیریم. توصیه من این است که در عمر کاری خود نقطه بنبست پروژهها را جزو برنامهریزی روزانه خود انجام دهید. این کار برای شما کاملا جدید خواهد بود. کارمندان من به جای اینکه بگویند «خیلی خوب شروع کردهایم و باید منتظر باشیم ببینیم چه پیش میآید،» میگویند «چه نتایجی را میتوانیم در این چند تاریخ مختلف انتظار داشته باشیم و اگر به نتایج مورد نظرمان دست پیدا نکردیم، چه باید بکنیم؟»
این یعنی آنها قبل از وقوع هر چیزی، خود را برای آن آماده میکنند. همچنین بدون اینکه نگران آینده باشند، برای تجربه کردن قدرت میگیرند.
فرصتها را از دل شکست بیرون بیاورید.
وقتی به اشتباهاتی که قبلا در کسبوکارمان مرتکب شدهایم نگاه میکنم، متوجه میشوم که از این شکستها اطلاعات و دانش زیادی به دست آوردهایم:
در مورد مشتریانمان یاد گرفتهایم که اولویتهای آنها چیست، چه میزان حاضرند هزینه کنند و دوست دارند چگونه با آنها رفتار شود.
در مورد تکنولوژی به این نتیجه رسیدهایم که به چه ابزارهایی نیاز داریم، تکنولوژیهای جدید چه ارزشی برای ما دارند، چه چیزهایی را باید برونسپاری کنیم و چه چیزهایی را باید در داخل بسازیم.
در مورد گزارشنویسی دریافتهایم که چه معیارهایی واقعا اهمیت دارند، چگونه بهترین دادهها را جمعآوری کنیم و چگونه سنجیدههایمان را تفسیر کنیم.
در مورد کارمندان فهمیدهایم که قابلیتهای اصلی و علاقه آنها در کجا قرار گرفتهاند، چه کسانی میتوانند شسکت را به موفقیت تبدیل کنند و چه کسانی مدیران واقعی هستند.
بخشی از یک شکست موفقیتآمیز، تفسیر درسهایی است که خود را به ما نشان میدهند. به یاد داشته باشید که همیشه آن چیزی که خودتان به دنبالش هستید نمیآموزید.
رویکرد محور باشید
گاهی اوقات اداره کردن یک کسبوکار مثل کار یک چشم پزشک است؛ اینکه بپرسید «با کدام لنز واضحتر میبینید؟ لنز شماره ۱ یا ۲؟» و شاهد هستید هیچگاه کارمندی که اولین بار لنز اصلاحی درست را انتخاب نکرده، آشفته و ناراحت نمیشود.
باختن یک نتیجه را نشان میدهد، اما شکست یک رویکرد را منعکس میکند. پذیرای این رویکرد باشید تا کمک کنید تواناییهای شرکتتان برای یادگیری و توسعه افزایش یابد.
ارسال نظر