احتمالا شما هم با ما موافقید که اگر فورد موستانگ در سال 1964 ساخته نمی‌شد، شاید هیچ گاه کابوی‌های آمریکایی مثل پونتیاک فایر برد، شورولت کامارو، پلیموث باراکودا یا دوج چلنجر به تولید نمی‌رسید. یک جورهایی فورد موستانگ اولین کسی بود که هفت‌تیرش را کشید و شلیک کرد. اما انصافا جنرال موتورز هم انگار منتظر بود تا انبار باروتش را یکی آتش بزند. چون به فاصله دو سال بعد از معرفی موستانگ یعنی در سال 1966 اقدام به ساخت دو محصول برای مبارزه با فورد کرد. این بار جنرال موتورز به سراغ دو برندش یعنی شورولت و پونتیاک رفت و با استفاده از یک پلت‌فرم مشترک، دو خودروی به یاد ماندنی را تولید کرد. به این ترتیب کلاس جدید از خودروهای آمریکایی به نام Pony Car که فورد بنیانگذار آن بود حالا دو برادر به نام‌های شورولت کامارو و پونتیاک فایر برد را میزبانی می‌کرد. البته کامارو کمی زودتر برای این مبارزه آماده شد. اما در سال 67 هر دو خودرو برای فورد خط و نشان‌ها کشیدند. این بار درباره شورولت کامارو سخن نمی‌گوییم چون قرار است در هفته‌های آینده به دیدار یک نمونه کمیابش برویم و لذت این دیدار را با شما قسمت کنیم. اما حالا که Pontiac firebird Trans AM به دیدارمان آمده، پس باید قدم میهمان را گرامی بداریم.

تاریخچه
تعریف سران جنرال موتورز از پانی کاری که قرار بود در مقابل فورد قد عَلم کند، بسیار ساده بود. یک خودروی دو درب با ظاهری خشن که بیش از اینکه خودروی راحتی باشد باید آدرنالین خون را افزایش دهد. البته کار طراحان آنقدرها هم سخت نبود زیرا قبل از اینکه پونتیاک فایر برد را طراحی کند، شورولت کامارو را ساخته بود و به دلیل اینکه هر دو خودرو از یک پلت‌فرم مشترک استفاده می‌کردند، طراحی فایربرد آنقدرها طول نکشید، اما در نهایت خودرویی ساخته شد که هر چند خون جی ام در رگ‌هایش جریان داشت اما سعی شده بود شخصیتی مستقل داشته باشد. جنرال موتورز پلت‌فرم F-Body را در اختیار طراحان قرار داد و کامارو و فایربرد روی این پلت‌فرم بنا شد.

پلت‌فرمی که یکی از موفق‌ترین‌ها در تاریخ جنرال موتورز به شمار می‌رود و این دو خودرو تا آخرین سال تولید نیز با استفاده از همین پلت‌فرم که آپدیت می‌شد، ساخته شدند. هر چند فرم کل اتاق هر دو خودرو شبیه به هم است، اما پونتیاک و کامارو در جزئیات به‌خصوص در نمای جلو و عقب و کابین با هم متفاوت هستند. پونتیاک در نسل اول از پیشرانه‌های ۲۳۰ و ۲۵۰ اینچ مکعبی ۶ سیلندر، ۳۲۶ هشت سیلندر، ۳۵۰ هشت سیلندر و ۴۰۰ هشت سیلندر استفاده کرد. پر حجم‌ترین و قوی‌ترین پیشرانه در تولیدات نسل اول نمونه ۴۰۰ اینچ مکعبی یا ۶/ ۶ لیتری بود. پونتیاک مدل فایربرد را در نسل اول در انواع کانورتیبل و کوپه و مدل‌های فایربرد استاندارد و مدل ترانس ام تولید کرد. البته مدل ترانس ام در سال ۱۹۶۹ به بازار آمد. این مدل قوی‌ترین و سرسخت‌ترین فایربرد در نسل اول بود. در سال ۱۹۷۰ نسل جدید پونتیاک فایربرد با بدنه‌ای کاملا اسپرت و جذاب ساخته شد. باز هم این خودرو همزمان با برادر بزرگ‌ترش کامارو معرفی شد. هر دو خودرو این بار بدنه‌ای جذاب و پیشرفته از نظر طراحی و آیرودینامیک داشتند که دل هر علاقه‌مندی را می‌بردند. پونتیاک ۱۱ پیشرانه ۶ و ۸ سیلندر را برای نسل دوم در نظر گرفته بود. پونتیاک در نسل دوم انواع مختلفی از فایربرد را تولید کرد که فایربرد Bace یا استاندارد، Esprit، Formula،Transam،Transam SW۶،Skybird،Yellowdird و چندین ورژن خاص مثل Black Special Edition، Gold Special Edition، Macho Trans-Am،Pace Car Indy ۵۰۰ Edition و چند ورژن دیگر از جمله تولیدات خاص نسل دوم هستند.


فنی
در بخش فنی پونتیاک برای ترانس همیشه سنگ تمام گذاشته است. در سال ۱۹۷۰ پونتیاک برای این خودرو پیشرانه ۴۵۵ اینچ مکعبی را تدارک دیده بود که می‌توانست ۳۶۰ اسب بخار نیرو و ۵۰۰ پوند بر فوت گشتاور تولید کند. یعنی اگر در سال ۱۹۷۰ یک ترانس ام با پیشرانه موسوم به ۴۵۵ HO خریداری می‌کردید، ۶۷۸ نیوتن متر گشتاور زیر پدال گاز انتظار شما را می‌کشید. اما عقاب طلایی مورد نظر ما در سال ۱۹۷۷ متولد شده است و رنگی مشکی با خط کشی طلایی دارد. این تریم از رنگ‌بندی و خط کشی را باید یکی از جذاب‌ترین و زیباترین تزئینات در ترانس ام به حساب آورد. پیشرانه استاندارد این خودرو نمونه ۶/ ۶ لیتری ۸ سیلندری است که به‌صورت استاندارد درون سینه این خودرو وجود داشته است. البته پیشرانه این خودرو تغییراتی کوچک را نیز تجربه کرده که باعث افزایش راندمان و قدرت آن شده است. از جمله این تغییرات باید به استفاده از سرسیلندرهای جدید با سوپاپ‌های بزرگ‌تر نسبت به حالت استاندارد اشاره کرد. سوپاپ‌هایی که با قطر بیشتر باعث می‌شوند مقدار بیشتری از سوخت و هوا وارد سیلندر شود و در نتیجه قدرت و گشتاور تولید شده در اثر انفجار در سیلندر افزایش می‌یابد. همچنین سیستم جرقه‌زنی پیشرانه به کمک استفاده از دلکوMSD و کیت ان می‌تواند تا ۵۵ هزار ولت برق را به سر شمع‌ها انتقال دهد تا در اثر جرقه ضخیم‌تر در سر شمع‌ها، ۶ هزارو ۶۰۰ سی‌سی سوخت و هوا به آتش کشیده شود. همچنین سیستم اگزوز هم مورد بازنگری قرار گرفته و با استفاده از قطعات جدید می‌تواند سوخت و هوای سوخت یا هیدروکربن سوخته را راحت‌تر از فضای سیلندر خارج کند. به این ترتیب فضای سیلندر بهتر و سریع‌تر از دود تخلیه می‌شود. در نتیجه فضای بیشتری برای سوخت و هوایی که در حال ورود به سیلندر هستند باقی می‌ماند. از این رو در نهایت راندمان حجمی پیشرانه بالا رفته و قدرت بیشتری در موتور تولید می‌شود.

این پونتیاک دوست داشتنی مجهز به ترمزهای دیسکی در هر چهار چرخ است. به این ترتیب در حالی که قدرت پیشرانه افزایش یافته است، قدرت ترمزگیری نیز بهبود یافته تا از نظر ایمنی نیز ترانس ام یک خودروی قابل اطمینان باشد. دیفرانسیل عقب اصطلاحا به LSD مجهز است. به این معنی که در حوضینگ دیفرانسیل صفحات کلاچی وجود دارد که در لحظه انتقال نیرو به پولوس‌ها و سپس چرخ‌ها، با فشرده شدن روی یکدیگر، اجازه هرزگردی زیاد به لاستیک‌ها را نمی‌دهند. البته تصور نکنید به این ترتیب پس چرخ‌ها دیگر دچار هرزگردی نمی‌شوند زیرا قدرت و گشتاور پیشرانه آنقدر زیاد هست که حتی بر دیفرانسیل مجهز به صفحات کلاچ هم غلبه کند. البته رینگ‌های ١٥*١٠ با لاستیک‌های ٢٩٥/ ٥٠/ در عقب و ١٥*٨با لاستیک‌های ٢٣٥ میلی متری در جلو هم هیبتی زیبا برای این خودرو ایجاد کرده‌اند. رینگ‌های برند cragar این خودرو یکی از پرفروش‌ترین رینگ‌های خودروهای آمریکایی هستند. سیستم تعلیق فایربرد ترانس ام به خودی خود دارای تفاوت‌هایی با فایربردهای معمولی است. در واقع باید گفت به دلیل اینکه ترانس‌ام اوج یک فایربرد به حساب می‌آید، از نظر امکانات رفاهی و فنی نیز تفاوت‌هایی با دیگر نمونه‌ها دارد. به‌طور مثال باید به فرمان هیدرولیک قابل تنظیم، شیشه بالابرهای برقی، کولر، شیشه گرمکن عقب، دیفرانسیل LSD یا لغزش محدود، میل تعادل‌های قوی‌تر در جلو و عقب و... اشاره کرد. اما ترانس‌ام حالا ۴۰ ساله ما، علاوه بر آنچه که ذکر شد، دارای قطعه ترکشن بار در سیستم تعلیق عقب نیز هست. این قطعه با قرارگیری در زیر فنرهای شمش عقب، اجازه انعطاف بالا به این فنرها را نمی‌دهد. از این رو شتابگیری خودرو به خصوص در مسیرهای مستقیم بهبود می‌یابد. خودروی مورد نظر ما یک دوره بازسازی کامل با صرف هزینه و وقت بسیار را پشت سر گذاشته است و از این نظر یکی از خودروهای نو نوار شده کلاسیک به حساب می‌آید. در پایان از همکاری صمیمانه مالک خودرو آقای سعید فرجی با ضمیمه هفتگی دنیای ماشین سپاسگزاری می‌کنیم.

طراحی
در همه سال‌هایی که مدل فایربرد ساخته شد، ورژن ترانس ام همچون نگینی بر انگشتری این خودرو می‌درخشید. ترانس ام که نامش را از سری مسابقات اتومبیلرانی ترانس‌ام در آمریکا گرفته بود، هنوز هم خواستنی‌ترین پونتیاک سری فایربرد است. اما به عقیده بسیاری از علاقه‌مندان و کارشناسان، زیباترین ترانس ام‌ها در سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۸ ساخته شدند. در سال ۱۹۷۷ پونتیاک یک فیس لیفت بی‌نظیر را روی اتاق فایربرد انجام داد. در این سال چراغ‌های گرد جلو جایشان را به چراغ‌های مستطیلی دادند. چراغ‌هایی که چهره خودرو را بسیار جذاب‌تر از گذشته کردند. سپرها نیز کمی تغییر کرد و رنگ‌آمیزی بدنه هم جذاب‌تر از قبل انجام شد. لبه رو به جلو قسمت زیرین سپر در جلو همچون یک اسپویلر به نظر می‌رسد. عقاب بال برافراشته آتشین روی درب محفظه موتور و آبشش‌های کناری گلگیر عقب نیز یکی دیگر از جذابیت‌های همیشگی مدل ترنس ام نسل دوم است که البته انگار در سال ۱۹۷۷ به اوجش رسید. استایل کلی خودرو با آن هود روی درب محفظه موتور آنقدر پر ابهت است که انگار با یک بوکسور میان‌وزن رو‌به‌رو هستید که ضربات هوک هم قدرتمند است و هم سریع. اگر هم روزی پشت چراغ قرمز به تورش بخورد، نباید تصور کنید چون خودروی شما پدال گاز برقی و سیستم VVT در پیشرانه دارد از پس آن برمی‌آید زیرا پیشرانه ۸ سیلندرش برای همین روزها ساخته شده است. گلگیرهای کناری هم آنقدر پر‌حجم ساخته شده‌اند که برای عبور از فضاهای تنگ باید مراقب باشید به موانع برخورد نکنند. ترانس ام از جمله خودروهایی است که بدون ستون B یا وسط ساخته شده و به همین دلیل از نمای کناری کشیده‌تر از آنچه هست به نظر می‌رسد. اما طراحان برای افزایش ایمنی ستون C یا ستون عقب را با قطر زیاد طراحی کردند و این ستون حتی در مدل‌های T-Top که اتاقی با سقف نیمه دارند، محکم‌تر از دیگر مدل‌ها ساخته شده است. صحبت در مورد ضریب آیرودینامیکی یا میزان مقاومت بدنه خودرو در مقابل جریان هوا زمانی جذاب‌تر می‌شود که از نمای کناری قوس دماغه خودرو را تا شیشه جلو و قوس شیشه عقب دنبال کنید. این آیرودینامیک خوب با استفاده از یک اسپویلر یا باله روی درب محفظه صندوق عقب کامل‌تر نیز می‌شود.در نمای عقب این خودرو چراغ‌های کشیده‌ای وجود دارد که به‌صورت افقی با خطوطی همراه شده است. نمای عقب طوری طراحی شده که انگار چراغ‌ها پشت یک پرده روشن شده‌اند و همین موضوع باعث می‌شود این چراغ‌ها حتی امروز که خودروها به چراغ‌های LED مجهز شده‌اند هم جذاب و زیبا به نظر برسد.

کابین

کابین یک پانی کار یعنی فضایی که دو سرنشین جلو بیشترین راحتی را دارند و فضای صندلی‌های عقب آن آنقدرها قابل استفاده نیست زیرا این کابین با رویکرد ۲+۲ طراحی شده نه یک کابین ۴ نفره. از این رو در پونتیاک هم همین قانون وجود دارد. راننده و سرنشین کناریش می‌توانند از سواری خودرو لذت ببرند اما فضای عقب فقط برای افرادی مناسب است که قدی کمتر از ۱۷۰ سانتی متر دارند و در واقع برای اینکه در این فضا راحت بنشینید باید یک نوجوان ۱۱ ساله باشید! درون کابین فارغ از هر رنگی که باشد، یک فرمان سه شاخه زیبا انتظارتان را می‌کشد که روکشی از چرم دارد. حدودا ۳ متر با نوک دماغه خودرو فاصله دارید و طراحی خودرو هم به‌گونه‌ای است که دماغه خودرو زاویه رو به بالایی دارد. پس بهترین حالت پشت فرمان قرار گرفتن حالتی است که دید به اطراف کامل باشد زیرا نوک دماغه خودرو را نمی‌توانید ببینید. دید رو به عقب نیز به دلیل سبک طراحی خودرو بسیار محدود است و از اینجای کار به بعد بستگی دارد که چقدر تجربه راندن چنین خودروهایی را داشته باشید. اما یک حس خاص که اصلا هم کلیشه‌ای نیست درون کابین این خودرو وجود دارد. یک گرمای مردانه که وقتی دست روی فرمان می‌گذارید و شیفتر گیربکس اتوماتیک را به دست می‌گیری، انگار کسی حق ندارد از شما سبقت بگیرد و برایتان چراغ بدهد از سر راه کنار بروید. احساس راندن یک ترانس‌ام کاملا یک احساس مردانه است. به قول یکی از دوستان باید یک مرد باشید تا این احساس را لمس کنید.