تیر خلاص به اقتصاد

جاستین تالبوت زورن

در سال ۲۰۱۴، «پیتر تی یل» - مردی که مشاور دونالد ترامپ در امور مربوط به دره سیلیکون شد- مقاله‌ای در وال استریت ژورنال نوشت با عنوان «رقابت برای بازندگان» که فضایل انحصار شرکت‌ها را ستایش کرده و توضیح می‌داد که چرا بازارهای رقابتی مبالغه است. تی یل جلوتر از زمان خود بود. در حالی که ترامپ وعده مبارزه با قدرت متمرکز اقتصادی در مبارزات انتخاباتی را داده بود اما او از آن زمان خود را به‌عنوان یکی از مهمترین روسای جمهور مدافع انحصار در تاریخ جا انداخته است. در ۴ ژانویه، تیم ترامپ «جی کلی تون» - یکی از ادغام‌کنندگان وال استریت و وکیلی که متخصص تثبیت شرکت‌های بزرگ بود- را به‌عنوان رئیس SEC انتخاب کرد. به تازگی، یکی از مشاوران ارشد ترامپ نشانه‌ای فرستاد دال بر تایید پیشنهاد ادغام AT&T/ Time Warner و در نیویورک تایمز نوشت که اساسا «سطح بالای تمرکز در صنعت» هیچ مساله‌ای ندارد. شخص دونالد ترامپ هم با مدیریت اجرایی Sprint روابط خوبی دارد زیرا این شرکت به دنبال تایید برای ادغام مناقشه انگیز با T-Mobile است.

به نظر می‌رسد رویکرد اقتصادی تیم ترامپ روشن نیست. از یک سو، ترامپ با حضور در فاکس نیوز به «بازارهای زیرپوستی» تاخت اما مایک پنس به آغوش «ملی‌گرایی اقتصادی» در افتاد. با این توصیف، به نظر می‌رسد رهبران جمهوری‌خواه چشم‌انداز پیتر تی یل در مورد رقابت و قدرت متمرکز را پذیرفته‌اند. در حالی که کلمه «رقابت» در میان راست‌گراها روزگاری به مثابه «میهن‌پرستی»، «آزادی» یا «خانواده‌» بود اما محافظه‌کاران آن را به ترقی‌خواهانی مانند الیزابت وارن و برنی سندرز واگذار کرده‌اند که به‌طور فزاینده‌ای بر مبارزه با قدرت انحصاری و بازگرداندن بازارهای رقابتی متمرکز شده‌اند. در ماه ژوئن، وارن سخنرانی مهمی ایراد کرد با عنوان «مسابقه رقابت در اقتصاد آمریکا» که بر جوهره فلسفه اقتصادی‌اش تاکید کرد: طی سه دهه گذشته، روند ادغام جمعی یک تمرکز بی‌سابقه از قدرت را در اقتصاد ایجاد کرده و کارکرد بازارها را تضعیف و مختل کرده است.

تقریبا هر بخش صنعتی‌ای- مثلا ایرلاین‌ها، کشاورزی، مخابرات و ... - ذیل تعداد معدودی از شرکت‌ها با قدرت رو‌به‌رشد برای تعیین قیمت‌ها و تثبیت قواعد بازی تثبیت شده و تحکیم یافته‌اند. وارن گفت: «امروز در آمریکا رقابت در حال مرگ است». طی دهه گذشته، تعداد ایرلاین‌های مهم آمریکایی از ۹ به ۴ رسید. پنج غول بیمه‌ای هم‌اکنون بیش از ۸۳ درصد از بازار بیمه درمانی کشور را در دست دارند. سه شرکت، کنترل ۹۹ درصد از بازار دارو در کشور را در دست دارند. یک شرکت تقریبا ۸۰ درصد دانه‌های ذرت و بیش از ۹۰ درصد از دانه‌های سویا را می‌فروشد. پس از دهه‌ها تثبیت پیوسته - و با وجود اصلاح مالی- چندین بانک بزرگ کشور آنقدر بزرگ هستند که فرو نپاشند. افزایش ثبات و کاهش رقابت که به قلب خطاهای اقتصادی‌مان زده است شکایت رای‌دهندگان کلینتون و ترامپ را به یکسان فراهم خواهد کرد. زمانی که شرکت‌ها به جای رقابت با رقبا آنها را می‌بلعند، کارگران و مصرف‌کنندگان کشور گزینه‌های اندکی دارند.

این یعنی پول بیشتر برای مدیران و سهامداران اما به‌طور کلی یعنی قیمت‌های بالاتر برای مصرف‌کنندگان، درآمدهای کمتر، تهدید برای کیفیت محصولات و خدمات، نوآوری‌های اندک و قدرت سیاسی مستحکم‌تر. برای مثال، تثبیت اقتدار Comcast بر بازار مخابرات برای سود این شرکت خوب بوده اما تاثیرات بسیار منفی‌ای بر هزینه و کیفیت داشت. آمریکایی‌ها اکنون هزینه بسیاری نسبت به سایر کشورهای صنعتی برای سرویس‌های تلفن و اینترنت می‌پردازند و ما خدمات بدی دریافت می‌کنیم. تسلط وال مارت فقط کسب‌و‌کارهای کوچک را نابود نکرده یا فقط به درآمدها و شرایط کاری در بخش خرده‌فروشی آسیب نزده بلکه به تامین‌کنندگانی آسیب زده که محصولات را می‌سازند و آنها را وا می‌دارد تا درآمدهای خود را کاهش دهند و اغلب از سروته کیفیت بزنند تا بتوانند در این فضا بمانند.

در حالی که طرفداران انحصار مانند پیتر تی‌یل در مورد اهمیت فناوری و کارآفرینی صحبت می‌کنند اما شواهد نشان می‌دهد که تثبیت بازار، این آرمان‌ها را با کاهش انگیزه برای نوآوری و ایجاد موانع برای تازه‌واردان بازار تضعیف می‌کند. با توجه به تحقیقات در «بنیاد آمریکای جدید»، تعداد استارت‌آپ‌ها، از ۵۳ درصد در سال‌های میان ۱۹۷۷ و ۲۰۱۰ کاهش یافت؛ آنگاه که این کشور اجرای قوانین ضد تراست را به‌طور جدی متوقف کرد. کاهش رقابت، خطر ابتلا به بحران را افزایش می‌دهد. نرخ شکست برای بانک‌ها با دارایی‌های بیش از ۱ میلیارد دلار هفت بار بیشتر از بانک‌های با دارایی پایین بود. همان‌طور که وارن می‌گوید؛ «بازار متمرکز موجب قدرت سیاسی متمرکز می‌شود». هر چه انحصارطلبان بزرگ‌تر شوند، منابع بیشتری هم می‌توانند صرف لابی‌گری با حکومت‌ها برای تغییر قوانین و یا محافظت از مزایای‌شان کنند. این نشان می‌دهد که چگونه شرکت‌های دارای سوخت فسیلی و دارای انحصار ابزار، اقدام برای کاهش تغییرات آب و هوایی را خنثی می‌کنند یا اینکه چگونه بزرگ‌ترین بانک‌ها از قواعدی جلوگیری می‌کنند که شیوه‌های پر خطرشان را تضعیف می‌کند.

این قرار نیست که یک مساله حزبی باشد. این ایده که انحصارات برای هر اقتصادی بد است راه به آدام اسمیت می‌برد که شاهد این بود که چگونه هند شرقی، بریتانیا و تولیدکنندگان را نابود کرد. فردریش هایک، پدر اقتصاد لسه فر، قاطعانه می‌گفت که انحصارها نه تنها تهدیدی بر بازارها که تهدیدی بر آزادی انسان هستند. در حالی که جمهوری‌خواهان نسبت به اجرای قوانین ضد تراست از زمانی که رابرت بورک در اواخر دهه ۷۰ به صحنه آمد بدبین بوده‌اند اما دموکرات‌ها نیز بخشی از مشکل بوده‌اند. بیل کلینتون قوانین ضد تراست را از دستور کار حزب در سال ۱۹۹۲ بیرون انداخت و فقط در سال ۲۰۱۶ با فشار از جانب برنی سندرز این وضعیت ترمیم و از سر گرفته شد. برای دموکرات‌ها، سیاست رقابت فرصتی است برای انجام حرکات جوجیتسویی علیه ترامپ. ترامپ با تاختن به قدرت سیاسی و اقتصادی برتر، «روست بلت» خود را به وجود آورد. ترقی‌خواهان، برخلاف دولت آینده، می‌توانند به این رای‌دهندگان نشان دهند که آنها به راستی دارند کاری انجام می‌دهند.

دموکرات‌ها دوران‌های سختی برای توضیح سیاست‌های پیچیده‌ای مانند اوباماکر و قانون «داد- فرانک» برای عموم مردم داشتند. با تمرکز بر قدرت اقتصادی متمرکز، دموکرات‌ها می‌توانند- بر اساس سنت تدی روزولت- آن را ساده کنند. همان طور که وارن گفت، این حزب می‌تواند برنامه اقتصادی روشنی با تلاش برای «جلوگیری از تقلب، حمایت از مالیات دهندگان و حفظ رقابت» بسازد. تی یل در سرمقاله وال استریت ژورنال، این استدلال را مطرح می‌کند که «سرمایه‌داری و رقابت متضاد هم هستند». او توضیح داد که «سرمایه‌داری بر فرض تجمیع ثروت مبتنی است اما بر اساس رقابتی کامل». درست است که تی یل یک معلم اقتصادی برای ترامپ است؛ مردی که تنها ایدئولوژی واقعی‌اش تعقیب بی‌امان سود بوده است. اکنون نوبت دموکرات‌هاست تا رویکرد متفاوتی نشان دهند در مورد اینکه چگونه بازارها می‌توانند و باید فعال باشند.