نگاهی به پس لرزه ها در اتفاق بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر:
آرامش پس از طوفان - ۲۴ آذر ۹۴
دنیای اقتصاد: " چرا تعلیقش کردهاید؛ ببخشیدش"
این فریادهای پزشکی است که چند روز پیش در دادخواهی و حمایت از پزشک خاطی شیفت عصر بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر در حیاط این بیمارستان شنیده میشد؛ تنها دو روز بعد از گذشت این طوفان، اتاق بخیه و پانسمان بیمارستان کنار در ورودی اورژانس تنها و بی هیاهو افتاده است؛ لرزههای خطرناک آنفلوآنزا درست مانند بمب خبری بخیههای زخم چند میلیمتری صدرا زاهد پور در اورژانس کوچک و چند تخت خوابی بیمارستان احساس میشود؛ پرستارانِ مدام دررفت و آمدند به ادعای بیماران به نسبت روزهای پیش مهربان تر شدهاند.
این فریادهای پزشکی است که چند روز پیش در دادخواهی و حمایت از پزشک خاطی شیفت عصر بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر در حیاط این بیمارستان شنیده میشد؛ تنها دو روز بعد از گذشت این طوفان، اتاق بخیه و پانسمان بیمارستان کنار در ورودی اورژانس تنها و بی هیاهو افتاده است؛ لرزههای خطرناک آنفلوآنزا درست مانند بمب خبری بخیههای زخم چند میلیمتری صدرا زاهد پور در اورژانس کوچک و چند تخت خوابی بیمارستان احساس میشود؛ پرستارانِ مدام دررفت و آمدند به ادعای بیماران به نسبت روزهای پیش مهربان تر شدهاند.
دنیای اقتصاد: " چرا تعلیقش کردهاید؛ ببخشیدش"
این فریادهای پزشکی است که چند روز پیش در دادخواهی و حمایت از پزشک خاطی شیفت عصر بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر در حیاط این بیمارستان شنیده میشد؛ تنها دو روز بعد از گذشت این طوفان، اتاق بخیه و پانسمان بیمارستان کنار در ورودی اورژانس تنها و بی هیاهو افتاده است؛ لرزههای خطرناک آنفلوآنزا درست مانند بمب خبری بخیههای زخم چند میلیمتری صدرا زاهد پور در اورژانس کوچک و چند تخت خوابی بیمارستان احساس میشود؛ پرستارانِ مدام دررفت و آمدند به ادعای بیماران به نسبت روزهای پیش مهربان تر شدهاند.
بیرون این فضا، حال و هوای همراه بیماران در انتها و میانه راهروِ بلند و نسبتا باریک بیمارستان یکی نیست، عدهای در گوشهای پشت اتاق زایشگاه در سکوتی نشاط انگیز تولد نورسیدهای خوش قدم را انتظار میکشند و منتظران مشوش دیگری کمی آن طرف تر از میانه راهرو روی صندلیهای سرد و فلزی و یخ زده بیمارستان با هر بار باز و بسته شدن درب تماما تاشو اتاق عمل که به شکلی وهم آور هر چند دقیقه یک بار در سکوت و سردی جیر جیر میکند، نیم خیز میشوند و با چشمهای نگران به انتهای نسبتا تاریک راهرو چشم میدوزند؛ آیا عمل موفقیت آمیز بوده است؟! عزیزشان زنده میماند؟در حالی که تلاشها برای واکاوی و آشکار کردن جنبههای واقعی حادثه بیمارستان شهید اشرفی خمینی شهر به صلاح دید پزشک و پرستار خاطی و تاکید مراجع قضایی و معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مسکوت ماند، اما رییس سابق بیمارستان اشرفی اصفهان با بیان اینکه با توجه به فعالیت خود در قالب سیستم نظام پزشکی و معاونت درمان تمایلی برای صحبت در خصوص این حادثه را ندارد، گفت: اگر چه به شکل قانونی در زمان وقوع این حادثه من در بیمارستان حضور نداشتم و حتی نامه این عدم حضور را نیز از پیش نوشته و هماهنگیهای مربوطه را انجام داده بودم، اما به لحاظ اخلاقی و عرفی مسئول همه اتفاقاتی هستم که در زمان تصدی من در بیمارستان اشرفی اصفهانی میافتاد که این حادثه نیز جزء آن محسوب میشود.
کریم سهرابی با بیان اینکه تبعات این حادثه بنای جدیدی را در جامعه پزشکی ایجاد میکند، خاطرنشان کرد: من استعفای خود را تحویل دادم و هیچ اشکالی هم ندارد، چرا که این روحیه پاسخگویی باید در جامعه ایجاد شده و تقویت شود. وی در پاسخ به این سوال که پرستار و پزشک مربوطه را مقصر میداند یا خیر، پاسخ داد: اینها در حوزه تصمیم و قضاوت من نیست، باید با معاونت درمان در این خصوص صحبت کنید.از سویی دیگر، صدای فریادهای یک پزشک از حیاط کوچک بیمارستان به گوش میرسد در کسر کوچکی از ثانیه همراهان درد عزیزانشان را فراموش میکنند و با گوشیهای موبایل خود صحنه عدالت خواهی یک همکار هم صنف را شکار میکنند؛ اعتراضهای پزشک تبدیل به فریادهای توام با خشم شده، اما مخاطب مشخصی ندارد. میگویید "اشتباه کرده، بر فرض که حرفتان صحیح باشد، تاوان باید بدهد؟! میدهد، چرا میخواهید پروانه طبابتش رو باطل کنید یا تعلیقش کنید؟ 11 سال درس خوانده است، متخصص اورژانس این بیمارستان بود، یک سال برایتان زحمت کشید، ببخشیدش، چرا با او این گونه رفتار میکنید؟"
پچ پچهای دو تایی و چند تایی گوشه گوشه بیمارستان و بخش اورژانس شنیده میشود، نگهبانها با پزشکان در اتاقهای خلوت پاویون و تزریقات دقیقههایی چند صحبت میکنند، زمزمهها حول و حوش برکناری رییس بیمارستان و انتصاب سرپرست جدید میچرخد "یادمون نرفته موقع تودیع و معارفه فرماندار چه وعدههایی میداد خوب چی شد؟! چند روز پیش اتوبوس دانشجوهای دانشگاه نجف آباد توی ورودی همین شهر چپ کرد، کی اومد بگه دو تا بچه مردند، حالا برای یه بخیه اونم چند روز بعد از ترخیص چرا به این شکل رفتار میکنند؟ آدم چی بگه آخه؟!"در ظاهر همه چیز عادی است، اما التهاب را حتی در کلام نگهبانهایی که افراد را برای ورود به بخشهای مختلف سوال پیچ میکنند، میشود دید. قانون 609 مجازات اسلامی از پانل رو به روی اورژانس کنده شده و مفاد آن زیر لبه فلزی تابلو اعلانات گم شده است؛ باید آنقدر روی نوک پنجههای پا بلند شوی تا شاید بتوانی سرنوشت توهین به کارکنان دولتی در حین خدمت را ببینی؛ همراه بیماران اورژانس کنار این پنل از حادثه چند روز پیش بیمارستان اشرفی میگویند؛ یک خانمی میگوید: "دیروز عصر هم یه خانم به این دلیل که داروهای پسرش را به موقع نداده بودند، وسط اورژانس فریاد میزد و پرستار خاطی را به شکایت تهدید میکرد؛ همکاران دیگر پرستارش دورش را گرفته بودند و در حمایت از او میگفتند، باردار است، خوب اگر پرستار نمیتواند کار کند مجبور نیست بیاید که بعد از انجام کار طفره برود! امروز صبح هم همان پرستار آمده بود به گریه و زاری که به خدا چیزی نگفتم کاری نکردم و سوپروایزر دلداریاش میداد که اشکالی ندارد، این درگیریهای لفظی در کار طبیعی است".
دختر دیگری که مادرش به عنوان بیمار تصادفی دو روزی است در اورژانس بستری است، پاسخ میدهد: "به همین دلیل هم آمبولانس خبر کردهایم مادرم را به بیمارستان دیگری ببریم؛ اخلاق پرستارها در این دو روز با ما بد نبوده است، اما به هر حال خانواده این گونه صلاح دیده است".همراه یکی از بیماران CCU از اخلاق سرپرست جدید بیمارستان تعریف میکند و ادامه میدهد: همیشه باید یک زور و خشمی بالای سر ایرانی جماعت باشد تا درست رفتار کند، زبانم از یادآوری این نکته به پزشک قلب و عروق مادرم خسته شد بس که اصرار کردم مادرم بیماری ریه دارد، بگذار پزشک 30 سالهاش در این بیمارستان عیادتش کند، زیر بار نرفت، میگفت"مگر خانه خاله است که برای پزشکی خارج از بیمارستان دعوت نامه بفرستیم، اما سرپرست جدید خودش با پای خودش به عیادت مادرم آمد و دستور ویژه در خصوص حضور پزشک مخصوصش داد، نمیدانم قضیه بخیه صورت این کودک درست است یا نه اما اگر درست باشد، اخلاقی نبوده است".
برای همراه بیماران رفت و آمدهای پلیس و هیاتهای ویژه بررسی موضوع عادی شده؛ یکی از رانندگان تاکسی خمینی شهر انگشتش را نشان میدهد و میگوید: آفرین به غیرت این مادر؛ 30 سال است که در این بیمارستان حوادث مختلفی رخ میدهد، دکتر "ک" را میشناسید و بدون این که منتظر پاسخ باشد، ادامه میدهد انگشت من در همین بیمارستان ناقص شد، مردم خمینی شهر شاید از فرهنگ اعیانی برخوردار نباشند، اما آن قدر شخصیت دارند که در بیمارستانی پذیرش شوند که به آنها احترام گذاشته شود. وی ادامه میدهد: تقصیر از آن پرستار و پزشک هم نیست، این سیستم معیوب است؛ این سیستم مسئولان پزشکی کشور را به سمتی سوق میدهد که این گونه رفتار کنند، یقین بدانید بیعدالتی میبینند که بیعدالتی میکنند! شنیدید مدیران بیمارستان را برکنار کردهاند؟! خدا خیرشان دهد اصلا به نظر من این بیمارستان اشرفی را باید خراب کرد و از نو ساخت؛ خاموش کردن موقتی سر و صداها و بعد ادامه حوادث در این بیمارستان گوشه شهر چه فایدهای دارد؟! شنیدهها در حالی حاکی از حکم تعلیق فعالیت پرستار و پزشک مربوطه است که روند تحقیق در خصوص پرونده به انتها نرسیده و حقیقت امر هنوز مشخص نیست؛ رییس دادگستری اصفهان در یک برنامه زنده تلویزیونی از تفهیم اتهام خاطیان پرونده خبر داده و گفته است: "معاون دادگستری شخصاً مدیریت پرونده را بر عهده گرفته و به صورت ویژه تحقیقات مفصلی را صورت داده است، پزشکی قانونی خمینیشهر بر این موضوع تاکید کرده و متخلفین نیز پس از صدور قرار مجازات با وثیقه آزاد شدهاند".
این فریادهای پزشکی است که چند روز پیش در دادخواهی و حمایت از پزشک خاطی شیفت عصر بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر در حیاط این بیمارستان شنیده میشد؛ تنها دو روز بعد از گذشت این طوفان، اتاق بخیه و پانسمان بیمارستان کنار در ورودی اورژانس تنها و بی هیاهو افتاده است؛ لرزههای خطرناک آنفلوآنزا درست مانند بمب خبری بخیههای زخم چند میلیمتری صدرا زاهد پور در اورژانس کوچک و چند تخت خوابی بیمارستان احساس میشود؛ پرستارانِ مدام دررفت و آمدند به ادعای بیماران به نسبت روزهای پیش مهربان تر شدهاند.
بیرون این فضا، حال و هوای همراه بیماران در انتها و میانه راهروِ بلند و نسبتا باریک بیمارستان یکی نیست، عدهای در گوشهای پشت اتاق زایشگاه در سکوتی نشاط انگیز تولد نورسیدهای خوش قدم را انتظار میکشند و منتظران مشوش دیگری کمی آن طرف تر از میانه راهرو روی صندلیهای سرد و فلزی و یخ زده بیمارستان با هر بار باز و بسته شدن درب تماما تاشو اتاق عمل که به شکلی وهم آور هر چند دقیقه یک بار در سکوت و سردی جیر جیر میکند، نیم خیز میشوند و با چشمهای نگران به انتهای نسبتا تاریک راهرو چشم میدوزند؛ آیا عمل موفقیت آمیز بوده است؟! عزیزشان زنده میماند؟در حالی که تلاشها برای واکاوی و آشکار کردن جنبههای واقعی حادثه بیمارستان شهید اشرفی خمینی شهر به صلاح دید پزشک و پرستار خاطی و تاکید مراجع قضایی و معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مسکوت ماند، اما رییس سابق بیمارستان اشرفی اصفهان با بیان اینکه با توجه به فعالیت خود در قالب سیستم نظام پزشکی و معاونت درمان تمایلی برای صحبت در خصوص این حادثه را ندارد، گفت: اگر چه به شکل قانونی در زمان وقوع این حادثه من در بیمارستان حضور نداشتم و حتی نامه این عدم حضور را نیز از پیش نوشته و هماهنگیهای مربوطه را انجام داده بودم، اما به لحاظ اخلاقی و عرفی مسئول همه اتفاقاتی هستم که در زمان تصدی من در بیمارستان اشرفی اصفهانی میافتاد که این حادثه نیز جزء آن محسوب میشود.
کریم سهرابی با بیان اینکه تبعات این حادثه بنای جدیدی را در جامعه پزشکی ایجاد میکند، خاطرنشان کرد: من استعفای خود را تحویل دادم و هیچ اشکالی هم ندارد، چرا که این روحیه پاسخگویی باید در جامعه ایجاد شده و تقویت شود. وی در پاسخ به این سوال که پرستار و پزشک مربوطه را مقصر میداند یا خیر، پاسخ داد: اینها در حوزه تصمیم و قضاوت من نیست، باید با معاونت درمان در این خصوص صحبت کنید.از سویی دیگر، صدای فریادهای یک پزشک از حیاط کوچک بیمارستان به گوش میرسد در کسر کوچکی از ثانیه همراهان درد عزیزانشان را فراموش میکنند و با گوشیهای موبایل خود صحنه عدالت خواهی یک همکار هم صنف را شکار میکنند؛ اعتراضهای پزشک تبدیل به فریادهای توام با خشم شده، اما مخاطب مشخصی ندارد. میگویید "اشتباه کرده، بر فرض که حرفتان صحیح باشد، تاوان باید بدهد؟! میدهد، چرا میخواهید پروانه طبابتش رو باطل کنید یا تعلیقش کنید؟ 11 سال درس خوانده است، متخصص اورژانس این بیمارستان بود، یک سال برایتان زحمت کشید، ببخشیدش، چرا با او این گونه رفتار میکنید؟"
پچ پچهای دو تایی و چند تایی گوشه گوشه بیمارستان و بخش اورژانس شنیده میشود، نگهبانها با پزشکان در اتاقهای خلوت پاویون و تزریقات دقیقههایی چند صحبت میکنند، زمزمهها حول و حوش برکناری رییس بیمارستان و انتصاب سرپرست جدید میچرخد "یادمون نرفته موقع تودیع و معارفه فرماندار چه وعدههایی میداد خوب چی شد؟! چند روز پیش اتوبوس دانشجوهای دانشگاه نجف آباد توی ورودی همین شهر چپ کرد، کی اومد بگه دو تا بچه مردند، حالا برای یه بخیه اونم چند روز بعد از ترخیص چرا به این شکل رفتار میکنند؟ آدم چی بگه آخه؟!"در ظاهر همه چیز عادی است، اما التهاب را حتی در کلام نگهبانهایی که افراد را برای ورود به بخشهای مختلف سوال پیچ میکنند، میشود دید. قانون 609 مجازات اسلامی از پانل رو به روی اورژانس کنده شده و مفاد آن زیر لبه فلزی تابلو اعلانات گم شده است؛ باید آنقدر روی نوک پنجههای پا بلند شوی تا شاید بتوانی سرنوشت توهین به کارکنان دولتی در حین خدمت را ببینی؛ همراه بیماران اورژانس کنار این پنل از حادثه چند روز پیش بیمارستان اشرفی میگویند؛ یک خانمی میگوید: "دیروز عصر هم یه خانم به این دلیل که داروهای پسرش را به موقع نداده بودند، وسط اورژانس فریاد میزد و پرستار خاطی را به شکایت تهدید میکرد؛ همکاران دیگر پرستارش دورش را گرفته بودند و در حمایت از او میگفتند، باردار است، خوب اگر پرستار نمیتواند کار کند مجبور نیست بیاید که بعد از انجام کار طفره برود! امروز صبح هم همان پرستار آمده بود به گریه و زاری که به خدا چیزی نگفتم کاری نکردم و سوپروایزر دلداریاش میداد که اشکالی ندارد، این درگیریهای لفظی در کار طبیعی است".
دختر دیگری که مادرش به عنوان بیمار تصادفی دو روزی است در اورژانس بستری است، پاسخ میدهد: "به همین دلیل هم آمبولانس خبر کردهایم مادرم را به بیمارستان دیگری ببریم؛ اخلاق پرستارها در این دو روز با ما بد نبوده است، اما به هر حال خانواده این گونه صلاح دیده است".همراه یکی از بیماران CCU از اخلاق سرپرست جدید بیمارستان تعریف میکند و ادامه میدهد: همیشه باید یک زور و خشمی بالای سر ایرانی جماعت باشد تا درست رفتار کند، زبانم از یادآوری این نکته به پزشک قلب و عروق مادرم خسته شد بس که اصرار کردم مادرم بیماری ریه دارد، بگذار پزشک 30 سالهاش در این بیمارستان عیادتش کند، زیر بار نرفت، میگفت"مگر خانه خاله است که برای پزشکی خارج از بیمارستان دعوت نامه بفرستیم، اما سرپرست جدید خودش با پای خودش به عیادت مادرم آمد و دستور ویژه در خصوص حضور پزشک مخصوصش داد، نمیدانم قضیه بخیه صورت این کودک درست است یا نه اما اگر درست باشد، اخلاقی نبوده است".
برای همراه بیماران رفت و آمدهای پلیس و هیاتهای ویژه بررسی موضوع عادی شده؛ یکی از رانندگان تاکسی خمینی شهر انگشتش را نشان میدهد و میگوید: آفرین به غیرت این مادر؛ 30 سال است که در این بیمارستان حوادث مختلفی رخ میدهد، دکتر "ک" را میشناسید و بدون این که منتظر پاسخ باشد، ادامه میدهد انگشت من در همین بیمارستان ناقص شد، مردم خمینی شهر شاید از فرهنگ اعیانی برخوردار نباشند، اما آن قدر شخصیت دارند که در بیمارستانی پذیرش شوند که به آنها احترام گذاشته شود. وی ادامه میدهد: تقصیر از آن پرستار و پزشک هم نیست، این سیستم معیوب است؛ این سیستم مسئولان پزشکی کشور را به سمتی سوق میدهد که این گونه رفتار کنند، یقین بدانید بیعدالتی میبینند که بیعدالتی میکنند! شنیدید مدیران بیمارستان را برکنار کردهاند؟! خدا خیرشان دهد اصلا به نظر من این بیمارستان اشرفی را باید خراب کرد و از نو ساخت؛ خاموش کردن موقتی سر و صداها و بعد ادامه حوادث در این بیمارستان گوشه شهر چه فایدهای دارد؟! شنیدهها در حالی حاکی از حکم تعلیق فعالیت پرستار و پزشک مربوطه است که روند تحقیق در خصوص پرونده به انتها نرسیده و حقیقت امر هنوز مشخص نیست؛ رییس دادگستری اصفهان در یک برنامه زنده تلویزیونی از تفهیم اتهام خاطیان پرونده خبر داده و گفته است: "معاون دادگستری شخصاً مدیریت پرونده را بر عهده گرفته و به صورت ویژه تحقیقات مفصلی را صورت داده است، پزشکی قانونی خمینیشهر بر این موضوع تاکید کرده و متخلفین نیز پس از صدور قرار مجازات با وثیقه آزاد شدهاند".
ارسال نظر