چه کسی مدیر مالی بهتری برای خانه است؟
هم مادر هم مدیر مالی خانواده
در جوامع امروزی هر روز تعداد بیشتری از زنان مسوولیت اداره امور مالی خانواده را بهعهده میگیرند، این به این معنی نیست که آنها لزوما مادرانی تنها هستند یا همسران آنها شغلی ندارند. این فقط به این معنا است که مادران از تمامی اقشار، تحصیل کرده، شاغل یا خانهدار روز به روز بیشتر به سمت مدیریت امور مالی خانه حرکت میکنند؛ اما سوال اینجا است آیا مدیریت مالی زنان در خانواده از لحاظ مالی مثبت است؟ آیا اساسا تفاوتی میان آنان و مدیریت یک مرد وجود دارد؟ در خانه شما چه کسی امور مالی را اداره میکند؟ بر اساس گزارش سازمان TSB ( موسسه ثبت میزان درآمد خانوارها در آمریکا) مدیریت زنان بر امور مالی، تاثیر مثبتیبر برنامهریزیهای مالی درازمدت خانواده دارد.
در جوامع امروزی هر روز تعداد بیشتری از زنان مسوولیت اداره امور مالی خانواده را بهعهده میگیرند، این به این معنی نیست که آنها لزوما مادرانی تنها هستند یا همسران آنها شغلی ندارند. این فقط به این معنا است که مادران از تمامی اقشار، تحصیل کرده، شاغل یا خانهدار روز به روز بیشتر به سمت مدیریت امور مالی خانه حرکت میکنند؛ اما سوال اینجا است آیا مدیریت مالی زنان در خانواده از لحاظ مالی مثبت است؟ آیا اساسا تفاوتی میان آنان و مدیریت یک مرد وجود دارد؟ در خانه شما چه کسی امور مالی را اداره میکند؟ بر اساس گزارش سازمان TSB ( موسسه ثبت میزان درآمد خانوارها در آمریکا) مدیریت زنان بر امور مالی، تاثیر مثبتیبر برنامهریزیهای مالی درازمدت خانواده دارد. بر اساس این گزارش در خانوادههایی که زنان مدیریت امور مالی خانه را به عهده دارند، 90 درصد پساندازها برای اهداف بلندمدت و دوراندیشانه در نظر گرفته شده است. در حالی که این نرخ برای خانوادههایی که مردان مسوولیت امور مالی را در آن بر عهده دارند، کمتر و معادل 80 درصد است.
شهود زنانه
جورج کوگان، رئیس موسسه «ثبت میزان درآمد خانوارها در آمریکا» میگوید: زنان جوان حقیقتا نقش مهمی در خانوادههای مدرن ایفا میکنند، آنها نقش سنتی خود را کنار نهادهاند، در جوامع سنتی هم زنها نقش محوری در مدیریت مالی خانه داشتند؛ ولی این نقش لحظهای بود و به مدیریت روز به روز یا هفتگی محدود میشد و اغلب تنها محدود به تدابیر و انتخابهای خرید خانه بود. امروز زنان برای پول برنامهریزی میکنند، نحوه و مقدار پسانداز و سرمایهگذاری امروز تا حد زیادی بنا بر خواست آنها انتخاب میشود.
هرچند که قانونی وجود ندارد که حاکی از آن باشد که زنان همواره دوراندیش و محتاط هستند و در خانوادههای بسیاری این زن است که خواهان ریسکهای مالی یا ماجراجوییهایی اقتصادی است، ولی دست کم شواهد بیولوژیک حاکی از آن است که زنان به دلیل غریزه قوی صیانت از فرزند، اغلب احتیاط بیشتری در خصوص امور مالی دارند، مادران اغلب به پساندازهای بلندمدت باور دارند نه به این دلیل که زنان ذاتا محتاطتر از مردان هستند، بلکه به این دلیل که به دوش کشیدن وظیفه محافظت از فرزندان در طول هزاران سال مادران را به شهودی قوی و تکامل یافته برای صیانت از خانواده مجهز کرده است.
یکی از مزیتهای دیگر مدیریت مالی زنان بر خانواده مهربانی آنها در شرایط تنگناهای مالی است، وقتی یک خانواده در شرایط بحران مالی قرار میگیرد، افراد به روحیه مثبت و دلجویی نیاز دارند. زنان در این شرایط در برابر اشتباهات مالی اعضا که به بحران منجر شده است با سعه صدر بیشتری نسبت به مردان رفتار میکنند و بدون پرخاشگری و با آرامش بیشتر قادرند اوضاع را سریعتر به شرایط عادی برگردانند.
از طرف دیگر، تقسیم مسوولیتهای کوچک مالی برای اعضا در خانواده، توسط زنان بهتر انجام میشود. واقعیت این است که در اغلب خانوادهها، زنان درک بهتری نسبت به تواناییها و ضعفهای فرزندان دارند، مسوولیت مدیر مالی خانواده تنها محدود به پسانداز و سرمایهگذاری و بودجهبندی و برنامهریزی برای آینده نیست، بلکه بخش بزرگی از این مسوولیت مربوط به آموزش و هدایت مالی فرزندان و همین طور تقسیم وظایف مالی در خانواده است، زنان عموما این وظیفه را به نحو احسن انجام میدهند.
یکی دیگر از مزیتهای زنان در مقام مدیر مالی خانواده، احساس مسوولیت آنها در خصوص به اشتراک گذاشتن ایدهها و تمایل جدیتر آنها نسبت به گفتوگو است. یک مادر در مقام مدیر مالی خانواده اغلب ایدهها و اهداف خود را در نشستهای منظم هفتگی به صورت جمعی یا فردی با اعضای خانواده در میان میگذارد و از نظرات و انتقادات آنها بهره میگیرد، این گرایش در میان مردان به وضوح کمتر است و رفتارهای مالی مسبتدانه، طرحهای مالی پنهانی و فقدان هرگونه تمایل به مشورت و نظرخواهی در میان مردان
شایعتر است.
علاقه زنان به جزئیات مسالهای نیست که محدود به کتابهای روان شناسی زرد شود، امروزه نتایج اغلب پژوهشها حاکی از آن است که زنان و مردان حقیقتا با یکدیگر متفاوت هستند و یکی از مهمترین وجوه این تفاوت مساله توجه زنان به جزئیات در مقابل توجه مردان به کلیات است، زنان اغلب توجه دقیقی به جزئیات دارند و همین امر است که آنها را به متخصصهای بالقوه خوبی برای طراحی بودجه مالی بدل میکند.
در این میان نباید از ضعفهای زنان در مدیریت امور مالی نیز غافل شد، مهمترین این ضعفها تمایل غیرعادی به خرج کردن و خرید است، بهخصوص وقتی که پای پول نقد در میان باشد. علاقه به خرید لباس برای فرزندان، برای میهمانیها و برای همسر، علاقه به جواهرات و علاقه به تغییر ناگهانی دکوراسیون، تنوعطلبی در حوزههای غذایی، اینها مشهورترین نقاط ضعف اغلب زنان هستند. زنان اصلیترین قربانیان
خرده فروشیها و خریدهای غیرضروری هستند و مهمترین و اصلیترین گروه هدف تبلیغات محسوب میشوند. با این حال بهنظر میرسد که نسل معاصر زنان، بیشتر از مادران خود در حال مقابله با این ضعفها بوده و در کنترل بودجه و مسوولیتپذیری مالی گامی به پیش برداشتهاند؛ گامی که با گذشت زمان و با اعتماد به مادران در مقام مدیر مالی خانواده مستحکمتر خواهد شد.
اما نکتهای که نباید از نظر دور نگاه داشته شود، مساله تفاوتهای فردی میان افراد است. برخی افراد اعم از زن و مرد، استعداد بسیار کم یا علاقه بسیار اندکی نسبت به امور مالی، مالیه و پسانداز، برنامهریزی و طراحی بودجه مالی دارند، اگر یک مادر جوان خصایصی این چنینی دارد، بهرغم تمامی مزیتهای غریزی او برای مدیریت امور مالی، بهتر است پدر مسوولیت امور مالی را به عهده بگیرد. مردان اغلب نسبت به امور مالی، جزئیات خدمات بانکها و مسائلی نظیر آنها مشتاق هستند، در گفتوگوهای آن با همکارانشان این موضوعات دائما مطرح میشود. در خانوادههایی که مردان به لحاظ مالی مستعد و علاقهمند و زنان بیعلاقه هستند، این خطر وجود دارد که زنان از چرخه مدیریت مالی خانواده حذف شوند، این مسالهای است که باید از آن اجتناب شود؛ هرچند ممکن است برخی از زنان نسبت به امور مالی بیعلاقه باشند؛ ولی همیشه میتوانند با اهداف و توصیههای کلی نقش مثبت و تاریخی خود را در حفاظت از فرزندان ایفا کنند.
شهود زنانه
جورج کوگان، رئیس موسسه «ثبت میزان درآمد خانوارها در آمریکا» میگوید: زنان جوان حقیقتا نقش مهمی در خانوادههای مدرن ایفا میکنند، آنها نقش سنتی خود را کنار نهادهاند، در جوامع سنتی هم زنها نقش محوری در مدیریت مالی خانه داشتند؛ ولی این نقش لحظهای بود و به مدیریت روز به روز یا هفتگی محدود میشد و اغلب تنها محدود به تدابیر و انتخابهای خرید خانه بود. امروز زنان برای پول برنامهریزی میکنند، نحوه و مقدار پسانداز و سرمایهگذاری امروز تا حد زیادی بنا بر خواست آنها انتخاب میشود.
هرچند که قانونی وجود ندارد که حاکی از آن باشد که زنان همواره دوراندیش و محتاط هستند و در خانوادههای بسیاری این زن است که خواهان ریسکهای مالی یا ماجراجوییهایی اقتصادی است، ولی دست کم شواهد بیولوژیک حاکی از آن است که زنان به دلیل غریزه قوی صیانت از فرزند، اغلب احتیاط بیشتری در خصوص امور مالی دارند، مادران اغلب به پساندازهای بلندمدت باور دارند نه به این دلیل که زنان ذاتا محتاطتر از مردان هستند، بلکه به این دلیل که به دوش کشیدن وظیفه محافظت از فرزندان در طول هزاران سال مادران را به شهودی قوی و تکامل یافته برای صیانت از خانواده مجهز کرده است.
یکی از مزیتهای دیگر مدیریت مالی زنان بر خانواده مهربانی آنها در شرایط تنگناهای مالی است، وقتی یک خانواده در شرایط بحران مالی قرار میگیرد، افراد به روحیه مثبت و دلجویی نیاز دارند. زنان در این شرایط در برابر اشتباهات مالی اعضا که به بحران منجر شده است با سعه صدر بیشتری نسبت به مردان رفتار میکنند و بدون پرخاشگری و با آرامش بیشتر قادرند اوضاع را سریعتر به شرایط عادی برگردانند.
از طرف دیگر، تقسیم مسوولیتهای کوچک مالی برای اعضا در خانواده، توسط زنان بهتر انجام میشود. واقعیت این است که در اغلب خانوادهها، زنان درک بهتری نسبت به تواناییها و ضعفهای فرزندان دارند، مسوولیت مدیر مالی خانواده تنها محدود به پسانداز و سرمایهگذاری و بودجهبندی و برنامهریزی برای آینده نیست، بلکه بخش بزرگی از این مسوولیت مربوط به آموزش و هدایت مالی فرزندان و همین طور تقسیم وظایف مالی در خانواده است، زنان عموما این وظیفه را به نحو احسن انجام میدهند.
یکی دیگر از مزیتهای زنان در مقام مدیر مالی خانواده، احساس مسوولیت آنها در خصوص به اشتراک گذاشتن ایدهها و تمایل جدیتر آنها نسبت به گفتوگو است. یک مادر در مقام مدیر مالی خانواده اغلب ایدهها و اهداف خود را در نشستهای منظم هفتگی به صورت جمعی یا فردی با اعضای خانواده در میان میگذارد و از نظرات و انتقادات آنها بهره میگیرد، این گرایش در میان مردان به وضوح کمتر است و رفتارهای مالی مسبتدانه، طرحهای مالی پنهانی و فقدان هرگونه تمایل به مشورت و نظرخواهی در میان مردان
شایعتر است.
علاقه زنان به جزئیات مسالهای نیست که محدود به کتابهای روان شناسی زرد شود، امروزه نتایج اغلب پژوهشها حاکی از آن است که زنان و مردان حقیقتا با یکدیگر متفاوت هستند و یکی از مهمترین وجوه این تفاوت مساله توجه زنان به جزئیات در مقابل توجه مردان به کلیات است، زنان اغلب توجه دقیقی به جزئیات دارند و همین امر است که آنها را به متخصصهای بالقوه خوبی برای طراحی بودجه مالی بدل میکند.
در این میان نباید از ضعفهای زنان در مدیریت امور مالی نیز غافل شد، مهمترین این ضعفها تمایل غیرعادی به خرج کردن و خرید است، بهخصوص وقتی که پای پول نقد در میان باشد. علاقه به خرید لباس برای فرزندان، برای میهمانیها و برای همسر، علاقه به جواهرات و علاقه به تغییر ناگهانی دکوراسیون، تنوعطلبی در حوزههای غذایی، اینها مشهورترین نقاط ضعف اغلب زنان هستند. زنان اصلیترین قربانیان
خرده فروشیها و خریدهای غیرضروری هستند و مهمترین و اصلیترین گروه هدف تبلیغات محسوب میشوند. با این حال بهنظر میرسد که نسل معاصر زنان، بیشتر از مادران خود در حال مقابله با این ضعفها بوده و در کنترل بودجه و مسوولیتپذیری مالی گامی به پیش برداشتهاند؛ گامی که با گذشت زمان و با اعتماد به مادران در مقام مدیر مالی خانواده مستحکمتر خواهد شد.
اما نکتهای که نباید از نظر دور نگاه داشته شود، مساله تفاوتهای فردی میان افراد است. برخی افراد اعم از زن و مرد، استعداد بسیار کم یا علاقه بسیار اندکی نسبت به امور مالی، مالیه و پسانداز، برنامهریزی و طراحی بودجه مالی دارند، اگر یک مادر جوان خصایصی این چنینی دارد، بهرغم تمامی مزیتهای غریزی او برای مدیریت امور مالی، بهتر است پدر مسوولیت امور مالی را به عهده بگیرد. مردان اغلب نسبت به امور مالی، جزئیات خدمات بانکها و مسائلی نظیر آنها مشتاق هستند، در گفتوگوهای آن با همکارانشان این موضوعات دائما مطرح میشود. در خانوادههایی که مردان به لحاظ مالی مستعد و علاقهمند و زنان بیعلاقه هستند، این خطر وجود دارد که زنان از چرخه مدیریت مالی خانواده حذف شوند، این مسالهای است که باید از آن اجتناب شود؛ هرچند ممکن است برخی از زنان نسبت به امور مالی بیعلاقه باشند؛ ولی همیشه میتوانند با اهداف و توصیههای کلی نقش مثبت و تاریخی خود را در حفاظت از فرزندان ایفا کنند.
ارسال نظر