روز «پدر» نه روز مرد!
حسین ثنائی نژاد* نامگذاری و تخصیص روزهایی از سال برای مناسبتهای خاص و بزرگداشت، رسمی دیرپاست، آنقدر که قدمت آن تقریبا با تمدن بشری همپا و همسابقه است. این نامگذاریها گاه برای شادی بوده است و گاه برای یادآوری غمی که باید بدینوسیله امکان تکرار آن را کم میکردهاند. عیدها و جشنهای سالانه در همه ملل و فرهنگها بسیارند و نیز روزهایی برای سوگواری به مناسبتهایی خاص. نامیدن یک روز به نام یک قشر و یا طبقه اجتماعی اما پدیدهای است جدید و عمر آن به کمتر از یک قرن میرسد . . . روز «پدر» نه روز مرد! ادامه از صفحه اول.
حسین ثنائی نژاد* نامگذاری و تخصیص روزهایی از سال برای مناسبتهای خاص و بزرگداشت، رسمی دیرپاست، آنقدر که قدمت آن تقریبا با تمدن بشری همپا و همسابقه است. این نامگذاریها گاه برای شادی بوده است و گاه برای یادآوری غمی که باید بدینوسیله امکان تکرار آن را کم میکردهاند. عیدها و جشنهای سالانه در همه ملل و فرهنگها بسیارند و نیز روزهایی برای سوگواری به مناسبتهایی خاص. نامیدن یک روز به نام یک قشر و یا طبقه اجتماعی اما پدیدهای است جدید و عمر آن به کمتر از یک قرن میرسد ... روز «پدر» نه روز مرد! ادامه از صفحه اول... روز کارگر و روز زن از جمله قدیمیترین این روزها هستند. دلیل نامیدن این روزها بیش از آنکه به مانند امروز برای تجلیل و تبریک و گل و شیرینی باشد برای ایجاد اتحاد و سازماندهی مبارزات اجتماعی سیاسی در جهت احقاق حقوق این طبقههای اجتماعی بودهاند که برخی از آنها به مقصد نیز رسیدهاند. مانند جنبش زنان آمریکا و جنبش کارگری لهستان. به دنبال چنین توفیقهایی بود که روزهای دیگری نیز به نام قشرهای دیگر نامگذاری شدند. روز دانشجو به مناسبت شهادت سه دانشجو، روز دانشآموز به مناسبت شهادت چند دانشآموز در مبارزه با
نظام شاهنشاهی با چنین مقاصدی در همان ایام مبارزه نامگذاری شدند. اما روز معلم که در ماههای اول پس از پیروزی انقلاب به مناسبت ترور شهید مطهری نامگذاری شد دیگر چنین هدفی را تداعی نمیکرد. شاید از همینجا بود که نامگذاری روزهایی بیشتر با هدف بزرگداشت اقشار مختلف و نه با هدف مبارزه سیاسی نامگذاری شدند، روز پرستار، روز پزشک، روز مهندس و روزهای بسیار دیگر! اگرچه روز مادر که یک روز بینالمللی است از قبل از انقلاب مرسوم بود، ولی هیچ عضو دیگر خانواده هنوز روزی را به نام خود نداشت. این نامگذاریها که به نظر میرسید چندان حساب و کتابی در کارشان نبود چنان از هدف تهی شدند که مردم بیآنکه حتی فلسفه نامگذاری این روزها را بدانند مراسمی در این روزها برگزار میکنند که هیچ سنخیتی با اصل نامگذاری ندارد. تصور کنید در روزی که شهید مطهری به ضرب گلوله تروریستها شهید شده است و یا در روز دانشآموز که دانشآموزانی به خون غلتیدهاند، دانشآموزان و معلمان جشن میگیرند و شیرینی و گل پخش میکنند و به همین صورتند روز دانشجو و روز کارگر! آرام آرام این نامگذاری از اقشار به گروههای سنی و جنسیتی هم رسید، روز جوان، روز دختر و ...
بیآنکه این نامگذاریها هیچ چیزی جز نامی خالی نصیب این گروهها و اقشار سازند. در این میان ناموزونتر از همه روز «مرد» است! نامیدن روز زن لااقل برای جلب توجه جامعه انسانی برای احقاق حقوقی است که در دورههای تاریخی گذشته مردان از زنان دریغ کرده بودند و شاید هنور بتوان محملی برای تداوم آن قائل بود. روز مرد اما دیگر معلوم نبود چه صیغه ایست! اگرچه در شرایط موجود نامیدن و اختصاص روزی برای زن و مرد لااقل غیرضروری است و این نامگذاری به معنی پررنگ کردن خط جدایی این دو نیمه جمعیت انسانی است، اما نامیدن روزی به نام پدر در کنار روز مادر که از قبل وجود داشت ضرورتی عاطفی برای جامعهای بود که گاه برخی از فرزندان آن در پاسداشت جایگاه و حقوق ایشان غفلت میکردند. بنا براین، این دو روز صد البته ارزشمندند به شرط آنکه همان روز «مادر» و روز «پدر» باشند و نه بیشتر! حیف نیست که ما مادران و پدرانمان را به اندازه همه زنان و مردان دیگر قدر بشناسیم و روزشان را با دیگر زنان و مردان جامعه که البته به جای خود محترمند و ارزشمند در اتمسفر عاطفیمان یکی بدانیم؟ حیف نیست که روز ویژه استثنائیترین آدمهای زندگیمان را با عادیترین آدمهای
جامعه تقسیم کنیم؟ روز «مادر» را روز زن و روز «پدر» را روز مرد بنامیم؟ توجه داشته باشیم که این روزها را روز زن و روز مرد مینامیم نه روز همسر که میتواند جایگاهش جداگانه تعریف شود. *عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد
ارسال نظر