داستانهایی از تصمیمگیریهای نامناسب در تاریخ
مترجم: معصومه عشوری مقدم تاریخ پر از نمونههای تصمیمگیری بد و نامناسب است. در یکی از مشهورترین تصمیمات بد، حاکمان تروآ اسب چوبین معروف تروآ را به درون شهرشان آورند؛ اما نمیدانستند که این اسب پر از سربازان یونانی است که برای گشودن دروازههای شهر در آن پنهان شدهاند. در نمونهای دیگر، ناپلئون تصمیم گرفت به روسیه حمله کند؛ اما شکست خورد و تنها با تعداد اندکی از بازماندگان سپاه خود به فرانسه بازگشت. کشتی بزرگ تایتانیک تنها با قایقهای نجاتی به تعداد یک سوم مسافران و خدمه راهی سفر شد و حدود دوسوم از مسافران و خدمه را در آبهای منجمد غرق کرد.
مترجم: معصومه عشوری مقدم تاریخ پر از نمونههای تصمیمگیری بد و نامناسب است. در یکی از مشهورترین تصمیمات بد، حاکمان تروآ اسب چوبین معروف تروآ را به درون شهرشان آورند؛ اما نمیدانستند که این اسب پر از سربازان یونانی است که برای گشودن دروازههای شهر در آن پنهان شدهاند.
در نمونهای دیگر، ناپلئون تصمیم گرفت به روسیه حمله کند؛ اما شکست خورد و تنها با تعداد اندکی از بازماندگان سپاه خود به فرانسه بازگشت. کشتی بزرگ تایتانیک تنها با قایقهای نجاتی به تعداد یک سوم مسافران و خدمه راهی سفر شد و حدود دوسوم از مسافران و خدمه را در آبهای منجمد غرق کرد.
اما چه عواملی باعث شکلگیری تصمیماتی اینچنین میشوند؟ در برخی موارد تنها غرور و نادانی یک شخص باعث ایجاد یک تصمیم نامناسب میشود؛ اما مدیران باید دیگر عوامل ایجادکننده تصمیمات بد را بشناسند و بفهمند که چه نقصی در سیستم سازمانی باعث اتخاذ تصمیمات غلط شده است.
بهعنوان مثال، یکی از کلیدهای تصمیمگیری خوب، تخصیص مسوولیت همه نقشهای مهم در یک تصمیم است. از پیشنهاد یک اقدام تا اجرای آن. فرد پیشنهاددهنده با گردآوری اطلاعات از افراد مرتبط و اخذ تایید از همه کسانی که باید با پیشنهاد موافقت کنند، نقش بسیار بزرگی را ایفا میکند. همچنین یک تصمیم خوب مستلزم آن است که از افراد مناسبی بهعنوان منبع گردآوری اطلاعات استفاده شود. در مورد داستان تروآ، چند تن از بزرگان تروآ از جمله کشیش لانوکن به فرماندهان این شهر هشدار داده بودند که اسب چوبی ممکن است حیله باشد؛ اما تصمیمگیران به این هشدارها توجه نکردند. حتی کشیش لانوکن به خاطر بیان دیدگاه منفی خود به دریا انداخته و بهوسیله مارهای دریایی خفه شد. این نیز نمونه دیگری از تصمیمات غلطی بود که حاکمان تروآ انجام دادند.
واقعیت آن است که مناسب بودن فرآیندهای تصمیمگیری در یک سازمان نیازمند همکاری عناصر مختلف با یکدیگر است. بهعنوان مثال، یکی از عوامل شکست حمله ناپلئون به روسیه بدی آب و هوا بود؛ اما سازماندهی ضعیف و سبک رهبری خود ناپلئون نیز در این شکست تاثیر بسیاری داشت. وقتی افسران کمبود نیرو و فرار سربازان را به ناپلئون گزارش دادند، اغلب با فحاشی ناپلئون و تنزل رتبه خود روبهرو میشدند. بنابراین قابلپیشبینی بود که فرماندهان درباره قدرت و آمادگی قوا اغراق کردند و تصویر واقعی را مبهم کردند تا جایی که کار از کار گذشت. بنابراین ناپلئون بینش روشنی برای پیروز شدن نداشت. آیا وی میخواست مسکو و سنت پترزبورگ را فتح کند و با وضعیت نامناسبی که همسایگان روسیه مانند (سوئد، ترکیه و لهستانی که به تازگی دچار تحول شده بود) داشتند در این کشور بماند؟ واقعیت این بود که ناپلئون به این موضوعات دیر اندیشیده بود و زمانی به فکر عقبنشینی افتاد که دیگر دیر شده بود.
تصمیمگیری در میدان کسبوکار نیز همین دشواریها را دارد. مدیران باید تصمیمگیریهای خود را به سرعت (سریعتر از رقبا) اتخاذ کنند و اطمینان یابند که تصمیمگیریهایشان به عمل تبدیل میشود. تصمیمگیری در این میدان نیز حتما با اشتباهاتی همراه خواهد بود؛ اما میتوان با سنجیدن جوانب تصمیمات از ضریب خطاها و آسیبهای تصمیمات کاست.
وقتی یک سازمان تصمیم بدی میگیرد احتمالا چند عنصر سازمانی در آن دخالت داشتهاند. یکی از مهمترین عواملی که باید وجود آن را در هنگام تصمیمگیری در نظر داشت، اطلاعات کافی و دقیق است. بهعنوان مثال وقتی شرکت کوکا کولا یکی از نوشیدنیهای تازه خود را در بازار آزمود، با اینکه از ۲۰۰ هزار نفر درباره آن نظر خواسته شد، اما نپرسیده بود که آیا مشتریان ارائه نوشیدنی تازه را برای جایگزینی سبک پیشین از همین نوشیدنی لازم و مطلوب میدانند یا خیر. پس از ارائه نوشیدنی مورد نظر به بازار، مشخص شد که ضرورتی برای جایگزینی آن وجود نداشته است.
بهطور قطع تصمیمگیریهای تاریخساز بزرگ و مخاطرهآمیز بودهاند؛ تصمیمگیریهایی که مرگ و زندگی را رقم میزنند (مانند حمله ناپلئون به روسیه).
اغلب سازمانها به ندرت با تصمیمگیریهایی این گونه روبهرو میشوند؛ اما هر سازمان در سال میلیونها تصمیم میگیرد از تصیمات استراتژیک بزرگ همچون راهاندازی محصول جدید گرفته تا تصمیمات هفتگی مربوط به بازاریابی، تدارکات و خدمات مشتریان. حتی تصمیمگیریهای ظاهرا کوچک هم میتوانند پیامدهای بزرگ و ناگواری داشته باشند. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۱ بانک آمریکا اعلام کرد که دارندگان کارتهای اعتباری ماهانه ۵ دلار دریافت خواهند کرد. این تصمیم باعث راهاندازی اعتراضات سازمانیافتهای شد و بانک را ناچار به عقبنشینی از این تصمیم کرد. بنابراین مدیران باید پیامدهای تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ را بسنجند و از رخدادهای تاریخی عبرت بگیرند. تجربیات خود شرکت نیز در زمینه تصمیمگیریهای درست و غلط و پیامدهای آنها باید به خوبی مستندسازی شود و نظرات صاحبنظران درباره تحلیل علل و پیامدهای آنها مورد توجه قرار گیرد. تصمیمگیری دقیق با اطلاعات مناسب باید تبدیل به یک رویه در سازمان شود؛ به طوری که در همه سطوح بتوان تصمیمات سازمانی را با استفاده از الگوی نهادینه شده تحلیل کرد.
تصمیمگیریهای بد اندک شباهتی با اسب تروآ دارند. ممکن است در آغاز خطر آنها را تشخیص ندهید؛ اما اگر تاریخچه خود را بدانید، بهزودی خواهید آموخت که چگونه آن را بیرون از دروازههای خود نگه دارید.
ارسال نظر