دکتر سعید معیدفر جامعه‌شناس بسیاری از مشکلاتی که در جامعه ما وجود دارد از مسائل و مشکلات اجتماعی تا فقدان شادی‌های جمعی ناشی از رویکردهای نادرست به جامعه است. جامعه پدیده‌ای جدید نیست که فرض این باشد که شرکتی تازه به راه افتاده و باید به تدریج ارکان آن را شناخته و روابط آن را برقرار کرده و مدیریت شود. ما با جامعه‌ای روبه‌رو هستیم که قرن‌ها زندگی کرده است و در بحران‌ها خود را کنترل کرده است و بنابراین نگاه به جامعه باید تغییر کند. متاسفانه از زمانی که دولت‌های مدرن شکل گرفتند، تلاش شده است تمام نهادهایی که در گذشته در جامعه خودبه خود فعال بودند از کار بیفتند و دولت مدرن به جای آن نهادسازی کند و جامعه را آن‌طور که خودش می‌خواهد تنظیم و تدوین کند. به عبارت دیگر این تصور غلط که در دوران معاصر شکل گرفته است که جامعه خمیری است که می‌توان به راحتی آن را شکل داد موجب ایجاد این مشکلات شده است و سوالاتی همچون این سوال را ایجاد کرده است که «چه کار کنیم که شادی‌های جمعی دچار مشکل نشود؟» یا اینکه «مسوولان با آسیب‌ها چه کار کنند» با «نافرمانی‌های اجتماعی یا هنجارشکنی‌ها چه کار کنند؟»، «با انواع و اقسام مشکلات اقتصادی چه کار کنند؟» همه این سوالات این ذهنیت را ایجاد می‌کند که جامعه همچون خمیری است که ما آن را هرطور بخواهیم شکل می‌دهیم. این نگاه در گام نخست باید تغییر کند، چرا که جامعه یک موجود زنده است و ما نمی‌توانیم جامعه را به هر شکلی که می‌خواهیم درآوریم. در زمینه شادی‌های جمعی باید بگویم جامعه ایران با توجه به تنوع قومی و انواع گروه‌ها و دسته‌جاتی که در این جامعه زندگی می‌کنند متناسب با موقعیت‌های خاصشان و فرهنگ‌های متنوعشان در طول قرن‌ها نهادهایی شکل دادند و مراسم‌ها و آیین‌هایی ایجاد کرده‌اند و انواع و اقسام تعاملات و ارتباطات و متناسب با این تنوع را به وجود آورده‌اند که باعث شده جامعه در طی زمان زنده باشد و به‌رغم تمام ناملایمات به حیات خود ادامه داده است. در زمینه شادی جمعی حداقل در ارتباط با آیین‌های عمومی در میان همه بخش‌های جامعه و حتی فراتر از مرزهای سرزمینی آیین‌هایی همچون نوروز، چهارشنبه سوری و... وجود دارد که به‌رغم همه برخوردها و ناملایمات تاریخی استمرار یافته است. در جامعه به قدر کافی زمینه‌های مواجهه با هر پدیده‌ای وجود دارد، اما اگر در مقابل آن مقاومت شود، ممکن است آسیب‌زا باشد، کمااینکه در زمینه شادمانی‌های پس از صعود تیم ملی به جام جهانی یا انتخابات این مسائل مطرح شد که چون ما نتوانستیم شادی جمعی ایجاد کنیم، بنابراین به این شکل بروز پیدا کرده است. من اعتقاد ندارم آنچه در این شب‌ها اتفاق افتاد شکل ناهنجار بروز شادمانی بوده است. ممکن است در برخی زمینه‌ها افراط شده باشد، اما گزارش‌ها حاکی از این است که این دوشب به خوبی برگزار شد و یک نوع تعامل میان مردم و خودکنترلی در رفتارهای مردم در این دو شب مشهود بود و مانند این جشن‌ها در دیگر کشورها هم برگزار می‌شود و جنبه‌های منفی آن خیلی کمرنگ بود. واقعیت این است که مردم و جامعه نیاز به شادی، لذت و اوقات فراغت دارند و درحالی‌که برنامه‌ریزی برای اوقات فراغت، شادی مردم و... اندیشیده نمی‌شود امروز جامعه می‌خواهد در کنار غم شادی هم داشته باشد و مدیریت جامعه امروز مهم است که جامعه را با همه واقعیت‌های زمینی‌اش ببینیم، این امر مشکل را حل می‌کند چرا که همه گروه‌ها و قومیت‌های اجتماعی انواع شادی‌های جمعی و فردی را تجربه کرده‌اند و نوآوری‌های مردم را در این زمینه می‌بینیم و نیازی نیست برای مردم برنامه‌ریزی شود، بلکه باید مردم را رها کنیم تا خودشان برای خود برنامه‌ریزی کنند و مکانیسم‌های خودکنترلی شکل بگیرد و این مدیریت در میان مردم دیده می‌شود و اگر مقاومتی صورت نگیرد، این مدیریت بهتر می‌شود و جنبه‌های منفی و آسیب‌ها هم به حداقل می‌رسد.