برای پیشرفت کردن گوش بدهید
با گوشها، چشمها و تمامی حواستان گوش بدهید. گوش دادن که در همه فعالیتهای جمع عاملی بنیادی است، مهارتی ضروری در مذاکره است که تحت هر شرایطی باعث پیشرفت میشود. مهارت در شنیدن ممکن است زندگی شغلی و شخصی شما را تغییر دهد. مگر نه اینکه زنان بسیاری شوهران شان را با این گله ترک کردهاند که او هیچ وقت به من گوش نمیکند؟ در زندگی شخصی شما گوش ندادن باعث میشود شریک زندگی شما احساس کند برای شما اهمیت ندارد، فراموش شده و به او علاقهای ندارید. در زندگی کاری، گوش ندادن به شکست معاملات، انجام معاملات بد یا لغو کامل آنها منجر میشود.
با گوشها، چشمها و تمامی حواستان گوش بدهید. گوش دادن که در همه فعالیتهای جمع عاملی بنیادی است، مهارتی ضروری در مذاکره است که تحت هر شرایطی باعث پیشرفت میشود.
مهارت در شنیدن ممکن است زندگی شغلی و شخصی شما را تغییر دهد. مگر نه اینکه زنان بسیاری
شوهران شان را با این گله ترک کردهاند که او هیچ وقت به من گوش نمیکند؟ در زندگی شخصی شما گوش ندادن باعث میشود شریک زندگی شما احساس کند برای شما اهمیت ندارد، فراموش شده و به او علاقهای ندارید. در زندگی کاری، گوش ندادن به شکست معاملات، انجام معاملات بد یا لغو کامل آنها منجر میشود.
گوش دادن در همه مذاکرات، اساسی است. بیشتر وقتها اولین مهارت مذاکره است که فراخوانده میشود. وقتی کسی از نظر شخصی یا شغلی به شما نزدیک میشود و مذاکرهای ر آغاز میکند خواستار خشنودی، تایید یا اقدامی از طرف شماست. شاید این مذاکره را پیشبینی نمیکردید، اما اکنون دیگر انتخابی وجود ندارد، فقط باید گوش بدهید.
گوش دادن فعال :
گوش دادن سختتر از آنی است که بیشتر مردم فکر میکنند، به نظر میرسد گوش دادن عملی منفعلانه باشد، اما در واقع حرکتی فعالانه است. برای شنیدن باید هوشیار باشید. گوش دادن کاری است که شما انجام میدهید، نه کاری که دیگران با شما انجام میدهند. بعضی از آدمها با گوش دادن مثل ماساژ گرفتن رفتار میکنند، خود را به آن میسپارند، اجازه میدهند کلمات آنها را در بربگیرد و در پایان بیدار میشوند تا بگویند چقدر لذت بردهاند. آیا واقعا لذت بردهاند؟ احتمالا بله، آیا درست گوش کردهاند؟ احتمالا خیر. گوش کردن مستلزم صرف وقت و انرژی است. ممکن است حتی خستهکننده و فرساینده باشد.
در سادهترین شکل، گوش دادن دقیقا به معنی جذب کردن همه چیزهایی است که طرف دیگر قصد دارد به شما منتقل کند. گوش دادن فعال همه حواس را درگیر میکند و در پیچیدهترین حالت طرف مقابل را به باز بودن، ارائه اطلاعات بیشتر و ابراز عقیده شفافتر از آنچه معمول اوست وامی دارد. احتمالا متوجه میشوید که او فقط به این دلیل حرف میزند که دریافته است این بار کسی واقعا به او گوش میکند.
غالب کسانی که شکست شان را در زندگی زناشویی به شکل چیزی عنوان میکنند که توقعش را نداشتند یا نمیدانستند قرار است اتفاق بیفتد یا خبری از آن نداشتند، خیلی ساده کسانی بودهاند که درست گوش نمیکردهاند. اگر تجربهای از این نوع در یکی از روابط تان داشتهاید حتما میدانید فعالانه گوش کردن کاری است که میتوانید یاد بگیرید، کافی است همین حالا تمرین را شروع کنید.
در گفتوگوی بعدی تان با اشخاص برای گوش دادن فعالانه از دو وسیله استفاده کنید، تکرار و بازگویی. در هر دو مورد لازم است مرتب صحبتهای گوینده را چک کنید تا مطمئن شوید همه چیز را شنیدهاید.
تکرار:
جمله کوتاهی را که گوینده در همین لحظه گفته است با کلمات او تکرار کنید.
بازگویی:
با کلمات و تعابیر خودتان مفهومی را که از سخنان گوینده برداشت کردهاید، تکرار کنید.
این کار را با ادب و خوشرویی انجام دهید، قبل از بازگویی عبارات گوینده با زبان خودتان، از جمله متواضعانهای استفاده کنید، مثلا: بگذار ببینم درست فهمیدم؟ یا آیا تو میخواهی بگویی؟
آیا شنونده خوبی هستید؟
علت اینکه بیشتر مردم گوش نمیدهند این است که نمیخواهند این کار را بکنند، آنها فقط میخواهند حرف بزنند. بهتر است بدانید گوش کردن به زحمتش میارزد پس باید این کار را انجام دهید. بیشتر آدمها خود را شنوندگان خوبی میدانند، شنونده خوب نبودن نوعی ایراد شخصیتی است؛ بنابراین تعجبی ندارد مردم دلشان بخواهد شنونده خوبی محسوب شوند.
قاعده کلی در شنیدن این است که باید بیشتر از ۵۰ درصد زمان را گوش کنید. اگر بیشتر از ۵۰ درصد وقت را حرف بزنید؛ یعنی شنونده خوبی نیستید، شنونده خوب کسی است که سهم حرف زدن خود را میبخشد. اگر هر دو شخص در یک مکالمه این قاعده را رعایت کنند، مکالمه بسیار شیرین از کار در میآید، هر دو طرف مایل هستند که به دیگری اجازه صحبت بدهند و خود بیشتر گوش کنند. چنین مذاکراتی ممکن است طولانیتر از مذاکرات عادی شود اما روند کار فوقالعادهتر و موثرتر خواهد بود.
شاخصهای متعددی در زندگی شخصی شما نشاندهنده چگونگی مهارت شنیدنتان هستند، چند راه برای تشخیص این مساله که شنونده خوبی هستید یا خیر وجود دارد، یک راهحل این است که به مکالمات خود فکر کنید، چقدر سخن دیگران را قطع میکنید؟ تا چه حد جملات همدلانهای در تایید حرف دیگران مطرح میکنید؟ تجربه نشان میدهد افرادی که صحبت دیگران را زیاد قطع میکنند، عموما شنوندگان خوبی نیستند. برای اینکه بفهمید فردی سخن گسل هستید یا نه، به خاطرات خود رجوع کنید، چند بار پیش آمده است که دیگران به شما بگویند: لطفا حرفم را قطع نکن. از طرف دیگر سخن گسلی بیشتر شنوندگان خوب را میآزارد تا شنوندگان بد را، یک شنونده خوب از قطع کردن صحبتش بسیار آزرده میشود، اگر وقتی که مطلبی را میگویید کسی حرف تان را قطع میکند و ناراحت نمیشوید، احتمالا خودتان هم شنونده بدی هستید. تحقیقات نشان میدهد که مردان بیشتر از زنان سخن جنس مخالف خود را قطع میکنند، بخشی از این اختلاف ناشی از تمایز جنسیتی است. سخن گسلی نوعی نمایش قدرت است. کسی که حرف شما را قطع میکند امکان صحبت را از شما میگیرد، مشخص است که این رفتار امکان هر نوع شنیدن را از بین میبرد.
ارسال نظر