ذکر احوال حاکمان و استانداران خراسان در دوره قاجاریه – بخش۲۵
هادی پژوهش ناصرالدینشاه در اوایل سال ۱۳۱۱ ه. ق فرزند ۱۲ ساله خود نصرتالدینمیرزا سالارالسلطنه را به فرمانروایى خراسان و حاج غلامرضاخان شاهسون را به پیشکارى و وزارت او منصوب کرد، غلامرضاخان براى دریافت این مسئولیت پیشکش قابلملاحظهاى به ناصرالدین شاه تقدیم کرد و همچنین براى رضایتخاطر میرزاعلىاصغرخان امینالسلطان، باغ قیطریه خود را به صدراعظم واگذار کرد .
غلامرضا خان«آصفالدوله» یکى از رجال مهم دوره استبداد و وزیر کشوردر عهد مشروطیت است. وى فرزند حاج حسینخان نظامالدوله یکى از رجال عصر ناصرى است; در حدود ۱۲۶۰ ه.
غلامرضا خان«آصفالدوله» یکى از رجال مهم دوره استبداد و وزیر کشوردر عهد مشروطیت است. وى فرزند حاج حسینخان نظامالدوله یکى از رجال عصر ناصرى است; در حدود ۱۲۶۰ ه.
هادی پژوهش ناصرالدینشاه در اوایل سال 1311 ه.ق فرزند 12 ساله خود نصرتالدینمیرزا سالارالسلطنه را به فرمانروایى خراسان و حاج غلامرضاخان شاهسون را به پیشکارى و وزارت او منصوب کرد، غلامرضاخان براى دریافت این مسئولیت پیشکش قابلملاحظهاى به ناصرالدین شاه تقدیم کرد و همچنین براى رضایتخاطر میرزاعلىاصغرخان امینالسلطان، باغ قیطریه خود را به صدراعظم واگذار کرد .
غلامرضا خان«آصفالدوله» یکى از رجال مهم دوره استبداد و وزیر کشوردر عهد مشروطیت است. وى فرزند حاج حسینخان نظامالدوله یکى از رجال عصر ناصرى است; در حدود 1260 ه.ق متولد شد.
تحصیلاتى بر حسب زمان تحتنظر معلمان خصوصى فراگرفت و به رسم خانوادگى وارد خدمت نظام شد و درجات نظامى را طى نمود تا اینکه در ۱۲۹۰ ه.ق به درجه سرهنگى رسید. در سال ۱۲۹۱ به پاس خدمات حاج حسینخان، ناصرالدینشاه به او لقب نظامالدوله داد و پسرش غلامرضاخان نیز ملقب به شهابالملک گردید و به امارت توپخانه منصوب شد.
در 1292 ه.ق غلامرضاخان که امیر توپخانه بود، به حکومت کرمانشاه رسید.در 1295 غلامرضاخان به حکومت کرمان ماموریت یافت، در این ماموریت وی براى ایجاد امنیت و جلوگیرى از هرج و مرج، اقدامات حادى به عمل آورد به طورى که هنوز در بین مردم کرمان تندروى و استبداد او ضربالمثل است .
مرحوم ناظمالاسلام کرمانى راجع به اوضاع کرمان در دوره حکمرانى غلامرضاخان شاهسون نکات جالبى مىنویسد، از جمله متذکر شده است که چند سال قبل در کرمان یک نفر نزد آصفالدوله که در آن وقت شهابالملک لقب داشت و حاکم کرمان بود، عرض کرد: آقاى حاکم هیچ وقت در کرمان قیمت ماست از یک من، پنج شاهى زیادتر نبوده، در حکومت شما قیمت یک چارک که ربع من است به پنج شاهى رسیده. فورا میرغضب خواست و حکم داد سر بیچاره عارض را بریدند که چرا فضولى کرده و در امر تسعیر که شان حاکم است چون و چرا نموده است. وی در سال ۱۲۹۹ به حکومت مازندران انتخاب شد. در سال ۱۳۰۰ ه.ق غلامرضاخان به درجه سرتیپ اولى توپخانه نائل آمد ولى به علت عدم همکارى با نایبالسلطنه، از حکومت مازندران عزل و به تهران مراجعت نمود. پس از اینکه یک سال بیکار بود، براى احراز شغل جدید در دربار متحصن و متوسل به امین اقدس همسر سوگلى ناصرالدین شاه گردید. تا سرانجام حکم استانداری خراسان را دریافت نمود ولی پس از مدت کوتاهی از خراسان احضار و در سال ۱۳۱۵ برای بار دیگر به حکمرانی کرمان و بلوچستان انتخاب گردید.
رفتارهای عجیب آصف الدوله
آصفالدوله شاهسون در سال 1324 براى بار دوم که مصادف بود با آغاز نهضت مشروطیت به حکمرانى و فرمانروایى خراسان منصوب شد استاندار در این مرحله رفتارهای ظالمانه از خود نشان داد و مردم خراسان را به ستوه آورد. مولف کتاب تاریخ بیداری ایرانیان، آصفالدوله را این گونه معرفی کرده است، آصفالدوله شاهسون شخص مجربی بود، اظهار زهد و قدس میکرد، ریش نمیتراشید، مسکرات نمینوشید، زیارت عاشورا میخواند اما از جوانان امرد و بیریش بدش نمیآمد، آدمکشی میکرد ظلم را بینهایت مینمود، ولی در شب نماز نوافل را ترک نمیکرد اما در هر شب جماعتی را بینان میگذارد. تعقیب نماز را طول میداد، لیکن از اول شروع به تعقیب نماز تا فراغ از آن، یک بیچاره زیر چوب فلک فراشهایش جان میداد.
تجارت میکرد اما تجارت احتکار گندم. گندم را از قرار خرواری دو تومان خالصه دولت یا خاصه رعیت میخرید و از قرارخرواری ده یا بیست تومان میفروخت که گاهی هم در سایر اجناس از قبیل روغن، گوشت و غیره هم همین رفتار را داشت. مسالهای که نشان از سوءمدیریت و در نتیجه بروز ناآرامی در مشهد داشت، مساله گرانی به ویژه گرانی نان بود. بروز خشکسالی و هجوم ملخ به مزارع خراسان، قحطی و گرانی و در نتیجه احتکار گندم و جو را به دنبال داشت. آصفالدوله به عنوان حاکم خراسان به جای چارهجویی، خود در تشدید گرانیها نقش داشت.
مردم مشهد و از آن میان برخی از حاشیهنشینان شهر به ویژه زنان و مردان سیستانی که از دست قحطی و گرانی به امان آمده و حکومت را مسبب اصلی این مساله میدانستند، بر آن شدند در ماه صفر سال 1323 ه.ق از طریق بست نشستن در حرم رضوی اعتراض خود را به این وضعیت اعلام کنند.
...ادامه دارد
غلامرضا خان«آصفالدوله» یکى از رجال مهم دوره استبداد و وزیر کشوردر عهد مشروطیت است. وى فرزند حاج حسینخان نظامالدوله یکى از رجال عصر ناصرى است; در حدود 1260 ه.ق متولد شد.
تحصیلاتى بر حسب زمان تحتنظر معلمان خصوصى فراگرفت و به رسم خانوادگى وارد خدمت نظام شد و درجات نظامى را طى نمود تا اینکه در ۱۲۹۰ ه.ق به درجه سرهنگى رسید. در سال ۱۲۹۱ به پاس خدمات حاج حسینخان، ناصرالدینشاه به او لقب نظامالدوله داد و پسرش غلامرضاخان نیز ملقب به شهابالملک گردید و به امارت توپخانه منصوب شد.
در 1292 ه.ق غلامرضاخان که امیر توپخانه بود، به حکومت کرمانشاه رسید.در 1295 غلامرضاخان به حکومت کرمان ماموریت یافت، در این ماموریت وی براى ایجاد امنیت و جلوگیرى از هرج و مرج، اقدامات حادى به عمل آورد به طورى که هنوز در بین مردم کرمان تندروى و استبداد او ضربالمثل است .
مرحوم ناظمالاسلام کرمانى راجع به اوضاع کرمان در دوره حکمرانى غلامرضاخان شاهسون نکات جالبى مىنویسد، از جمله متذکر شده است که چند سال قبل در کرمان یک نفر نزد آصفالدوله که در آن وقت شهابالملک لقب داشت و حاکم کرمان بود، عرض کرد: آقاى حاکم هیچ وقت در کرمان قیمت ماست از یک من، پنج شاهى زیادتر نبوده، در حکومت شما قیمت یک چارک که ربع من است به پنج شاهى رسیده. فورا میرغضب خواست و حکم داد سر بیچاره عارض را بریدند که چرا فضولى کرده و در امر تسعیر که شان حاکم است چون و چرا نموده است. وی در سال ۱۲۹۹ به حکومت مازندران انتخاب شد. در سال ۱۳۰۰ ه.ق غلامرضاخان به درجه سرتیپ اولى توپخانه نائل آمد ولى به علت عدم همکارى با نایبالسلطنه، از حکومت مازندران عزل و به تهران مراجعت نمود. پس از اینکه یک سال بیکار بود، براى احراز شغل جدید در دربار متحصن و متوسل به امین اقدس همسر سوگلى ناصرالدین شاه گردید. تا سرانجام حکم استانداری خراسان را دریافت نمود ولی پس از مدت کوتاهی از خراسان احضار و در سال ۱۳۱۵ برای بار دیگر به حکمرانی کرمان و بلوچستان انتخاب گردید.
رفتارهای عجیب آصف الدوله
آصفالدوله شاهسون در سال 1324 براى بار دوم که مصادف بود با آغاز نهضت مشروطیت به حکمرانى و فرمانروایى خراسان منصوب شد استاندار در این مرحله رفتارهای ظالمانه از خود نشان داد و مردم خراسان را به ستوه آورد. مولف کتاب تاریخ بیداری ایرانیان، آصفالدوله را این گونه معرفی کرده است، آصفالدوله شاهسون شخص مجربی بود، اظهار زهد و قدس میکرد، ریش نمیتراشید، مسکرات نمینوشید، زیارت عاشورا میخواند اما از جوانان امرد و بیریش بدش نمیآمد، آدمکشی میکرد ظلم را بینهایت مینمود، ولی در شب نماز نوافل را ترک نمیکرد اما در هر شب جماعتی را بینان میگذارد. تعقیب نماز را طول میداد، لیکن از اول شروع به تعقیب نماز تا فراغ از آن، یک بیچاره زیر چوب فلک فراشهایش جان میداد.
تجارت میکرد اما تجارت احتکار گندم. گندم را از قرار خرواری دو تومان خالصه دولت یا خاصه رعیت میخرید و از قرارخرواری ده یا بیست تومان میفروخت که گاهی هم در سایر اجناس از قبیل روغن، گوشت و غیره هم همین رفتار را داشت. مسالهای که نشان از سوءمدیریت و در نتیجه بروز ناآرامی در مشهد داشت، مساله گرانی به ویژه گرانی نان بود. بروز خشکسالی و هجوم ملخ به مزارع خراسان، قحطی و گرانی و در نتیجه احتکار گندم و جو را به دنبال داشت. آصفالدوله به عنوان حاکم خراسان به جای چارهجویی، خود در تشدید گرانیها نقش داشت.
مردم مشهد و از آن میان برخی از حاشیهنشینان شهر به ویژه زنان و مردان سیستانی که از دست قحطی و گرانی به امان آمده و حکومت را مسبب اصلی این مساله میدانستند، بر آن شدند در ماه صفر سال 1323 ه.ق از طریق بست نشستن در حرم رضوی اعتراض خود را به این وضعیت اعلام کنند.
...ادامه دارد
ارسال نظر