قوی‌ترین لامبورگینی تاریخ آمد
به تاریخ نه‌چندان طولانی‌اش که نگاه می‌کنیم، به روشنی می‌فهمیم این شرکت دچار یک نوع بیماری شده است. بیماری به نام «سندروم جنون‌‌آمیز وحشی‌سازی». لامبورگینی سال به سال بدون توجه به مسائل مالی، آلایندگی، مصرف سوخت و زیست‌محیطی تنها اسب‌بخار روی اسب‌بخار می‌گذارد. وقتی با کانتاش راضی نشد یک‌راست رفت سراغ دیابلو. بعد از آن هم مورسیه‌لاگو افسانه‌ای را وارد بازی کرد. سپس اونتادور جادویی را. بعدی وِننو با آن چهره فضایی‌اش. حالا هم که می‌بینیم می‌خواهد معجزه‌ای دیگر را از آستینش بیرون بکشد. گاو خشمگین ایتالیا به مناسبت یکصدمین سالگرد تولد فروچیو لامبورگینی، موسس برند Lamborghini محصولی استثنایی را در نمایشگاه ژنو سوئیس رونمایی کرد. کوپه‌ دیوانه‌کننده‌ای به نام سِنتناریو. یک وحشی تمام‌عیار با مشخصات فنی رویایی. خودرویی که این‌بار واقعا صفت اژدها برازنده‌اش است. محصول جدید لامبورگینی یکی از همان تولیدات جدید نیست که فقط ظاهری ترسناک و وهم‌انگیز داشته باشد. این خودرو توانسته از نظر قدرت رکورد تمام تولیدات قبلی را بشکند و به بالاترین میزان توان خروجی برسد. تردیدی نیست که حضور این سوپراسپرت، زنگ خطری برای نزدیک‌ترین رقیبش یعنی فراری خواهد بود. باید صبوری کرد و منتظر ماند تا ببینیم اسب سرکش چه برنامه‌ای برای رویارویی با این گاو خشمگین دارد.

سندروم جنون‌آمیز وحشی‌سازی

بیایید به عقب برگردیم. به سال ۱۹۶۴. زمانی‌که اولین محصول اسپرت شرکت وارد بازی شد. کوپه‌ای به نام ۳۵۰GT که با یک پیشرانه ۵/ ۳ لیتری ۱۲ سیلندر Vشکل می‌توانست به سرعت نهایی ۲۵۴ کیلومتر در ساعت دست پیدا کند. کمتر از ۲ سال بعد لامبورگینی طمع‌ کرد و رفت سراغ خودرویی جنجالی به اسم «میورا». موفقیت این ایتالیایی خیره‌‌کننده بود. میورا با پیشرانه ۴ لیتری V۱۲ خود می‌توانست حتی به مرز ۲۹۰ کیلومتر در ساعت هم برسد. با اینکه بعد از میورا شرکت چند محصول را وارد بازار کرد ولی واقعیت آن است که هرگز با آنها رضایت پیدا نکرد. سال ۱۹۷۴ لامبورگینی یکی از تاثیرگذارترین خودروهای خود به اسم کانتاش را معرفی کرد. کوپه واقعا اسپرتی که با یک پیشرانه حجیم ۲/ ۵ لیتری ۱۲ سیلندر Vشکل می‌توانست به سرعت عالی ۳۰۵ کیلومتر در ساعت دست پیدا کند. اما بی‌تردید شاهکار شرکت ابتدای دهه ۹۰ میلادی پدیدار شد. یک دو در رویایی با قلب بی‌مانند ۶ لیتری V۱۲ که رکورد ۳۳۰ کیلومتر در ساعتی را هم شکسته بود.

اما باور نخواهید کرد که لامبو باز هم به آرامش نرسیده بود. حدود ۱۰ سال بعد افسانه‌ای به اسم مورسیه‌لاگو را تولید کرد. خودرویی بی‌نهایت محبوب که درون سینه‌اش یک قلب سنگین ۵/ ۶ لیتری ۱۲ سیلندر به قدرت ۶۰۰ اسب‌بخار قرار داده شده بود. مورسیه‌لاگو با این پیشرانه می‌توانست به سرعت ۳۴۳ کیلومتر در ساعت هم برسد. این مدل برای شرکت حکم برگ برنده را داشت. تقریبا می‌توان ادعا کرد که کلیه تولیدات بعدی خود را بر پایه و اساس همین خودرو ساختند. سال ۲۰۰۸ یکی از افسارگسیخته‌ترین سوپراسپرت‌های دنیا رونمایی شد. کوپه کابوس‌واری به اسم رونتون. چهره‌‌اش برگرفته از هواپیمای جنگنده F۲۲ بود. رونتون می‌توانست با همان حجم و آرایش پیشرانه ولی با قدرت ۶۵۰ اسب‌بخاری به سرعت ۳۵۵ کیلومتر در ساعت دست پیدا کند. لامبورگینی دیگر چه می‌خواست؟ آیا این بهترین چیزی که می‌توانست تولید کند نبود؟ پاسخ حقیقی این سوال خیر است. جنون شرکت باز هم کار دست مهندسان داد و در سال ۲۰۱۱ پدیده تاریخ‌سازی به اسم اونتادور را روی کار آوردند. معجونی از هنر و سرعت.

با چهره‌ای مهیب و دلهره‌آور. اونتادور به لطف ساختار فوق پیچیده و کارآمد همان پیشرانه ۵/ ۶ لیتری V۱۲ حالا می‌توانست روی قدرت ۷۰۰ اسب‌بخاری‌اش حساب باز کند. اگرچه شرکت با این خودرو تا اندازه‌ای به اهدافش دست پیدا کرده بود ولی نمی‌توانست برای جنون بی‌‌محابای خود راه حلی پیدا کند. پس مدام دل را به دریا می‌زد و افسانه پشت افسانه را رو کرد. یک سال بعد از اونتادور به راستی شرکت یک موشک ساخت. خودرویی تمام فیبر کربنی به اسم سستو المنتو. تک‌مدلی که اصلا مناسب افراد عادی نبود. قابلیت‌های شتاب‌گیری سستو المنتو آنقدر چشمگیر بود که هرکسی از عهده‌اش برنمی‌آمد. اگر هر شرکت دیگری بود، با نصف این افتخارآفرینی‌ها هم می‌توانست دنیا را فتح کند. آخرین تیر شرکت هیولای تمام‌عیاری بود به نام وننو. جادوگری به معنی واقعی. خودرویی که به ادعای شرکت می‌توانست ۷۴۰ اسب‌بخار نیرو تولید کند. تقویت مدام یک پیشرانه با حجم و آرایشی که تغییر نمی‌کرد، پروژه‌ای استادانه بود. با بررسی تاریخ تولیدات لامبورگینی به این نکته هم می‌رسیم که شرکت در مراحلی از روند فعالیتش،‌ نسخه‌های ویژه‌ای با پسوند SV (مخفف سوپرولوچه به معنی فوق سریع) یا جی‌تی هم ساخته بود. محصولاتی با رویکرد مسابقه‌ای که با حذف آپشن‌های اضافی، کارآیی نابی را روی پیست از خود به نمایش می‌گذاشت. وننو ترکیبی بود از قابلیت‌های لوکس و توانمندی‌های اسپرت. واقعیت آن است که وننو می‌توانست پایان‌بخش یک دوره باشکوه هیولاسازی باشد. خودرویی که لامبورگینی می‌توانست به لطف آن گوشه‌ای بایستد و از فروش بی‌نظیر کوپه‌های ریز و درشت خود لذت ببرد. ولی اوضاع آن‌طور پیش رفت که قبلا هم دیده بودیم؛ این جنون پایانی ندارد.


بمب‌افکن قرن

‌ دقیقا صد سال پیش در چنین ایامی بود که «فروچیو لامبورگینی» متولد شد. نام او بیش از آنکه به برند خودروسازی Lamborghini ربط داشته باشد، به جلسه مشهورش با انزو فراری مالک برند Ferrari مرتبط است. داستان از این قرار است که فروچیو به‌عنوان یک مهندس خلاق و چیره‌دست چند سال در زمینه ساخت تراکتورهای سخت‌جان فعالیت داشت و تقریبا از لحاظ فنی روی مباحث خودرویی چیره‌دست بود. فروچیو که خود مالک یکی از خودروهای اسپرت فراری بود یک روز وقتی مشکل بزرگی در قسمت کلاچ خودروش مشاهده کرد تصمیم گرفت آن را با انزوی بزرگ در میان بگذارد. می‌گویند در جلسه بین این دو نفر، دیالوگی عجیب رد و بدل شده است. گویا فروچیو برای انزو مشکل مربوطه را مطرح می‌کند و آقای فراری در جوابی تند به او می‌گوید که بهتر است بروی سراغ همان تراکتورسازی. فروچیو نیز با حالتی خشمگین در پاسخ به او جمله‌ای تاریخی گفت: من خودرویی می‌سازم که از اخلاق تو تندتر باشد.

اکنون در صدمین سال تولد فروچیو لامبورگینی، شرکت محصولی استثنایی را به‌عنوان یادبود این مرد تاثیرگذار تولید کرده است. خودرویی که تنها قرار است 40 دستگاه تولید شود. 20 نمونه کوپه و 20 نمونه روباز. درون سینه سنتناریو همان پیشرانه 5/ 6 لیتری 12 سیلندر Vشکل قدیمی نصب شده است. پیشرانه‌ای که حالا با توان 770 اسب‌بخاری‌اش لقب قوی‌ترین خودروی تاریخ کمپانی را به دست آورده است. این یعنی 20 اسب‌بخار قوی‌تر از اونتادور سوپرولوچه که گفته می‌شد دیگر حتی جا برای افزایش یک اسب‌بخار دیگر را هم ندارد. شاید ظاهر این خودرو برگرفته از همان مورسیه‌لاگوی دوست‌داشتنی باشد ولی واقعیت آن است که ساختار کلی بدنه به طرزی انقلابی حتی نسبت به اونتادور نیز تغییر کرده است. این خودرو با وزن 1520 کیلوگرمی‌اش چیزی حدود 50 کیلوگرم از اونتادور سبک‌تر نشان می‌دهد. دلیل اصلی این کاهش وزن شدید، بهره‌گیری از یک شاسی لانه زنبوری تمام فیبر کربنی است. حتی در برخی از قسمت‌های بیرون بدنه نیز می‌توان نسل جدید الیاف مستحکم‌شده فیبر کربن را نیز مشاهده کرد. به وضوح معلوم است که این خودرو از نظر آیرودینامیک تحول بزرگی را در بین تمام دیگر تولیدات لامبورگینی داشته است.

به‌طوری‌که ضریب نیروی پایین‌برنده آن به لطف زوایای کناری و فرم به انتها رسیدن بدنه تا مرز 20درصد افزایش یافته است. استفاده از الگوی طراحی مشبک تنها برای خشن‌تر کردن ظاهر آن نبوده است. به دلیل فشاری بالایی که روی پیشرانه آن وارد آمده، نیاز شدیدی به ورود و خروج هوا به سمت بلوک پیشرانه حس می‌شد. این دریچه‌های بزرگ قسمت اعظمی از هوای ورودی را به سمت موتور از قسمت دیگر برای بهبود سیستم رانش خودرو استفاده کرده است. شرکت حتی مجبور به تغییر ماهیت کاربردی رادیاتورها شده بود. یعنی با تغییر ابعاد و محل قرارگیری این سیستم خنک‌کننده، سنت همیشگی اونتادور و وننو را زیر پا گذاشت. دمپرهای ورودی در قسمت انتهایی‌ درب‌ها نقش موثری در خنک‌کنندگی موتور بزرگ این خودرو دارند. موتوری که شاید محل اصلی قرارگیری آن قسمت انتهایی باشد ولی حقیقت آن است که ساختارش به قدری عظیم است که نوک آن حتی به زیر صندلی راننده هم می‌رسد. اعجاز لامبو در کاهش وزن این خودرو در حالی است که بلوک جعبه‌دنده با تغییر اساسی که در نحوه تعویض آن ایجاده شده بود، به طرزی چشمگیر سنگین‌تر شده بود. جعبه‌دنده 7 سرعته‌‌ای که مانند همیشه نیمه‌ اتوماتیک محسوب می‌شود ولی این‌بار با کاهش ضرایب هر دنده، شتاب مرگباری را تدارک دیده است.

اینها همه کاری کرده‌اند که قدرت 770 اسب‌بخاری سنتناریو در دور موتور رویایی 8250rpmبه اوج خودش می‌رسد. این یعنی نسبت قدرت به وزنی معادل 508 اسب‌بخار به ازای هر یک تن از وزن بدنه. نکته مهم آن است که بخش اعظمی از اطلاعات منتشر شده درباره این خودرو به‌صورت مخفیانه توسط جاسوسان صنعتی به دست آمده است. چراکه لامبورگینی قصد داشت تا لحظه عرضه رسمی، اطلاعات آن را محفوظ باقی نگه دارد. با این حال می‌دانیم که شتاب صفر تا صد این ابرهیولا تنها 8/ 2 ثانیه است. سرعت نهایی‌اش هم به‌طور قطع از مرز 360 کیلومتر در ساعت عبور خواهد کرد. همیشه منتقدان نسبت به کیفیت ترمزگیری و نحوه توقف این خودرو با تردید صحبت می‌کردند اما اکنون با استفاده از نسل جدید دیسک‌های سرامیک-کربنی اگر با این خودرو در سرعت 300 کیلومتر در ساعت ناگهان روی ترمز بکوبید فقط 290 متر مسافت برای توقف کامل نیاز خواهد بود. سنتناریو مانند تمام دیگر لامبورگینی‌ها موجود، مجهز به سیستم انتقال قدرت AWD (همه چرخ‌های متحرک) است. با این تفاوت که در نمونه جدید شاهد توزیع هوشمندانه و سریع‌السیر قدرت توزیع شده بین محور جلو و عقب هستیم. این اقدام به طرزی استادانه باعث کاهش نیروی موثر G به راننده و مرکز ثقل خودرو می‌شود. حتی تعصبی‌ترین هواداران لامبورگینی نیز تصور نمی‌کردند که روزی این شرکت بخواهد روی خودروهایش از آپشن‌های رفاهی خودروهای لوکس بهره بگیرد. مانند یک نمایشگر بزرگ لمسی که پشت آن سیستم‌عامل اپل با نام CarPlay تعبیه شده است.

حالا که صحبت درباره داخل این خودرو به میان کشیده شد، اجازه بدهید درباره انفجار خلاقیت کابین آن نیز حرف بزنیم. باید اعتراف کرد که تا پیش از این مهندسان لامبورگینی آنقدر که به ظاهر اهمیت می‌دادند، به طراحی داخلی توجهی نمی‌کردند، این یعنی طوری که چهره خودرو خشن و تهاجمی و مهیب است، داخل آن را آرام و شاید محافظه‌کار و معمولی در نظر گرفته‌اند. در همان فرصت کوتاهی که خبرنگاران حاضر در نمایشگاه ژنو برای بازدید کابین آن به دست آوردند، به خوبی مشخص شد که کابین سنتناریو یکی از عجیب‌ترین اتاق‌های رانندگی است. اولین‌ چیزی که به چشم می‌خورد، پوشش لوکس مخمل با نخ‌های زرد دست‌دوز است. پوششی که کل سطح داخلی را پوشانده است. سپس غربیلک فرمان مسابقه‌ای آن دیده می‌شود که حالا بر خلاف مدل‌های قبلی که بسیار پردکمه و شلوغ بود، کاملا ساده و مسابقه‌ای شده است. روی کنسول میانی همان صفحه نمایش طویل لمسی دیده می‌شود. چیزی مانند یک هواپیمای شکاری. در انتهای این نمایشگر، دکمه‌های کنترلی معمولی که روی اونتادور و حتی هوراکان هم دیده بودیم. ویژگی بارزی که هرگز تکراری نمی‌شود، دکمه استارت منحصر به فردش است. دکمه‌ای مانند شصتی «لانچ» موشک‌ هواپیماهای شکاری. روی درب‌ها و در برخی از قسمت‌های پادری، فیبر کربن قرار داده شده است. محل‌هایی که حتی لوکس‌ترین خودروسازان هم از آن به سادگی می‌گذرند. شاید عجیب باشد ولی صندلی‌های این لامبورگینی‌‌ هم زیبا است. نشیمن‌هایی که به طرز قابل توجهی با فرم کلی طراحی بدنه ‌هم‌شکل شده‌اند. به‌عنوان آخرین نکته درباره این خودرو باید گفت که قیمت پایه هر دستگاه چیزی حدود 2 میلیون دلار است.