با جایگزینی مکانیزم بازار برای قیمت نفت رقم خورد
دوران خاکستری طلای سیاه
حدودا دو سال پیش بود که قیمت نفت نخستین نشانههای ریزش را در خود دید، جایی که کمتر کسی تصور میکرد مازاد عرضه تا حدی پیش رود که قیمتها بیش از ۷۵ درصد کاهش یابند. گرچه بهدنبال انقلاب شیل و افزایش عرضه نفتهای غیرمتعارف، گمانههایی برای کاهش قیمت نفت را بهوجود آورده بود و ناآرامیهای خاورمیانهتنها دلیل ماندن قیمت نفت در سطوح بالای ۱۰۰ دلار محسوب میشد، اما پیشبینی قیمتهای زیر ۳۰ دلار فعلی به ذهن کمتر کارشناس و گروه تحلیلی خطور میکرد. توسعه تکنولوژی در زمینه تولید نفتهای غیرمتعارف و بهویژه شیل آمریکا، زمینهساز مازاد عرضه در بازار نفت شد و بهطور همزمان ضعف اقتصادهای مهمی در اروپا و آسیا و بهطور خاص چین تقاضای نفت را نیز با مشکل مواجه کرد.
حدودا دو سال پیش بود که قیمت نفت نخستین نشانههای ریزش را در خود دید، جایی که کمتر کسی تصور میکرد مازاد عرضه تا حدی پیش رود که قیمتها بیش از 75 درصد کاهش یابند. گرچه بهدنبال انقلاب شیل و افزایش عرضه نفتهای غیرمتعارف، گمانههایی برای کاهش قیمت نفت را بهوجود آورده بود و ناآرامیهای خاورمیانهتنها دلیل ماندن قیمت نفت در سطوح بالای 100 دلار محسوب میشد، اما پیشبینی قیمتهای زیر 30 دلار فعلی به ذهن کمتر کارشناس و گروه تحلیلی خطور میکرد. توسعه تکنولوژی در زمینه تولید نفتهای غیرمتعارف و بهویژه شیل آمریکا، زمینهساز مازاد عرضه در بازار نفت شد و بهطور همزمان ضعف اقتصادهای مهمی در اروپا و آسیا و بهطور خاص چین تقاضای نفت را نیز با مشکل مواجه کرد.
در این میان، اوپک نیز بر خلاف سنت همیشه تصمیمی برای کاهش تولیدات و کنترل قیمتها در بازار جهانی نگرفت. فارغ از تهمایه سیاسی این اقدام، توجیهات اقتصادی باعث شد تا رقابت سنگینی برای حفظ سهم بازار میان تولیدکنندگان نفت صورت گیرد. در این شرایط، دگرگونی در بازار نفت به وجود آمد که نتیجه آن چیزی جز ریزش سنگین قیمتها نبود. تا جایی که شاید دیگر نتوان از نفت به عنوان طلای سیاه نام برد و ارزش آن به حدود ۱۳ سال پیش برگشته است. برای این بازار شکننده، انتظار ورود پرقدرت یک تولیدکننده دیگر نظیر کشورمان کافی بود تا رکوردهای جدیدی نیز شکسته شود؛ بهطوریکه با نزدیک شدن به اجرایی شدن برجام و رفع تحریمهای هستهای علیه کشورمان، نفت در هفته گذشته با افت ۴/ ۱۱ درصدی، بیشترین ریزش خود از اواخر آذر ۹۳ را تجربه کرد.
مثلث سقوط قیمت نفت
همانطور که اشاره شد انقلاب شیل در آمریکا که به مدد پیشرفت فناوری و امکان افزایش تولیدات نفت از روشهای غیرسنتی انجام شده بود، توانست سمت عرضه نفت را به شدت تقویت کند. موضوعی که پس از فروکش کردن هیجانات ژئوپلیتیک، اثرات خود را به آرامی بر قیمت نفت گذاشت و طلای سیاه پس از مدتها کانال ۱۰۰ دلاری را واگذار کرد. در این شرایط، کشورهای صادرکننده نفت اوپک که عموما در مواجهه با افت قیمتها اقدام به کاهش تولیدات و حفظ قیمت نفت میکردند، استراتژی خود را تغییر دادند. اعضای اوپک به سرکردگی عربستان به بهانه حفظ سهم بازار، نهتنها تولیدات خود را کاهش ندادند؛ بلکه سقف قبلی تولیدات خود را افزایش دادند. موضوعی که با هدف حذف سایر رقبای نفتی صورت گرفت، اما در این خصوص چندان موفق نبود و عایدی آن ریزش سنگین قیمت نفت بود. در واقع، نفت سبک شیل توانسته بود بسیاری از بازارهای هدف اعضای اوپک را به خود اختصاص دهد و در نتیجه، بازخواهی سهم بازار توسط اعضای اوپک آنها را به تولید بیشتر وا داشت. به این ترتیب، برای معدود دفعاتی در بازار نفت شاهد هستیم که تشکیل گروههای تنظیمکننده قیمتها یا عوامل ژئوپلیتیک اثر خود را بر بازار نفت از دست داده و مکانیزم بازار یا همان عرضه و تقاضای واقعی بر قیمت نفت حاکم شد. در این شرایط، قیمت نفت محکوم بود که تا سر حد هزینه سر به سری تولیدکنندگان بزرگ نفت پایین آید و دیگر خبری از سودهای کلان کشورهای صادرکننده نفتهای سنتی نبود. از سوی دیگر، اقتصاد آمریکا به صورت یکجانبه وضعیت رو به بهبود خود را ادامه داد؛ عاملی که در شرایط رکود نسبی در سایر اقتصادهای مهم جهان، موجب افزایش ارزش دلار این کشور نسبت به ارز سایر کشورها شد. بر این اساس، نفت و سایر کالاهایی که بر اساس دلار ارزشگذاری میشدند با افت قیمت مواجه شدند. بهعبارت دقیقتر، با افزایش ارزش دلار، نیاز به پرداخت دلار کمتری برای دریافت حجم مشخصی از این کالاها بود. بنابراین، سه عامل انقلاب شیل، تلاش اعضای اوپک برای حفظ سهم بازار و رشد ارزش دلار، فشار سنگینی بر قیمت نفت وارد کرد.
ناامیدی از تقاضا
کاملا واضح است تقاضای نفت نیاز به زیرساختهای جدید دارد و در نتیجه در کوتاهمدت نسبت به قیمتها کشش زیادی ندارد. بهعبارت دقیقتر، با افت قیمت نفت نمیتوان در کوتاهمدت انتظار افزایش تقاضا را مشابه سایر کالاهای پرکشش داشت. به این ترتیب، بسیاری از کارشناسان نسبت به بازگشت تقاضای نفت در میانمدت امیدوار بودند، امیدی که هیچگاه به وقوع نینجامید. ضعف اقتصادی در اروپا، در کنار اصلاح ساختار اقتصاد چین مهمترین عواملی بودند که نتوانستند حمایت مناسبی از قیمت نفت انجام دهند. اکنون نیز با توجه به تلاش و سرمایهگذاریهای زیادی که در زمینه جایگزینی سوختهای فسیلی با انرژیهای تجدیدپذیر انجام شده و همچنین مازاد عرضهای که در بازار نفت به چشم میخورد، اجماعی را میان کارشناسان به وجود آورده که دیگر باید با قیمتهای بالای نفت خداحافظی کرد. موضوعی که حسرت هدر رفتن ثروت ناشی از دوران طلایی نفت در دولت نهم و دهم را بر جای میگذارد. زمانی که قیمت نفت در بازهای از زمان به بیش از ۱۴۰ دلار بر بشکه نیز رسیده بود. در واقع، شتاب رشد تقاضای نفت نمیتواند مشابه سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم باشد و عرضه سنگین در این بازار موجب میشود که امیدی به بازگشت قیمتها نتوان داشت.
عدم قطعیت «هستهای» در بازار نفت
در این شرایط، مذاکرات هستهای میان کشورمان و اعضای ۱+۵ با روی کار آمدن دولت یازدهم جدیتر شد. ایران که پیش از تحریم، دومین صادرکننده اوپک محسوب میشد، پس از اعمال تحریمها حدودا با یک سوم توان صادرات انجام میداد. مسالهای که جایگاه کشورمان را در میان اعضای اوپک به مقام پنجم تنزل داد و سایر اعضا توانستند جایگاه ایران در بازار نفت را به خود اختصاص دهند. در این میان، افزایش احتمال دستیابی کشورمان به توافق هستهای به یکی از عدم قطعیتهای بازار نفت تبدیل شده بود. بهطوریکه اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) در سال گذشته، هنگام پیشبینیهای خود در گزارشهای ماهانه، بازگشت ایران به بازار نفت به دنبال رفع تحریمها را سناریویی جدید در نظر میگرفت؛ بهطوریکه اواسط سال گذشته پیشبینی کرده بود که ورود ایران به بازار نفت میتواند قیمتها را بین ۵ تا ۱۵ دلار بر بشکه کاهش دهد. این سناریو با نزدیک شدن به اجرای برجام موجب ریزش قیمت تمامی نفتهای شاخص به زیر کانال ۳۰ دلاری در هفته گذشته شد. قیمتهایی که پیش از این اواخر سال ۲۰۰۳ تجربه شده بود. این شوک جدید سبب شد تا نسبت طلا به نفت به بیش از ۳۰ مرتبه برسد که نزدیک به اوج تاریخی آن است. به این معنا که هر اونس طلای جهانی معادل بیش از ۳۰ بشکه نفت است. این معیار یکی از نشانههایی است که عموما در زمان رکود اقتصاد جهانی رخ میدهد. با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند این وضعیت بهعلت تقویت شدید سمت عرضه نفت است و در نتیجه نباید چندان نگران وقوع بحران اقتصادی بود.
ورود ایران و نگرانیهای عربی
به هر حال، بامداد یکشنبه و با اعلام نهایی شدن برجام، این نگرانی بازار نفت به واقعیت پیوست و هرچند بازار مشابه سنت همیشه سریعتر به پیشواز این رویداد رفته بود، اما توانست اثر منفی خود را بر قیمتها داشته باشد. اواسط هفته نیز، رکنالدین جوادی، مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران از صدور دستور افزایش ۵۰۰ هزار بشکهای تولیدات کشورمان خبر داد. موضوعی که فشار بر قیمت نفت و احتمال رقابت بیشتر در بازار نفت را افزایش داد. در این میان، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که در دوره تحریم ایران توانسته بودند بازار هدف بزرگتری را در اختیار داشته باشند، به دنبال نهایی شدن برجام با شوک جدی مواجه شدند. شوکی که روز یکشنبه منجر به افت ۷ درصدی شاخص بورس عربستان و همچنین رسیدن شاخص GCC۲۰۰ بلومبرگ (بررسی ۲۰۰ شرکت بزرگ در منطقه خلیج فارس) به کمترین رقم در ۵ سال اخیر شد. در واقع، بازگشت ایران به بازار نفت نهتنها با کاهش قیمت نفت موجب فشار بر اقتصادهای این کشورها میشود، بلکه به علت رقابت بیشتر و کاهش بازارهای هدف آنها منجر به همافزایی این فشار خواهد شد.
نفت در کانال 10 دلاری
بازگشت نفت سنگین ایران نهتنها در کشورهای حوزه خلیج فارس، بلکه در سایر نقاط دنیا نیز نمود پیدا کرد. از نظر جنس، نفت سنگین ایران رقیبی جدی برای نفت کشورهای مکزیک، ونزوئلا، کانادا و عراق محسوب میشود. عاملی که سبب شد برخی محمولههای نفت سنگین مکزیک در قیمتهایی کمتر از ۱۳ دلار بر بشکه معامله شود. همچنین، در آلبرتای کانادا نیز نفت سنگین با قیمتهایی کمتر از ۱۵ دلار معامله شد، در حالی که به گزارش رویترز، آنها نیاز به قیمتهایی بالای ۴۳ دلار برای رسیدن به سوددهی دارند.
ماههای سخت در بازار نفت
بر این اساس، نگرانی از ضعف تقاضای چین در شرایط کنونی و بازگشت کشورمان به بازار نفت مهمترین عواملی هستند که قیمت نفت را بهشدت کاهش دادهاند. بهطوریکه قیمت نفت از ابتدای سال ۲۰۱۶ میلادی تاکنون (کمتر از یک ماه) بیش از ۲۰ درصد کاهش داشته است. اتفاق نادری که توانسته فشار زیادی بر اقتصادهای وابسته به نفت وارد کند. کارشناسان معتقدند در قیمتهای کنونی، بسیاری از تولیدکنندگان از گردونه تولید خارج میشوند؛ رویدادی که زمانبر بوده و در نتیجه ماههای سختی را پیش روی بازار نفت قرار خواهد داد. بازگشت کشورمان به بازار نفت که به نظر میرسد با شتاب بالایی نیز صورت بگیرد، قیمت نفت را به شدت تحت فشار قرار خواهد داد. در قیمتهای کنونی، اوپک در گزارش ماهانه جدید خود تقاضای جهانی را در سال ۲۰۱۶ نسبت به پیشبینی قبلی خود افزایش داده و معتقد است سمت عرضه نفتهای غیرمتعارف نیز حدود ۶۶۰ هزار بشکه در روز نسبت به سال قبل کاهش خواهد داشت. این در حالی است که در پیشبینی قبلی خود، این کاهش را ۳۸۰ هزار بشکه در روز ارزیابی کرده بود. افت شدید قیمت نفت به کف ۱۳ ساله از جمله عواملی است که اوپک تاکید دارد تولیدکنندگان با هزینه تولید بالا را از صحنه تولید حذف خواهد کرد. با وجود این سیگنالهای امیدوارکننده، کارشناسان معتقدند بازگشت ایران به بازار نفت این کاهشهای سمت عرضه را جبران میکند و نمیتوان انتظار بازگشت قیمت نفت به صورت پرشتاب را داشته باشیم. بهطوریکه اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) پیشبینی کرده است، تعادل عرضه و تقاضای نفت احتمالا تا پایان سال ۲۰۱۷ زمان میبرد و در نتیجه کشورهای صادرکننده نفت باید وابستگی خود را کاهش دهند.
آن روی سکه نفت ارزان
این مساله هرچند فشار زیادی بر اقتصاد کشور ما نیز وارد میکند، اما جنبه مثبتی نیز دارد. بهصورت تاریخی مشاهده شده که افزایش قیمت نفت موجب بیتدبیری دولتها و انجام اقدامات مخرب برای تولید شده است. بهطوریکه در زمانهایی که قیمت نفت رو به کاهش گذاشته، عقلانیت بیشتری در اقتصاد به کار گرفته شده و اتفاقا بهترین دورهها از نظر رشد اقتصادی و سطح اشتغال رقم خورده است. موضوعاتی که نیمه پر لیوان نفت ارزان را نشان میدهد. به این ترتیب، کاهش وابستگی به نفت یکی دیگر از دستاوردهای مهم دولت یازدهم خواهد بود که منجر به رشد اقتصادی پایدار و مبتنیبر تولید واقعی خواهد شد. بهمنظور نیل به این هدف، کنترل بیش از اندازه روی نرخ دلار نباید صورت گیرد و سیاستهای تشویقی و محرک برای سایر صنایع غیرنفتی باید توسط دولت اعمال شود تا بتوانیم در یک فضای رقابتی شاهد بهبود اوضاع اقتصادی کشورمان باشیم.
در این میان، اوپک نیز بر خلاف سنت همیشه تصمیمی برای کاهش تولیدات و کنترل قیمتها در بازار جهانی نگرفت. فارغ از تهمایه سیاسی این اقدام، توجیهات اقتصادی باعث شد تا رقابت سنگینی برای حفظ سهم بازار میان تولیدکنندگان نفت صورت گیرد. در این شرایط، دگرگونی در بازار نفت به وجود آمد که نتیجه آن چیزی جز ریزش سنگین قیمتها نبود. تا جایی که شاید دیگر نتوان از نفت به عنوان طلای سیاه نام برد و ارزش آن به حدود ۱۳ سال پیش برگشته است. برای این بازار شکننده، انتظار ورود پرقدرت یک تولیدکننده دیگر نظیر کشورمان کافی بود تا رکوردهای جدیدی نیز شکسته شود؛ بهطوریکه با نزدیک شدن به اجرایی شدن برجام و رفع تحریمهای هستهای علیه کشورمان، نفت در هفته گذشته با افت ۴/ ۱۱ درصدی، بیشترین ریزش خود از اواخر آذر ۹۳ را تجربه کرد.
مثلث سقوط قیمت نفت
همانطور که اشاره شد انقلاب شیل در آمریکا که به مدد پیشرفت فناوری و امکان افزایش تولیدات نفت از روشهای غیرسنتی انجام شده بود، توانست سمت عرضه نفت را به شدت تقویت کند. موضوعی که پس از فروکش کردن هیجانات ژئوپلیتیک، اثرات خود را به آرامی بر قیمت نفت گذاشت و طلای سیاه پس از مدتها کانال ۱۰۰ دلاری را واگذار کرد. در این شرایط، کشورهای صادرکننده نفت اوپک که عموما در مواجهه با افت قیمتها اقدام به کاهش تولیدات و حفظ قیمت نفت میکردند، استراتژی خود را تغییر دادند. اعضای اوپک به سرکردگی عربستان به بهانه حفظ سهم بازار، نهتنها تولیدات خود را کاهش ندادند؛ بلکه سقف قبلی تولیدات خود را افزایش دادند. موضوعی که با هدف حذف سایر رقبای نفتی صورت گرفت، اما در این خصوص چندان موفق نبود و عایدی آن ریزش سنگین قیمت نفت بود. در واقع، نفت سبک شیل توانسته بود بسیاری از بازارهای هدف اعضای اوپک را به خود اختصاص دهد و در نتیجه، بازخواهی سهم بازار توسط اعضای اوپک آنها را به تولید بیشتر وا داشت. به این ترتیب، برای معدود دفعاتی در بازار نفت شاهد هستیم که تشکیل گروههای تنظیمکننده قیمتها یا عوامل ژئوپلیتیک اثر خود را بر بازار نفت از دست داده و مکانیزم بازار یا همان عرضه و تقاضای واقعی بر قیمت نفت حاکم شد. در این شرایط، قیمت نفت محکوم بود که تا سر حد هزینه سر به سری تولیدکنندگان بزرگ نفت پایین آید و دیگر خبری از سودهای کلان کشورهای صادرکننده نفتهای سنتی نبود. از سوی دیگر، اقتصاد آمریکا به صورت یکجانبه وضعیت رو به بهبود خود را ادامه داد؛ عاملی که در شرایط رکود نسبی در سایر اقتصادهای مهم جهان، موجب افزایش ارزش دلار این کشور نسبت به ارز سایر کشورها شد. بر این اساس، نفت و سایر کالاهایی که بر اساس دلار ارزشگذاری میشدند با افت قیمت مواجه شدند. بهعبارت دقیقتر، با افزایش ارزش دلار، نیاز به پرداخت دلار کمتری برای دریافت حجم مشخصی از این کالاها بود. بنابراین، سه عامل انقلاب شیل، تلاش اعضای اوپک برای حفظ سهم بازار و رشد ارزش دلار، فشار سنگینی بر قیمت نفت وارد کرد.
ناامیدی از تقاضا
کاملا واضح است تقاضای نفت نیاز به زیرساختهای جدید دارد و در نتیجه در کوتاهمدت نسبت به قیمتها کشش زیادی ندارد. بهعبارت دقیقتر، با افت قیمت نفت نمیتوان در کوتاهمدت انتظار افزایش تقاضا را مشابه سایر کالاهای پرکشش داشت. به این ترتیب، بسیاری از کارشناسان نسبت به بازگشت تقاضای نفت در میانمدت امیدوار بودند، امیدی که هیچگاه به وقوع نینجامید. ضعف اقتصادی در اروپا، در کنار اصلاح ساختار اقتصاد چین مهمترین عواملی بودند که نتوانستند حمایت مناسبی از قیمت نفت انجام دهند. اکنون نیز با توجه به تلاش و سرمایهگذاریهای زیادی که در زمینه جایگزینی سوختهای فسیلی با انرژیهای تجدیدپذیر انجام شده و همچنین مازاد عرضهای که در بازار نفت به چشم میخورد، اجماعی را میان کارشناسان به وجود آورده که دیگر باید با قیمتهای بالای نفت خداحافظی کرد. موضوعی که حسرت هدر رفتن ثروت ناشی از دوران طلایی نفت در دولت نهم و دهم را بر جای میگذارد. زمانی که قیمت نفت در بازهای از زمان به بیش از ۱۴۰ دلار بر بشکه نیز رسیده بود. در واقع، شتاب رشد تقاضای نفت نمیتواند مشابه سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم باشد و عرضه سنگین در این بازار موجب میشود که امیدی به بازگشت قیمتها نتوان داشت.
عدم قطعیت «هستهای» در بازار نفت
در این شرایط، مذاکرات هستهای میان کشورمان و اعضای ۱+۵ با روی کار آمدن دولت یازدهم جدیتر شد. ایران که پیش از تحریم، دومین صادرکننده اوپک محسوب میشد، پس از اعمال تحریمها حدودا با یک سوم توان صادرات انجام میداد. مسالهای که جایگاه کشورمان را در میان اعضای اوپک به مقام پنجم تنزل داد و سایر اعضا توانستند جایگاه ایران در بازار نفت را به خود اختصاص دهند. در این میان، افزایش احتمال دستیابی کشورمان به توافق هستهای به یکی از عدم قطعیتهای بازار نفت تبدیل شده بود. بهطوریکه اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) در سال گذشته، هنگام پیشبینیهای خود در گزارشهای ماهانه، بازگشت ایران به بازار نفت به دنبال رفع تحریمها را سناریویی جدید در نظر میگرفت؛ بهطوریکه اواسط سال گذشته پیشبینی کرده بود که ورود ایران به بازار نفت میتواند قیمتها را بین ۵ تا ۱۵ دلار بر بشکه کاهش دهد. این سناریو با نزدیک شدن به اجرای برجام موجب ریزش قیمت تمامی نفتهای شاخص به زیر کانال ۳۰ دلاری در هفته گذشته شد. قیمتهایی که پیش از این اواخر سال ۲۰۰۳ تجربه شده بود. این شوک جدید سبب شد تا نسبت طلا به نفت به بیش از ۳۰ مرتبه برسد که نزدیک به اوج تاریخی آن است. به این معنا که هر اونس طلای جهانی معادل بیش از ۳۰ بشکه نفت است. این معیار یکی از نشانههایی است که عموما در زمان رکود اقتصاد جهانی رخ میدهد. با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند این وضعیت بهعلت تقویت شدید سمت عرضه نفت است و در نتیجه نباید چندان نگران وقوع بحران اقتصادی بود.
ورود ایران و نگرانیهای عربی
به هر حال، بامداد یکشنبه و با اعلام نهایی شدن برجام، این نگرانی بازار نفت به واقعیت پیوست و هرچند بازار مشابه سنت همیشه سریعتر به پیشواز این رویداد رفته بود، اما توانست اثر منفی خود را بر قیمتها داشته باشد. اواسط هفته نیز، رکنالدین جوادی، مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران از صدور دستور افزایش ۵۰۰ هزار بشکهای تولیدات کشورمان خبر داد. موضوعی که فشار بر قیمت نفت و احتمال رقابت بیشتر در بازار نفت را افزایش داد. در این میان، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که در دوره تحریم ایران توانسته بودند بازار هدف بزرگتری را در اختیار داشته باشند، به دنبال نهایی شدن برجام با شوک جدی مواجه شدند. شوکی که روز یکشنبه منجر به افت ۷ درصدی شاخص بورس عربستان و همچنین رسیدن شاخص GCC۲۰۰ بلومبرگ (بررسی ۲۰۰ شرکت بزرگ در منطقه خلیج فارس) به کمترین رقم در ۵ سال اخیر شد. در واقع، بازگشت ایران به بازار نفت نهتنها با کاهش قیمت نفت موجب فشار بر اقتصادهای این کشورها میشود، بلکه به علت رقابت بیشتر و کاهش بازارهای هدف آنها منجر به همافزایی این فشار خواهد شد.
نفت در کانال 10 دلاری
بازگشت نفت سنگین ایران نهتنها در کشورهای حوزه خلیج فارس، بلکه در سایر نقاط دنیا نیز نمود پیدا کرد. از نظر جنس، نفت سنگین ایران رقیبی جدی برای نفت کشورهای مکزیک، ونزوئلا، کانادا و عراق محسوب میشود. عاملی که سبب شد برخی محمولههای نفت سنگین مکزیک در قیمتهایی کمتر از ۱۳ دلار بر بشکه معامله شود. همچنین، در آلبرتای کانادا نیز نفت سنگین با قیمتهایی کمتر از ۱۵ دلار معامله شد، در حالی که به گزارش رویترز، آنها نیاز به قیمتهایی بالای ۴۳ دلار برای رسیدن به سوددهی دارند.
ماههای سخت در بازار نفت
بر این اساس، نگرانی از ضعف تقاضای چین در شرایط کنونی و بازگشت کشورمان به بازار نفت مهمترین عواملی هستند که قیمت نفت را بهشدت کاهش دادهاند. بهطوریکه قیمت نفت از ابتدای سال ۲۰۱۶ میلادی تاکنون (کمتر از یک ماه) بیش از ۲۰ درصد کاهش داشته است. اتفاق نادری که توانسته فشار زیادی بر اقتصادهای وابسته به نفت وارد کند. کارشناسان معتقدند در قیمتهای کنونی، بسیاری از تولیدکنندگان از گردونه تولید خارج میشوند؛ رویدادی که زمانبر بوده و در نتیجه ماههای سختی را پیش روی بازار نفت قرار خواهد داد. بازگشت کشورمان به بازار نفت که به نظر میرسد با شتاب بالایی نیز صورت بگیرد، قیمت نفت را به شدت تحت فشار قرار خواهد داد. در قیمتهای کنونی، اوپک در گزارش ماهانه جدید خود تقاضای جهانی را در سال ۲۰۱۶ نسبت به پیشبینی قبلی خود افزایش داده و معتقد است سمت عرضه نفتهای غیرمتعارف نیز حدود ۶۶۰ هزار بشکه در روز نسبت به سال قبل کاهش خواهد داشت. این در حالی است که در پیشبینی قبلی خود، این کاهش را ۳۸۰ هزار بشکه در روز ارزیابی کرده بود. افت شدید قیمت نفت به کف ۱۳ ساله از جمله عواملی است که اوپک تاکید دارد تولیدکنندگان با هزینه تولید بالا را از صحنه تولید حذف خواهد کرد. با وجود این سیگنالهای امیدوارکننده، کارشناسان معتقدند بازگشت ایران به بازار نفت این کاهشهای سمت عرضه را جبران میکند و نمیتوان انتظار بازگشت قیمت نفت به صورت پرشتاب را داشته باشیم. بهطوریکه اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) پیشبینی کرده است، تعادل عرضه و تقاضای نفت احتمالا تا پایان سال ۲۰۱۷ زمان میبرد و در نتیجه کشورهای صادرکننده نفت باید وابستگی خود را کاهش دهند.
آن روی سکه نفت ارزان
این مساله هرچند فشار زیادی بر اقتصاد کشور ما نیز وارد میکند، اما جنبه مثبتی نیز دارد. بهصورت تاریخی مشاهده شده که افزایش قیمت نفت موجب بیتدبیری دولتها و انجام اقدامات مخرب برای تولید شده است. بهطوریکه در زمانهایی که قیمت نفت رو به کاهش گذاشته، عقلانیت بیشتری در اقتصاد به کار گرفته شده و اتفاقا بهترین دورهها از نظر رشد اقتصادی و سطح اشتغال رقم خورده است. موضوعاتی که نیمه پر لیوان نفت ارزان را نشان میدهد. به این ترتیب، کاهش وابستگی به نفت یکی دیگر از دستاوردهای مهم دولت یازدهم خواهد بود که منجر به رشد اقتصادی پایدار و مبتنیبر تولید واقعی خواهد شد. بهمنظور نیل به این هدف، کنترل بیش از اندازه روی نرخ دلار نباید صورت گیرد و سیاستهای تشویقی و محرک برای سایر صنایع غیرنفتی باید توسط دولت اعمال شود تا بتوانیم در یک فضای رقابتی شاهد بهبود اوضاع اقتصادی کشورمان باشیم.
ارسال نظر