سه عقاب سرکش؛ آیدین، پویا و مجتبی
محمود بهادری آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراهی از بهترین جوانان وطن بودند. این سه عقاب سرکش به پشتوانه تجربه فنی خوب، تمرین و آمادگی جسمانی و ذهنی و روحی عالی و شجاعت و عشق به کوهستان، توانستند شاخصترین صعود ایرانی را در هیمالیا انجام بدهند و بر روی قله هشت هزار متری برودپیک از مسیری نو و دشوار گام نهادند. تاکید میکنم که این صعود در تاریخ کوهنوردی ایران شاخصترین بود و از همه هیمالیانوردان پیشین، هرگز کسی در چنین سطحی کوهنوردی نکرده است و تردید ندارم که تا سالها کوهنوردی ایران چنین صعودی را تجربه نخواهد کرد.
محمود بهادری آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراهی از بهترین جوانان وطن بودند. این سه عقاب سرکش به پشتوانه تجربه فنی خوب، تمرین و آمادگی جسمانی و ذهنی و روحی عالی و شجاعت و عشق به کوهستان، توانستند شاخصترین صعود ایرانی را در هیمالیا انجام بدهند و بر روی قله هشت هزار متری برودپیک از مسیری نو و دشوار گام نهادند.
تاکید میکنم که این صعود در تاریخ کوهنوردی ایران شاخصترین بود و از همه هیمالیانوردان پیشین، هرگز کسی در چنین سطحی کوهنوردی نکرده است و تردید ندارم که تا سالها کوهنوردی ایران چنین صعودی را تجربه نخواهد کرد. نمیتوانم افسوس و اندوهم را از تراژدی بازگشت پنهان بکنم، متاسفانه در اشتباه بازگشت تاوان سختی دادیم. در برنامه برودپیک عوامل متعددی دخیل بودند و باید همه آنها را در کنار هم دید؛ در ادامه فقط تیترهای نقاط ضعف را که به نظرم میرسد مینویسم و منتظر خواندن یا شنیدن گزارش برنامه میمانیم:
• عدم همکاری مناسب فدراسیون کوهنوردی و سیستم ورزش کشور با این برنامه
• برنامهریزی اشتباه و بیواکهای زیاده از حد بدون اکسیژن و با حداقل آب و غذا در نقطههای بالای ارتفاع هفت هزاری
• نفرستادن گروهی به قله برای استقبال از گروه، با توجه به بیواکهای متعدد
• اشتباه در انتخاب مسیر بازگشت
• عدم پیشبینی امداد و نجات و کمک به گروه قله و نداشتن سناریو از پیش برای جستوجو و امداد براساس گزینههای مختلف قابل پیشبینی بروز حوادث در بخش صعود یا فرود
این سه عقاب سرکش به زندگی و آینده عشق میورزیدند. در بین اظهارنظرهای پس از این حادثه صعود انتحاری و رفتن برای مردن مطرح شده بود. آنها هرگز برای مردن نرفته بودند و این برنامه را مقدمهای برای صعودهای بزرگتر در آینده میدانستند و به طور ویژه از صعود دیواره طلایی گاشربروم چهار سخن میگفتند، افزون بر اینها تلاش و مقاومت سخت آنها برای زنده ماندن و درخواستهای مکرر برای کمک نیز نشانهای از عشق آنها به زندگی است.
یادمان باشد که آنها جوانمرد هستند و شاید احساساتی شدند و یکدیگر را تنها نگذاشتند، بدیهی است که سه نفر همزمان و یکباره تخلیه انرژی نشدهاند و به ترتیب و به تدریج به مرحلهای رسیدهاند که دیگر توان بازگشت نداشتهاند. با غوغایی که این روزها برپا شده است، واقعا جامعه ما ظرفیت استقبال از یک یا دو نفر از گروه حمله را داشت؟ یا فرد بازگشت یافته را به ورطه پشیمانی میکشاند...
برای من تلاش، سختکوشی و شجاعت آنها در صعود آن بخش دشوار بالای هفت هزار متری باشکوه است. برای من احساس آنها از با هم بودن و در کنار هم ماندن و آرزوی بازگشت سالم سه نفره به کمپ پایینتر باشکوه است. برای من خاطرههای خوب و عشق آنها به زندگی و کوهستان باشکوه است. برای من یاد آنها باشکوه است...
ارسال نظر