شبهجزیره اسرارآمیز(بخش ششم)
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانههای دولتی بهعنوان پایتخت انقلاب نشان داده میشود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمه ای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کره شمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمده باشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصلهایی از کتاب مذکور است میتواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کره شمالی میگذرد به خواننده ارائه دهد.
خرید
خرید فعالیتی است که در هنگام ضرورت در پیونگ یانگ انجام میشود. اگر مغازهای موجودی یا جنسی داشته باشد، بازگشت دوباره دیگر یک گزینه نیست [نمی توانید بروید و برای خرید آن دوباره بازگردید] چراکه آن جنس فروخته میشود. افتتاح اخیر بازارهای کشاورزی منبعی برای تهیه غذا و سایر کالاها فراهم آورده است. بازار جدید در خیابان «تونگ- ایل» در پیونگ یانگ که در سال ۲۰۰۳ باز شد به سرعت به مقصدی مورد توجه تبدیل شد. بازارهای مختلفی که در سراسر این شهر باز و سپس بسته میشود فقط از سوی هوا و هوس و اغراض سیاسی دیکته میشود. روزنامهها گاهی کالاهای مختلفی را تبلیغ میکنند مانند ژاکتهای کش بافِ پشمی، فتیله اجاق گاز یا سبد و گاهی ارسال محصولات مختلف تبلیغ میشود، مانند آینه، ابزار آلات، باندهای لاستیکی یا یونیفورمهای تکواندو و سایر محصولات هر روزهای که در کرهشمالی به آنها «محصولات ۸-۳» گفته میشود. شهروندانی که دارای رده اجتماعی بالایی هستند میتوانند وارد معدود فروشگاههایی شوند که برای خارجیها، توریستها و کادرهای ارشد اختصاص یافته است. از اواسط دهه ۸۰ بخش زیادتری از جامعه توانسته از این مراکز خرید کند، هرچند برای خرید از این مراکز ارز خارجی مورد نیاز است. این فروشگاهها معمولا کالاهای سهمیهای ارائه می کنند مانند لباس، کالاهای ورزشی، سیگار، آبجو، قاشق و چنگال هرچند مردم آنها را گرانقیمت میپندارند. به گفته پناهندگان، مردم کرهشمالی «۵ قفسه و ۷ وسیله» میخواهند. این «۵ قفسه» شامل قفسه لحاف، قفسه جا رختی، قفسه کتاب، قفسه غذا و قفسه جا کفشی است درحالیکه «۷ وسیله» شامل تلویزیون، یخچال، ماشین لباسشویی، کولر برقی، چرخ خیاطی، ضبط صوت و دوربین است. بسیاری از شهروندان معمولی چند «وسیله» دارند- معمولا تلویزیون و چرخ خیاطی- هرچند کادرهای رسمی تعداد زیادتری از «وسایل» برقی را دارند. دستگاههای KTV در سالهای اخیر محبوبیت یافتهاند. عرضه دفتر تکالیف مدرسه و کتابهای درسی مدرسهای همیشه کم است. داشتن مجموعهای از وسایل و پتوهای گرم اغلب نشانهای است از اینکه آن فرد یا در شرق دور روسیه در اردوگاههای کار یا در پروژههای ساختمانی یا در جاهای دیگر مانند چین مشغول بهکار بوده جایی که کارگران میتوانند تا ۳۰۰ دلار در ماه درآمد داشته باشند یا اینکه خانواده به بازار سیاه دسترسی داشته یا درآمدی از اقوام در ژاپن دریافت میکند.
خرید مواد غذایی هم به همان میزان دردسرساز است. اقلامی مانند شیر سویا، پاستای سویا، نمک و شکر و نیز خمیر دندان، صابون، لباس زیر و کفشها به سرعت فروخته میشوند. مقدارِ اقلامِ غذایی در دسترس به شدت محدود است. کلم سفید، خیار و سیب زمینی بسیار رایج است؛ گوشت کمیاب است و تخم مرغ هم همچنین؛ این اقلام عمدتا از طریق سازمانهای مردم نهاد توزیع میشود. وقتی هم گوشت در قصابیها موجود باشد معمولا بر اساس وزن فروخته میشوند و پر از چربی و سفت هستند. این امکان وجود ندارد که فرد شخصا از قصاب درخواست کند که فلان قسمت گوشت را برایش بِبُرد، چرا که این اعتقاد وجود دارد که بهترین قسمتهای گوشت مستقیما به دست سلسله مراتب بالای حزبی میرسد. کیفیت گوشت به گونهای است که بسیاری از مردم ترجیح میدهند آن را ریز ریز کنند تا قابل خوردن شود. ماهی موجود است هرچند چندان تازه نیست و مغازهها آنها را از قبل بسته بندی کردهاند. میوه تنها به سیب و گلابی محدود است. مهمترین قلم غذایی مردم کرهشمالی برنج است اگرچه نان هم گاهی موجود است و با نوعی کره خورده میشود که اغلب مانده و فاسد است. ذرت، بلال و قارچ هم گاهی به چشم میخورد.در اواخر دهه ۱۹۸۰، غذاهای بیشتری در فروشگاهها وجود داشت که تعداد بیسابقهای از بازدیدکنندگان را به خود جذب میکرد. این بازدیدکنندگان اغلب به سوی ویترینها میرفتند و نسبت به قیمتهای بالا اعتراض میکردند. اگرچه محصولات بیشتری وجود داشت، اما بخش زیادی از کالاهای جدید فراتر از میزان درآمد مردم بود و آنها از توان خرید آن بی بهره بودند. این محصولات در اوایل دهه ۹۰ از قفسهها رخت بربست. با وجود ساخت گاه و بیگاه فروشگاههای جدید اما این کالاها همچنان نایاب و گران است.
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانههای دولتی بهعنوان پایتخت انقلاب نشان داده میشود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمه ای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کره شمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمده باشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصلهایی از کتاب مذکور است میتواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کره شمالی میگذرد به خواننده ارائه دهد.
خرید
خرید فعالیتی است که در هنگام ضرورت در پیونگ یانگ انجام میشود. اگر مغازهای موجودی یا جنسی داشته باشد، بازگشت دوباره دیگر یک گزینه نیست [نمی توانید بروید و برای خرید آن دوباره بازگردید] چراکه آن جنس فروخته میشود. افتتاح اخیر بازارهای کشاورزی منبعی برای تهیه غذا و سایر کالاها فراهم آورده است. بازار جدید در خیابان «تونگ- ایل» در پیونگ یانگ که در سال ۲۰۰۳ باز شد به سرعت به مقصدی مورد توجه تبدیل شد. بازارهای مختلفی که در سراسر این شهر باز و سپس بسته میشود فقط از سوی هوا و هوس و اغراض سیاسی دیکته میشود. روزنامهها گاهی کالاهای مختلفی را تبلیغ میکنند مانند ژاکتهای کش بافِ پشمی، فتیله اجاق گاز یا سبد و گاهی ارسال محصولات مختلف تبلیغ میشود، مانند آینه، ابزار آلات، باندهای لاستیکی یا یونیفورمهای تکواندو و سایر محصولات هر روزهای که در کرهشمالی به آنها «محصولات ۸-۳» گفته میشود. شهروندانی که دارای رده اجتماعی بالایی هستند میتوانند وارد معدود فروشگاههایی شوند که برای خارجیها، توریستها و کادرهای ارشد اختصاص یافته است. از اواسط دهه ۸۰ بخش زیادتری از جامعه توانسته از این مراکز خرید کند، هرچند برای خرید از این مراکز ارز خارجی مورد نیاز است. این فروشگاهها معمولا کالاهای سهمیهای ارائه می کنند مانند لباس، کالاهای ورزشی، سیگار، آبجو، قاشق و چنگال هرچند مردم آنها را گرانقیمت میپندارند. به گفته پناهندگان، مردم کرهشمالی «۵ قفسه و ۷ وسیله» میخواهند. این «۵ قفسه» شامل قفسه لحاف، قفسه جا رختی، قفسه کتاب، قفسه غذا و قفسه جا کفشی است درحالیکه «۷ وسیله» شامل تلویزیون، یخچال، ماشین لباسشویی، کولر برقی، چرخ خیاطی، ضبط صوت و دوربین است. بسیاری از شهروندان معمولی چند «وسیله» دارند- معمولا تلویزیون و چرخ خیاطی- هرچند کادرهای رسمی تعداد زیادتری از «وسایل» برقی را دارند. دستگاههای KTV در سالهای اخیر محبوبیت یافتهاند. عرضه دفتر تکالیف مدرسه و کتابهای درسی مدرسهای همیشه کم است. داشتن مجموعهای از وسایل و پتوهای گرم اغلب نشانهای است از اینکه آن فرد یا در شرق دور روسیه در اردوگاههای کار یا در پروژههای ساختمانی یا در جاهای دیگر مانند چین مشغول بهکار بوده جایی که کارگران میتوانند تا ۳۰۰ دلار در ماه درآمد داشته باشند یا اینکه خانواده به بازار سیاه دسترسی داشته یا درآمدی از اقوام در ژاپن دریافت میکند.
خرید مواد غذایی هم به همان میزان دردسرساز است. اقلامی مانند شیر سویا، پاستای سویا، نمک و شکر و نیز خمیر دندان، صابون، لباس زیر و کفشها به سرعت فروخته میشوند. مقدارِ اقلامِ غذایی در دسترس به شدت محدود است. کلم سفید، خیار و سیب زمینی بسیار رایج است؛ گوشت کمیاب است و تخم مرغ هم همچنین؛ این اقلام عمدتا از طریق سازمانهای مردم نهاد توزیع میشود. وقتی هم گوشت در قصابیها موجود باشد معمولا بر اساس وزن فروخته میشوند و پر از چربی و سفت هستند. این امکان وجود ندارد که فرد شخصا از قصاب درخواست کند که فلان قسمت گوشت را برایش بِبُرد، چرا که این اعتقاد وجود دارد که بهترین قسمتهای گوشت مستقیما به دست سلسله مراتب بالای حزبی میرسد. کیفیت گوشت به گونهای است که بسیاری از مردم ترجیح میدهند آن را ریز ریز کنند تا قابل خوردن شود. ماهی موجود است هرچند چندان تازه نیست و مغازهها آنها را از قبل بسته بندی کردهاند. میوه تنها به سیب و گلابی محدود است. مهمترین قلم غذایی مردم کرهشمالی برنج است اگرچه نان هم گاهی موجود است و با نوعی کره خورده میشود که اغلب مانده و فاسد است. ذرت، بلال و قارچ هم گاهی به چشم میخورد.در اواخر دهه ۱۹۸۰، غذاهای بیشتری در فروشگاهها وجود داشت که تعداد بیسابقهای از بازدیدکنندگان را به خود جذب میکرد. این بازدیدکنندگان اغلب به سوی ویترینها میرفتند و نسبت به قیمتهای بالا اعتراض میکردند. اگرچه محصولات بیشتری وجود داشت، اما بخش زیادی از کالاهای جدید فراتر از میزان درآمد مردم بود و آنها از توان خرید آن بی بهره بودند. این محصولات در اوایل دهه ۹۰ از قفسهها رخت بربست. با وجود ساخت گاه و بیگاه فروشگاههای جدید اما این کالاها همچنان نایاب و گران است.
ارسال نظر