ضرورت نگاه نرم افزاری به مسائل تهران

مهدی روانشادنیا
عضو هیات مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان تهران

در خصوص آنچه هم‌اکنون می‌توان به آن به عنوان مبنای اجرای برنامه‌های تازه در شهر تهران برای یک دوره چهارساله تصدی شهردار جدید نگاه کرد، در واقع به نوعی توصیه برای تغییر نگاه سخت ‌افزاری به مسائل شهر تهران و جایگزینی آن با رویکردهای نرم‌افزاری برمی‌گردد؛ نگاهی به گذشته مدیریت بحران در شهر تهران نشان می‌دهد عمده مسائل شهری پایتخت طی سال‌های اخیر تاکنون با نگاه سخت‌افزاری مبتنی بر اجرای پروژه‌های عمرانی دنبال شده است؛ به‌عنوان نمونه برای حل معضل ترافیک، همواره احداث بزرگراه‌ها و پل‌های طبقاتی در دستور کار شهرداران قرار گرفته است و نگاه زیرساختی و سخت‌افزاری همواره نگاه غالب در مدیریت شهری بوده است؛ این‌درحالی است که هرچند اجرای پروژه‌های عمرانی و رویکردهای سخت‌افزاری برای شهر جزو امور لازم و ضروری است اما این رویکرد در صورتی در حل مسائل و مشکلات شهری موفق خواهد بود که در کنار رویکردهای نرم‌افزاری قرار گیرد؛ متاسفانه طی سال‌های اخیر توسعه نرم‌افزارها و نگاه مدیریتی در توسعه شهری بسیار کمرنگ بوده است؛ به این معنا که عمده تمرکز بر رویکردهای سخت‌افزاری هزینه‌بر و عدم مدیریت صحیح درخصوص روش‌های غیر عمرانی و غیر پروژه‌ای حل بحران، قرار داشته است.

این‌درحالی است که می‌توان با جایگزینی سیستم‌هایی همچون «نظام هوشمند حمل و نقل»، «توسعه نرم‌افزارهای مسیریاب» و... بخش زیادی از مشکلات ترافیکی را حل و فصل کرد.شاید با توسعه این شبکه‌های هوشمند نیازی به ساخت حجم وسیع بزرگراه‌ها با صرف هزینه‌های بسیار سنگین نباشد؛ نکته دومی که در این زمینه می‌توان به آن اشاره کرد، ضرورت «اولویت‌بندی بین مدهای حمل و نقلی در کلانشهرها» به خصوص شهر ‌تهران است؛ هرچند احداث بزرگراه‌ها در نفس خود برای سهولت در حمل و نقل شهری و تسریع آن امری ضروری است اما زمانی که هزینه-فرصت احداث بزرگراه‌ در میان سایر مدهای حمل و نقلی بررسی می‌شود درمی‌یابیم که به واسطه صرف هزینه برای ساخت بزرگراه چه فرصت‌ها و اولویت‌هایی را از دست داده‌ایم؛ آن زمان است که نگاه به اولویت‌ها اهمیت بیشتری می‌یابد.

متاسفانه شهر تهران هم‌اکنون از ناحیه «غلبه رویکردهای سخت‌افزاری»، «بی‌توجهی به اولویت مدهای حمل و نقلی همچون مترو» و «عملکرد نامتوازن در تعریف و اجرای زیرساخت‌ها» آسیب‌پذیر شده است؛ جریان حمل و نقل شهری طی سال‌های گذشته تاکنون در حوزه توسعه شبکه حمل و نقلی انبوه(متروی شهری) و همچنین حمل و نقل عمومی شامل خطوط تاکسیرانی، اتوبوسرانی و مونوریل به صورت متناسب و در ارتباط مکمل با یکدیگر توسعه پیدا نکرده است؛ به این معنا که علاوه بر غلبه حمل و نقل بزرگراهی و استفاده از خودروهای شخصی در نبود زیرساخت‌های حمل و نقلی انبوه و عمومی متناسب با حجم نیاز، در هر دوره‌ای شهرداران تنها به پررنگ کردن یک جنبه از مدهای حمل و نقلی پرداخته‌اند. این‌درحالی است که در صورت حاکمیت نگاه جامع به توسعه حمل و نقل شهری بر مبنای طرح جامع حمل و نقل و تعریف اولویت‌ها، همزمان با اولویت‌بخشی به رویکردهای نرم‌افزاری، می‌توان شبکه‌های موجود حمل و نقل انبوه و عمومی را به نفع کاهش بار ترافیکی شهر و به دنبال آن کاهش مشکلات زیست محیطی ناشی از افزایش سفر با خودروهای شخصی گسترش داد.