ترکیه؛ پیروزی جامعه مدنی بر اقتدارگرایی
هادی خسروشاهین دبیر گروه بینالملل ترکیه تافته جدابافته در خاورمیانه است؛ هم نظم سیاسی و اجتماعیاش پلورالیستی است و هم نخبگان در قدرتش ترجیح میدهند چنین کثرتگرایی را به رسمیت بشناسند. جامعه مدنی در سرزمین میراثداران امپراتوری عثمانی آنچنان گستره و هیمنه دارد که حتی قدرت با تانک و ماشین زرهپوش هم به راحتی امکان عبور از آن را نمییابد. واقعیت به همه حکم میکند که پای خود را بیش از گلیمشان دراز نکنند. اگر چنین نشود، تازیانه جامعه مدنی بر پیکره قدرت مینشیند تا کاخنشینان عقبنشینی کنند. اگر خاورمیانه دیکتاتورساز است و دیکتاتورها را دوست دارد؛ ترکیه در این میان دموکراتیک است و مهد قدرت مقیدشده.
هادی خسروشاهین دبیر گروه بینالملل ترکیه تافته جدابافته در خاورمیانه است؛ هم نظم سیاسی و اجتماعیاش پلورالیستی است و هم نخبگان در قدرتش ترجیح میدهند چنین کثرتگرایی را به رسمیت بشناسند. جامعه مدنی در سرزمین میراثداران امپراتوری عثمانی آنچنان گستره و هیمنه دارد که حتی قدرت با تانک و ماشین زرهپوش هم به راحتی امکان عبور از آن را نمییابد. واقعیت به همه حکم میکند که پای خود را بیش از گلیمشان دراز نکنند. اگر چنین نشود، تازیانه جامعه مدنی بر پیکره قدرت مینشیند تا کاخنشینان عقبنشینی کنند. اگر خاورمیانه دیکتاتورساز است و دیکتاتورها را دوست دارد؛ ترکیه در این میان دموکراتیک است و مهد قدرت مقیدشده. این یک ایده نیست؛ اطلاعاتی است که از عرصه عمل قابلیت استخراج و کشف دارد. قدرت مقیدشده در ترکیه نظریه هم نیست؛ بلکه میتوان با شهود حسی و غیرحسی نسبت به وجود و وجوب آن در ترکیه بشارت داد. انتخابات اخیر در ترکیه خود در مرکز ثقل این کشف و شهود قرار میگیرد. انتخاب و کنش سیاسی جامعه مدنی در عمل دست و پای اردوغان را بست، جاهطلبیهای او را به عقب راند و احتمالا تحقق ایده او را برای تغییر نظام سیاسی با چالش مواجه خواهد
کرد. در واقع ظرفیتهای جامعه مدنی به هیچ سیاستمداری اجازه نمیدهد که دیکتاتور شود؛ اگرچه در سالهای گذشته اردوغان نشانههایی از اقتدار را به جامعه مدنی نشان داد؛ در برابر آن زورآزمایی کرد و در لحظاتی با قدرت انحصار و بهکارگیری زور، حرف خود را به کرسی نشاند، اما نتوانست انتخاب مردم را محدود و مضیق کند زیرا جامعه مدنی پرقدرت چنین امکانی را برای طیب بهوجود نیاورد.
اردوغان، صدامحسین نیست و ترکیه نیز عراق دوره بعث نیست. اردوغان با وجود برخی تمایلات برای قدرتنمایی، در آنچه پیروزی دموکراسی در کشورش خوانده میشود، سهیم است. اردوغان نه مقدمات انتخابات آزاد را زیر پا گذاشت و نه مؤخرات آن را پس از اعلام نتایج لگدمال کرد. او شکست را پذیرفت و حتی به پایان حکومت تکحزبی، اما دموکراتیک در این کشور تن داد. او سالها قبل از برگزاری این انتخابات نیز از قدرت ژنرالها کاست و کودتاچیان علیه دموکراسی را بر سر جای خود نشاند. ترکیه با مختصات خاورمیانه امروز فاصله عمیقی گرفته است؛ به راستی سیستم انتخاباتی، نظم سیاسی، چیدمان دموکراتیک و سامانه مدرن در امر نظارت بر قدرت رشکبرانگیز است؛ اما در چنین پیشرفتی در سیاستمداری و حکومتپیشگی؛ ترکیه نه به اردوغان دین تام و مطلق دارد و نه به آتاتورک کبیر. ترکیه نوین پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی توسعه سیاسی و اقتصادی خود را در چارچوب جدال تاریخی و در بستر منازعه دائمی میان عرصه اجتماعی و حوزه قدرت به دست آورد. این منازعه در سیر تکوین خود در لحظهای به مرحله توازن رسید و البته دستاوردهای اقتصادی تورگوتاوزال و رجب طیب اردوغان این لحظه توازن را به دوره توازن تبدیل کرد. اوزال و اردوغان با اصلاحات اقتصادی و تمرکززدایی از منابع ثروت ناخواسته به جامعه مدنی پروبال بیشتری دادند و استقلال همهجانبهتر نهادهای اجتماعی را از عرصه سیاستورزی دولتی و حکومتی موجب شدند. مارکس میگفت انقلاب فرزندان خود را میبلعد؛ ولی در ترکیه این طبقه متوسط است که از مصلحان اقتصادی عبور میکند تا کشور بیش از پیش در معرض پلورالیسم سیاسی و اجتماعی قرار گیرد. اولین حضور اقلیت کرد در پارلمان نیز بیشک بدون برکات اقتصادآزاد در شکلدهی به طبقه متوسط و سرریز آن به مناطق کردنشین میسر نبود. ماجرای کردهای ترکیه نیز به همین دلیل از قصه تراژیک در کردهای خاورمیانه تفکیک میشود. نشانهها گواهی میدهند که احتمالا کردهای ترک در سیستم سنترالیسم و بهشت لیبرالها جذب و هضم شوند. جامعه مدنی از فیگورهای اردوغان ترسی به خود راه نداد، اما سرانجام قدرت نماینده خود را در ساختار سیاسی محدود کرد. با این مبانی دموکراتیک، دموکراسی در ترکیه هیچ گاه به قربانگاه نمیرود؛ چون ترکیه مدتها است که در نقطه توازن قرار گرفته است. نه امکانی برای تفوق قدرت بر جامعه مدنی فراهم است و نه ابزاری برای سلطه جامعه مدنی بر قدرت. به همین دلیل هم ترکیه نه رنگ دیکتاتوری دارد و نه بوی پوپولیسم. دموکراسی قبل از انتخابات روز یکشنبه در ترکیه به پیروزی رسیده بود.
اردوغان، صدامحسین نیست و ترکیه نیز عراق دوره بعث نیست. اردوغان با وجود برخی تمایلات برای قدرتنمایی، در آنچه پیروزی دموکراسی در کشورش خوانده میشود، سهیم است. اردوغان نه مقدمات انتخابات آزاد را زیر پا گذاشت و نه مؤخرات آن را پس از اعلام نتایج لگدمال کرد. او شکست را پذیرفت و حتی به پایان حکومت تکحزبی، اما دموکراتیک در این کشور تن داد. او سالها قبل از برگزاری این انتخابات نیز از قدرت ژنرالها کاست و کودتاچیان علیه دموکراسی را بر سر جای خود نشاند. ترکیه با مختصات خاورمیانه امروز فاصله عمیقی گرفته است؛ به راستی سیستم انتخاباتی، نظم سیاسی، چیدمان دموکراتیک و سامانه مدرن در امر نظارت بر قدرت رشکبرانگیز است؛ اما در چنین پیشرفتی در سیاستمداری و حکومتپیشگی؛ ترکیه نه به اردوغان دین تام و مطلق دارد و نه به آتاتورک کبیر. ترکیه نوین پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی توسعه سیاسی و اقتصادی خود را در چارچوب جدال تاریخی و در بستر منازعه دائمی میان عرصه اجتماعی و حوزه قدرت به دست آورد. این منازعه در سیر تکوین خود در لحظهای به مرحله توازن رسید و البته دستاوردهای اقتصادی تورگوتاوزال و رجب طیب اردوغان این لحظه توازن را به دوره توازن تبدیل کرد. اوزال و اردوغان با اصلاحات اقتصادی و تمرکززدایی از منابع ثروت ناخواسته به جامعه مدنی پروبال بیشتری دادند و استقلال همهجانبهتر نهادهای اجتماعی را از عرصه سیاستورزی دولتی و حکومتی موجب شدند. مارکس میگفت انقلاب فرزندان خود را میبلعد؛ ولی در ترکیه این طبقه متوسط است که از مصلحان اقتصادی عبور میکند تا کشور بیش از پیش در معرض پلورالیسم سیاسی و اجتماعی قرار گیرد. اولین حضور اقلیت کرد در پارلمان نیز بیشک بدون برکات اقتصادآزاد در شکلدهی به طبقه متوسط و سرریز آن به مناطق کردنشین میسر نبود. ماجرای کردهای ترکیه نیز به همین دلیل از قصه تراژیک در کردهای خاورمیانه تفکیک میشود. نشانهها گواهی میدهند که احتمالا کردهای ترک در سیستم سنترالیسم و بهشت لیبرالها جذب و هضم شوند. جامعه مدنی از فیگورهای اردوغان ترسی به خود راه نداد، اما سرانجام قدرت نماینده خود را در ساختار سیاسی محدود کرد. با این مبانی دموکراتیک، دموکراسی در ترکیه هیچ گاه به قربانگاه نمیرود؛ چون ترکیه مدتها است که در نقطه توازن قرار گرفته است. نه امکانی برای تفوق قدرت بر جامعه مدنی فراهم است و نه ابزاری برای سلطه جامعه مدنی بر قدرت. به همین دلیل هم ترکیه نه رنگ دیکتاتوری دارد و نه بوی پوپولیسم. دموکراسی قبل از انتخابات روز یکشنبه در ترکیه به پیروزی رسیده بود.
ارسال نظر