خودروی ژاپنی، کرهای، یا چینی؟
امیررشید مهرآبادی
با دیدن نام و نشان خودروسازان بزرگ دنیا در یک لحظه چه چیز برای شما تداعی میشود، زیبایی، کیفیت، دوام یا قیمت؟ همه نشان(برند)های خودروسازی هر کدام از این شاخصها را با خود یدک میکشند و هر یک چیزی را در ما زنده میکنند. بسیاری از ما وقتی نام «لکسوس» را میشنویم، به یاد کیفیت و تجمل میافتیم، برندی که باقدمتی حدودا ۴۰ ساله برای به چالش کشیدن برندهای لوکس و با کیفیت آلمانی بهوجود آمد. «ب ام و» برایمان یادآور زیبایی، شتاب و سرعت است و «تویوتا» هم نماد دوام و پرکاری و البته کیفیت.
با دیدن نام و نشان خودروسازان بزرگ دنیا در یک لحظه چه چیز برای شما تداعی میشود، زیبایی، کیفیت، دوام یا قیمت؟ همه نشان(برند)های خودروسازی هر کدام از این شاخصها را با خود یدک میکشند و هر یک چیزی را در ما زنده میکنند. بسیاری از ما وقتی نام «لکسوس» را میشنویم، به یاد کیفیت و تجمل میافتیم، برندی که باقدمتی حدودا ۴۰ ساله برای به چالش کشیدن برندهای لوکس و با کیفیت آلمانی بهوجود آمد. «ب ام و» برایمان یادآور زیبایی، شتاب و سرعت است و «تویوتا» هم نماد دوام و پرکاری و البته کیفیت.
امیررشید مهرآبادی
با دیدن نام و نشان خودروسازان بزرگ دنیا در یک لحظه چه چیز برای شما تداعی میشود، زیبایی، کیفیت، دوام یا قیمت؟ همه نشان(برند)های خودروسازی هر کدام از این شاخصها را با خود یدک میکشند و هر یک چیزی را در ما زنده میکنند. بسیاری از ما وقتی نام «لکسوس» را میشنویم، به یاد کیفیت و تجمل میافتیم، برندی که باقدمتی حدودا ۴۰ ساله برای به چالش کشیدن برندهای لوکس و با کیفیت آلمانی بهوجود آمد. «ب ام و» برایمان یادآور زیبایی، شتاب و سرعت است و «تویوتا» هم نماد دوام و پرکاری و البته کیفیت. با این حال آیا در عمل هم وضع به این شکل است یا این تنها تصورات و برداشتهای ما است که چنین ذهنیتی را خلق میکند. به عبارتی آیا شاخصهای زیبایی، کیفیت و لوکس بودن همواره در یک خودروساز باقی میماند؟ تردیدی در این امر نیست که ورود هر محصول جدید به بازار، پیشداوریها و باورهایی را در مشتری ایجاد میکند که در واکنش بعدی او نسبت به همان کالا بسیار تاثیرگذار است.
برای مثال برخی کمپانیها از همان بدو ورودشان، عملکرد بسیار خوبی داشته و کیفیت و دوام بالا را وجهه همت خویش قرار دادند. شرکتهای آلمانی ازجمله بنز و فولکسواگن از این دستهاند. گرچه برخی دیگر ازبرندهای معروف نیز در آغاز فعالیتشان بسیار ضعیف ظاهر شدند، ولی در طول زمان سعی کردند با کار و تلاش بیوقفه و نیز بهبود روزبهروز کیفیت، ذهنیت مطلوبی را از خود نزد مشتریانشان بر جای بگذارند. برندهای ژاپنی و در رأسشان تویوتا از این زمرهاند. تویوتا در چند سال موفق شد، تا حد زیادی ذهنیت نامطلوب اولیه را از اذهان مردم و مشتریان پاک کند و تا آن حد برسد که این اعتقاد را در خیلی از جوامع نهادینه کند که «ماشینهای تویوتا مرگ ندارند.»
شاید تعجب کنید که شهرت ژاپنیها درباره کیفیت کالا، مرهون یک آمریکایی است، به نام «دابلیو ادواردز دمینگ» که در سال ۱۹۵۰ توسط ژنرال «مک آرتور» به ژاپن اعزام شد (فاتح ژاپن در جنگ جهانی دوم) دمینگ که متخصص کنترل کیفی بود، به درخواست اتحادیه دانشمندان و مهندسان ژاپنی، اصول کنترل کیفیت را به آنها آموخت. شاید فکر کنید «دمینگ» به ژاپنیها یاد داد که چگونه اتومبیلهای بهتری بسازند اما هرگز چنین نبود. وی ۱۴ اصل اساسی را به آنها آموخت و انگیزهای نیز در آنها به وجود آورد که تا به امروز پایه تمامی تصمیمگیریهای صحیح شرکتهای عمده و چندملیتی ژاپن بوده است. آن اعتقاد و انگیزه اصلی این بود: «تلاش بیوقفه و پایانناپذیر، برای بهبود روزبهروز کیفیت، باعث میشود که ژاپن بازارهای جهانی را از آن خود کند». «دمینگ» به آنها آموخت که کیفیت این نیست که به استاندارد معینی دست یابیم. بلکه کیفیت یک فرآیند دائمی و روزمره است و پایانی برای بهبود کیفیت متصور نیست. وی به ژاپنیها قول داد که اگر این اصول را بهکار گیرند، در مدت ۵ سال، محصولات کیفی آنها بازارهای جهانی را تصاحب خواهد کرد و در مدت ۱۰ تا ۲۰ سال یکی از قدرتهای اقتصادی جهان خواهند شد.
ارتقای کیفیت خودروهای چینی در آینده
مطلب یادشده نشاندهنده این امر است که ژاپنیها تا چه اندازه توانستهاند با استفاده از اصولی ساده و در عین حال مهم، کیفیت برندهای خود را ارتقا داده و تصویر بسیار مطلوبی را نیز از خود در ذهن خریداران حک کنند، بهطوری که ناخودآگاه با شنیدن اسامی برندهای ژاپنی، کیفیت عالی هم برایمان تداعی شود. در اینجا تاکید میشود که بهتر است کمتر به محصولات یک کشور خاص یا حتی برندهای تولیدیاش تعصب بورزیم و در مقابل تنها و تنها کیفیت کالا را معیار داوری خویش قرار دهیم. چه بسا برندی در بدو ورودش به بازار از لحاظ کیفی عالی بوده است، ولی امروزه چندان نشانی از شکوه اولیهاش در او نیست و به اصطلاح دارد نان شهرت پیشین خود را میخورد یا برعکس، خودرویی بوده که در گذشته کیفیت خوبی نداشته ولی درحالحاضر کاملا از لحاظ کیفی دگرگون شده و رو به بهبود رفته است.
درحالحاضر ما این مساله را به وضوح درباره خودروهای کرهای شاهدیم. فقط کافی است مدلهای جدید هیوندای و کیا را با خودروهای ۲ دهه پیش آنها مقایسه کنیم تا متوجه پیشرفت حیرتانگیز آنها در این زمینه شویم؛ بازار شناسی بسیار حرفهای که باعث شده بتوانند محصولاتی را برای تمامی طیفهای خریداران طراحی و به تولید برسانند و در معرفی اتومبیلهای جدید خودبا طراحیهای مدرن و بهکارگیری امکانات بسیار بالا و تکنولوژی روز دنیا و آن هم با قیمتی بسیار مناسب بتوانند برندهای مطرح و بزرگ را به مبارزه بطلبند.
این مسالهای است که خواهناخواه برای برندهای چینی هم اتفاق خواهد افتاد، البته اگر همین روند بهبود کیفی را ادامه دهند.
با دیدن نام و نشان خودروسازان بزرگ دنیا در یک لحظه چه چیز برای شما تداعی میشود، زیبایی، کیفیت، دوام یا قیمت؟ همه نشان(برند)های خودروسازی هر کدام از این شاخصها را با خود یدک میکشند و هر یک چیزی را در ما زنده میکنند. بسیاری از ما وقتی نام «لکسوس» را میشنویم، به یاد کیفیت و تجمل میافتیم، برندی که باقدمتی حدودا ۴۰ ساله برای به چالش کشیدن برندهای لوکس و با کیفیت آلمانی بهوجود آمد. «ب ام و» برایمان یادآور زیبایی، شتاب و سرعت است و «تویوتا» هم نماد دوام و پرکاری و البته کیفیت. با این حال آیا در عمل هم وضع به این شکل است یا این تنها تصورات و برداشتهای ما است که چنین ذهنیتی را خلق میکند. به عبارتی آیا شاخصهای زیبایی، کیفیت و لوکس بودن همواره در یک خودروساز باقی میماند؟ تردیدی در این امر نیست که ورود هر محصول جدید به بازار، پیشداوریها و باورهایی را در مشتری ایجاد میکند که در واکنش بعدی او نسبت به همان کالا بسیار تاثیرگذار است.
برای مثال برخی کمپانیها از همان بدو ورودشان، عملکرد بسیار خوبی داشته و کیفیت و دوام بالا را وجهه همت خویش قرار دادند. شرکتهای آلمانی ازجمله بنز و فولکسواگن از این دستهاند. گرچه برخی دیگر ازبرندهای معروف نیز در آغاز فعالیتشان بسیار ضعیف ظاهر شدند، ولی در طول زمان سعی کردند با کار و تلاش بیوقفه و نیز بهبود روزبهروز کیفیت، ذهنیت مطلوبی را از خود نزد مشتریانشان بر جای بگذارند. برندهای ژاپنی و در رأسشان تویوتا از این زمرهاند. تویوتا در چند سال موفق شد، تا حد زیادی ذهنیت نامطلوب اولیه را از اذهان مردم و مشتریان پاک کند و تا آن حد برسد که این اعتقاد را در خیلی از جوامع نهادینه کند که «ماشینهای تویوتا مرگ ندارند.»
شاید تعجب کنید که شهرت ژاپنیها درباره کیفیت کالا، مرهون یک آمریکایی است، به نام «دابلیو ادواردز دمینگ» که در سال ۱۹۵۰ توسط ژنرال «مک آرتور» به ژاپن اعزام شد (فاتح ژاپن در جنگ جهانی دوم) دمینگ که متخصص کنترل کیفی بود، به درخواست اتحادیه دانشمندان و مهندسان ژاپنی، اصول کنترل کیفیت را به آنها آموخت. شاید فکر کنید «دمینگ» به ژاپنیها یاد داد که چگونه اتومبیلهای بهتری بسازند اما هرگز چنین نبود. وی ۱۴ اصل اساسی را به آنها آموخت و انگیزهای نیز در آنها به وجود آورد که تا به امروز پایه تمامی تصمیمگیریهای صحیح شرکتهای عمده و چندملیتی ژاپن بوده است. آن اعتقاد و انگیزه اصلی این بود: «تلاش بیوقفه و پایانناپذیر، برای بهبود روزبهروز کیفیت، باعث میشود که ژاپن بازارهای جهانی را از آن خود کند». «دمینگ» به آنها آموخت که کیفیت این نیست که به استاندارد معینی دست یابیم. بلکه کیفیت یک فرآیند دائمی و روزمره است و پایانی برای بهبود کیفیت متصور نیست. وی به ژاپنیها قول داد که اگر این اصول را بهکار گیرند، در مدت ۵ سال، محصولات کیفی آنها بازارهای جهانی را تصاحب خواهد کرد و در مدت ۱۰ تا ۲۰ سال یکی از قدرتهای اقتصادی جهان خواهند شد.
ارتقای کیفیت خودروهای چینی در آینده
مطلب یادشده نشاندهنده این امر است که ژاپنیها تا چه اندازه توانستهاند با استفاده از اصولی ساده و در عین حال مهم، کیفیت برندهای خود را ارتقا داده و تصویر بسیار مطلوبی را نیز از خود در ذهن خریداران حک کنند، بهطوری که ناخودآگاه با شنیدن اسامی برندهای ژاپنی، کیفیت عالی هم برایمان تداعی شود. در اینجا تاکید میشود که بهتر است کمتر به محصولات یک کشور خاص یا حتی برندهای تولیدیاش تعصب بورزیم و در مقابل تنها و تنها کیفیت کالا را معیار داوری خویش قرار دهیم. چه بسا برندی در بدو ورودش به بازار از لحاظ کیفی عالی بوده است، ولی امروزه چندان نشانی از شکوه اولیهاش در او نیست و به اصطلاح دارد نان شهرت پیشین خود را میخورد یا برعکس، خودرویی بوده که در گذشته کیفیت خوبی نداشته ولی درحالحاضر کاملا از لحاظ کیفی دگرگون شده و رو به بهبود رفته است.
درحالحاضر ما این مساله را به وضوح درباره خودروهای کرهای شاهدیم. فقط کافی است مدلهای جدید هیوندای و کیا را با خودروهای ۲ دهه پیش آنها مقایسه کنیم تا متوجه پیشرفت حیرتانگیز آنها در این زمینه شویم؛ بازار شناسی بسیار حرفهای که باعث شده بتوانند محصولاتی را برای تمامی طیفهای خریداران طراحی و به تولید برسانند و در معرفی اتومبیلهای جدید خودبا طراحیهای مدرن و بهکارگیری امکانات بسیار بالا و تکنولوژی روز دنیا و آن هم با قیمتی بسیار مناسب بتوانند برندهای مطرح و بزرگ را به مبارزه بطلبند.
این مسالهای است که خواهناخواه برای برندهای چینی هم اتفاق خواهد افتاد، البته اگر همین روند بهبود کیفی را ادامه دهند.
ارسال نظر