جلوگیری از اشتباهات مالی فرزندان
پاسخهای بسیاری به این پرسش میتوان داد، اما در نهایت به نقطهای میرسیم که باید بگوییم هیچ پاسخ سرراستی به این سوال وجود ندارد، بهعنوان مثال در نظر بگیرید که یک زن و شوهر هر دو از خانوادههایی که به لحاظ مالی محافظه کار بودهاند با یکدیگر ازدواج میکنند، خانوادههایی که در آنها قوانین سفت و سخت مالی به عنوان آموزههای خطاناپذیر به فرزندان آموزش داده میشود، بسیاری از خانوادههای محافظه کار به لحاظ مالی به فرزندان خود میآموزند که هرگز پول قرض نکنند، هرگز زیر بار بدهی نروند، به شدت پسانداز کنند و توصیههایی نظیر این، اما امروزه تقریبا تمامی زوجها از وامهای بانکی استفاده میکنند که در واقع نوعی بدهی است، زوج فرضی ما نیز ممکن است چنین کنند، بنابراین سختترین تربیتهای مالی نیز ممکن است از سوی فرزندان تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی جدید زیر پا گذاشته شوند.
پاسخهای بسیاری به این پرسش میتوان داد، اما در نهایت به نقطهای میرسیم که باید بگوییم هیچ پاسخ سرراستی به این سوال وجود ندارد، بهعنوان مثال در نظر بگیرید که یک زن و شوهر هر دو از خانوادههایی که به لحاظ مالی محافظه کار بودهاند با یکدیگر ازدواج میکنند، خانوادههایی که در آنها قوانین سفت و سخت مالی به عنوان آموزههای خطاناپذیر به فرزندان آموزش داده میشود، بسیاری از خانوادههای محافظه کار به لحاظ مالی به فرزندان خود میآموزند که هرگز پول قرض نکنند، هرگز زیر بار بدهی نروند، به شدت پسانداز کنند و توصیههایی نظیر این، اما امروزه تقریبا تمامی زوجها از وامهای بانکی استفاده میکنند که در واقع نوعی بدهی است، زوج فرضی ما نیز ممکن است چنین کنند، بنابراین سختترین تربیتهای مالی نیز ممکن است از سوی فرزندان تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی جدید زیر پا گذاشته شوند.
این مساله به این معنی نیست که والدین این زوج دچار اشتباه شدهاند یا این زوج مسیر غلطی را در زندگی خود انتخاب کردهاند، تربیت مالی امری است که ما میتوانیم با صداقت و نیات صمیمانه به فرزندان مان بیاموزیم، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که در شرایط زندگی فرزندانمان این تربیت کاملا کارساز یا حتی تا قدری مفید باشد. به عنوان مثال تصور کنید که یک نوجوان در خانوادهای سنتی با شرایط مالی مناسب اما در یک روستا یا یک محیط غیر شهری تربیت شود، حتی اگر خانواده او با استفاده از پول توجیبی و سایر آموزشهای مالی مدیریت پول نحوه صحیح مدیریت پول را به او بیاموزند، او هنوز در برابر بسیاری از پدیدههای شهری روزمره که به مساله پول مربوط میشوند، ناآشنا است، نه فقط این شخص فرضی بلکه بسیاری از نوجوانان شهری نیز نسبت به کارتهای اعتباری ناآشنا هستند، نه اینکه سازو کار استفاده از آن را ندانند، بلکه با مفهوم پول غیرمادی که فقط به شکل ارقام و اعداد ظاهر میشود آشنا نیستند، وقتی شکل پول تغییر میکند و از اسکناسهای کاغذی به اعدادی بر صفحه مانتیور تبدیل میشود، نباید از فرزندان خود توقع داشته باشیم آموزشهایی را که در مورد پول کاغذی در
یافت کردهاند عینا با شرایط جدید تطبیق دهند. خرج کردن عدد و رقم خیلی سادهتر از شی مادی است، وقتی پول کاغذی را از دست میدهید کیف پول تان خالی میشود و دیدن آن به یاد شما میآورد که دارید پولهای نقدتان را تمام میکنید، ولی وقتی از کارت پلاستیکی پول برداشت میکنید، در ظاهر امور تغییری ایجاد نمیشود، کارت همیشه در کیف شما است و احساس اطمینانی تصنعی به شما میبخشد. یک نوجوان ممکن است در مقابل تغییراتی به ظاهر ساده بسیار بیدفاع باشد.
بهعنوان والدین چه کاری از دست ما ساخته است؟
فکر میکنم تا حدی روشن شده باشد که بهعنوان والدین نمیتوانید همیشه یقین داشته باشید که آموزشهای جزئی مالی تان در مورد فرزندان تان درست عمل کند، این به آن دلیل نیست که آموزش شما غلط بوده است یا فرزندانتان در دریافت آن سهل انگار بوده است، بلکه شرایط مالی جوامع به سرعت در حال تغییر هستند و تاکید بر جزئیات یک خطا است، پس چه کار باید کنید؟ آیا باید فرزندان تان را رها کنید تا در وقت مناسب و متناسب با جامعهای که در آن زندگی میکنند راجع به مسائل مالی شان تصمیمگیری کنند؟ گمان نمیکنیم این راهحل مناسبی باشد، کار شما باید شبیه کار یک قطب نما باشد، اگر شما کلیات اساسی را در رابطه با پول به فرزندانتان بیاموزید، آنها همیشه میتوانند از طریق آموزشهای شما مسیر را پیدا کنند. به توصیههای زیر در این زمینه توجه کنید.
یک: راجع به پول با صراحت صحبت کنید
با فرزندان خود راجع به پول و مسائل مالی با صراحت و راحتی صحبت کنید، لازم نیست هر وقت که پای پول به میان میآید غیر مستقیم حرف بزنید یا معذب باشید، وقتی که فرزندان شما در خانواده خود راجع به پول با صراحت و راحتی سخن بگویند، در آینده نیز اینگونه خواهند بود، وقتی که حقوق آنها دیر شده است، وقتی طلبی از کسی دارند، وقتی شخصی در ازای خرید آنها پول بیشتری دریافت کرده است، آنها خواهند توانست با اعتماد به نفس راجع به پولشان صحبت کنند و از حقوقشان دفاع کنند. اگر به فرزندتان القا کنید که پول به خودی خود امری کثیف است و نه محصول سالم تلاش انسانها برای رسیدن به خواستههای زیبایی چون سلامتی و آسایش، روابط آنها را با مهمترین واسطه مالی زندگیشان تیره و تار و مغشوش خواهید کرد، آنها به هر حال به پول نیاز پیدا خواهند کرد، اما آموزه منفی و معذب در ارتباط با پول سبب میشود آنها از حقوق خود محروم شوند.
دو: به فرزندانتان بیاموزید پسانداز کنند
هر زمانی که واقعهای غیرمترقبه در زندگی شما یا یکی از نزدیکانتان رخ میدهد و بحرانی مالی پیش میآید، این مساله را با فرزندانتان در میان بگذارید، لازم نیست آنها را بترسانید، فقط قرار است آنها متوجه یک اصل کلی در زندگی مالی شوند، زندگی غیرقابل پیشبینی است، بیماری، حادثه، از دست دادن شغل و مسائلی از این دست اجتنابناپذیرند و اگر فردی فقط بر درآمد خود تکیه کند یک روز دچار غافلگیری خواهد شد.
سه: مستقیما آموزش دهید
آموزشهای غیرمستقیم خوب و مفید هستند، فرزندان در خلال زندگی در خانواده شما بیتردید سبک زندگی مالی شما را فرا خواهند گرفت، اما برای آنکه مطمئن باشید با تغییرات شدید در شرایط اجتماعی و اقتصادی آنها قادر خواهند بود این آموزهها را با شرایط زندگی جدیدشان انطباق دهند، باید آنها را به نحو مستقیم صورت دهید، همواره شبیهسازی کنید، فراموش نکنید برای یک نوجوان حسی شیرینتر از اینکه به او اعتماد شود و مسوولیتی به او واگذاشته شود وجود ندارد، در شبیهسازی زندگی بزرگسالان برای او بخشی از امور مالی خانه را به او بسپارید یا پولی را به او بدهید و از او بخواهید انتخاب کند این پول به چه طریقی سرمایهگذاری شود. دست کم یک بار در زندگیاش مبلغ کلانی پول (نسبت به پول توجیبی همیشگیاش) به او بدهید و واکنش او را نسبت به آن پول بسنجید، حتی اگر آن پول بر باد برود، میتوانید با هم درسهایی را که از این ماجرا گرفته است مرور کنید، اجازه ندهید زندگی او را غافلگیر کند. شما غافلگیرش کنید.
ارسال نظر