خودرو زیاد است یا طرز استفاده از آن غلط؟
امیرهادی انواری حتما باید یک هنرمند با چهره شاخص فریاد بزند که «خفه شدیم» تا کسی به فکر بیفتد؟ یا حتما باید مردم در شهرهای غربی نفسشان به شماره بیفتد آنقدر که تعداد کشتهها هم نامشخص شود؟ عدهای هم این وسط به فکر ماهیگیری سیاسی از هوای آلوده تهران بیفتند؟ آلودگی هوای تهران و شهرهای بزرگ کشورمان چیز جدیدی نیست؛ بهخصوص ما پایتختنشینها سالهاست آن را میشناسیم، شاید عزیزانی را در این هوا قربانی کرده باشیم، شاید خودمان هم آسیب خورده باشیم. هر چه هست، ما آلودگی هوا را میشناسیم. حالا در جریان راهکارها قرار میگیریم.
امیرهادی انواری حتما باید یک هنرمند با چهره شاخص فریاد بزند که «خفه شدیم» تا کسی به فکر بیفتد؟ یا حتما باید مردم در شهرهای غربی نفسشان به شماره بیفتد آنقدر که تعداد کشتهها هم نامشخص شود؟ عدهای هم این وسط به فکر ماهیگیری سیاسی از هوای آلوده تهران بیفتند؟
آلودگی هوای تهران و شهرهای بزرگ کشورمان چیز جدیدی نیست؛ بهخصوص ما پایتختنشینها سالهاست آن را میشناسیم، شاید عزیزانی را در این هوا قربانی کرده باشیم، شاید خودمان هم آسیب خورده باشیم. هر چه هست، ما آلودگی هوا را میشناسیم.
حالا در جریان راهکارها قرار میگیریم. سوار تاکسی شوید، صف بانک باشید و... هر جا که باشید اولین انتقاد تعداد زیاد خودرو در تهران و نبود خیابان است!
اما واقعا اینطور نیست، آخرین آمار انجمن جهانی خودرو به ما میگوید تعداد خودروهای شخصی و تجاری موجود در ایران برابر با ۱۱ میلیون دستگاه برآورد شده است که از این تعداد ۸ میلیون و ۹۰۰ هزار دستگاه خودروی شخصی و یک میلیون و ۲۰۰ هزار دستگاه خودروی تجاری است.
این گزارش متوسط سرانه خودرو در جهان در سال ۲۰۱۱ را به ازای هر ۱۰۰۰ نفر ۱۶۵خودرو تخمین زده است و سرانه خودرو به ازای هر ۱۰۰۰ ایرانی نیز ۱۴۶ دستگاه و رتبه ایران در میان کشورها ۷۹ عنوان شده است.
پس سرانه خودرو در ایران بالا که نیست، پایین هم هست. از طرفی هم داریم که تهران و برخی شهرهای بزرگ ایران از نظر آلودگی در جهان صاحب رتبه هستند و اصلیترین دلیل آلودگی هوا در ایران هم خودروهای شخصی اعلام میشوند.
شاید تعداد خودرو مساله نیست، بلکه نحوه مصرف خودرو مساله اصلی است. قبول دارید که وضع آلودگی هوا در کشورهای صنعتی بهتر از ایران است؟
نگاه کنید طبق همان آمارها به ازای هر 1000 نفر در اروپا 441و در آمریکا 390دستگاه خودرو وجود دارد. یعنی چیزی بیش از 2-3 برابر ایران؛ اما آنها مثل ما هر سال آذر و دی ماهشان را خاکستری تجربه نمیکنند.
تفاوت ما با کشورهای توسعهیافته نحوه استفاده از خودروی سواری است. این هم فقط فرهنگ نیست، راه دور هم نرویم، همین همسایه بالایی خودمان «روسیه» به ازای هر هزار نفر روس ۳۰۰ خودروی سواری دارد(دوبرابر آمار ایران)؛ اما همین ماه خبرگزاری رسمی روسیه اعلام کرد که دولت قصد دارد مالیات مصرف خودروی شخصی را افزایش دهد. کار جالبی هم کردند، هر چه خودرو فرسودهتر باشد و آلایندگی آن بالاتر باشد، مالیات بر مصرف آن نیز افزایش مییابد، بر عکس ایران که هرچه خودرو لوکستر باشد، مالیات استفاده از آن بیشتر است!
به نظر نمیرسد مالیات بر مصرف خودرو طوری تعیین شده باشد که مصرف آن را لااقل از نظر اقتصادی زیان آور کند. میرویم سراغ حملونقل عمومی، فرض کنید مردم با وجود آنکه استفاده از خودروی شخصیشان زیاد هزینه بر نیست، بخواهند حسب مسائل فرهنگی و شهروندی به حملونقل عمومی روی بیاورند، آیا واقعا چنین زیرساختی وجود دارد؟
همین حالا متروها و اتوبوسهای ما مملو از جمعیت هستند، چطور از یک شخص میخواهید؛ درحالیکه میتواند با هزینهای جزئی از خودروی تک سرنشین خود استفاده کند، سوار وسایل حملونقل عمومی شود؟
مدیریت شهری ما نیز با افتخار از افتتاح طبقه دوم بزرگراهی میگوید که فقط برای وسایل نقلیه شخصی طراحی شده است! این در حالی است که خطوط متروی تهران هنوز تکمیل نشده است.
بهتر نبود هزینه ساخت طبقه دوم این بزرگراه به سمت توسعه حملونقل عمومی به جای توسعه مسیرهای تردد خودروهای سواری هدایت شود؟
از طرفی، کمیته اضطراری آلودگی هوا نیز چنانکه یدک میکشد فقط در شرایط اضطراری وارد عمل میشود و عجب که به تجربه هم اعتقاد چندانی ندارد!
نگارنده متخصص آلودگی هوا نیست، اما با تورق آمارها و رخدادهای سالهای قبل هر شخصی میتواند ببیند که در آذر و دیماه، وضع هوای تهران و کلانشهرها خوب نیست. چرا به جای کمیته «اضطراری» کمیته «پیشگیری» یا حل کردن مساله تشکیل نمیشود؟
در روزهای گذشته که هوای تهران مدام تیره و شفاف میشد به محض آنکه در آسمان روزنهای
پیدا می شد، کمیته به سرعت تشکیل جلسه داده و طرح زوج و فرد از در منازل در تهران را
لغو کرد، طرح ترافیک تهران هم که سالهاست در همان سرحدات قدیمی باقی مانده؛ در حالی که تهران به شدت از هر چهار طرف توسعه یافته است.
مگر جمعیت و وسعت تهران همان جمعیت و وسعت ۱۰-۲۰ سال قبل است که محدوده طرح ترافیک هم همان باشد؟ این عجب که برخی نیز اعتقاد دارند استفاده از خودروی سواری جزو حقوق شهروندی است و سختگیری در استفاده از آن ناقض این حقوق است.
آیا استفاده از هوای پاک جزو حقوق شهروندی که نه؛ جزو حقوق اولیه بشر و انسانی نیست؟ آیا شهروندان نباید در قبال این «حق» تکالیف متناسبی هم داشته باشند؛ طوری که استفاده از این حق آنها، حق نفس کشیدن برای مردم را از بین نبرد؟
در مجموع امسال هم خواهد گذشت، تعداد نامشخصی بر اثر سرطان، مشکلات قلبی و عروقی و تنفسی و... خواهند مرد، آسیبهای اجتماعی فراوانی به تبع این مرگ و میرها به به شهرهای ما تحمیل خواهد شد و باز سال بعد همین طرح ترافیک، همین مالیاتها و همن توجیهها. بازهم وقتی که هوای شهرمان تیره شد و نفسمان تنگ، در گپ و گفتهایمان خواهیم گفت: «ماشین زیاد است»؛ اما واقعا خودرو زیاد نیست، طرز استفاده از خودرو خوب نیست.
آخـر هفتـهها بـا «آخـر هفتـه دنیـای اقتصـاد»
شما میتوانید از طریق شماره تلفن ۸۷۷۶۲۱۲۰ نظر خود را در مورد مطالب «آخر هفته» با ما در میان بگذارید.
ارسال نظر