نگاهی به رمانِ «پیش از آنکه بخوابم» نوشته اس. جی. واتسون
آیا نویسنده به راستی یک مرد است؟
الهام کاغذچی پیش از آنکه بخوابم» نوشته اس. جی. واتسون مترجم: شقایق قندهاری ناشر: آموت کریستین، فارغ التحصیل ادبیات انگلیسی و رمان نویس، در سن چهل و هفت سالگی دچار بحران هویت میشود. خودش را به یاد نمیآورد و در توهمی تلخ و پایان ناپذیر دست و پا میزند. او گذشتهاش را بر اثر یک سانحه تکاندهنده از دست داده است و حافظه کوتاهمدتش نیز با خواب عمیق پاک شده و فردا همه چیزدوباره از نو شروع میشود. شروع داستان بسیار تکاندهنده است: «اتاق خواب غیر عادی است و نا آشنا. نمیدانم کجا هستم و چطور شد که از اینجا سر در آوردم.
الهام کاغذچی پیش از آنکه بخوابم» نوشته اس. جی. واتسون مترجم: شقایق قندهاری ناشر: آموت کریستین، فارغ التحصیل ادبیات انگلیسی و رمان نویس، در سن چهل و هفت سالگی دچار بحران هویت میشود. خودش را به یاد نمیآورد و در توهمی تلخ و پایان ناپذیر دست و پا میزند. او گذشتهاش را بر اثر یک سانحه تکاندهنده از دست داده است و حافظه کوتاهمدتش نیز با خواب عمیق پاک شده و فردا همه چیزدوباره از نو شروع میشود. شروع داستان بسیار تکاندهنده است: «اتاق خواب غیر عادی است و نا آشنا. نمیدانم کجا هستم و چطور شد که از اینجا سر در آوردم. ماندهام چه طوری باید خودم را به خانه برسانم؟ من شب را همینجا گذراندهام!»
این همه، نجوای زنی غمگین است که هر صبح بدون هیچ خاطرهای از خواب بیدار میشود. بدون هیچ گذشتهای. او حتی همسرش را به یاد نمیآورد و با دیدن چهره خویش در آیینه، متوجه میشود که چندین سال از بهترین روزهای جوانیاش را گم کرده است. او خود را زنی مییابد، بیست تا بیست و پنج سال، پیرتر از آنچه میپنداشت.
کابوسهای وی به همینجا ختم نمیشود. او به توصیه پزشک معالجش، تشویق به نوشتن روز نگار میشود و به حقایقی تلخ و کشنده دست پیدا میکند. به همسری که ترکش کرده است، فرزندی که گمان مردنش میرود، دوستی که شاید زمانی به او خیانت کرده و حادثه تلخی که او را به اینجا رسانده است. رمان «پیش از آنکه بخوابم»، بیش از هر چیز، تلنگری به اندیشه آدمی است. حافظهای پیچیده که به آن فکر نمیکنیم، اما ممکن است با یک ضربه، همه چیز را در خودش ببلعد و فرو ببرد. سیاه نماییهای ذهنی که دچار توهم و دستخوش ناملایمات شده و اعتمادش از جهان پیرامون سلب شده است.
زن در تلاش برای به یاد آوری حقیقت زندگی، در جستوجوی عشق، وفاداری، آرامش و اطمینان دست و پا میزند. رمان سرشار از تلاش برای زندگی و رهایی از رذالتها است. آدمهایی که هیچکدام سیاه نیستند و تنها گاه هالهای خاکستری آنها را در بر میگیرد. مردی که به خاطر جنون عشقی از همه چیز میگذرد، زنی که در تب و تاب دانستن حقیقت زندگی دست و پا میزند. همسری که به خاطر تنها فرزندش از خواسته خود چشمپوشی میکند و دوستی قدیمی که نصیبش از زندگی، بچهای بیش فعال است.
اینطور به نظر میرسد که آدمها هیچ کدام در حوادثی که برایشان روی میدهد، نقشی نداشتهاند. آنها همه بازیگرانی هستند که حوادث روزگار فریبشان میدهد.
قهرمان رمان، زنی در آستانه میانسالی است و خالق آن یک مرد. این نکته که یک مرد تا چه حد میتواند درک واقعی از دنیای زنانه داشته باشد، کشش رمان را بیش از بیش میکند. مردی که از همه دلهرههای یک زن، درگیریهای عاطفی و روحی و روانی و حتی جسمی، داستانی میآفریند، که خواننده، دچار تردید میشود که آیا نویسنده به راستی یک مرد است؟
حقیقت این است: خالق این اثر، یعنی اس جی واتسون، مردی است که در میدلندز به دنیا آمد و در حال حاضر در لندن روزگار سپری میکند. کتاب حاضر، مدت بسیار کوتاهی پس از انتشار در فهرست پرفروشهای«ساندی تایمز»و «نیویورک تایمز» قرار گرفت و با استقبال کم نظیری همراه شد و برای نویسنده جایزه«انجمن نویسندگان آثار جنایی» و «جایزه ملی کتاب گالاکسی» را به ارمغان آورد و تا کنون به بیش از 30 زبان ترجمه شده است. همچنین، از این رمان فیلمی با همین نام و با بازی ستاره هالیوود «نیکول کیدمن»ساخته شده است.
پیش از آنکه بخوابم، در خلق فضاهای ناب انسانی و تبادلات روحی و کشف دنیای تنهای آدمها اثری بسیار شاخص و موفق است. دکتر ناش پزشک معالج زن، یکی از شخصیتهای اصلی رمان است. وی، همچون فرشتهای نگهبان، از زن مراقبت میکند و میکوشد تا او خاطراتش را به یاد بیاورد.
دکترناش در ابتدا به خاطر پروژهای که در دست دارد و سپس تنها به خاطر التیام اندوه زن، از هیچ تلاشی فرو گذار نمیکند. همراهی بی دریغ و بی چشمداشت وی، به ما یاد آوری میکند که دنیا هنوز آنقدرها بیرحم نیست. «کلر» دوست صمیمی و دور افتاده کریستین، گر چه اواخر داستان سر و کلهاش پیدا میشود، اما تداعی گر امیدی است که در بطن تاریکی میدرخشد و جهان اندوهگین و تنهای زن را روشن میکند. او که خود با پسر بچهای، مبتلا به اختلال بیش فعالی و یادگار یک ازدواج نا موفق و عشق شکست خورده، کلنجار میرود، همواره معتقد است که بامهای سبز، زیر نور خورشید میدرخشند و تابلوهای نقاشیاش اگر چه خریدار ندارند، اما زندگی همچنان ادامه دارد، با همه اندوه، شادی، تنهایی، اعتماد و عشق.
فضای کلی رمان به جریان سیال ذهن نزدیک میشود. کتاب از سه بخش تشکیل شده است، بخش اول: (امروز) که شامل زمان حال زن میشود. صبحی، مثل همیشه که از خواب بیدار میشود و چیزی را به یاد نمیآورد. او حتی نمیداند مردی که کنارش خوابیده است کیست؟!
بخش دوم: (دفتر یاد داشتهای روزانه کریستین لوکاس) که از جمعه 9 نوامبر شروع میشود و زن به پیشنهاد پزشک معالجش، شروع به نوشتن اتفاقات روزانه میکند. بخش اصلی رمان همینجا است. با اشارات ظریف، مثل شروع یاد داشتها در یک روز پاییزی که اگرچه نویسنده اشاره مستقیمی به آن ندارد اما فضایی شاعرانهتر و البته اندوهناکتر پیش روی مخاطب قرار میدهد و خواننده بیش از پیش تنهایی زن را هضم میکند یا استفاده از کنایههایی مانند میل زن به خوردن قهوه تلخ ! اوهیچ گاه به بشقاب شیرینی و بیسکوئیت ناخنک نمیزند. وی، تنها قهوه مینوشد. آن هم تلخ ِ تلخ!
همچنین است، توصیف جاسازی جعبه خاطرات قفل خورده و پنهان شده زیر حوله حمام. خیابانهای باران خورده و جوانانی که زیر رگبار به بازیشان ادامه میدهند. عابرانی که مشغول روزمرگیهای زندگی هستند، پسر بچهای که از کریستین میخواهد تا در پارک بازی، او را بچرخاند و سمبلی از زندگی در حال گذر است. مادرانی تنها و غمگین که دنیای یکدیگر را درک میکنند و حوادثی که ذهن زن آنها را ساخته و پرداخته است.
این بخش رمان دارای فراز و فرود بسیار است. حوادث به طرز نفس گیری در هم تنیده میشوند و تشخیص حقیقت از تخیل بسیار دشوار مینماید. خواننده به امید کشفِ آنچه در حال روی دادن است، صفحات کتاب را میخواند و پیش میرود تا حقیقت را دریابد. این اثر ادبی از کششی بسیار بالا با لایههای تو در توی عشقی و جنایی و درونمایههای مهیج و تحسینبرانگیز شکل گرفته است که رمان را در مقایسه با آثاری از این دست متمایز میکند. خلاقیت نویسنده در بخش سوم رمان (امروز) به اوج شکوفایی میرسد. وقتی که مخاطب در مییابد از ذهن هوشمند نویسنده، رو دست خورده است و همراه شخصیت اصلی داستان در بُهتی عمیق فرو میرود و همه چیز دوباره به اول رمان بر میگردد، با پایانی غیر قابل پیشبینی و درخشان.
رمان «پیش از آنکه بخوابم» به همت نشر آموت به خوانندگان ایرانی معرفی شده و هماکنون به چاپ سوم رسیده است.
این همه، نجوای زنی غمگین است که هر صبح بدون هیچ خاطرهای از خواب بیدار میشود. بدون هیچ گذشتهای. او حتی همسرش را به یاد نمیآورد و با دیدن چهره خویش در آیینه، متوجه میشود که چندین سال از بهترین روزهای جوانیاش را گم کرده است. او خود را زنی مییابد، بیست تا بیست و پنج سال، پیرتر از آنچه میپنداشت.
کابوسهای وی به همینجا ختم نمیشود. او به توصیه پزشک معالجش، تشویق به نوشتن روز نگار میشود و به حقایقی تلخ و کشنده دست پیدا میکند. به همسری که ترکش کرده است، فرزندی که گمان مردنش میرود، دوستی که شاید زمانی به او خیانت کرده و حادثه تلخی که او را به اینجا رسانده است. رمان «پیش از آنکه بخوابم»، بیش از هر چیز، تلنگری به اندیشه آدمی است. حافظهای پیچیده که به آن فکر نمیکنیم، اما ممکن است با یک ضربه، همه چیز را در خودش ببلعد و فرو ببرد. سیاه نماییهای ذهنی که دچار توهم و دستخوش ناملایمات شده و اعتمادش از جهان پیرامون سلب شده است.
زن در تلاش برای به یاد آوری حقیقت زندگی، در جستوجوی عشق، وفاداری، آرامش و اطمینان دست و پا میزند. رمان سرشار از تلاش برای زندگی و رهایی از رذالتها است. آدمهایی که هیچکدام سیاه نیستند و تنها گاه هالهای خاکستری آنها را در بر میگیرد. مردی که به خاطر جنون عشقی از همه چیز میگذرد، زنی که در تب و تاب دانستن حقیقت زندگی دست و پا میزند. همسری که به خاطر تنها فرزندش از خواسته خود چشمپوشی میکند و دوستی قدیمی که نصیبش از زندگی، بچهای بیش فعال است.
اینطور به نظر میرسد که آدمها هیچ کدام در حوادثی که برایشان روی میدهد، نقشی نداشتهاند. آنها همه بازیگرانی هستند که حوادث روزگار فریبشان میدهد.
قهرمان رمان، زنی در آستانه میانسالی است و خالق آن یک مرد. این نکته که یک مرد تا چه حد میتواند درک واقعی از دنیای زنانه داشته باشد، کشش رمان را بیش از بیش میکند. مردی که از همه دلهرههای یک زن، درگیریهای عاطفی و روحی و روانی و حتی جسمی، داستانی میآفریند، که خواننده، دچار تردید میشود که آیا نویسنده به راستی یک مرد است؟
حقیقت این است: خالق این اثر، یعنی اس جی واتسون، مردی است که در میدلندز به دنیا آمد و در حال حاضر در لندن روزگار سپری میکند. کتاب حاضر، مدت بسیار کوتاهی پس از انتشار در فهرست پرفروشهای«ساندی تایمز»و «نیویورک تایمز» قرار گرفت و با استقبال کم نظیری همراه شد و برای نویسنده جایزه«انجمن نویسندگان آثار جنایی» و «جایزه ملی کتاب گالاکسی» را به ارمغان آورد و تا کنون به بیش از 30 زبان ترجمه شده است. همچنین، از این رمان فیلمی با همین نام و با بازی ستاره هالیوود «نیکول کیدمن»ساخته شده است.
پیش از آنکه بخوابم، در خلق فضاهای ناب انسانی و تبادلات روحی و کشف دنیای تنهای آدمها اثری بسیار شاخص و موفق است. دکتر ناش پزشک معالج زن، یکی از شخصیتهای اصلی رمان است. وی، همچون فرشتهای نگهبان، از زن مراقبت میکند و میکوشد تا او خاطراتش را به یاد بیاورد.
دکترناش در ابتدا به خاطر پروژهای که در دست دارد و سپس تنها به خاطر التیام اندوه زن، از هیچ تلاشی فرو گذار نمیکند. همراهی بی دریغ و بی چشمداشت وی، به ما یاد آوری میکند که دنیا هنوز آنقدرها بیرحم نیست. «کلر» دوست صمیمی و دور افتاده کریستین، گر چه اواخر داستان سر و کلهاش پیدا میشود، اما تداعی گر امیدی است که در بطن تاریکی میدرخشد و جهان اندوهگین و تنهای زن را روشن میکند. او که خود با پسر بچهای، مبتلا به اختلال بیش فعالی و یادگار یک ازدواج نا موفق و عشق شکست خورده، کلنجار میرود، همواره معتقد است که بامهای سبز، زیر نور خورشید میدرخشند و تابلوهای نقاشیاش اگر چه خریدار ندارند، اما زندگی همچنان ادامه دارد، با همه اندوه، شادی، تنهایی، اعتماد و عشق.
فضای کلی رمان به جریان سیال ذهن نزدیک میشود. کتاب از سه بخش تشکیل شده است، بخش اول: (امروز) که شامل زمان حال زن میشود. صبحی، مثل همیشه که از خواب بیدار میشود و چیزی را به یاد نمیآورد. او حتی نمیداند مردی که کنارش خوابیده است کیست؟!
بخش دوم: (دفتر یاد داشتهای روزانه کریستین لوکاس) که از جمعه 9 نوامبر شروع میشود و زن به پیشنهاد پزشک معالجش، شروع به نوشتن اتفاقات روزانه میکند. بخش اصلی رمان همینجا است. با اشارات ظریف، مثل شروع یاد داشتها در یک روز پاییزی که اگرچه نویسنده اشاره مستقیمی به آن ندارد اما فضایی شاعرانهتر و البته اندوهناکتر پیش روی مخاطب قرار میدهد و خواننده بیش از پیش تنهایی زن را هضم میکند یا استفاده از کنایههایی مانند میل زن به خوردن قهوه تلخ ! اوهیچ گاه به بشقاب شیرینی و بیسکوئیت ناخنک نمیزند. وی، تنها قهوه مینوشد. آن هم تلخ ِ تلخ!
همچنین است، توصیف جاسازی جعبه خاطرات قفل خورده و پنهان شده زیر حوله حمام. خیابانهای باران خورده و جوانانی که زیر رگبار به بازیشان ادامه میدهند. عابرانی که مشغول روزمرگیهای زندگی هستند، پسر بچهای که از کریستین میخواهد تا در پارک بازی، او را بچرخاند و سمبلی از زندگی در حال گذر است. مادرانی تنها و غمگین که دنیای یکدیگر را درک میکنند و حوادثی که ذهن زن آنها را ساخته و پرداخته است.
این بخش رمان دارای فراز و فرود بسیار است. حوادث به طرز نفس گیری در هم تنیده میشوند و تشخیص حقیقت از تخیل بسیار دشوار مینماید. خواننده به امید کشفِ آنچه در حال روی دادن است، صفحات کتاب را میخواند و پیش میرود تا حقیقت را دریابد. این اثر ادبی از کششی بسیار بالا با لایههای تو در توی عشقی و جنایی و درونمایههای مهیج و تحسینبرانگیز شکل گرفته است که رمان را در مقایسه با آثاری از این دست متمایز میکند. خلاقیت نویسنده در بخش سوم رمان (امروز) به اوج شکوفایی میرسد. وقتی که مخاطب در مییابد از ذهن هوشمند نویسنده، رو دست خورده است و همراه شخصیت اصلی داستان در بُهتی عمیق فرو میرود و همه چیز دوباره به اول رمان بر میگردد، با پایانی غیر قابل پیشبینی و درخشان.
رمان «پیش از آنکه بخوابم» به همت نشر آموت به خوانندگان ایرانی معرفی شده و هماکنون به چاپ سوم رسیده است.
ارسال نظر