پیاده نظام آینده حمل‌و‌نقل

دنیای اقتصاد: خودروهای فوق کوچک مانند اسمارت که مشهورترین آنها است یا رنو توئیزی هنوز سهم قابل توجهی در بازار ۱۰۰ میلیونی خودروی جهان ندارند. اما روند حرکت فناوری و حمل‌و‌نقل به گونه‌ای است که به نظر می‌رسد آینده حمل‌و‌نقل شخصی در کلان‌شهرهای جهان در دست این گروه از خودروها باشد. این خودروها که اغلب دو‌نفره و بسیار کوچک هستند فرصت‌هایی را پیش روی صنعت خودروی جهان قرار داده‌اند. خودروهای فوق کوچک دو نفره پدیده جدید صنعت خودرو به حساب می‌آیند که در قرن بیست و یکم به مرحله تولید انبوه رسیدند. هر چند در گذشته نیز نمونه‌هایی از آنها در قالب کانسپت یا تولید بسیار محدود وجود داشت. خودروهای فوق کوچک هم در بخش الکتریکی و هم در بخش سوخت فسیلی می‌توانند جهش‌های خوبی ایجاد کنند. همچنین آنها گزینه‌های بسیار خوبی برای تبدیل شدن به خودروهای خودران هستند. نکته قابل اهمیت دیگر این است که این خودروها می‌توانند اتهام بزرگ دنیای خودروها یعنی آلایندگی محیط زیست را به‌طور چشمگیری کاهش دهند. با این همه هنوز تا فراگیر شدن آنها راه زیادی در پیش است؛ چرا که طراحی ایمن آنها به دلیل ابعاد کوچک کار هر خودروسازی نیست.

سال ۲۰۱۶ یکی از بدترین دوران برای خودروهای سایز کوچک شهری-خانوادگی بود. خودروهایی که اغلب از آنها به نام Subcompact یا مینی‌سایز یاد می‌شود. شاید موج اخیر خودروسازی حرکت به سمت خودروهای اقتصادی، کم‌مصرف و با آلایندگی کمتر بوده باشد ولی واقعیت این است که مینی‌سایزها در این بازی نقش خاصی ایفا نکرده بودند. در حقیقت سلیقه مشتریان جدید خرید خودرویی است که بتواند در ‌ترافیک‌های سرسام‌آور شهری، کمک حالشان باشد ولی نه آنقدر کوچک که دیگر نشود درونشان نشست. درست به همین خاطر است که یک بازنگری اساسی در تعریف این‌گونه خودروها اعمال شده است. به این معنی که در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی خودروهای کلاس ساب‌کامپکت اشاره به محصولات دو در واقعا کوچکی داشتند که طولشان کمی بیشتر از ۳ متر بود. ولی حالا مدل‌های جدید با فاصله گرفتن از این سنت طراحی، به نمونه‌هایی اطلاق می‌شود که چیزی در حد و اندازه‌های یک هاچ‌بک شهری باشند. از نظر مهندسی به نسخه‌های جدید سگمنت B گفته می‌شود. اکراه جدید خریداران از این خودروها در حالی صورت می‌گیرد که در یک دهه قبل، خریداران پر و پا قرصی در بلژیک، چک، مجارستان، فرانسه، ایتالیا، هلند، لهستان، پرتغال، اسلواکی و اسلوونی داشتند. سوپرمینی‌ها، در ۲۰۰۸، در بین ۱۵ کلاس خودرویی برتر فروخته شده در اروپا، رتبه هفتم را به دست آورده بودند.

فلاش‌بک

شکی نیست که اسطوره خودروهای کلاس ساب‌کامپکت فولکس‌واگن بیتل بوده است. یکی از موفق‌ترین مینی‌سایزهای تاریخ و در عین حال یکی از پرفروش‌ترین تولیدات کمپانی فولکس‌واگن. بیتل از زمان رونمایی در سال ۱۹۳۸ تبدیل به یک واژه جدید در لغت‌نامه اتومبیل‌سازی شد. از ۱۹۳۸ تا ۲۰۰۳ یعنی پایان رسمی تولید نسخه کلاسیک دقیقا ۲۱ میلیون و ۵۲۹ هزار و ۴۶۴ دستگاه از آن فروخته شد که نشانه بارزی از میزان محبوبیت آن به شمار می‌آید. اما در این بازی بیتل تنها نبود. کل اروپا ناگهان درگیر ساخت چنین خودروهایی شد. فرانسوی‌ها دومین خودروی موفق در این کلاس را در ۱۹۴۸ راهی بازار کردند. یک مینی‌سایز خانوادگی بسیار ارزان به اسم ۲CV (ژیان). ایتالیایی‌ها نیز اواخر دهه ۵۰ به فکر ورود به این حوزه افتادند و با فیات ۵۰۰ موفقیت چشمگیری را کسب کردند. مینی انگلستان نیز عضو جدید این خانواده بود که سال ۱۹۵۹ متولد شد. آخرین ساب‌کامپکتی که تاثیر عمیقی در بازارهای جهانی داشت، رنو ۵ بود که ابتدای دهه ۷۰ وارد بازار شد. از آن دهه به بعد دیگر هرچیزی که به فروش رفت، با یک تغییر عمیق طراحی تولید شده بود.

آغاز دوران جدید

رنو ۵ آخرین امضای خودروسازانی بود که مینی‌سایز را به معنی واقعی کلمه تولید می‌کردند. دهه ۷۰ که هم‌زمان با رونق اقتصادی در اروپا و آمریکا شده بود، مشتریان دیگر تمایلی برای خرید خودروهای ریزاندام نداشتند. اما همچنان از خرید مدل‌های کوچک معقول استقبال می‌کردند. معروف‌ترین مدل‌های این دوره واکسهال شِوِت، فیات ۱۲۷ و فولکس‌واگن پولو بودند. این‌طور به نظر می‌رسید که باز هم قرار است اروپایی‌ها در این زمینه پیشقراول شوند. ولی ناگهان صنعت خودرو آمریکا با معرفی فورد فیِستا و کرایسلر سانبیم یک عرض اندام اساسی را به نمایش گذاشت. حتی از ژاپن شاهد حضور داتسون شِری نیز بودیم. کمی جلوتر که رفتیم باز هم این سبک از تولیدات با استقبال جهانی مواجه شد. شرکت‌ها نیز مدل‌های بهینه‌تری را برای رفع عطش بازار فراهم کردند. واکسهال نوا،‌ فولکس‌واگن پولو و نیسان میکرا زاییده همین دوره بودند. اما ناظران و کارشناسان بر این باور هستند که موفق‌ترین خودروی سایز کوچک دنیا در سال ۱۹۸۳ از سوی پژو معرفی شد. خودرویی به نام ۲۰۵. در واقع اروپایی‌ها یک‌تنه بازار این تیپ از محصولات را قبضه کرده بودند. رنو با معرفی کلیو برای اولین‌بار جوان‌گرایی در مقیاس کوچک را نیز تعریف کرد. فیات پونتو از ایتالیا خانواده‌ها را نیز در نظر گرفت. تک‌محصول خودروسازان ژاپنی که استقبال خوبی در بازارهای دنیا پیدا کرده بود، تویوتا یاریس بود. اما باز هم پژو صبر کرد تا آب‌ها از آسیاب بیفتد و مجددا با معرفی یک مدل جدید به اسم ۲۰۶ بر سر زبان‌ها افتاد. شاید اگر دایملر با آن اسمارت معروفش نبود دیگر نمی‌شد رکورد این فرانسوی را جابه‌جا‌ کرد.

آخرین تلاش بزرگان

در حالی که دغدغه اصلی مشتریان امروزی، خرید یک خودروی ارزان، کم‌مصرف و باکیفیت است ولی بررسی‌ها نشان می‌دهد با اینکه شرکت‌های بزرگ تولیدات قابل قبولی در این حوزه عرضه کرده‌اند ولی باز هم خبری از موج سوم خرید و فروش نیست. موسسه تحقیقات خودرویی «ادموندز» پس از بررسی بازار سال ۲۰۱۶ به این نتیجه رسید که بزرگ‌ترین دلیل این عدم استقبال خودِ خودروسازان هستند. با دقت به مینی‌سایزهای کلاسیک می‌فهمیم که شرکت‌ها درباره تولید آنها یک اعتماد به نفس واقعی داشتند. در حقیقت شخصیتی که برای این تیپ از مدل‌ها انتخاب می‌شد، شخصیتی جدی و متمدن بود. اما حالا خودروسازان با دستان خود دارند کاری می‌کنند که سگمنت B‌ تبدیل به کلاسی فانتزی و به‌عبارتی دخترپسند شود. طراحی‌های غیرجدی و شوخ‌طبعانه بزرگ‌ترین ضربه را به آنها زد. از سوی دیگر در حالی که هنوز مشتریان جهانی از نظر ذهنی با خودروهای برقی و هیبریدی رابطه برقرار نکرده بودند، شرکت‌ها آمدند و نسخه‌های آزمایشی به اصطلاح هوشمند خود را روی این مدل‌ها اجرا کردند. از سوی دیگر، با توجه به مصرف‌گرا بودن تولیدات خودروسازان، بازار محصولات دست دوم به دلیل افت شدید قیمت، برای خریدارانی که پول چندانی در جیب ندارند،‌ ایده‌آل است.

اما حقیقت آن است که مینی‌سایزهای دست دوم وقتی به خودی خود ارزان باشند دیگر نسخه دست دومشان ارزش اقتصادی خود را از دست می‌دهد. این می‌تواند چرخه طولانی تولید تا اوراق شدن را خیلی کوتاه کند. درست بر عکس تمام این اتفاقات، برای شاسی‌بلندهای ۲۰۱۶ رخ داد. آنها بزرگ‌تر، قوی‌تر و باکیفیت‌تر شدند. این بهینه‌سازی حتی گران‌تر شدنشان را نیز پوشش داد. ادموندز می‌گوید عملا بازار خودروهای مینی‌سایز در آمریکای شمالی مرده است. باید اعتراف کرد که وضعیت بقیه بازارها نیز تعریف چندانی ندارد. مینی انگلستان که یکی از زیرمجموعه‌های ب‌ام‌و آلمان به حساب می‌آید، یکی از قدیمی‌ترین خودروسازان کلاس ساب‌کامپکت است که هنوز امید به زندگی دارد. فولکس‌واگن سردمدار مینی‌سایزها ویرایش‌های مدرن بیتل را با همان زبان طراحی برای مشتریان خاص خود می‌سازد. هوندا فیت‌های جدید شاید نماد اصلی صنعت ساب‌کامپکت‌های ژاپن نباشند ولی هرچه هست حرف‌هایی برای گفتن دارد.

فیستا هنوز تولید می‌شود و قیمت ۱۴ هزار دلاری‌اش خیلی‌ها را فوردسوار کرده است. شورولت سونیک آخرین تلاش‌های جنرال‌موتورز برای جذب مشتریان آمریکایی به حساب می‌آید. واکسهال که بخش انگلیسی اوپل به حساب می‌آید حساب ویژه‌ای روی کورسای خود باز کرده است. اما این خودرو در جزیره یک هاچ‌بک بزرگ محسوب می‌شود و در آمریکا یک مینی‌سایز شهری. درست مانند تعارضی که فولکس با مدل پولو خود دارد. این شرایط برای تولیدکنندگان باکیفیت کمی بهتر است. دی‌اس فرانسه مدل DS۳ را خوب می‌فروشد و آئودی با A۱‌ روزهای تقریبا خوشی را پشت سر می‌گذارد. فولکس‌واگن بعد از یک دوره تبلیغ طولانی و هزینه‌بر، مدل Up‌ را به سرعت به دنیا معرفی کرد و البته به همان سرعت نیز از یادها خارج شد. محصولات جدید رنو شدیدا در خطر همین سونامی موفقیت زودگذر هستند. زوئی در حال حاضر یکی از موفق‌ترین برقی‌های حال حاضر دنیا محسوب می‌شود که البته فقط داخل اروپا احساس خوشحالی می‌کند. ‌

چه خبر از بازار؟

سال گذشته در کل اروپا ۲ میلیون و ۳۵۰ هزار دستگاه خودرو در سگمنت B فروخته شد. در حالی که این تعداد در ۱۹۸۸ میلادی ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دستگاه بوده است. رشد ۲ میلیون دستگاهی تولید خودروهای شاسی‌بلند، استیشن و ون، دلیلی روشن بر افول مینی‌سایزها به شمار می‌رود. در حالی‌که این روزها خرید یک شاسی‌بلند سایز متوسط با پیشرانه‌ای معمولی و آپشن‌هایی معقول چیزی حدود ۳۰ هزار دلار هزینه برمی‌دارد، خرید یک مینی‌سایز فول‌آپشن اسپورت با قیمتی نصف آن نیز جذابیتی ندارد. فورد در همین زمینه قصد دارد پلت‌فرم مدل فیستای خود را کمی بزرگ‌تر از آن‌چیزی که هست کند. بررسی‌ها نشان می‌دهد ۷۲ درصد افرادی که خودروی اولشان یک محصول فوق کوچک شهری بوده، خودروی بعدی‌‌شان را از کلاس بالاتر انتخاب کرده‌اند. همچنین ۵۳ درصد خریداران این گونه خودروها، مالک یک خودروی دیگر در سایز بالاتر نیز هستند. ۷۷ درصد مالکان خودروهای این بخش در خانه خود یک خودروی بزرگ‌تر دارند که الزاما خود مالک آن نیستند. سه غول بزرگ دیترویت (جنرال‌موتورز،‌ کرایسلر و فورد) طی چند سال اخیر ۴/ ۵۸ درصد از سهم بازار سگمنت B خود را از دست داده‌اند.

در حالی که خود دلیل اصلی این ضرر گسترده را نمی‌دانند. قوانین ایالتی آمریکا و شرایط سختگیرانه اتحادیه اروپا از دهه ۹۰ تا‌کنون شرایط خاصی را برای تولید مینی‌سایزها در نظر گرفته‌اند. این شرایط شامل یک دستورالعمل پیچیده با اعمال ۳۱ تغییر انقلابی بوده است. شاید از دهه ۹۰ تا ابتدای قرن ۲۱ این تغییرات راهگشا بوده باشد ولی در دوره جدید دیگر چندان جوابگو نیست. تویوتا که خود یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان Kei Car (مینی‌سایزهای بازار بومی ژاپن) است، طی سال‌های اخیر به ازای فروش هر ۱۰ دستگاه خودرو سگمنت‌های بالاتر فقط یک دستگاه مینی‌سایز فروخته است. آمریکایی‌ها اواخر دهه ۹۰ خود به تنهایی ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دستگاه مینی‌سایز خریدند. این یعنی ۱/ ۱۵ درصد از کل خودروهای خریداری‌شده در آن زمان. سوزوکی سوئیفت، دوو لانوس و شورولت مترو موفق‌ترین خودروهای این دوره به شمار می‌رفتند.