روایت کوتاهی از صعود برودپیک
پایان غمبار یک تلاش ارزشمند
هنگامی که حدود ساعت ۷:۳۰ بامداد پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲ آیدین بزرگی از جایی در نزدیکیهای قله ۸۰۴۷ متری برودپیک با کیومرث بابازاده در تهران تماس گرفت و گفت که او و دو همراهش، پویا کیوان و مجتبی جراهی، دیگر نمیتوانند حرکت کنند و نیاز به کمک دارند، گویی آب سردی بر چشم انتظاران آن سه کوهنورد بیباک ریخته شد. دو روز پیش از آن، خبر رسیده بود که تیم جوان سه نفره، با به پایان رساندن «مسیر ایران» بر رخ جنوب غربی قله ۸۰۴۷ متری برودپیک، به قله رسیده است. هزاران نفر منتظر بودند که تیم به پایین برسد تا در شیرینی نخستین گشایش مسیر ایرانیان روی یک قله بلند سهیم شوند.
هنگامی که حدود ساعت 7:30 بامداد پنجشنبه 27 تیر 1392 آیدین بزرگی از جایی در نزدیکیهای قله 8047 متری برودپیک با کیومرث بابازاده در تهران تماس گرفت و گفت که او و دو همراهش، پویا کیوان و مجتبی جراهی، دیگر نمیتوانند حرکت کنند و نیاز به کمک دارند، گویی آب سردی بر چشم انتظاران آن سه کوهنورد بیباک ریخته شد. دو روز پیش از آن، خبر رسیده بود که تیم جوان سه نفره، با به پایان رساندن «مسیر ایران» بر رخ جنوب غربی قله 8047 متری برودپیک، به قله رسیده است. هزاران نفر منتظر بودند که تیم به پایین برسد تا در شیرینی نخستین گشایش مسیر ایرانیان روی یک قله بلند سهیم شوند. اما، تا غروب شنبه که آخرین پیامهای آیدین با تلفن ماهوارهای به تهران رسید، و تا سه روز پس از آن (1 مرداد) که آخرین تلاشهای جستوجو به پایان رسید، حتی محل دقیق آن سه کوهنورد، شناخته یا دیده نشد.
فکر گشودن مسیر نو روی برودپیک، از سال ۱۳۷۷ در باشگاه کوهنوردان آرش، بر پایه پیشنهاد و طرح رامین شجاعی، رقم خورده بود، اما در تابستان ۱۳۸۸ بود که با پیگیریهای کیومرث بابازاده برای سازماندهی کار و با تامین بخش مهمی از هزینه برنامه از سوی یک شرکت، برنامه صورت جدی گرفت و تیم باشگاه (با سرپرستی بابازاده) راهی منطقه شد. آن سال، چند تن از تیم ۱۰ نفره باشگاه آرش توانستند از دهلیزی در جنوب غربی برودپیک کار خود را آغاز کنند و سپس از روی یک یالچه تا ارتفاع ۶۲۳۰ متر بروند و پس از آن با حرکت افقی خود را به مسیر عادی برسانند و از ۶۲۵۰ متری این مسیر تا چادرگاه سوم مسیر عادی برودپیک (۷ هزار متر) پیش روند. مجموع زمان صرف شده برای گشایش این مسیر نو، از چادرگاه اصلی تا بازگشت به آن، حدود ۴۰ روز بود. در این تیم، آیدین بزرگی یکی از قویترین و پرکارترین افراد بود.
2 سال بعد، تیم 6 نفره دیگری از باشگاه آرش به سرپرستی رضا کاظمیلر به منطقه رفت. این تیم پیش از رفتن به منطقه، یک دوره آموزش دوهفتهای صعودهای ترکیبی را در قزاقستان زیر نظر کوهنورد بزرگ، دنیس اوروبکو گذرانده بود. این تیم، حدود یک ماه از چادرگاه اصلی به بالا در منطقه کار کرد و از مسیر عادی تا چادرگاه سه رفت. در آخرین تلاش، آیدین بزرگی، افشین سعدی و مجتبی جراهی توانستند، از چادرگاه سوم مسیر عادی، با حدود 400 متر اریب (تراورس) جدید به سمت راست تا ارتفاع نزدیک به 7200 متر بروند. اما به علت خراب شدن هوا و پایان یافتن فصل صعود، گروه نتوانست مسیر را به سوی قله ادامه دهد.
تلاش سوم برای تکمیل مسیر ایران روی برودپیک، در تابستان ۱۳۹۲ صورت گرفت، و این بار فقط پنج نفر، به سرپرستی رامین شجاعی (مقیم کانادا)، عازم منطقه شدند که یکی از آنان «پویا کیوان» از باشگاه کوهنوردی دماوند بود و دیگران از باشگاه آرش. در این سال، قرار بر این بود که تا چادرگاه سوم از مسیر عادی بروند، و از آنجا به روش سبکبار (آلپی) یعنی بیرفت و برگشت روی مسیر و در یک حمله، تا قله صعود کنند و از مسیر عادی به چادرگاه سوم برگردند. (در دو برنامه پیشین، کل کار به روش محاصرهای انجام شده بود). گروه، پس از ۶ روز راهپیمایی از اسکولی، در روز پنجم تیر ماه در چادرگاه اصلی مسیر عادی برودپیک مستقر شد.
دو هفته بعد، صرف برپا کردن چادرگاههای بالاتر و «همهوایی» (عادت دادن بدن به شرایط کمبود اکسیژن در ارتفاع) شد. ساعت 4 بعدازظهر پنجشنبه 20 تیر، سه عضو «تیم حمله» آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراهی از چادرگاه اصلی حرکت کردند و ساعت 12 شب به چادرگاه 2 و در ساعت 4 بعد از ظهر روز جمعه 21 تیر با حمل کوله باری سنگین به چادرگاه 3 رسیدند. آن سه جوان، با چهار روز تلاش نفسگیر در حد فاصل 7000 متر تا 8000 متر که مانند آن در کوهنوردی ایران دیده نشده بود، بعدازظهر 25 تیر خود را از یک مسیر نو به قله 8047 متری برودپیک رساندند و خبر صعود خود را به تهران و چادرگاههای پایین دادند. آنان شب را در ارتفاع حدود 8000 متر، میان قله اصلی و قله فرعی برودپیک گذراندند. روز بعد، در هوایی مهآلود، راه را گم کردند و پس از پایین و بالا رفتنهایی فرساینده، در بعدازظهر باز هم در نزدیکیهای ارتفاع مرگبار 8000 متر مجبور به زدن چادر شدند. در این حال، سه روز بود که آب و غذایی
نخورده بودند.
صبح روز 27 تیر، آیدین با تهران تماس گرفت و گفت که دیگر نمیتوانند حرکت کنند و نیاز به کمک دارند. اما، شوربختانه، فصل صعود رو به پایان بود و کوهنوردان زیادی در منطقه نبودند و در عین حال دو عضو ایرانی دیگر تیم برودپیک هم توان و امکان کمکرسانی را نداشتند. با این وجود، تلاش زیادی برای رفتن به بالا انجام شد؛ دو راهنمای پاکستانی از چادرگاه اصلی به سوی قله رفتند؛ و ترتیب دو پرواز بالگرد به همراه یک متخصص جستوجو و نجات آلمانی داده شد که تمام اینها بینتیجه بود.
آخرین تماس تلفنی آیدین با پایین، شامگاه ۲۹ تیر انجام شد، و دو عضو ایرانی باقیمانده (رامین شجاعی و افشین سعدی) روز سوم مرداد با بار سنگین اندوه از دست دادن سه همنورد خویش، آن کوهستان را ترک گفتند و راهی شهر شدند.
فکر گشودن مسیر نو روی برودپیک، از سال ۱۳۷۷ در باشگاه کوهنوردان آرش، بر پایه پیشنهاد و طرح رامین شجاعی، رقم خورده بود، اما در تابستان ۱۳۸۸ بود که با پیگیریهای کیومرث بابازاده برای سازماندهی کار و با تامین بخش مهمی از هزینه برنامه از سوی یک شرکت، برنامه صورت جدی گرفت و تیم باشگاه (با سرپرستی بابازاده) راهی منطقه شد. آن سال، چند تن از تیم ۱۰ نفره باشگاه آرش توانستند از دهلیزی در جنوب غربی برودپیک کار خود را آغاز کنند و سپس از روی یک یالچه تا ارتفاع ۶۲۳۰ متر بروند و پس از آن با حرکت افقی خود را به مسیر عادی برسانند و از ۶۲۵۰ متری این مسیر تا چادرگاه سوم مسیر عادی برودپیک (۷ هزار متر) پیش روند. مجموع زمان صرف شده برای گشایش این مسیر نو، از چادرگاه اصلی تا بازگشت به آن، حدود ۴۰ روز بود. در این تیم، آیدین بزرگی یکی از قویترین و پرکارترین افراد بود.
2 سال بعد، تیم 6 نفره دیگری از باشگاه آرش به سرپرستی رضا کاظمیلر به منطقه رفت. این تیم پیش از رفتن به منطقه، یک دوره آموزش دوهفتهای صعودهای ترکیبی را در قزاقستان زیر نظر کوهنورد بزرگ، دنیس اوروبکو گذرانده بود. این تیم، حدود یک ماه از چادرگاه اصلی به بالا در منطقه کار کرد و از مسیر عادی تا چادرگاه سه رفت. در آخرین تلاش، آیدین بزرگی، افشین سعدی و مجتبی جراهی توانستند، از چادرگاه سوم مسیر عادی، با حدود 400 متر اریب (تراورس) جدید به سمت راست تا ارتفاع نزدیک به 7200 متر بروند. اما به علت خراب شدن هوا و پایان یافتن فصل صعود، گروه نتوانست مسیر را به سوی قله ادامه دهد.
تلاش سوم برای تکمیل مسیر ایران روی برودپیک، در تابستان ۱۳۹۲ صورت گرفت، و این بار فقط پنج نفر، به سرپرستی رامین شجاعی (مقیم کانادا)، عازم منطقه شدند که یکی از آنان «پویا کیوان» از باشگاه کوهنوردی دماوند بود و دیگران از باشگاه آرش. در این سال، قرار بر این بود که تا چادرگاه سوم از مسیر عادی بروند، و از آنجا به روش سبکبار (آلپی) یعنی بیرفت و برگشت روی مسیر و در یک حمله، تا قله صعود کنند و از مسیر عادی به چادرگاه سوم برگردند. (در دو برنامه پیشین، کل کار به روش محاصرهای انجام شده بود). گروه، پس از ۶ روز راهپیمایی از اسکولی، در روز پنجم تیر ماه در چادرگاه اصلی مسیر عادی برودپیک مستقر شد.
دو هفته بعد، صرف برپا کردن چادرگاههای بالاتر و «همهوایی» (عادت دادن بدن به شرایط کمبود اکسیژن در ارتفاع) شد. ساعت 4 بعدازظهر پنجشنبه 20 تیر، سه عضو «تیم حمله» آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراهی از چادرگاه اصلی حرکت کردند و ساعت 12 شب به چادرگاه 2 و در ساعت 4 بعد از ظهر روز جمعه 21 تیر با حمل کوله باری سنگین به چادرگاه 3 رسیدند. آن سه جوان، با چهار روز تلاش نفسگیر در حد فاصل 7000 متر تا 8000 متر که مانند آن در کوهنوردی ایران دیده نشده بود، بعدازظهر 25 تیر خود را از یک مسیر نو به قله 8047 متری برودپیک رساندند و خبر صعود خود را به تهران و چادرگاههای پایین دادند. آنان شب را در ارتفاع حدود 8000 متر، میان قله اصلی و قله فرعی برودپیک گذراندند. روز بعد، در هوایی مهآلود، راه را گم کردند و پس از پایین و بالا رفتنهایی فرساینده، در بعدازظهر باز هم در نزدیکیهای ارتفاع مرگبار 8000 متر مجبور به زدن چادر شدند. در این حال، سه روز بود که آب و غذایی
نخورده بودند.
صبح روز 27 تیر، آیدین با تهران تماس گرفت و گفت که دیگر نمیتوانند حرکت کنند و نیاز به کمک دارند. اما، شوربختانه، فصل صعود رو به پایان بود و کوهنوردان زیادی در منطقه نبودند و در عین حال دو عضو ایرانی دیگر تیم برودپیک هم توان و امکان کمکرسانی را نداشتند. با این وجود، تلاش زیادی برای رفتن به بالا انجام شد؛ دو راهنمای پاکستانی از چادرگاه اصلی به سوی قله رفتند؛ و ترتیب دو پرواز بالگرد به همراه یک متخصص جستوجو و نجات آلمانی داده شد که تمام اینها بینتیجه بود.
آخرین تماس تلفنی آیدین با پایین، شامگاه ۲۹ تیر انجام شد، و دو عضو ایرانی باقیمانده (رامین شجاعی و افشین سعدی) روز سوم مرداد با بار سنگین اندوه از دست دادن سه همنورد خویش، آن کوهستان را ترک گفتند و راهی شهر شدند.
ارسال نظر