کارشناسان درباره کافهها چه میگویند؟
«کافهنشینی» با عینک تهاستکانی
نزدیک به یک دهه است که موضوع کافهنشینی در ایران مورد توجه صاحبنظران حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است و این موضوع روز به روز بیشتر از گذشته تحلیلها و تفسیرهای متفاوتی را موجب شده است. کارشناسان اجتماعی و فرهنگی معمولا از رونق کافهها استقبال کردهاند و گاهی آن را چنان که یورگنهابرماس، جامعه شناس برجسته آلمانی تاکید کرده است، «حوزه عمومی» نام گذاردهاند. در این گزارش به صورت خلاصه، نظر کارشناسان مختلف درباره استقبال جامعه ایرانی از کافهها را مرور میکنیم. ناصر تکمیل همایون
تاریخدان
تفریح مهمترین کارکرد کافهنشینی است و جز یکی دو کافه در تهران که کارکرد فرهنگی و اجتماعی داشتند در بیشتر موارد کافهنشینی از یک نیاز تفریحی سرچشمه میگیرد.
تاریخدان
تفریح مهمترین کارکرد کافهنشینی است و جز یکی دو کافه در تهران که کارکرد فرهنگی و اجتماعی داشتند در بیشتر موارد کافهنشینی از یک نیاز تفریحی سرچشمه میگیرد.
نزدیک به یک دهه است که موضوع کافهنشینی در ایران مورد توجه صاحبنظران حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است و این موضوع روز به روز بیشتر از گذشته تحلیلها و تفسیرهای متفاوتی را موجب شده است. کارشناسان اجتماعی و فرهنگی معمولا از رونق کافهها استقبال کردهاند و گاهی آن را چنان که یورگنهابرماس، جامعه شناس برجسته آلمانی تاکید کرده است، «حوزه عمومی» نام گذاردهاند. در این گزارش به صورت خلاصه، نظر کارشناسان مختلف درباره استقبال جامعه ایرانی از کافهها را مرور میکنیم. ناصر تکمیل همایون
تاریخدان
تفریح مهمترین کارکرد کافهنشینی است و جز یکی دو کافه در تهران که کارکرد فرهنگی و اجتماعی داشتند در بیشتر موارد کافهنشینی از یک نیاز تفریحی سرچشمه میگیرد. براساس این دیدگاه کافهها هیچگاه شامل مناقشات و گفتوگوهای منتقدانه نیستند و این مسالهای است که برخی تحلیلگران آن را مختص ایران نمیدانند و معتقدند کارکرد اصلی کافهها در همه کشورها تفریحی است.
pic1
سعیدلیلاز
تحلیلگر سیاسی و اقتصادی
کافهها نمادی از شبکه جوانان هستند که نقش حیاتی در روی کار آوردن روحانی ایفا کردند. اگر دریافت مجوز از دولت برای راهاندازی کافه آسان شود در این صورت تعداد آنها چند برابر تعداد فعلی میشود.
کافهها یک موقعیت نسبتا ایدهآل برای جوانان ایجاد کردهاند تا در آن به دور از برخی هنجارهای محدودکننده اجتماعی، وقت بگذرانند و به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود بپردازند.
pic۲
pic۳
تقی آزاد ارمکی
جامعه شناس
انتخاب گوشههای ثابت برای نشستن، همیشه یک نوع نوشیدنی سفارش دادن، مطالعه کتاب و روزنامه در پاتوقهای همیشگی؛ این تصویری است که شکل عینی و واقعی به خود نخواهد گرفت و تکلیف جامعه ایرانی درباره ایجاد یک پاتوق فرهنگی یا یک کافه اجتماعی و ادبی هنوز به درستی معین نیست؛ چراکه نقاشان، عکاسان، هنرمندان، نویسندگان و شاعران نشست مستمر و ماندگاری در کافهها ندارند، اگرچه در جامعه ما کافهها تغییرات اجتماعی و فرهنگی مورد نظر را در برندارند اما به هر حال کافهنشینی یک حرکت اجتماعی محسوب میشود و نتیجه غیرمستقیم هر نوع اجتماع نیز یک حادثه اجتماعی است.
pic۴
ناصر فکوهی
انسان شناس
کافه و کافهنشینی به مثابه فضاهایی عمومی برای تعامل میان افراد و رشد قابلیت همزیستی بهویژه در شهرهای بزرگ امروز، ضرورتی حیاتی دارند، ضمن آنکه باید از آسیبهایی چون محفلی شدن پرهیز کرد و آنها را به مکانهایی برای تخلیه انرژیهای منفی و تعامل اجتماعی در جامعه بدل کرد.
چنین فضاهایی برای شهرهای بزرگ ضرورتی حیاتی دارند. این امر البته به معنای آن نیست که این فضاها آسیبپذیر یا آسیبزا نیستند، اما تصور اینکه بتوان یک کشور بزرگ را با جمعیتی در حدود 80 درصد شهری، و غالبا با سرمایههای فرهنگی بالا، بدون حوزههای عمومی گسترده و فراوان و متنوع، اداره کرد، کاملا توهمی است.
هر اندازه این کافهها، این پاتوقها، این مراکز تجمع که میتوانند بنا بر سبک زندگی و تمایلات آدمها متفاوت باشند، بیشتر باشند- البته به شرط آنکه حدود قانونی رعایت شود- برای بازتولید سیستم اجتماعی و سالمسازی آن بهتر است.
pic۵
رحمتالله صدیق سروستانی
جامعهشناس
کافه در حقیقت یک پاتوق میان راهی است که ما را برای رفع خستگیهای روزانه به سمت خود میکشاند. حتی ورود به کافه اتفاقی صورت میگیرد و محوریت در گفتوگوهای کافهای با بحثهای اجتماعی و فرهنگی نیست. بستن لقب یک محل فرهنگی به یک پاتوق مثل کافه به اعتقاد من نوعی ادا و تقلید است؛ چراکه بحث در چنین محافلی ویژگیهای نقد را نخواهد داشت. بر همین اساس من فکر میکنم کافهها از ظرفیت کافی برای ایجاد فضاهای فرهنگی نقادانه برخوردار نیستند. به هر حال محلی شدن کافهها یا تاسیس کافههای محلی میتواند فضایی را دور از سیاست دور از بحث و دور از تردد وسایل نقلیه موتوری برای مردم ایجاد کند تا افراد جامعه را از گفتمانهای تنشزایی که ضرورت ندارند دور سازد. شاید این طرح به اعتقاد برخی از کارشناسان یک مسکن موقتی بر دردهای جامعه باشد، اما من معتقدم تجویز این مسکن روحی بر مسکنهای شیمیایی برتری دارد و زمان آن رسیده است که کافهها کاملا عام باشند و از فضای بحثهای اجتماعی و سیاسی تهی شوند.
pic۶
محمد امین قانعی راد
جامعه شناس
فضاها و مکانها بهطور کلی برای پاسخگویی به نیازهای زیستی و فرهنگی ایجاد میشوند. کافهها و کافی شاپها نیز به نیازهای معاشرتپذیری، گفتوگو، اوقات فراغت، گروه جویی و... جواب میدهند. در دههای سی و چهل و همچنین دههای ۶۰ و ۷۰ شمسی ما با کوچک شدن فضای عمومی و رشد کافهنشینی مواجه هستیم. خود کافهها در فقدان زندگی مدنی کلان نوعی عرصههای عمومی خرد و کوچک مقیاس را برای روشنفکران میساختند که در هر صورت به نیازهای افراد و محافل محدود پاسخ میدادند. در این دورهها یک عرصه عمومی در حاشیه و به آرامی ساخته میشود که ممکن است بعدا تاثیرات اجتماعی و فرهنگی نیز داشته باشد. این عرصه عمومی بخش پنهان جامعه است که در رسانهها حضور ندارد، ولی به میزانی که حضور رسانهای روشنفکران افزایش پیدا کند، کافهنشینی از رونق میافتد یا کارکردهای فراغتی- و کمتر تعاملاتی و فکری انتقادی- پیدا میکند.
pic7
نعمت الله فاضلی
جامعه شناس
استفاده روز افزون از کافهها یک دلیل عمده و مهم دارد؛ وقتی زندگی شهری ایرانیان برای شهروندان دلپذیری یا جذابیت کافی را ندارد آنها برای خارج شدن از این فضا به کافهها پناه میبرند. کافهها گویا به مثابه یک سفر کوتاه به اروپا محسوب میشوند. از این رو عمدتا شکاف گستردهای میتواند میان جامعه کافهنشین و دیگر شهروندان شکل بگیرد.
مصطفی غفاری
جامعه شناس
کافهنشینی یک پدیده فرهنگی- اجتماعی ناشی از توسعه شهرنشینی مدرن است. این پدیده به صورت امروزی از دهههای 30 و 40 قرن حاضر در ایران رواج یافته و در دهه 80 وارد دوران تازهای از حیات خود در جامعه ایرانی شده است. کافهنشینی، رفتاری است که باعث میشود افراد همفکر در محلی جمع شوند، ساعاتی را در کنار یکدیگر بگذرانند و به بحثهایی اغلب بیمقدمه، طولانی و ناتمام درباره موضوعات سیاسی، اجتماعی و ادبی بپردازند. در این میان بیشتر کافهنشینان را جوانان زیر 35 سال و بهویژه بازه سنی 25 تا 30 سال تشکیل میدهند و زنان بیشتر از مردان به کافهنشینی رغبت نشان میدهند. اغلب مشتریان ثابت کافهها را جوانان مجرد شکل میدهند و قریب به اتفاق آنان دارای تحصیلات دانشگاهی حداقل در حد کارشناسی و بالاتر از آن هستند.
تاریخدان
تفریح مهمترین کارکرد کافهنشینی است و جز یکی دو کافه در تهران که کارکرد فرهنگی و اجتماعی داشتند در بیشتر موارد کافهنشینی از یک نیاز تفریحی سرچشمه میگیرد. براساس این دیدگاه کافهها هیچگاه شامل مناقشات و گفتوگوهای منتقدانه نیستند و این مسالهای است که برخی تحلیلگران آن را مختص ایران نمیدانند و معتقدند کارکرد اصلی کافهها در همه کشورها تفریحی است.
pic1
سعیدلیلاز
تحلیلگر سیاسی و اقتصادی
کافهها نمادی از شبکه جوانان هستند که نقش حیاتی در روی کار آوردن روحانی ایفا کردند. اگر دریافت مجوز از دولت برای راهاندازی کافه آسان شود در این صورت تعداد آنها چند برابر تعداد فعلی میشود.
کافهها یک موقعیت نسبتا ایدهآل برای جوانان ایجاد کردهاند تا در آن به دور از برخی هنجارهای محدودکننده اجتماعی، وقت بگذرانند و به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود بپردازند.
pic۲
pic۳
تقی آزاد ارمکی
جامعه شناس
انتخاب گوشههای ثابت برای نشستن، همیشه یک نوع نوشیدنی سفارش دادن، مطالعه کتاب و روزنامه در پاتوقهای همیشگی؛ این تصویری است که شکل عینی و واقعی به خود نخواهد گرفت و تکلیف جامعه ایرانی درباره ایجاد یک پاتوق فرهنگی یا یک کافه اجتماعی و ادبی هنوز به درستی معین نیست؛ چراکه نقاشان، عکاسان، هنرمندان، نویسندگان و شاعران نشست مستمر و ماندگاری در کافهها ندارند، اگرچه در جامعه ما کافهها تغییرات اجتماعی و فرهنگی مورد نظر را در برندارند اما به هر حال کافهنشینی یک حرکت اجتماعی محسوب میشود و نتیجه غیرمستقیم هر نوع اجتماع نیز یک حادثه اجتماعی است.
pic۴
ناصر فکوهی
انسان شناس
کافه و کافهنشینی به مثابه فضاهایی عمومی برای تعامل میان افراد و رشد قابلیت همزیستی بهویژه در شهرهای بزرگ امروز، ضرورتی حیاتی دارند، ضمن آنکه باید از آسیبهایی چون محفلی شدن پرهیز کرد و آنها را به مکانهایی برای تخلیه انرژیهای منفی و تعامل اجتماعی در جامعه بدل کرد.
چنین فضاهایی برای شهرهای بزرگ ضرورتی حیاتی دارند. این امر البته به معنای آن نیست که این فضاها آسیبپذیر یا آسیبزا نیستند، اما تصور اینکه بتوان یک کشور بزرگ را با جمعیتی در حدود 80 درصد شهری، و غالبا با سرمایههای فرهنگی بالا، بدون حوزههای عمومی گسترده و فراوان و متنوع، اداره کرد، کاملا توهمی است.
هر اندازه این کافهها، این پاتوقها، این مراکز تجمع که میتوانند بنا بر سبک زندگی و تمایلات آدمها متفاوت باشند، بیشتر باشند- البته به شرط آنکه حدود قانونی رعایت شود- برای بازتولید سیستم اجتماعی و سالمسازی آن بهتر است.
pic۵
رحمتالله صدیق سروستانی
جامعهشناس
کافه در حقیقت یک پاتوق میان راهی است که ما را برای رفع خستگیهای روزانه به سمت خود میکشاند. حتی ورود به کافه اتفاقی صورت میگیرد و محوریت در گفتوگوهای کافهای با بحثهای اجتماعی و فرهنگی نیست. بستن لقب یک محل فرهنگی به یک پاتوق مثل کافه به اعتقاد من نوعی ادا و تقلید است؛ چراکه بحث در چنین محافلی ویژگیهای نقد را نخواهد داشت. بر همین اساس من فکر میکنم کافهها از ظرفیت کافی برای ایجاد فضاهای فرهنگی نقادانه برخوردار نیستند. به هر حال محلی شدن کافهها یا تاسیس کافههای محلی میتواند فضایی را دور از سیاست دور از بحث و دور از تردد وسایل نقلیه موتوری برای مردم ایجاد کند تا افراد جامعه را از گفتمانهای تنشزایی که ضرورت ندارند دور سازد. شاید این طرح به اعتقاد برخی از کارشناسان یک مسکن موقتی بر دردهای جامعه باشد، اما من معتقدم تجویز این مسکن روحی بر مسکنهای شیمیایی برتری دارد و زمان آن رسیده است که کافهها کاملا عام باشند و از فضای بحثهای اجتماعی و سیاسی تهی شوند.
pic۶
محمد امین قانعی راد
جامعه شناس
فضاها و مکانها بهطور کلی برای پاسخگویی به نیازهای زیستی و فرهنگی ایجاد میشوند. کافهها و کافی شاپها نیز به نیازهای معاشرتپذیری، گفتوگو، اوقات فراغت، گروه جویی و... جواب میدهند. در دههای سی و چهل و همچنین دههای ۶۰ و ۷۰ شمسی ما با کوچک شدن فضای عمومی و رشد کافهنشینی مواجه هستیم. خود کافهها در فقدان زندگی مدنی کلان نوعی عرصههای عمومی خرد و کوچک مقیاس را برای روشنفکران میساختند که در هر صورت به نیازهای افراد و محافل محدود پاسخ میدادند. در این دورهها یک عرصه عمومی در حاشیه و به آرامی ساخته میشود که ممکن است بعدا تاثیرات اجتماعی و فرهنگی نیز داشته باشد. این عرصه عمومی بخش پنهان جامعه است که در رسانهها حضور ندارد، ولی به میزانی که حضور رسانهای روشنفکران افزایش پیدا کند، کافهنشینی از رونق میافتد یا کارکردهای فراغتی- و کمتر تعاملاتی و فکری انتقادی- پیدا میکند.
pic7
نعمت الله فاضلی
جامعه شناس
استفاده روز افزون از کافهها یک دلیل عمده و مهم دارد؛ وقتی زندگی شهری ایرانیان برای شهروندان دلپذیری یا جذابیت کافی را ندارد آنها برای خارج شدن از این فضا به کافهها پناه میبرند. کافهها گویا به مثابه یک سفر کوتاه به اروپا محسوب میشوند. از این رو عمدتا شکاف گستردهای میتواند میان جامعه کافهنشین و دیگر شهروندان شکل بگیرد.
مصطفی غفاری
جامعه شناس
کافهنشینی یک پدیده فرهنگی- اجتماعی ناشی از توسعه شهرنشینی مدرن است. این پدیده به صورت امروزی از دهههای 30 و 40 قرن حاضر در ایران رواج یافته و در دهه 80 وارد دوران تازهای از حیات خود در جامعه ایرانی شده است. کافهنشینی، رفتاری است که باعث میشود افراد همفکر در محلی جمع شوند، ساعاتی را در کنار یکدیگر بگذرانند و به بحثهایی اغلب بیمقدمه، طولانی و ناتمام درباره موضوعات سیاسی، اجتماعی و ادبی بپردازند. در این میان بیشتر کافهنشینان را جوانان زیر 35 سال و بهویژه بازه سنی 25 تا 30 سال تشکیل میدهند و زنان بیشتر از مردان به کافهنشینی رغبت نشان میدهند. اغلب مشتریان ثابت کافهها را جوانان مجرد شکل میدهند و قریب به اتفاق آنان دارای تحصیلات دانشگاهی حداقل در حد کارشناسی و بالاتر از آن هستند.
ارسال نظر