«نروژ» تاوان مدیریت غیراصولی دولتمردانش را میدهد
پایان ثروتمندی یک کشور نفتخیز
باران عقیلی ۵۰ سال پیش، کشور نروژ به الهه افسانهای ثروت شهرت داشت و با نفت و ذخیره ماهیاش به روی مردم لبخند میزد. این ثروت طبیعی ارزش مالی برابر با ۷۴۰ میلیارد دلار امروز داشت. دولتها در نروژ، یکی پس از دیگری وعده میدادند که این ثروت را برای رفاه و زندگی نسلهای بعدی حفظ میکنند، اما اکنون یک قرن بعد از روند رو به کاهش این ثروت طبیعی، پرسشهای زیادی درباره چگونگی اداره این ثروت توسط دولت نروژ در گذشته و برای آیندگان، ایجاد شده است. نروژ سال گذشته انتخابات سراسری داشت که موضوع چگونگی اداره ثروت نفت، یکی از موضوعات اصلی آن بود.
باران عقیلی 50 سال پیش، کشور نروژ به الهه افسانهای ثروت شهرت داشت و با نفت و ذخیره ماهیاش به روی مردم لبخند میزد. این ثروت طبیعی ارزش مالی برابر با 740 میلیارد دلار امروز داشت. دولتها در نروژ، یکی پس از دیگری وعده میدادند که این ثروت را برای رفاه و زندگی نسلهای بعدی حفظ میکنند، اما اکنون یک قرن بعد از روند رو به کاهش این ثروت طبیعی، پرسشهای زیادی درباره چگونگی اداره این ثروت توسط دولت نروژ در گذشته و برای آیندگان، ایجاد شده است. نروژ سال گذشته انتخابات سراسری داشت که موضوع چگونگی اداره ثروت نفت، یکی از موضوعات اصلی آن بود. در تبلیغات این انتخابات، این پرسش مطرح شد که آیا مدیریت ثروت عظیم نفتی نروژ و صندوق درآمدهای نفتی این کشور توسط دولت درست بوده یا نه. شهروندان نروژی درون یک حباب مجازی گرفتار شدهاند. در پس تصویر رنگی و امیدوارکنندهای که رهبران نروژ برای اقتصاد این کشور ترسیم کردهاند، حقایق دشواری نهفته است. سیاستمداران نروژی تلاش میکنند تا این تصویر از پرده بیرون نیفتد، اما این واقعیت دارد خودش را تحمیل میکند و برای همه روشن میشود.
اول اینکه، صندوق درآمد نفتی نروژ، یک دروغ و حسابسازی ریاضی است. این صندوق با درآمد نفتی ۷۵۰ میلیارد دلاریاش باید کفاف هزینههای جمعیت ۵ میلیون نفری نروژ را بدهد. اما نروژ بدهی خارجی معادل ۶۵۷ میلیارد دلار دارد که رقم بالایی است. اگر این رقم را از اندوخته صندوق درآمد نفتی نروژ کم کنیم، تنها ۸۳ میلیارد دلار ته این صندوق باقی میماند. به عبارت دیگر باید بگوییم که این صندوق خالی است. یعنی ثروتی برای نسلهای بعدی باقی نمیماند.
حتی اگر بر اساس ظاهر این صندوق درباره آن قضاوت کنیم، آینده این صندوق اساسا تضمینشده نیست. دو سال پیش دانشگاه میسوری آمریکا به همراه تحلیلگران اقتصادی والاستریت گزارشی تحلیلی را درباره ثروت نفتی نروژ تهیه کردند. عنوان گزارش این بود: اگر نروژ در زیرساختهای استراتژیک خود سرمایهگذاری نکند، سرنوشت درآمد نفتیاش چه خواهد شد؟
درآمد نفتی نروژ بیشتر در اقتصادهای نه چندان باثباتی چون برزیل، روسیه، هند و چین یا در بازار آسیبپذیر املاک و مستغلات غرب سرمایهگذاری میشود. اگرچه صندوق درآمد نفتی نروژ از طریق سرمایهگذاری در بازار اوراق بهادار سود کوتاه مدتی به دست میآورد، اما استراتژی این صندوق این است که باید درآمد نفتی را در بخشهای مختلف و گوناگون سرمایهگذاری کرد که اگر یک بازار دچار لطمه و سقوط شد، همه درآمد از دست نرود، اما همین استراتژی موجب شده که اکنون در صندوق درآمد نفتی نروژ پول زیادی باقی نماند.
حقیقت تلخ و دشوار دومی که نروژیها تازه با آن روبهرو شدهاند این است که وابستگی کشورشان به نفت، همچون شمشیر دامکلوس بالای سر آنها قرار گرفته است. تابستان گذشته نشریه اکونومیست پیشبینی کرد که پیشرفتهای اخیر در زمینه تکنولوژی نفت و گاز شیل (که از بستر سنگ و شن، نفت و گاز به دست آورد) در کنار توسعه و گسترش خودروهای برقی، تقاضا برای نفت را به شدت کاهش خواهد داد، اما این موضوع اساسا در سیاستگذاریهای اقتصادی بلندمدت نروژ دیده نشده است. اخیرا وزارت دارایی نروژ در سند چشمانداز بلندمدت اقتصادی خود، به امنیت درآمدهای نفتی این کشور برای درازمدت و دست کم تا سال 2060 اشاره کردهاست.
اگر پیشرفتهای فنی در زمینه انرژیهای جایگزین به همین صورت ادامه یابد و اگر پیشبینیها درباره کاهش تقاضا برای نفت درست باشد، این وضعیت جدید برای نروژ پیامدهای جدی دارد و میتواند فاجعهبار باشد. تولید ناخالص داخلی نروژ اکنون متمرکز بر نفت و مشتقات آن است و اگر ثبات درآمدهای نفتی درهم بریزد، شالوده اقتصاد نروژ هم فرو میریزد. صادرات نروژ فرو میپاشد و هزینههای بخش عمومیاش هم دچار بحران میشود. در چنین شرایطی، نسبت مهم میان بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی که اکنون حدود ۳۰ درصد است، بسیار رشد میکند و کشور دچار ورشکستگی میشود. به این ترتیب نروژ خیلی زود به وضعیت بحرانی برمیگردد که قبل از اکتشاف نفت داشت.
این وابستگی ناپایدار به نفت، ما را متوجه سومین نقطه ضعف ساختاری عمده اقتصاد نروژ میکند. زیرساختهای صنعتی غیرنفتی نروژ بهطور جدی مغفول ماندهاند و به آن توجهی نشدهاست. اگر چه در تبلیغات انتخاباتی سال گذشته، صحبتهایی درباره بهبود زیرساختهای صنعتی غیرنفتی مطرح شد، اما این صحبتها اساسا کافی و بجا نبودند. نفت و صنایع وابسته به آن بخش عمدهای از نیروی کار نروژ را به خود مشغول کرده و نیروی کار چندانی برای بخشهای تولیدی دیگر باقی نماندهاست.
از سوی دیگر حسابداران و بانکدارهایی که درآمدهای نفت را مدیریت میکنند، میگویند که هزینه بیش از حد در زیرساختهای داخلی و سرمایهگذاری در تولیدات صنعتی، برای اقتصاد محلی کوچک نروژ بار زیادی است و میتواند باعث تورم شود. تنها چهار درصد از صندوق درآمدهای نفتی نروژ برای این منظور هزینه میشود. این درحالی است که برای کاهش وابستگی به نفت، باید ۶۰ درصد از درآمد این صندوق به صورت مستقیم برای سرمایهگذاری در صنایع و تولیدات محلی و داخلی هزینه شود. تنها در این صورت است که میتوان مطمئن شد اقتصاد نروژ بعد از نفت، زنده میماند.
دولت جدید نروژ امسال اعلام کرد که میزان سرمایهگذاری اندوخته صندوق درآمد نفتی نروژ در بخش منابع تجدیدپذیر انرژی از میزان 34/3 میلیارد دلار فعلی به 5 میلیارد دلار افزایش مییابد. همچنین کمیتهای ویژه از کارشناسان اقتصادی قرار است بر میزان و چگونگی سرمایهگذاری درآمدهای این صندوق در خارج از کشور نظارت کنند و ماهانه در این باره گزارش دهند. مردم نروژ به ثروت نفتشان خیلی افتخار میکنند. اما حقیقتی که از مردم عادی نروژ پنهان نگه داشته شده این است که بخش عمدهای از ثروت نفت این کشور تمام شدهاست. اگر نروژ میخواهد دچار ورشکستگی نشود و وضعیتی شبیه یونان پیدا نکند، باید خیلی سریع در سیاستهای اقتصادیاش بازنگری کند و از تحولات جهانیشدن درس بگیرد. اقتصاد جهان از دهه 1960 تا به حال فراز و فرود زیادی به خود دیده است. اقتصادهایی از این به بعد موفق خواهند بود که از این فراز و فرودها بیاموزند.
زمان اکنون به زیان نروژ پیش میرود. این کشور دیگر نمیتواند با تکیه بر ثروت نفتیاش آسوده بخوابد.
اول اینکه، صندوق درآمد نفتی نروژ، یک دروغ و حسابسازی ریاضی است. این صندوق با درآمد نفتی ۷۵۰ میلیارد دلاریاش باید کفاف هزینههای جمعیت ۵ میلیون نفری نروژ را بدهد. اما نروژ بدهی خارجی معادل ۶۵۷ میلیارد دلار دارد که رقم بالایی است. اگر این رقم را از اندوخته صندوق درآمد نفتی نروژ کم کنیم، تنها ۸۳ میلیارد دلار ته این صندوق باقی میماند. به عبارت دیگر باید بگوییم که این صندوق خالی است. یعنی ثروتی برای نسلهای بعدی باقی نمیماند.
حتی اگر بر اساس ظاهر این صندوق درباره آن قضاوت کنیم، آینده این صندوق اساسا تضمینشده نیست. دو سال پیش دانشگاه میسوری آمریکا به همراه تحلیلگران اقتصادی والاستریت گزارشی تحلیلی را درباره ثروت نفتی نروژ تهیه کردند. عنوان گزارش این بود: اگر نروژ در زیرساختهای استراتژیک خود سرمایهگذاری نکند، سرنوشت درآمد نفتیاش چه خواهد شد؟
درآمد نفتی نروژ بیشتر در اقتصادهای نه چندان باثباتی چون برزیل، روسیه، هند و چین یا در بازار آسیبپذیر املاک و مستغلات غرب سرمایهگذاری میشود. اگرچه صندوق درآمد نفتی نروژ از طریق سرمایهگذاری در بازار اوراق بهادار سود کوتاه مدتی به دست میآورد، اما استراتژی این صندوق این است که باید درآمد نفتی را در بخشهای مختلف و گوناگون سرمایهگذاری کرد که اگر یک بازار دچار لطمه و سقوط شد، همه درآمد از دست نرود، اما همین استراتژی موجب شده که اکنون در صندوق درآمد نفتی نروژ پول زیادی باقی نماند.
حقیقت تلخ و دشوار دومی که نروژیها تازه با آن روبهرو شدهاند این است که وابستگی کشورشان به نفت، همچون شمشیر دامکلوس بالای سر آنها قرار گرفته است. تابستان گذشته نشریه اکونومیست پیشبینی کرد که پیشرفتهای اخیر در زمینه تکنولوژی نفت و گاز شیل (که از بستر سنگ و شن، نفت و گاز به دست آورد) در کنار توسعه و گسترش خودروهای برقی، تقاضا برای نفت را به شدت کاهش خواهد داد، اما این موضوع اساسا در سیاستگذاریهای اقتصادی بلندمدت نروژ دیده نشده است. اخیرا وزارت دارایی نروژ در سند چشمانداز بلندمدت اقتصادی خود، به امنیت درآمدهای نفتی این کشور برای درازمدت و دست کم تا سال 2060 اشاره کردهاست.
اگر پیشرفتهای فنی در زمینه انرژیهای جایگزین به همین صورت ادامه یابد و اگر پیشبینیها درباره کاهش تقاضا برای نفت درست باشد، این وضعیت جدید برای نروژ پیامدهای جدی دارد و میتواند فاجعهبار باشد. تولید ناخالص داخلی نروژ اکنون متمرکز بر نفت و مشتقات آن است و اگر ثبات درآمدهای نفتی درهم بریزد، شالوده اقتصاد نروژ هم فرو میریزد. صادرات نروژ فرو میپاشد و هزینههای بخش عمومیاش هم دچار بحران میشود. در چنین شرایطی، نسبت مهم میان بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی که اکنون حدود ۳۰ درصد است، بسیار رشد میکند و کشور دچار ورشکستگی میشود. به این ترتیب نروژ خیلی زود به وضعیت بحرانی برمیگردد که قبل از اکتشاف نفت داشت.
این وابستگی ناپایدار به نفت، ما را متوجه سومین نقطه ضعف ساختاری عمده اقتصاد نروژ میکند. زیرساختهای صنعتی غیرنفتی نروژ بهطور جدی مغفول ماندهاند و به آن توجهی نشدهاست. اگر چه در تبلیغات انتخاباتی سال گذشته، صحبتهایی درباره بهبود زیرساختهای صنعتی غیرنفتی مطرح شد، اما این صحبتها اساسا کافی و بجا نبودند. نفت و صنایع وابسته به آن بخش عمدهای از نیروی کار نروژ را به خود مشغول کرده و نیروی کار چندانی برای بخشهای تولیدی دیگر باقی نماندهاست.
از سوی دیگر حسابداران و بانکدارهایی که درآمدهای نفت را مدیریت میکنند، میگویند که هزینه بیش از حد در زیرساختهای داخلی و سرمایهگذاری در تولیدات صنعتی، برای اقتصاد محلی کوچک نروژ بار زیادی است و میتواند باعث تورم شود. تنها چهار درصد از صندوق درآمدهای نفتی نروژ برای این منظور هزینه میشود. این درحالی است که برای کاهش وابستگی به نفت، باید ۶۰ درصد از درآمد این صندوق به صورت مستقیم برای سرمایهگذاری در صنایع و تولیدات محلی و داخلی هزینه شود. تنها در این صورت است که میتوان مطمئن شد اقتصاد نروژ بعد از نفت، زنده میماند.
دولت جدید نروژ امسال اعلام کرد که میزان سرمایهگذاری اندوخته صندوق درآمد نفتی نروژ در بخش منابع تجدیدپذیر انرژی از میزان 34/3 میلیارد دلار فعلی به 5 میلیارد دلار افزایش مییابد. همچنین کمیتهای ویژه از کارشناسان اقتصادی قرار است بر میزان و چگونگی سرمایهگذاری درآمدهای این صندوق در خارج از کشور نظارت کنند و ماهانه در این باره گزارش دهند. مردم نروژ به ثروت نفتشان خیلی افتخار میکنند. اما حقیقتی که از مردم عادی نروژ پنهان نگه داشته شده این است که بخش عمدهای از ثروت نفت این کشور تمام شدهاست. اگر نروژ میخواهد دچار ورشکستگی نشود و وضعیتی شبیه یونان پیدا نکند، باید خیلی سریع در سیاستهای اقتصادیاش بازنگری کند و از تحولات جهانیشدن درس بگیرد. اقتصاد جهان از دهه 1960 تا به حال فراز و فرود زیادی به خود دیده است. اقتصادهایی از این به بعد موفق خواهند بود که از این فراز و فرودها بیاموزند.
زمان اکنون به زیان نروژ پیش میرود. این کشور دیگر نمیتواند با تکیه بر ثروت نفتیاش آسوده بخوابد.
ارسال نظر