دکتر شروین وکیلی:
دستهجمعی بخندیم
الهه اسلامی امکان ندارد عضو یک گروه دوستانه وایبری باشید و از خواندن برخی جوکها قطاری از آفرین و تحسین نثار مخترع آن نکنید. این روزها که آگاهی از مسائل روز از نان شب هم واجبتر شده، جوکنویسی تبدیل به حرفهای در حد تحلیلگری مسائل سیاسی و اجتماعی شده است. از شوخی گذشته، مردم ایران استعداد غریبی برای تبدیل مسائل ناخوشایند و تنشزا به جوک دارند. این را دکتر شروین وکیلی جامعهشناس و نویسنده کتاب «جامعه شناسی جوک و خنده» میگوید. او معتقد است جوک نوعی هماندیشی غیررسمی و خلاقانه و غیرجدی درباره مسائل تنشآفرین عمومی است.
الهه اسلامی امکان ندارد عضو یک گروه دوستانه وایبری باشید و از خواندن برخی جوکها قطاری از آفرین و تحسین نثار مخترع آن نکنید. این روزها که آگاهی از مسائل روز از نان شب هم واجبتر شده، جوکنویسی تبدیل به حرفهای در حد تحلیلگری مسائل سیاسی و اجتماعی شده است. از شوخی گذشته، مردم ایران استعداد غریبی برای تبدیل مسائل ناخوشایند و تنشزا به جوک دارند. این را دکتر شروین وکیلی جامعهشناس و نویسنده کتاب «جامعه شناسی جوک و خنده» میگوید. او معتقد است جوک نوعی هماندیشی غیررسمی و خلاقانه و غیرجدی درباره مسائل تنشآفرین عمومی است. جامعه ایران از نظر توانایی تولید جوک و تنوع ساختارها و مضامین، موقعیتی ممتاز در میان سایر جوامع دارد؛ بنابراین نباید از گسترش فضای جوکنویسی در شبکههای اجتماعی نگران باشیم، چون میل به گفتن و شنیدن جوک در همه وجود دارد؛ بنابراین اشتیاق برای دریافت و ارسال جوک امری طبیعی و عادی است که در شبکههای اجتماعی تنها شکل و شمایلی نو به خود گرفتهاست. شرح این گفت وگو را در ادامه میخوانید.
آیا مردم ایران مردم شادی به حساب میآیند؟درباره شادی و خوشحالی مردم یک جامعه شاخصها و استانداردهایی وجود دارد که در برخی از کشورها بسیار جدی گرفته میشود. چندان که مثلا مردم هند بهخاطر این که بر مبنای این استاندارد رتبه بالایی در جهان دارند به خود میبالند و کشور کوچکی مثل بوتان افزایش شادمانی را به جای بالا بردن درآمد سرانه بهصورت برنامه دولتی اعلام کرده است. متاسفانه در ایران به طور انبوه و علمی پیمایشی در این زمینه انجام نشده و آنهایی هم که با ایرادهای روششناسانهای اجرا شده میزان شادی اندکی را نشان میدهد. کتیبه بیستون که اولین سند مفصل درباره شکلگیری کشور ایران است، در کنار سرزمین و مردم از شادی بهعنوان یکی از سه رکن سیاست هخامنشیان یاد میکند و نخستین بیانیه سیاسی است که مفهوم شادی در آن ذکر شده است. با این پیشینه جای دریغ دارد که امروز در کشورمان وضع عمومی شادی مردمان چنین وضعیتی دارد.
تفاوت لطیفه و جوک چیست؟
در زبان پارسی طیفی از واژگان وجود دارند که ردههایی متفاوت از پارهگفتارهای خندهآور را نمایندگی میکنند: لطیفه، هزل، فکاهه، طنز، شوخی و هجو برخی از این ردهها هستند که از نظر ساختار، درجه ادبیت، درازا، حضور یا غیاب قالب داستانی، درجه خندهآوری و شعر یا نثر بودن با هم تفاوت دارند. کلمه لطیفه کمابیش برابر نهادی است برای کلمه جوک (joke) که در عصر مشروطه از زبانهای اروپایی وامگیری شده است. امروز برخی لطیفه را شکل نوشتاری و جوک را شکل گفتاری از «داستان خندهدار تخیلی» میدانند و برخی دیگر هردو را بهصورت مترادف و هممعنا به کار میگیرند.
اینکه مردم ما لطیفه گفتن را رها کرده و جوک مینویسند و برای هم تعریف میکنند، نشانه چیست؟
در پرسش شما این پیشداشت دیده میشود که لطیفه شفاهی و جوک نوشتاری است، در حالی که این تمایز به این شکل چندان برقرار نیست و مردم معمولا برای هم جوک تعریف میکنند و همان را هم در فضاهایی مثل اینترنت مینویسند؛ یعنی برای هردو کلمه جوک به کار میرود و این هردو را قدیم لطیفه مینامیدهاند، اما نکته دیگر در پرسش شما که درست هم هست، دگرگونی تدریجی رفتار جوکگویی از زمینه گفتاری و شفاهی به بستر نوشتاری و کتبی است. این دگردیسی در بسط سواد و نویسایی در جمعیت مان ریشه دارد و با ورود رسانههای جدیدی مثل شبکههای اجتماعی و اینترنت و وایبر و پیامک تشدید شده است.
آیا فرهنگ طنازی در ایران متفاوت از قبل شده است؟
هر دورهای فرهنگ شوخی و خنده خاص خود را دارد. به همین دلیل هم بخش مهمی از طنازیهای حافظ و عبید در غزلهایشان امروز بهصورت بدایع معانی درک میشود و نه شوخی و طنز، در حالی که در روزگار خودشان چنین نبوده و مردم آن را همچون طنزی عادی فهم میکردهاند. در ایران هم طی سی سال گذشته تحولی در فرهنگ شوخی میبینیم که بخشی از آن به گذارهای اجتماعی و دگرگونیهای فرهنگی کشورمان وابسته است و بخشی از ظهور رسانههای نو برخاسته است.
ظهور جوکهای «فقط خنده دار» یا جوکهایی که حتی خندهدار هم نیستند نشان دهنده چیست؟ برای مثال بازی با نام و نام خانوادگی فوتبالیستها و بازیگران.
جوک محصولی زبانی است که باید لزوما خندهدار باشد؛ یعنی فرآیند جوکگویی یک رفتار اجتماعی است که همیشه هدف گوینده و معمولا هدف شنوندهاش «دسته جمعی خندیدن» است. در عین حال ساختار زبانی جوک با منطق و قواعد مشخصی خنده را تولید میکند که من در کتاب «جامعهشناسی جوک و خنده» آن را به طور مفصل آوردهام. بر مبنای پژوهشی که در آن کتاب شرحش آمده، هفت قالب عمومی برای همه جوکهای پارسی وجود دارد که یکی از آنها بازی زبانی است. جوکهایی از جنس «جملهسازی» یا «خطای تشبیه» که در پارسی فراوان هستند، به همین رده تعلق دارند. از طرف دیگر شوخیهایی از جنس «جملاتی از قول همسر مشاهیر» یا «نقل قولهایی از مشاهیر» را داریم که بهخاطر ساخت غیرداستانیشان در رده جوک نمیگنجند و نوعی شوخی زبانی ساده هستند. از همان جنسی که قبلا ردههایی مثل لغز و متل را تشکیل میدادهاند.
آیا جوکها یا لطیفههای امروزی فقط با هدف خنداندن ساخته میشوند یا طنز و کنایه و طعنه هم در آنها وجود دارد؟
هدف نهایی جوک آن است که با روایت داستانی تخیلی که گرهافکنی و گرهگشاییای در آن وجود دارد، شنونده ار بخنداند، اما مضمون گرهافکنی معمولا تنشهای اجتماعی جاری در میان مردم را رمزگذاری میکند؛ یعنی با تحلیل جوکها میتوان به چند و چون مسائل تنشزایی که مردم با آن دست به گریبان هستند، پی برد. جوکها در ضمن اشاره به مضمونهای پرتنش، با آنها بازی هم میکنند و تعبیرها و تفسیرها و امکانهای خلاقانهای را در اطرافشان تراوش مینمایند. از این رو میتوان جوک را نوعی هماندیشی غیررسمی و خلاقانه و غیرجدی درباره مسائل تنشآفرین عمومی دانست. عناصری مانند کنایه و طعنه از این رو در جوکها فراوان هستند، اما طنز یک صورت ادبی متفاوت است و اصولا هسته مرکزیاش همان مسائل تنشآمیز است و لزوما ساخت داستانی ندارد و خنداندن هم هدفش نیست.
آیا گسترش فضای ساختن جوک و منتشر کردن آن در شاد شدن جامعه موثر است؟
در کنار کارکردهایی مانند افزایش انسجام گروهی و مرزبندی خودی و غیرخودی که در جوکها انجام میشود، جوکگویی در واقع نوعی واکنش دفاعی اجتماعی است که باعث میشود مسائل ناخوشایند قابلبیان شوند و در فهمی عمومی جای گیرند. مردم ایران طی سالهای گذشته به تجربه نشان دادهاند که استعداد غریبی در تبدیل کردن مسائل ناخوشایند و تنشزا به جوک دارند و اگر منابع تاریخی را بخوانیم میبینیم این استعداد در گذشته نیز وجود داشته و نوعی میراث فرهنگی محسوب میشود. بر این مبنا میتوان گفت که جامعه ایران از نظر توانایی تولید جوک و تنوع ساختارها و مضامین و بسامد تولید و تبادل آن موقعیتی ممتاز در میان سایر جوامع دارد؛ یعنی دادههای غیررسمی و زندگینامهای نشان میدهد که مردم سایر کشورها معمولا با این حجم و تنوع جوک درست نمیکنند و با این بسامد و فراوانی برای هم تعریفش نمیکنند، اما این را نمیشود لزوما به معنای شادتر بودن مردم ایران دانست.
گسترش فضای جوکنویسی در شبکههای اجتماعی مثل وایبر نشاندهنده شادتر شدن مردم است؟ یا نوعی عادت، تمایل به خودنمایی و تقلید از دیگران بر رغبت مردم به ساختن جوکها و انتشار آنها موثر است؟
در سالهای اخیر سه تحول در رسانههای عمومی سه موج مهم و تاثیرگذار در الگوی جوکگویی مردم تولید کرده است. یکی ورود اینترنت است که بخش مهمی از جوکها را بهصورت کتبی در دسترس مردم گذاشت و بهصورت خزانهای نوشتاری برای ثبت فرهنگ شفاهی جوکگویی عمل کرد. چنین خزانه دسترسیپذیر و بزرگی پیشتر وجود نداشت و کشکولها و مخزناللطائفهای قدیم تنها بخشی از این فرهنگ را که کمتر رکیک بود ثبت میکردند. دومین موج به رواج استفاده از تلفن همراه مربوط میشود. در نتیجه دو اتفاق مهم افتاد، یکی افزایش جوکگویی شفاهی به کسی که غایب است و پشت گوشی صدایتان را میشنود، و دیگری ارسال جوکی نوشتاری بهصورت پیامک که بسیاری از حریمهای اجتماعی و مرزبندیهای حاکم بر رفتار جوکگویی را در جامعهمان شکست.
مثالش اینکه جوک گفتن مرد برای زن ناخویشاوند یا بهخصوص زن برای مرد غیرخویشاوند بسیار امر کمیابی بود و تا حدودی تابو محسوب میشد، که با وارد شدن فناوری پیامک به کلی درهم شکست. به همین ترتیب در فرهنگ ما و بسیاری از کشورهای دیگر شخص برای فردی که از خودش سالمندتر است جوک تعریف نمیکند مگر آنکه خود را همتراز وی بداند. این الگو هم با پیامکها فرو ریخت. سومین موج به وایبر مربوط میشود و پیدایش گروههایی اجتماعی که در آن جوک به اشتراک گذاشته میشود. این فناوری بسیار مهم است چون به کلی مرزهای اجتماعی جوکگویی را از بین میبرد و در ضمن تابوشکنیهای رایج در جوکها را به امری جمعی بدل میکند که دیگر در انحصار گروههای دوستان نزدیک نیست. ورود شبکههای اجتماعی به صحنه تا حدودی پیشگام همین فناوری وایبر بوده است. هرچند در شبکههای اجتماعی رفتار جوکگویی هرگز رواج چندانی نیافت. اگر بخواهم تنها به یک مورد از دگردیسیهای جوک زیر تاثیر این رسانهها اشاره کنم، بر این نکته انگشت میگذارم که این رسانهها فاصلهای زمانی-مکانی را میان گوینده و شنونده جوک پدید آورده است و آن را به متنی نوشتاری بدل کرده است. به این ترتیب جوکگویی که در اصل رفتاری جمعی و اجتماعی بوده، به تدریج دارد همزمان با مجازی شدن شبکه روابط اجتماعی، به رفتاری فردی بدل میشود. در کل میل به گفتن و شنیدن جوک در همه وجود دارد و رفتاری طبیعی است که پیوندهای دوستانه را تشدید میکند و لذت گذرای خندههای جمعی را نصیب افراد میکند. از این رو اشتیاق برای دریافت و ارسال جوک امری طبیعی و عادی است که در این رسانهها تنها شکل و شمایلی نو به خود میگیرد.
منشأ ساختن جوک چیست یا به عبارتی چه کسانی جوکها را میسازند؟
اگر اشتباه نکنم ایزاک آسیموف است که داستانی علمی-تخیلی نوشته درباره گروهی مخفی از بیگانگان که برای انسانها جوک درست میکنند! اما واقعیت آن است که جوکها بخشی خودجوش و کاملا مردمی از فرهنگ هستند و بهصورت منتشر، موضعی، خُرد و خلاقانه در جریان شوخیها و بازیهای کلامی افراد زاده میشوند. برخی از شوخیها که در حلقههای دوستانه رواج دارد کمکم بهصورت روایتی داستانی دگردیسی مییابد و به جوک بدل میشود و به این ترتیب در زنجیره
روابط دوستانه انتقال مییابد. ساخت جوک کار دشواری نیست و اگر قواعد و چارچوبهایش را بدانید و البته از شوخطبعی هم برخوردار باشید، میتوانید خودتان جوک بسازید و پخش شدنش را تماشا کنید. در جریان همین پژوهشی که شرحش گذشت، چندین جوک برای آزمودن پیشبینیهای مدل نظریام درباره جوکها ساخته شد که الگوی پخش شدن و تحول یافتنشان بسیار جالب و آموزنده بود؛ بنابراین برای یافتن آن شخصیتهای مرموزی که جوک میسازند به آسمان خیره نشوید، به دور و برتان و به خودتان بنگرید و دیر یا زود به او بر خواهید خورد!
آیا مردم ایران مردم شادی به حساب میآیند؟درباره شادی و خوشحالی مردم یک جامعه شاخصها و استانداردهایی وجود دارد که در برخی از کشورها بسیار جدی گرفته میشود. چندان که مثلا مردم هند بهخاطر این که بر مبنای این استاندارد رتبه بالایی در جهان دارند به خود میبالند و کشور کوچکی مثل بوتان افزایش شادمانی را به جای بالا بردن درآمد سرانه بهصورت برنامه دولتی اعلام کرده است. متاسفانه در ایران به طور انبوه و علمی پیمایشی در این زمینه انجام نشده و آنهایی هم که با ایرادهای روششناسانهای اجرا شده میزان شادی اندکی را نشان میدهد. کتیبه بیستون که اولین سند مفصل درباره شکلگیری کشور ایران است، در کنار سرزمین و مردم از شادی بهعنوان یکی از سه رکن سیاست هخامنشیان یاد میکند و نخستین بیانیه سیاسی است که مفهوم شادی در آن ذکر شده است. با این پیشینه جای دریغ دارد که امروز در کشورمان وضع عمومی شادی مردمان چنین وضعیتی دارد.
تفاوت لطیفه و جوک چیست؟
در زبان پارسی طیفی از واژگان وجود دارند که ردههایی متفاوت از پارهگفتارهای خندهآور را نمایندگی میکنند: لطیفه، هزل، فکاهه، طنز، شوخی و هجو برخی از این ردهها هستند که از نظر ساختار، درجه ادبیت، درازا، حضور یا غیاب قالب داستانی، درجه خندهآوری و شعر یا نثر بودن با هم تفاوت دارند. کلمه لطیفه کمابیش برابر نهادی است برای کلمه جوک (joke) که در عصر مشروطه از زبانهای اروپایی وامگیری شده است. امروز برخی لطیفه را شکل نوشتاری و جوک را شکل گفتاری از «داستان خندهدار تخیلی» میدانند و برخی دیگر هردو را بهصورت مترادف و هممعنا به کار میگیرند.
اینکه مردم ما لطیفه گفتن را رها کرده و جوک مینویسند و برای هم تعریف میکنند، نشانه چیست؟
در پرسش شما این پیشداشت دیده میشود که لطیفه شفاهی و جوک نوشتاری است، در حالی که این تمایز به این شکل چندان برقرار نیست و مردم معمولا برای هم جوک تعریف میکنند و همان را هم در فضاهایی مثل اینترنت مینویسند؛ یعنی برای هردو کلمه جوک به کار میرود و این هردو را قدیم لطیفه مینامیدهاند، اما نکته دیگر در پرسش شما که درست هم هست، دگرگونی تدریجی رفتار جوکگویی از زمینه گفتاری و شفاهی به بستر نوشتاری و کتبی است. این دگردیسی در بسط سواد و نویسایی در جمعیت مان ریشه دارد و با ورود رسانههای جدیدی مثل شبکههای اجتماعی و اینترنت و وایبر و پیامک تشدید شده است.
آیا فرهنگ طنازی در ایران متفاوت از قبل شده است؟
هر دورهای فرهنگ شوخی و خنده خاص خود را دارد. به همین دلیل هم بخش مهمی از طنازیهای حافظ و عبید در غزلهایشان امروز بهصورت بدایع معانی درک میشود و نه شوخی و طنز، در حالی که در روزگار خودشان چنین نبوده و مردم آن را همچون طنزی عادی فهم میکردهاند. در ایران هم طی سی سال گذشته تحولی در فرهنگ شوخی میبینیم که بخشی از آن به گذارهای اجتماعی و دگرگونیهای فرهنگی کشورمان وابسته است و بخشی از ظهور رسانههای نو برخاسته است.
ظهور جوکهای «فقط خنده دار» یا جوکهایی که حتی خندهدار هم نیستند نشان دهنده چیست؟ برای مثال بازی با نام و نام خانوادگی فوتبالیستها و بازیگران.
جوک محصولی زبانی است که باید لزوما خندهدار باشد؛ یعنی فرآیند جوکگویی یک رفتار اجتماعی است که همیشه هدف گوینده و معمولا هدف شنوندهاش «دسته جمعی خندیدن» است. در عین حال ساختار زبانی جوک با منطق و قواعد مشخصی خنده را تولید میکند که من در کتاب «جامعهشناسی جوک و خنده» آن را به طور مفصل آوردهام. بر مبنای پژوهشی که در آن کتاب شرحش آمده، هفت قالب عمومی برای همه جوکهای پارسی وجود دارد که یکی از آنها بازی زبانی است. جوکهایی از جنس «جملهسازی» یا «خطای تشبیه» که در پارسی فراوان هستند، به همین رده تعلق دارند. از طرف دیگر شوخیهایی از جنس «جملاتی از قول همسر مشاهیر» یا «نقل قولهایی از مشاهیر» را داریم که بهخاطر ساخت غیرداستانیشان در رده جوک نمیگنجند و نوعی شوخی زبانی ساده هستند. از همان جنسی که قبلا ردههایی مثل لغز و متل را تشکیل میدادهاند.
آیا جوکها یا لطیفههای امروزی فقط با هدف خنداندن ساخته میشوند یا طنز و کنایه و طعنه هم در آنها وجود دارد؟
هدف نهایی جوک آن است که با روایت داستانی تخیلی که گرهافکنی و گرهگشاییای در آن وجود دارد، شنونده ار بخنداند، اما مضمون گرهافکنی معمولا تنشهای اجتماعی جاری در میان مردم را رمزگذاری میکند؛ یعنی با تحلیل جوکها میتوان به چند و چون مسائل تنشزایی که مردم با آن دست به گریبان هستند، پی برد. جوکها در ضمن اشاره به مضمونهای پرتنش، با آنها بازی هم میکنند و تعبیرها و تفسیرها و امکانهای خلاقانهای را در اطرافشان تراوش مینمایند. از این رو میتوان جوک را نوعی هماندیشی غیررسمی و خلاقانه و غیرجدی درباره مسائل تنشآفرین عمومی دانست. عناصری مانند کنایه و طعنه از این رو در جوکها فراوان هستند، اما طنز یک صورت ادبی متفاوت است و اصولا هسته مرکزیاش همان مسائل تنشآمیز است و لزوما ساخت داستانی ندارد و خنداندن هم هدفش نیست.
آیا گسترش فضای ساختن جوک و منتشر کردن آن در شاد شدن جامعه موثر است؟
در کنار کارکردهایی مانند افزایش انسجام گروهی و مرزبندی خودی و غیرخودی که در جوکها انجام میشود، جوکگویی در واقع نوعی واکنش دفاعی اجتماعی است که باعث میشود مسائل ناخوشایند قابلبیان شوند و در فهمی عمومی جای گیرند. مردم ایران طی سالهای گذشته به تجربه نشان دادهاند که استعداد غریبی در تبدیل کردن مسائل ناخوشایند و تنشزا به جوک دارند و اگر منابع تاریخی را بخوانیم میبینیم این استعداد در گذشته نیز وجود داشته و نوعی میراث فرهنگی محسوب میشود. بر این مبنا میتوان گفت که جامعه ایران از نظر توانایی تولید جوک و تنوع ساختارها و مضامین و بسامد تولید و تبادل آن موقعیتی ممتاز در میان سایر جوامع دارد؛ یعنی دادههای غیررسمی و زندگینامهای نشان میدهد که مردم سایر کشورها معمولا با این حجم و تنوع جوک درست نمیکنند و با این بسامد و فراوانی برای هم تعریفش نمیکنند، اما این را نمیشود لزوما به معنای شادتر بودن مردم ایران دانست.
گسترش فضای جوکنویسی در شبکههای اجتماعی مثل وایبر نشاندهنده شادتر شدن مردم است؟ یا نوعی عادت، تمایل به خودنمایی و تقلید از دیگران بر رغبت مردم به ساختن جوکها و انتشار آنها موثر است؟
در سالهای اخیر سه تحول در رسانههای عمومی سه موج مهم و تاثیرگذار در الگوی جوکگویی مردم تولید کرده است. یکی ورود اینترنت است که بخش مهمی از جوکها را بهصورت کتبی در دسترس مردم گذاشت و بهصورت خزانهای نوشتاری برای ثبت فرهنگ شفاهی جوکگویی عمل کرد. چنین خزانه دسترسیپذیر و بزرگی پیشتر وجود نداشت و کشکولها و مخزناللطائفهای قدیم تنها بخشی از این فرهنگ را که کمتر رکیک بود ثبت میکردند. دومین موج به رواج استفاده از تلفن همراه مربوط میشود. در نتیجه دو اتفاق مهم افتاد، یکی افزایش جوکگویی شفاهی به کسی که غایب است و پشت گوشی صدایتان را میشنود، و دیگری ارسال جوکی نوشتاری بهصورت پیامک که بسیاری از حریمهای اجتماعی و مرزبندیهای حاکم بر رفتار جوکگویی را در جامعهمان شکست.
مثالش اینکه جوک گفتن مرد برای زن ناخویشاوند یا بهخصوص زن برای مرد غیرخویشاوند بسیار امر کمیابی بود و تا حدودی تابو محسوب میشد، که با وارد شدن فناوری پیامک به کلی درهم شکست. به همین ترتیب در فرهنگ ما و بسیاری از کشورهای دیگر شخص برای فردی که از خودش سالمندتر است جوک تعریف نمیکند مگر آنکه خود را همتراز وی بداند. این الگو هم با پیامکها فرو ریخت. سومین موج به وایبر مربوط میشود و پیدایش گروههایی اجتماعی که در آن جوک به اشتراک گذاشته میشود. این فناوری بسیار مهم است چون به کلی مرزهای اجتماعی جوکگویی را از بین میبرد و در ضمن تابوشکنیهای رایج در جوکها را به امری جمعی بدل میکند که دیگر در انحصار گروههای دوستان نزدیک نیست. ورود شبکههای اجتماعی به صحنه تا حدودی پیشگام همین فناوری وایبر بوده است. هرچند در شبکههای اجتماعی رفتار جوکگویی هرگز رواج چندانی نیافت. اگر بخواهم تنها به یک مورد از دگردیسیهای جوک زیر تاثیر این رسانهها اشاره کنم، بر این نکته انگشت میگذارم که این رسانهها فاصلهای زمانی-مکانی را میان گوینده و شنونده جوک پدید آورده است و آن را به متنی نوشتاری بدل کرده است. به این ترتیب جوکگویی که در اصل رفتاری جمعی و اجتماعی بوده، به تدریج دارد همزمان با مجازی شدن شبکه روابط اجتماعی، به رفتاری فردی بدل میشود. در کل میل به گفتن و شنیدن جوک در همه وجود دارد و رفتاری طبیعی است که پیوندهای دوستانه را تشدید میکند و لذت گذرای خندههای جمعی را نصیب افراد میکند. از این رو اشتیاق برای دریافت و ارسال جوک امری طبیعی و عادی است که در این رسانهها تنها شکل و شمایلی نو به خود میگیرد.
منشأ ساختن جوک چیست یا به عبارتی چه کسانی جوکها را میسازند؟
اگر اشتباه نکنم ایزاک آسیموف است که داستانی علمی-تخیلی نوشته درباره گروهی مخفی از بیگانگان که برای انسانها جوک درست میکنند! اما واقعیت آن است که جوکها بخشی خودجوش و کاملا مردمی از فرهنگ هستند و بهصورت منتشر، موضعی، خُرد و خلاقانه در جریان شوخیها و بازیهای کلامی افراد زاده میشوند. برخی از شوخیها که در حلقههای دوستانه رواج دارد کمکم بهصورت روایتی داستانی دگردیسی مییابد و به جوک بدل میشود و به این ترتیب در زنجیره
روابط دوستانه انتقال مییابد. ساخت جوک کار دشواری نیست و اگر قواعد و چارچوبهایش را بدانید و البته از شوخطبعی هم برخوردار باشید، میتوانید خودتان جوک بسازید و پخش شدنش را تماشا کنید. در جریان همین پژوهشی که شرحش گذشت، چندین جوک برای آزمودن پیشبینیهای مدل نظریام درباره جوکها ساخته شد که الگوی پخش شدن و تحول یافتنشان بسیار جالب و آموزنده بود؛ بنابراین برای یافتن آن شخصیتهای مرموزی که جوک میسازند به آسمان خیره نشوید، به دور و برتان و به خودتان بنگرید و دیر یا زود به او بر خواهید خورد!
ارسال نظر