سفری که الهامبخش یک شرکت بیهمتا شد
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
هر کارآفرینی داستان متفاوتی درباره علت شروع کسبوکارش دارد. برخی از آنها از روزی میگویند که تصمیم گرفتند برای خودشان کار کنند و برخی دیگر وقتی برای دیگران کار میکردند، ایدههایی به ذهنشان خطور کرد و تصمیم گرفتند که به سمت ایجاد کسبوکار خود بروند. در اینجا داستان کسبوکاری را که از سفر به نایروبی شروع شد میخوانیم.
من در دانشگاه در رشته زیستشناسی درس خواندم و تصور میکردم که یک پزشک خواهم شد. اما به سفر کردن نیز علاقه زیادی داشتم.
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
هر کارآفرینی داستان متفاوتی درباره علت شروع کسبوکارش دارد. برخی از آنها از روزی میگویند که تصمیم گرفتند برای خودشان کار کنند و برخی دیگر وقتی برای دیگران کار میکردند، ایدههایی به ذهنشان خطور کرد و تصمیم گرفتند که به سمت ایجاد کسبوکار خود بروند. در اینجا داستان کسبوکاری را که از سفر به نایروبی شروع شد میخوانیم.
من در دانشگاه در رشته زیستشناسی درس خواندم و تصور میکردم که یک پزشک خواهم شد. اما به سفر کردن نیز علاقه زیادی داشتم. بنابراین بهعنوان راهی برای انجام هر دوی اینها، من سالها با سازمانهای بینالمللی بشردوستانه کار کردم. این کار مرا راضی میکرد اما زندگی اجتماعی چالشبرانگیز بود. همکاران من میخواستند شبها به هتل خود بازگردند، بخشی به این دلیل بود که آنها تقریبا مسنتر از من بودند، اما دلیل دیگر این بود که آنها از شهرهای بهطور بالقوه ناامن و ناآشنا که ما در آنجا سکونت داشتیم میترسیدند. من نمیخواستم که دور از خانه باشم و بهطور کامل آنجا راتجربه نکنم؛ بنابراین زیاد بیرون میرفتم. بدین ترتیب چیزهای شگفتانگیزی کشف کردم و جنبه دیگری از آفریقا که هرگز ندیده بودم پیش رویم باز شد. در سال ۲۰۱۱ من با یک عکاس در ژوهانسبورگ ملاقات کردم و از طریق لنز دوربین او با بازیگران، هنرمندان و افراد مهم دیگر آشنا شدم. یک سال بعد، من با زنی در شهر نایروبی پایتخت کنیا آشنا شدم، کسی که در مجموعه Shuga کار میکرد. در این مجموعه فرهنگ جوانان آفریقا بیان و از شبکه MTV نمایش داده میشد. این زن که تهیهکننده این برنامه، طراح مد و فیلمساز بود مرا به رستوران برد و ساعاتی را با او گذراندم.در این زمان بود که چیزی به ذهنم خطور کرد. مردم با این وجه از آفریقا آشنا نشده بودند و من میخواستم بازدیدکنندگان را با آن آشنا کنم؛ البته نه فقط با صحبت در مورد این چیزهای شگفتانگیز بلکه با هدایت مردم به سوی آنها.من بخشی از سال بعد را نیز برای توسعه Tastemakers Africa در آنجا گذراندم. شرکتی برای ثبت تجربیات فوقالعاده با افراد فوقالعاده که در برخی شهرهای آفریقا تاسیس شد. در فوریه ۲۰۱۴ برای «هفته رسانههای اجتماعی» به لاگوس رفتم تا مکآپ1 نوپای خود را نمایش دهم. من در آن هنگام برای سازمان غیردولتی یا NGO دیگری کار میکردم اما آنجا را ترک کردم و به MediKidz پیوستم که یک استارتآپ خدمات درمانی با پشتوانه سرمایه خطرپذیر بود. هدف من از پیوستن به این شرکت یادگیری بیشتر در مورد ایجاد یک شرکت بود. موسس MediKidz، دکتر کیم چیلمنبلیر، یک فرد نابغه در فروش محسوب میشد. او در مورد فرآیند تامین وجوه خود با من فوقالعاده صادق بود و من مدارک و اسلایدهای ارائه کار بسیاری از او دیدم و در مورد اشتباهاتش شنیدم. اما بزرگترین چیزی که از کیم آموختم سخت کار کردن بود.
تا آن تابستان من یک مدل پیش الگو را کامل کرده بودم. بهعنوان یک اثبات برای این مفهوم، ما یک «تور Tastemakers غنا» را در صفحه فیسبوک من ایجاد کردیم که ظرف چند هفته یکجا فروخته شد. من هنوز برای تبدیل این کار به شغل تمام وقتم آماده نبودم اما MediKidz خریداری شده بود و من بیکار شده بودم. بنابراین من برای شروع استارتآپ باانگیزهتر شدم. من و دوستم طرحهای ۴۰۱(k) را که یک طرح بازنشستگی است و به فرد اجازه میدهد تا صرفهجویی و سرمایهگذاری برای بازنشستگی را بدون نیاز به پرداخت مالیات بر پول انجام دهد؛ حراج کردیم و یک شتاب دهنده را وارد کردم که ما را صاحب ۲۰ هزار دلار کرد و سپس ۱۰۰ هزار دلار دیگر از «سرمایهگذاران فرشته2» دریافت کردم. من همچنین در رقابت لاگوس با نام «او آفریقا را هدایت میکند» به مقام اول رسیدم و برنده ۱۰ هزار دلار و یک شبکه مشاوره شدم.
ما وبسایت خود را در دسامبر ۲۰۱۴ شروع کردیم و در سال ۲۰۱۵ با بیش از ۲۰۰ هزار دلار بدون هیچ تجربهای به پایان رساندیم. اپلیکیشن ما به نام Tstmkrs در دسامبر سال گذشته شروع به کار کرد و ما ۱۰۰ هزار دلار برای سال ۲۰۱۶ بهدست آوردیم. ما هنوز در حال کشف این هستیم که مخاطبین ما چه کسانی هستند و کجا قرار دارند و مایل به پرداخت چه مقداری هستند؟ اما ما یاد میگیریم و خیلی سریع پیشرفت میکنیم. ظرف پنج سال ما انتظار داریم که در حداقل ۴۰ کشور قاره قرار داشته باشیم. ما میخواهیم تبدیل به برند شویم و ارتباطات، حمایت و زیرساختمان، ما را برای بسیاری دیگر از کسانی که به اینجا میآیند مهم خواهد کرد. ما پیشتر مشارکتهایی با اوبر، هواپیمایی آفریقای جنوبی و هتلهای رادیسون بلو (آنهایی که برای یک سفر پان آفریقایی در کنیا، نیجریه و آفریقای جنوبی رقابت میکردند) داشتیم و همچنین به مالکیت یک شرکت بزرگ مهمانداری از مسافرین علاقهمند شدم. اما مهم نیست چه اتفاقی میافتد؛ من میدانم که ما نه تنها نقش بزرگی در چگونگی تفکر مردم درباره مسافرت به آفریقا ایفا کردهایم؛ بلکه در آنچه مردم از خود آفریقا تصور میکنند نیز موفق بودهایم.
پینوشت:
1. MockUp در واقع به پیش نمایش طرحها برای گیرایی تبلیغ و اثر گفته میشود که گرافیستها و طراحان از این Mockupهای آماده برای نمایش آثار خود از جمله کارت ویزیت، وبسایت و غیره با رابطهای گرافیکی استفاده میکنند تا با افکتهای خاصی نظر مشتری را جلب کنند.
2. سرمایهگذاری که سرمایه یک یا چند شرکت نوپا را فراهم میکند و بر خلاف شریک، به ندرت در مدیریت شرکت دخالت میکند.
منبع: entrepreneur
ارسال نظر