فرصت‌های شهردار جدید تهران برای ایجاد سرمایه اجتماعی

چگونه می‌توانیم شهری با شهروندان مشارکت‌جو و حساس نسبت به اتفاقات درون آن داشته باشیم؟ چگونه شهری می‌تواند به شهروندان حس نشاط و سرزندگی را القا کند؟ آیا شهرداری طی سال‌های گذشته در ایجاد سرمایه اجتماعی موفق بوده است؟ «دنیای اقتصاد» در گفت‌وگویی با دکتر حسین ایمانی جاجرمی جامعه‌شناس و رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با نگاهی به محورهای برنامه گزینه نهایی شهرداری تهران در حوزه سرمایه اجتماعی به این سوالات پاسخ داده است.

یکی از محورهای اصلی برنامه نجفی برای اداره شهر تهران، افزایش سرمایه اجتماعی و ایجاد شهری با شهروندان مشارکت‌جو است. آیا اساسا اجرای چنین ایده‌ای از سوی سازمانی همچون شهرداری امکان‌پذیر است؟

مطالعات انجام شده از سوی محققان و پژوهشگران اجتماعی در سایر مناطق دنیا نشان می‌دهد در جوامعی که سرمایه اجتماعی بالاتری وجود دارد شهروندان به یکدیگر و به دستگاه‌های خدمات‌رسان اعتماد بیشتری دارند و وقت بیشتری برای پیگیری مسائل عمومی جامعه می‌گذارند. اگرچه از آغاز طرح بحث سرمایه اجتماعی در دنیا حدود ۳۰ سال و در ایران حدود ۲۰ سال می‌گذرد، اما باید دقت کرد که سرمایه اجتماعی یک فرمول جهانی و استاندارد ندارد و وابسته به مقتضیات هر جامعه شکل و نوع آن متفاوت است. ضمن آنکه سرمایه اجتماعی بر خلاف سرمایه اقتصادی، آموزشی و... تنها سرمایه‌ای است که نمی‌توان آن را از خارج وارد کرد.

بلکه تولید سرمایه اجتماعی دقیقا بر عهده نهادهای اجتماعی جوامع است؛ اما دستگاه‌های رسمی در ایران گمان می‌کنند که می‌توانند مولد سرمایه اجتماعی باشد. این در حالی است که هیچ دستگاه بوروکراتیکی که دارای سلسله مراتب است، نمی‌تواند مولد سرمایه اجتماعی باشد. تحقیقات جهانی انجام شده در این خصوص نشان می‌دهد تنها نهادهای مدنی که از نوع افقی هستند و تعیین اهداف به‌صورت مشارکتی در آن‌ها انجام می‌شود و می‌توان وابسته به این مشارکت اهداف این نهاد را تغییر داد و عضویت در آن‌ها آزاد است، می‌توانند مولد سرمایه اجتماعی باشند.

این دیدگاه درست است اما اگر در دوره جدید مدیریت شهری اهداف مجموعه شهرداری تغییر کند و مثلا برای اجرای پروژه‌های شهری بر خلاف دوره گذشته از مردم نظرخواهی شود و اعلام موافقت یا عدم موافقت مردم در اجراشدن یا نشدن پروژه دخالت داده شود آیا این هم نمی‌تواند به معنای مشارکت مردم و افزایش مشارکت‌جویی آنها در تصمیم‌گیری برای اداره شهر باشد که در نهایت به معنای افزایش سرمایه اجتماعی تلقی شود؟

دقیقا. نکته این است که شهرداری یا هر دستگاه رسمی دیگری می‌توانند شرایط را برای تولید سرمایه اجتماعی تثبیت کنند تا نهادهای مدنی و مردمی فعال شوند. یعنی هر چقدر به نهادهای مدنی و مردم بیشتر میدان داده شود آنها می‌توانند تولید سرمایه اجتماعی بیشتری کنند؛ بنابراین وظیفه شهرداری به خصوص در حوزه‌های شهرسازی این است که به وضعیت فضاهای عمومی، محله‌ای، زمین‌های بازی کودکان، پارک‌ها و... توجه کند؛ چراکه در این فضاها بیشترین تعامل و ارتباط میان افراد شکل می‌گیرد. این در حالی است که در دوره گذشته چون هزینه ایجاد این فضاها زیاد بود و دیدگاه‌های مدیریت شهری که بیشتر روی پروژه‌های بزرگ مقیاس متمرکز بود همخوانی نداشت، برای توسعه این فضاها کاری انجام نشد.

یعنی برای ایجاد این سرمایه اجتماعی پارک‌های بزرگی همچون ملت یا یاس نمی‌تواند برای مشارکت‌جویی شهروندان کمک‌کننده باشد؟

اینها پارک‌های آخر هفته‌ای هستند؛ آنچه مولد سرمایه اجتماعی است پارک محله‌ای است. ضمن آنکه نکته‌ای که باید درخصوص زمینه فعالیت شهرداری در تولید شهروندان مشارکت‌جو مورد توجه قرار گیرد این است که مداخله عمومی گام اول و شرط لازم است و شرط کافی مشارکت عمومی است. یعنی دو گونه بحث همکاری با مردم را داریم؛ اول مداخله و سپس مشارکت. جالب است که تحقیقات نشان می‌دهد مردم مشارکت را می‌شناسند و دوست دارند مشارکت کنند؛ اما زمینه برای مشارکت ندارند. زمینه برای مشارکت همان مداخله عمومی است. اولین کاری که برای مداخله عمومی باید انجام دهند این است که مردم را در جریان تصمیمات بگذارند. جالب است گزارش‌‌های ارزیابی تاثیر اجتماعی نشان می‌دهد حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد مردم از پروژه‌ای در محله آنها اجرا می‌شود خبر ندارند در حالی که بدیهی‌ترین شرط برای مداخله عمومی در جریان گذاشتن و علاقه‌مند و حساس کردن مردم به پروژه است. اما اینکه فقط اطلاعیه زده شود کافی نیست؛ بلکه باید مردم را درگیر کنید. البته در دوره اخیر مواردی از مداخله عمومی مردم در ساخت‌وسازهای شهرک اکباتان شکل گرفت، اما چون در چارچوب سیاست‌ها و منافع اقتصادی شهرداری نبود، به نتیجه نرسید.

بنابراین تیم جدید مدیریت شهری باید ابتدا مداخله عمومی را در میان مردم احیا کند؟

بله، باید مداخله عمومی را پیش از مشارکت عمومی شکل دهد. حتی این مداخلات عمومی در دوره اخیر با حساسیتی که مردم نسبت به تخریب باغات و تخریب پارک‌ها نشان دادند شکل گرفت اما به نتیجه نرسید. این اشتباه نباید تکرار شود. دخالت عمومی شرط اول مشارکت مردم است. چون مشارکت یعنی اینکه مردم بدانند چه خبر است و چه منافع و ضررهایی ناشی از اقدامات مدیریت شهری متوجه آنها خواهد شد تا بتوانند برای آنها وقت بگذارند. چراکه یکی از شاخص‌های مهم در تشخیص میزان سرمایه اجتماعی یک جامعه، میزان وقتی است که مردم برای پیگیری، توجه و آگاهی از اتفاقات عمومی جامعه می‌گذارند. یعنی جامعه‌ای در دنیای امروز می‌تواند موفق و خوشبخت باشد که مردم برای مسائل عمومی آن زمان بگذارند تا نهایتا منجر به ایجاد نشاط اجتماعی شود. اما در حال حاضر بحران بی‌تفاوتی مردم به مسائل، جامعه ما را تهدید می‌کند. به این ترتیب شهردار آینده تهران باید مساله درگیر کردن و مداخله مردم را سرلوحه برنامه خود قرار دهد.

درگیر کردن مردم می‌تواند به اعتمادسازی آنها نسبت به شهرداری کمک کند؟

اعتمادسازی چون شهرداری با زندگی روزمره مردم سروکار دارد می‌تواند با بحث مداخله عمومی همزمان جلو رود چون شهرداری بیش از هر سازمانی زمینه کار اجتماعی و مردمی دارد؛ اما یادمان باشد مشارکت می‌تواند ظاهری و فریبکارانه باشد. در مقابل مشارکت واقعی جامعه را به بلوغ می‌رساند. ضمن آنکه شهرداری یکی از مهم‌ترین موارد اعتمادسازی که می‌تواند انجام دهد، انسان‌محور بودن و در اولویت قراردادن پیاده‌ها در شهر است. یکی از بدیهی‌ترین آنها ساماندهی فضاهای پیاده‌روی است. مدیریت شهری جدید باید کاری کند که مردم بی‌تفاوتی را کنار بگذارند و شهر خود را دوست داشته باشند. منتها باید نشانه‌هایی را بروز دهیم که تمایل به این کار داریم. مثل اینکه فضاهای پیاده‌رو را ساماندهی کنیم. با استفاده از ابزارهایی مثل نمایش خیابانی، از طریق نرم‌افزارهای جدید باید به مردم اطلاع دهیم که چه حقوقی نسبت به شهر دارند و طرح جامع و تفصیلی به‌عنوان ناموس شهر تهران تلقی شود و اجازه فروش قانون ازسوی نهادهایی همچون کمیسیون ماده پنج داده نشود.