یکی هست
یکی هست، تو قلبم، که هر شب واسه اون می‌نویسم و اون خوابه
نمی خوام بدونه واسه اونه که قلب من اینهمه بی‌تابه
یه کاغذ، یه خودکار، دوباره شده همدم این دل دیوونه
یه نامم، که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی‌خونه
یه روز همین جا توی اتاقم یکدفعه گفت، داره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه می‌کردم درو که می‌بست، می‌دونستم که می‌میرم
اون عزیزم بود، نمی‌تونستم جلوی راهشو بگیرم
می ترسم یه روزی برسه که اونو نبینم، بمیرم تنها
خدایا کمک کن نمی‌خوام بدونه دارم جون می‌کنم اینجا
سکوت اتاقو داره می‌شکنه تیک تاک ساعت رو دیوار
دوباره نمی‌خواد بشه باور من که دیگه نمی‌یاد انگار


عصر پاییزی
بهت پیله کردم نمی‌مونی پیشم
نه می‌میرم اینجا نه پروانه می‌شم
از عشق زیادی تورو خسته کردم
تو دورم زدی خواستی دورت نگردم
بازم شوری اشک و لبهای سردم
من این بازیو صد دفعه دوره کردم
نه راهی نداره گمونم
قراره،یکی دیگه دستامو تنها بذاره
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
من و بغض و بارون سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمی‌ده
منوتو یه عمره دوتا خط صافیم
شده عادت ما که رویا ببافیم
بشینیم و عشقو به بازی بگیریم
واسه زندگی کردنامون بمیریم
چه سخته تو تنهایی شرمنده می‌شی
ماها قهرمانیم و بازنده می‌شیم
مثه عصر پاییزیه رنگ و رومون
واسه خیلیا خاطرست آرزومون

آدم آهنی
دیگه دلم برای تو تنگ نمی شه تنگ نمی شه
از این به بعد دیگه دلم بیخودی دلتنگ نمی شه
غروری که به خاطرت گم شده پیدا می کنم
هر جا بگی دوست دارم میام و حاشا می کنم
منم مثه خودت می شم می شم یه آدم آهنی
هر جوری که خواستی باهام حرف بزنی تا نتونی
از این به بعد می خوام برام مسخره باشه گریه‌هات
یه جور می خوام عوض بشم این روزامون یادت نیاد
بهت کنایه می زنم وقتی تو فکر موندنی
رو قلبت حک کن عزیزم شکستنی سوزوندنی
از این به بعد منم دلم واسه خودم دلواپسه
از این همه شادی وغم سهمی به تو نمی رسه
حالا ببین تمام حرفاتو تلافی می کنم
آتیش توی رویایی که داری می‌بافی می کنم
دیگه تمومه بچگیم از این به بعد بزرگ می شم
بره بودم نفهمیدی ببین چه جوری گرگ می شم


تو میری
دارم رنگ بی بندوباری می‌گیرم
واسه خنده از هر چی یاری می‌گیرم
دارم می‌فروشم همه لحظه هامو
دارم رنگ یک زخم کاری می‌گیرم
دارم تو دلم اشک رفتن می‌بارم
می خوام داده هاتو واست پس بیارم
نمی خوام بفهمی وقتی نباشی
من حتی همین گریه هارم ندارم
تو رو به رهایی و من رو به این غم
میری تا توی سرنوشتت نباشم
اگه روزی برگشتی و من نبودم
بدون خواستم اما نشد بی تو باشم
می‌خندم تا یادم نیاد خاطراتت
که سنگین تر از این نشه خواب بی تو
نمی‌خوام که حال دلم رو بفهمی
نمی‌خوام بفهمی که بی تابه بی تو
غروبه تو میری و من می‌شکنم باز
به روت این شکستو نمی‌خوام بیارم
نمی‌خوام بفهمی که وقتی تو نیستی
دلیلی واسه زنده بودن ندارم
تو رو به رهایی و من رو به این غم
می ری تا توی سرنوشتت نباشم
اگه روزی برگشتی و من نبودم
بدون خواستم اما نشد بی تو باشم