من قیصر  عصر یخبندان بودم
سمیرا جعفری از اینکه مردم با دیدنش لبخند می‌زنند، اصلا ناراحت نیست. چون معتقد است خاطره‌های خوب را در ذهن مردم تداعی می‌کند و همین برایش کافی است. بازیگری که این چند کار آخرش کاملا جدی بوده است، ولی بعد طنزش بر بعد جدی‌اش سنگینی می‌کند. محسن کیایی را خیلی‌ها با سریال میهمان ویژه جواد رضویان شناختند. ولی اوج شهرت او به سریال پرده‌نشین و نقش براتعلی برمی‌گردد. نقشی که خود کیایی به شدت دوستش داشت. و حالا این بازیگر 33 ساله در روزهای پایانی سال با فیلم عصر یخبندان و نقشی هر چند کوتاه به یکی از ستاره‌های جشنواره فیلم فجر بدل شد. او که برای بازی در فیلم عصر یخبندان مصطفی کیایی، نامزد دریافت سیمرغ برای نقش مکمل مرد شد، این روزها مشغول بازی درسریال نوروزی سر به راه است که قرار است از شبکه سه سیما پخش شود. با این بازیگر جوان درباره سالی که پشت سر گذاشته، عصر یخبندان، ستاره شدن، همسرش و نوروز کودکیش پرسیدیم. با محسن کیایی همراه شوید.

سال 93 سال خوبی برای شما بود. سالی که با اکران نوروزی خط ویژه آغاز شد. در میانه سال به پخش سریال موفق و نقش متفاوتتان در سریال پرده نشین انجامید و در نهایت به موفقیت عصر یخبندان در جشنواره فیلم فجر خاتمه یافت. خوشحالم از اینکه سال 93 توانستم به لحاظ کاری موفقیت کسب کنم و امیدوارم این موفقیت ادامه داشته باشد. الان هم که مشغول بازی در سریال سر به راه هستم و امیدوارم این کار هم مانند کارهای دیگر با موفقیت همراه شود و سال آینده هم بهتر از این باشد.
از زمان خط ویژه تا عصریخبندان چه اتفاق ویژه کاری برایتان افتاد؟
حقیقت این است که هیچ اتفاق خاص و ویژه‌ای نیفتاد. من فقط کارم را می‌کنم و برایم مهم است که کارم را درست انجام دهم. در هر مدیومی که می‌خواهد باشد، فرقی ندارد. خوشبختانه هم در خط ویژه و هم عصر یخبندان برای مصطفی و گروهمان اتفاق ویژه و خوبی بود. چون با دغدغه کار کردیم و به دنبال کیفیت خوب بودیم. دوست داشتیم کاری که انجام می‌دهیم را مردم هم دوست داشته باشند. به نظرم اتفاق ویژه برای من زمانی افتاد، که در زمان اکران هر دو کار را همراه مردم دیدم و شاهد استقبال مخاطب بودم.
در صورتی که در هر دو کار نقش چندان بلندی نداشتید؟ چرا بعد از بازی در خط ویژه باز هم بازی در نقش کوتاه را قبول کردید؟
هیچ وقت اندازه نقش برایم مهم نبوده است و همیشه به کیفیت بیشتر اهمیت می‌دادم. به‌طور مثال، در سریال پرده‌نشین بهروز شعیبی، من را برای نقش دیگری انتخاب کرده بود. وقتی فیلمنامه را خواندم، از ایشان خواستم این نقش را به من بسپارند. چون براتعلی نقش سختی بود و چالش بزرگی در زندگی اش داشت. در کنار آن هم باید مراقب بودیم که این کاراکتر به دلیل حساسیت‌هایی که رویش است؛ خدشه‌دار نشود. در عصر یخبندان هم نقش کوتاهی داشتم و به نظرم مورد استقبال هم قرار گرفت. تلاش می‌کنم در همه کارها از فرصتی که در اختیارم قرار داده شده بهترین استفاده را بکنم. به همین دلیل بلندی و کوتاهی نقش برایم چندان مهم نیست.
در مورد عصر یخبندان هم این اتفاق افتاد؟ تاثیرگذاری نقش برایتان مهم بود، یا به دوش کشیدن بار طنز فیلم بود که نقش کوتاه را بازی کردید؟
اصلا قرار نبود این کاراکتر طنزی بر دوشش باشد؛ چون شخصیتی کاملا جدی بود. ولی به واسطه کاری که این شخصیت در جامعه بر عهده می‌گیرد؛ تا اندازه‌ای بعد طنز به خود می‌گیرد. در این کار من کاملا جدی بازی می‌کنم و هیچ تلاشی برای خنداندن نمی‌کنم. موقعیت کاراکتر من به‌گونه‌ای است که برای مخاطب جذاب است و او را به خنده وادار می‌کند. در صورتی‌که می‌بینیم او یک خلافکار است و حتی آدم کشته است؛ ولی نهایت مهم جذاب شدن کاراکتر بود که این اتفاق افتاد. به نظرم نقش به نوعی تداعی کنند. شخصیت قیصر سال 93 است. یک آدم خاکستری که خلاف قانون رفتار می‌کند؛ ولی مخاطب با او همذات پنداری می‌کند و دلایلش را برای کاری که انجام می‌دهد، می‌پذیرد.
ضدقهرمان‌های دوست داشتنی؟
بله. اتفاقی که در خط ویژه هم افتاد. جوان‌هایی که خلاف می‌کردند؛ ولی مردم دوستشان داشتند.
در مورد کارهای مصطفی پیش آمده که برای بازی در نقش‌های دیگر اعمال نظر کنید؟
نه. اصلا شکل کاری من و مصطفی بر پایه برادر بودنمان پایه ریزی نشده است. سعی می‌کنیم به شکل حرفه‌ای کار را پیش ببریم. مصطفی از توانایی‌های من آگاه است و می‌داند چه جایی به دردش می‌خورم. ما کارمان را با هم شروع کردیم و سعی کردم همیشه به‌عنوان مشاور و کمک در کنارش باشم. زمانی هم که می‌گوید نقشی را بازی کنم؛ قطعا جنس بازی ام را می‌داند، به همین دلیل قبول می‌کنم. اصلا جنس کارمان طوری نیست که مصطفی برایم نقشی بنویسد یا برای بازی در نقشی اصرار کنم.
در مورد عصر یخبندان اتفاق جالبی افتاد و این بود که با حضور بازیگرانی چون بهرام رادان، مهتاب کرامتی و... محسن کیایی به‌عنوان ستاره این فیلم شناخته شد و در زمان اکران فیلم در جشنواره با تشویق تماشاگران مواجه شدید. چرا این اتفاق افتاد؟
نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاد. به نظرم این لطفی بود که خدا به من داشت و شاید دلیل دیگرش این است که در جایگاه درستی قرار گرفتم. فکر می‌کنم در این چند سال وجهه‌ای از من در بین مردم ایجاد شده است که همه به‌عنوان یک شخصیت طنز به من نگاه می‌کنند. البته خودم هم آدم شوخ‌طبعی هستم؛ ولی فکر نمی‌کردم این بعد من تا این اندازه مورد استقبال قرار بگیرد.
این نگاه مخاطب ناراحتتان نمی‌کند؟
نه. اصلا. همین که مردم در خیابان مرا می‌بینند، خنده بر لبانشان می‌نشیند و با دیدن من به یاد خاطره‌های خوب می‌افتند، برایم لذت بخش است. ناراحت نیستم که روی خطی راه می‌روم که هم جدی هستم و هم در عین حال کمدی است. چیزی که در عصر یخبندان دیدیم. در جایی این این کاراکتر تماشاگر را می‌خنداند و در صحنه‌ای مخاطب را وادار به سکوت می‌کند. این دو وجهی بودن کارم برایم جذاب است.
حرف از ستاره بودن به میان آمد؛ ستاره شدن چقدر برایتان مهم است؟
شهرت برای هر کسی لذت بخش است و هر کسی که منکر علاقه‌اش به شهرت شود به نظرم دروغ گفته است. کسی که وارد سینما می‌شود، می‌آید که دیده شود. چون سینما حکم ویترین برای آدم‌ها است؛ اما اینکه در کجای اولویت کاری قرار بگیرد مهم است. اینکه بازیگر فقط به فکر شهرت باشد، یا اولویت‌های دیگری مهم باشد، در آینده کاری بازیگر موثر است. برای من شهرت در اولویت‌های پایین تری قرار دارد؛ چون اگر می‌خواستم آدم مشهوری شوم، خیلی زودتر از این با کارهایی که به من پیشنهاد شد، می‌توانستم مشهور شوم. نه اینکه آدم خاص و عجیب و غریبی هستم، نه! ولی همیشه به دنبال این هستم که اتفاقی درست بیفتاد، آن هم در جایی درست. مگر من چقدر توانایی بازی دارم که در یک سال 10 فیلم یا سریال بازی کنم؟ بالاخره ته می‌کشم. در صورتی که دوست دارم زمان زیادی در این حرفه باقی بمانم. پس خودم را کمتر خرج می‌کنم و آهسته و پیوسته پیش می‌روم.
همان‌طور که به لحاظ کاری سال خوبی داشتید از نظر شخصی و خانوادگی چطور؟ سال خوبی بود؟ به اندازه کافی خوش گذشت؟
امسال بیش از سال‌های قبل سر کار بودم. شاید به همین دلیل به لحاظ کاری سال خوبی داشتم. ولی خب همسرم تنها بود که خوشبختانه ایشان این شرایط را به خوبی درک می‌کنند و کمک زیادی به من کردند. بارها گفته ام که دو نفر در زندگی ام بودند که نقش موثری برایم ایفا کرده‌اند، که اگر این دو نبودند مطمئنا این حرفه را دنبال نمی‌کردم و الان اینجا نبودم. مصطفی، برادرم و همسرم همیشه مشوقم بودند و کمک زیادی به من کرده‌اند. به همین دلیل احساس می‌کنم سال 93 در کل سال خوبی برایم بود.
پس شاید برای ایشان سال سختی بود؟
شاید برای همسرم سال سختی بود ولی در مجموع از موفقیت‌های من همیشه خوشحال می‌شود؛ پس فکر می‌کنم برای او هم سال خوبی بود.
همانقدر که مشوقتان است، منتقد بازی‌هایتان هم است؟
خیلی زیاد. همسرم بازی‌های من را خیلی باور نمی‌کند. شاید به دلیل این است که با تمام ابعاد من آشناست و باور‌پذیری من در نقش‌های دیگر برایش کمی سخت است. ولی هر جا بیش از همیشه باورم کند نشان از بازی خوب من دارد (می‌خندد). به همین دلیل ریز‌ترین حرکات صورتم را زیرنظر دارد. چون ایشان خودشان عکاس هستند و فضای هنر را به خوبی می‌شناسند.
به روزهای پایانی سال نزدیک می‌شویم، می‌خواهیم کمی از نوروز دوران کودکیتان بگویید.
نوروز کودکی ام خیلی جذاب بود. چون من و مصطفی به دلیل اختلاف سنی کمی که داشتیم تمام لحظات را با هم سپری می‌کردیم. در خانواده ما تمام سنت‌ها و مراسم‌های عید انجام می‌شد. از شب‌های چهارشنبه سوری تا سفره هفت سین و دید و بازدیدهای روزهای عید. همه شان برایم مهم و جذاب بود. ولی خب با گذشت زمان و بزرگ شدنمان تا اندازه‌ای از این مسائل دور شدیم. البته هنوز هم به یکسری از رسم‌ها پایبندیم. مثلا در اولین روز عید اگر سر کار نباشیم، قطعا اولین جایی که خواهم رفت منزل پدرم و خانواده همسرم است.
بهترین خاطره‌ای که از این ایام به یاد دارید، چیست؟
یکی از لحظات دوست داشتی برای من دو هفته پایانی سال است. خیلی‌ها می‌گویند ما این روزها و شلوغی‌هایش را دوست نداریم. ولی من اعتراف می‌کنم عاشق همین روزها هستم. خرید کردن مردم، خانه تکانی و... شور و هیجان خاصی به اسفند می‌بخشد که همیشه برایم لذت بخش بوده. تعطیلات و فضای عید را هم از کودکی دوست داشتم و هنوز هم دارم. چون به شدت اهل خانواده هستم. هم من و هم مصطفی بیشتر اهل رفت و آمد با خانواده هستیم تا رفت و آمدهای سینمایی. ولی نوستالژیک‌ترین نوروز من عیدی‌هایی بود که از مادربزرگم می‌گرفتم. چون همیشه دو بار عیدی می‌گرفتم. یک بار شب که برایشان سبزی پلو با ماهی شب عید می‌بردم، یک بار هم فردا که سال تحویل می‌شد و برای عید دیدنی به خانه شان می‌رفتیم و من تنها نوه‌ای بودم که دوبار عیدی می‌گرفتم.
پیک شادی دوران مدرسه را می‌توانید جزو بدترین خاطره نوروزیتان قلمداد کنید؟
راستش را بخواهید پیک شادی‌ام را همان روز اول کامل می‌کردم. چون هیچ علاقه‌ای نداشتم پیک شادی و تکالیفم به روزهای تعطیل بکشد و وقتم را برای آن بگذارم. چرا‌که در ایام نوروز دوست داشتم فیلم و سریال ببینم و در ادامه هم عید‌دیدنی و مسافرت که برایم جذاب‌تر از مشق نوشتن بود.
دعایی که لحظه سال خواهید کرد، چیست؟
مهم‌ترین‌ دعایی که برای لحظه تحویل سال در دل وذهنم مرور خواهم کرد، سلامتی است. سلامتی برای خودم و خانواده‌ام و همه مردمانم. چرا که سلامتی مهم‌ترین رکن یک زندگی آرام است. سلامتی روح و جسم که منشا همه خوشی‌ها است.
نوروز امسال چه کار خواهید کرد؟
نوروز امسال درگیر بازی در سریال «سربه راه» هستم. سریالی که سعی می‌کنیم در فشار کاری و زمان کمی که داریم کار خوبی از آب در بیاید.
شما پیش از این این تجربه بازی و نویسندگی در سریال‌های نوروزی را داشتید و با این فشار کاری آشنایید.
بله. پیش از با سعید آقاخانی سریال «راه در رو »را کار کرده بودم و بعد از آن با جواد رضویان سریال« مهمان ویژه» را. به همین دلیل فشار کاری کارهای مناسبتی را تجربه کرده‌ام. ولی اگر شرایط زمانی بهتر شود قطعا تمام گروه‌ها با آرامش خاطر بیشتری کار را پیش می‌برند و در کیفیت کار موثر خواهد بود.
در سر به راه هم شاهد نقش کمدی از شما خواهیم بود؟
در سر به راه نقش پسری را به نام منصور بازی می‌کنم که با مادرش- شهین تسلیمی- از آلمان به ایران آمده است. با بازگشت منصور و مادرش و زندگی در کنار خانواده دایی‌اش با بازی مسعود کرامتی اتفاقات جالبی رخ می‌دهد. بهتر است درباره اش خیلی صحبت نکنم که داستان و شخصیت لو نرود.