در سال ۲۰۱۷ کشورهای جهان به سوی تجزیه پیش خواهند رفت
سیر سینوسی بیثباتی
مترجم: محمدحسین باقی
آشوبهای رخ داده در سال ۲۰۱۷ تجلی سیاسی نیروهای عمیقتری است که وارد بازی شدهاند. در بسیاری از بخشهای جهان توسعه یافته، روند پیری جمعیت و کاهش بهرهوری با نوآوری تکنولوژیکی و جابهجایی نیروی کاری همراه است. کاهش رشد اقتصادی چین و سیر تکاملی مداومش موجب ادغام و ترکیب این وضعیت شده است. در عین حال، جهان در حال دست و پنجه نرم کردن با تقاضای رو به کاهش چین پس از دههها رشد مداوم است. چین بهطور مطمئن و آرامی اقتصاد خود را به ورای «زنجیره ارزش» خواهد رساند تا بسیاری از کالاهایی که روزگاری وارد میکرد را تولید و مونتاژ کند، آن هم به نیت فروش فزاینده در داخل و کسب درآمد.
مترجم: محمدحسین باقی
آشوبهای رخ داده در سال ۲۰۱۷ تجلی سیاسی نیروهای عمیقتری است که وارد بازی شدهاند. در بسیاری از بخشهای جهان توسعه یافته، روند پیری جمعیت و کاهش بهرهوری با نوآوری تکنولوژیکی و جابهجایی نیروی کاری همراه است. کاهش رشد اقتصادی چین و سیر تکاملی مداومش موجب ادغام و ترکیب این وضعیت شده است. در عین حال، جهان در حال دست و پنجه نرم کردن با تقاضای رو به کاهش چین پس از دههها رشد مداوم است. چین بهطور مطمئن و آرامی اقتصاد خود را به ورای «زنجیره ارزش» خواهد رساند تا بسیاری از کالاهایی که روزگاری وارد میکرد را تولید و مونتاژ کند، آن هم به نیت فروش فزاینده در داخل و کسب درآمد. تمام این نیروها تاثیر چشمگیر و پایداری بر اقتصاد جهانی و در نهایت شکل دادن به نظام بینالمللی برای دهههای آینده خواهند داشت. این روندهای بلندمدت قوسی شکل به آرامی ظرف دههها ساخته شده و آنگاه که پای سیاست به میان آمد، با سر و صدا به سطح آمد. هر چه دردهای اقتصادی بیشتر به طول انجامد، پاسخهای سیاسی هم قدرتمندتر خواهد شد. این ضربات پر صدا در پشت در همان نیروی ملیگرایی کوبیده می شود که به استقبال قدرتهای جهانی بهویژه اروپا و آمریکا رفته است.
فقط مساله این است که ابرقدرت جهان احساس خوبی از تمام این مسائل ندارد. در واقع، او خسته است. ابرقدرت در سال ۲۰۰۱ در خاک خود شاهد یک حمله ویرانگر بود، خود را بیش از حد وارد جنگهای خاورمیانه کرد و اکنون میخواهد به سوی ترمیم اوضاع در داخل برود. در واقع، موضوع اصلی مبارزات انتخاباتی دونالد ترامپ «نوسازی دوباره» بود؛ ایدهای که براساس آن ایالاتمتحده باید از تعهدات آن سوی دریاهای خود عقبنشینی کند، دیگران را وادارد تا سهمی از دفاع از خود را بر عهده بگیرند و بگذارند آمریکا بر تقویت رقابت [پذیری] اقتصادی متمرکز شود. اوباما پیشتر این روند را شروع کرده بود. در دوران ریاستجمهوری اوباما، آمریکا خویشتنداری شدیدی در تحولات خاورمیانه از خود بروز داد و همزمان تلاش میکرد تا بر چالشهای بلندمدت متمرکز شود؛ استراتژیای که در آن زمان - همانطور که ظهور داعش آن را نشان داد- به ضرر اوباما بود. مهمترین تفاوت میان دکترین اوباما و دکترین ترامپ این است که اوباما به امنیت جمعی و تجارت به مثابه سازوکارهایی برای حفظ نظم جهانی باور داشت؛ ترامپ اما به نهادهایی باور دارد که بر روابط بینالمللی حاکم هستند در بهترین حالت ناقص و در بدترین حالت به ضرر منافع آمریکا هستند.
رویکرد، مهم نیست. نوسازی و استحکام دوباره برای ابرقدرت جهان «گفتنش آسان است.» همانطور که وودرو ویلسون میگفت: «آمریکاییها- چه بخواهم و چه نخواهم- در زندگی جهانی مشارکت دارند.» سخنان این نماد ایدهآلیسم آمریکایی حتی زمانی که واقعگرایی آغوش خود را به روی جهان میگشود درست به نظر میرسید. برای مثال، بازنگری در روابط تجاری به شیوهای که واشنگتن قصد آن را کرده است شاید چند دهه پیش شدنی بود. اما این دیگر در شرایط فعلی و تطور نظم جهانی که در آن پیشرفتهای تکنولوژیکی در حال پردازش سریع بوده و اقتصاد- خواه بزرگ یا کوچک - در زنجیره عرضه جهانی به شدت به هم تنیده شده قابل دفاع نیست. این بدین معناست که ایالاتمتحده نمیتواند تغییرات ناگهانی و گسترده در توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی به وجود آورد. در واقع، حتی اگر این معامله تجاری دوباره مورد مذاکره قرار گیرد، آمریکای شمالی در درازمدت باز هم روابط تجاری سفت و سختتری خواهد داشت.
با این حال، ایالاتمتحده فضای بیشتری برای تحمیل گلچین شده موانع تجاری با چین - بهویژه در بخش فلزات- دارد. ریسک شکاف تجاری روزافزون با پکن طنین بیشتر و گستردهتری خواهد داشت. تمایل واشنگتن برای زیر سوال بردن سیاست «چین واحد»- کاری که ترامپ برای گرفتن امتیازات تجاری از چین انجام میدهد- هزینه خواهد داشت: پکن اهرمهای تجاری و امنیتی خود را خواهد چید و این به ناگزیر آمریکا را وارد صحنه نزاع در منطقه پاسیفیک خواهد کرد. اما زمان بندی برای این مناقشه تجاری مناسب نیست. ترامپ بر مسائل داخلی متمرکز خواهد شد و پرزیدنت «شی جین پینگ» در عوض ترجیح میدهد که بر تحکیم قدرت سیاسی خود در برابر کنگره نوزدهم حزبی متمرکز شود و به این ترتیب، ثبات اقتصادی بر اصلاح و بازسازی اولویت خواهد یافت. این یعنی پکن سرمایهگذاری اعتباری و دولتی (حتی اگر این ابزارها کُند شود) را گسترش خواهد داد و سطح بدهی شرکتهای چینی به حجم خطرناکی میرسد.
امسال، سال مهمی برای اروپا خواهد بود. انتخابات در ارکان اصلی اتحادیه اروپا (یعنی فرانسه و آلمان) و انتخابات بالقوه در سومین اقتصاد بزرگ اروپا (یعنی ایتالیا) بر یکدیگر تاثیر خواهد داشت و ماهیت این اتحادیه را تهدید خواهد کرد. همانطور که سالها است میگوییم، اتحادیه اروپا در نهایت مضمحل خواهد شد. مساله سال ۲۰۱۷ این است که تا چه اندازه این انتخابات، اضمحلال اتحادیه اروپا را تسریع خواهد کرد. خواه میانهروها پیروز انتخابات سال ۲۰۱۷ شوند خواه افراطیون اما اروپا به بلوکهای منطقهای تجزیه خواهد شد. این شکافها در اتحادیه اروپا فرصتی طلایی برای روسیه خواهد بود. روسیه خواهد توانست وحدت اروپا در زمینه تحریمها را در سال ۲۰۱۷ بشکند و فضای بیشتری برای تحکیم نفوذ در مناطق مرزیاش خواهد داشت. دولت ترامپ هم احتمالا تمایل بیشتری برای برداشتن تحریمها خواهد داشت و در سوریه هم همکاری بیشتری خواهد داشت و خواهد کوشید تا بحران و ستیز با مسکو را تقلیل دهد. اما محدودیتهایی برای این آشتیجوییها هست. روسیه توان دفاع خود را تقویت خواهد کرد و اهرمهایی در بخشهای مختلف (از فضای سایبری تا خاورمیانه) بهوجود خواهد آورد. ایالاتمتحده هم - به نوبه خود- به تلاش خود برای مهار توسعهطلبی روسیه ادامه خواهد داد.
بهعنوان بخشی از این استراتژی، روسیه نیز نقش «ویرانگر» و «صلحجوی» خود در خاورمیانه را ادامه خواهد داد تا به چانهزنی با آمریکا بپردازد. در حالی که توافق صلح سوریه همچنان دور از دسترس است اما روسیه در پرتو بدتر شدن روابط ایران با آمریکا به ایران نزدیک خواهد شد. با نزدیک شدن ایران به روزهای انتخابات، برجام به شیوههای مختلف به چالش کشیده خواهد شد و دولت آمریکا رویکرد سختتری در قبال این کشور اتخاذ خواهد کرد. با این حال، منافع متقابل چارچوب این توافق را حفظ خواهد کرد و طرفین را از نزاع در حوزههای دیگر مانند تنگه هرمز بازخواهد داشت. رقابت میان ایران و ترکیه در شمال سوریه و شمال عراق بیشتر خواهد شد. ترکیه حوزه نفوذ خود را برقرار خواهد کرد و جداییطلبی کردها را مهار خواهد کرد، در حالی که ایران میکوشد تا از حوزه نفوذ خود دفاع کند. با تضعیف داعش با عملیاتهای نظامی مختلف در سال ۲۰۱۷، تلاش برای کسب قلمرو، منابع و نفوذ در میان بازیگران محلی و منطقهای شدت خواهد یافت. اما با تضعیف داعش به لحاظ نظامی، این گروه تاکتیکهای شورشی - تروریستی را بهکار خواهد گرفت و حملات گسترده به غرب را تشویق خواهد کرد.
داعش تنها گروه تکفیری نیست که باید نگرانش بود. القاعده هم به آرامی در حال بازسازی خود در جاهایی مانند شمال آفریقا و شبهجزیره عربستان است و این گروه احتمالا در سال ۲۰۱۷ فعالتر خواهد شد. قیمتهای نفت خام افزایشی آرام در سال ۲۰۱۷ را تجربه خواهد کرد و این به دلیل قراردادهایی است که بیشتر تولیدکنندههای نفت منعقد کردهاند. سرعت این افزایش برای تولید نفت شیل آمریکای شمالی مولفهای مهم خواهد بود که بر سیاست عربستان در توسعه و افزایش تولید در سال بعد تاثیر خواهد گذاشت. همچنین برای تولیدکنندگان آمریکای شمالی زمان خواهد برد که به بهبود قیمتها پاسخ دهند و تولید را بالا ببرند و عربستان میداند که افزایش چشمگیر قیمت نفت بعید است. این یعنی عربستان به شکلی فعال در بازارها در سال ۲۰۱۷ مداخله خواهد کرد تا اقتصاد را برای توازن دوباره در عرضه نفت بهویژه در پرتو برنامههایش برای فروش ۵ درصد سهام آرامکو در مسیر و ریل خود قرار دهد.
قیمتهای بالاتر نفت، آسودگی خاطری برای تولیدکنندگان نفت خواهد بود اما این آسودگی کوتاهمدت خواهد بود و برای کشوری مانند ونزوئلا بسیار دیر. تهدید قصور در پرداخت بدهیها در افق دیده میشود و کاهش شدید واردات کالاهای اساسی، این کشور را با بحرانهای اجتماعی مواجه خواهد کرد و باعث میشود پرداخت بدهی های این کشور زمان بیشتری به طول انجامد و شکاف در هیات حاکمه و نیروهای مسلح عمیقتر شود. بازارهای توسعهیافته نیز در سال ۲۰۱۷ شاهد یک تغییر مشخص خواهند بود، سالی که در آن تورم باز میگردد. این باعث میشود بانکهای مرکزی سیاستهای غیرمتعارف خود را ترک گویند و اقدامات سفت و سخت پولی را بهکار گیرند. روزهایی که بانکهای مرکزی سیل پول نقد را به بازارها روانه میکردند در حال به پایان رسیدن است. سفت و سختتر کردن سیاست پولی در آمریکا و یک دلار قدرتمند، اقتصاد جهان را در بخش اول سال ۲۰۱۷ با تکانههایی مواجه خواهد کرد. کشورهایی که بیشتر متاثر (متضرر) میشوند کشورهایی در بازارهای نوظهور هستند که در معرض بدهیهای بالای دلاری هستند. این لیست شامل ونزوئلا، ترکیه، آفریقای جنوبی، نیجریه، مصر، شیلی، برزیل، کلمبیا و اندونزی هستند. فشار رو به پایین بر یوآن و کاهش پیوسته ذخایر ارزی خارجی، چین را وادار به افزایش کنترل بر جریان خروج سرمایه خواهد کرد.
بازارها که این روزها آرام بودهاند و با تزریق نقدینگی کافی و پاسخ خاموش به تحولات سیاسی تداوم یافتهاند در سال ۲۰۱۷ بیثباتتر خواهند شد. با تمام جار و جنجالهای ۲۰۱۷- از تهدیدات برای منطقه یورو تا افزایش اختلافات تجاری- سرمایه گذاران میتوانند بهطور چشمگیری واکنش نشان دهند. قیمت داراییها - هرچند به سرعت- چرخش قابل توجه در دو ماه اول سال یافت. سال ۲۰۱۷ به راحتی شاهد اپیزودهای متعددی از این دست خواهد بود. ایالاتمتحده در حال عقبنشینی از ابتکارات تجارت جهانی خود است، در حالی که بریتانیا، مدافع بزرگ تجارت آزاد، در حال از دست دادن نفوذ خود در اروپایی است که بهطور فزاینده مدافع سیاستهای حمایتگرایانه (protectionist) است. رشد تجارت جهانی بهطور کلی تیره و تار خواهد بود اما کشورهای وابسته به صادرات نفت مانند چین و مکزیک انگیزه بیشتری برای حمایت از روابط خود با تامینکنندگان نفت و جستوجوی بازارهای مضاعف خواهند داشت.
تعاملات بلندپروازانه و کوچکتر جایگزین تعاملات تجاری بزرگتر میان کشورها و بلوکهای مذاکرهکننده خواهد شد. در مجموع، تجارت ترانس آتلانتیک، مشارکت در سرمایهگذاری و مشارکت ترانس پاسیفیک نمونههایی از گسست از نشست دوحه سازمان تجارت جهانی را نشان داد. سرخوردگی اقتصادی میتواند اشکال بسیاری داشته باشد و تمام آن اشکال البته شوم نیست. در ژاپن، دولت در سال ۲۰۱۷ برای اجرای اصلاحات اساسی و انطباق با شرایط پیری جمعیت خود در شرایط جهانی در حال تغییر، موضعی قویتر خواهد داشت. در برزیل و هند تلاشها برای افشا و مبارزه با فساد سرعت خود را حفظ خواهد کرد. هند حتی گامهایی بلندپروازانه برای تنظیم مسیر اقتصاد خود به سوی تنزل ارزش پول خود برداشته است. این مسیر در سال ۲۰۱۷ پر سنگلاخ خواهد بود اما هند یک موردمطالعه ای مهم برای دیگر کشورها- اعم از توسعهیافته و در حال توسعه- برای بازده اقتصادی تکنولوژی محور خواهد بود.
ارسال نظر