شب یلدا با حافظ و سیمین بهبهانی
یلدا؛ هدیه سنتهای از دیروز تا فردا
مهرداد نصرتی حافظ شاعر شناخته شدهای برای ایرانیان و فارسی زبانان جهان است. شاعری که هدیه ویژهاش برای مخاطبانش چند منظوره بودن او است که پسند خاص و فهم عام را توأمان با هم دارا است، البته این به این معنی نیست که عامه مردم غزلهای استوار او را با تمام زوایای پیدا و پنهان معنا و مفهوم و ساخت و محتوایش میفهمند اما همین که دستی به شعرهای او میبرند و به قصد تفأل دیوان او را باز میکنند و آنچه را میبینند با برداشت خودشان منطبق میکنند همین یعنی فهم عام از غزلیات شاعری که به نظر بسیاری بزرگترین غزل سرای شعر پارسی است که در این مجال، قصد مناقشه در این باب را نداریم.
مهرداد نصرتی حافظ شاعر شناخته شدهای برای ایرانیان و فارسی زبانان جهان است. شاعری که هدیه ویژهاش برای مخاطبانش چند منظوره بودن او است که پسند خاص و فهم عام را توأمان با هم دارا است، البته این به این معنی نیست که عامه مردم غزلهای استوار او را با تمام زوایای پیدا و پنهان معنا و مفهوم و ساخت و محتوایش میفهمند اما همین که دستی به شعرهای او میبرند و به قصد تفأل دیوان او را باز میکنند و آنچه را میبینند با برداشت خودشان منطبق میکنند همین یعنی فهم عام از غزلیات شاعری که به نظر بسیاری بزرگترین غزل سرای شعر پارسی است که در این مجال، قصد مناقشه در این باب را نداریم.
بهانهمان این بار حضور دیوان حافظ بر سر سفرههایی است که گاه به بهانه مناسبتی خانوادهای را در ساعت یا شبی خاص دور هم جمع میکند و یکی از همین شبها، شب یلدا است.
مراسم این شب، یادگاری از جشنی است که ریشه در هزارههای قبل فرهنگ ما دارد که در بلندترین شب سال، سفرهای را برای ما خواهد گشود تا گرمای جمع بودنمان را با شیرینی نقل و نباتی و خوردن شبچرهای و تفالی به دیوان خواجه شمسالدین محمد پیوند بزنیم.
در این مجال با سیمین بهبهانی گفتوگوی کوتاهی درباره این شب انجام دادیم که خواهید خواند. با این همه اشارهای مختصر به حافظ را نیز ضرورتی غیرقابل انکار دانستیم.
حافظ در یک درنگ
شمسالدین محمد مشهور به حافظ نیز در دهههای نخستین قرن هشتم (احتمالا بین ۷۱۰ و ۷۲۰) و در شرایطی دیده به جهان گشود که شیراز (فارس) عصر پادشاهی ابواسحق اینجو که مشهورترین و اتفاقا واپسین پادشاه خاندان اینجو بود، شهر آرام و متنعّمی بود که از پادشاهی اهل ذوق، هنرپرور و اهل عیش و عشرت بهره میبرد؛ اما این آرامش و تنعّم و بهرهمندی دیری نپایید و به تعبیر حافظ... . . خاتم فیروزه بو اسحاقی/خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود.
داستان اینگونه پیش رفت که امیر مبارزالدین محمد (محتسب شعر حافظ) که در زمان حکمرانی ابواسحق بر فارس و اصفهان، فرمانروای یزد بود، به فارس تاخت؛ اما ابواسحق اینجو که مشغول خوشگذرانی بود، آنقدر موضوع نزدیکی مهاجمان را به شهر مرکز فرمانرواییاش جدی نگرفت تا امیر مبارزالدین به پشت دروازههای شهر رسید. تاریخ عصر حافظ به قلم مرحوم دکتر قاسم غنی در این زمینه خواندنی است.
در آنجا از قول حافظ ابرو، تاریخنگار و جغرافیدان مشهور ایرانی عصر تیموری و مولف کتاب مجمعالتواریخ سلطانى (در چهار مجلد) میخوانیم: «چون دروازه موردستان روی امیر مبارزالدین محمد بگشاندند و او با اکابر لشکر خود به شهر در آمد و در اندرون شهر آوازه نقاره مبارزی بر آمد. امیر جمالالدین شیخ ابواسحاق صبوحی کرده بود، مستان و طافح]=بد مست[ شده که چه آشوب است؟ گفتند نقاره محمد مظفر است. گفت این مردک ستیزه روی هنوز نرفته است و هنوز اینجا است؟... . » (زبده التواریخ، حافظ ابرو، ج ۱، ص ۲۶۲) فرمانروای تازه به تخت حکمرانی نشسته استان فارس، به بهانههای مختلف و متعصیانه، بسیاری را از دم تیغ میگذراند؛ اما فرجام خوشایندی نیز در انتظار خود او نیست و عاقبت توسط پسرش، شاه شجاع، کور و در نهایت کشته میشود.
جشن شب یلدا هم مثل نوروز
با سیمین بانوی شعر فارسی در شرایطی گفتوگو کردیم که اوضاع جسمی چندان مناسبی نداشت، اما مثل همیشه با روی باز و ذهنی روشن از شب یلدا برای ما گفت و اینکه دغدغه این را نباید داشت که این سنتها ممکن است روزی فراموش شوند. بانوی بزرگ سیمین بهبهانی اعتقاد دارد: ممکن است پارهای از سنتهای دیرینه دچار تغییر شکل شوند، اما در مملکتی نظیر ایران و با این تاریخ دیرینه و پیشینه فرهنگی غنی محال است فراموش شوند. همان طور که نوروز باستانی ما تغییر نکرده است.
اصلا این سنتهای زیبا است که باعث قوام فرهنگ ما است و باعث میشود ما از تاریخی غنی حرف بزنیم. دوباره تاکید میکنم که سنتهای دیرپای ما در گذر ایام ممکن است دگرگون شوند یا شکلشان تغییر کند؛ اما به لحاظ بنیانی دست نخورده خواهند ماند و این وظیفه ما است که به آنها احترام بگذاریم و پاسدارشان باشیم؛ خواه جشن شب یلدا باشد، خواه جشن مهرگان و خواه جشن نوروز.
ارسال نظر