معامله با سلامتی
آیا فعالیت باشگاههای بدنسازی اصولی و استاندارد است؟
میگوید ۹۰ درصد مربیهایی که در باشگاههای بدنسازی به جوانان تمرین میدهند و مکمل تجویز میکنند سواد کافی ندارند، حتی حاضر است پای این گفته خود را امضا کند. این را کسی میگوید که به گفته خودش از کودکی ورزش کرده و سوابق ورزشی او نشان میدهد که ورزش حرفه اوست. مژگان خسروی کسی است که به وضعیت باشگاههای بدنسازی و تجاریشدن آن انتقاد دارد. به بهانه ورود رونی کلمن، بدنساز مشهور آمریکایی، به ایران، گفتوگویی با خسروی درباره وضعیت رشته ورزشی بدنسازی در ایران داشتیم.
وقتی درباره وضعیت این رشته در کشور صحبت میکند بیشتر «متاسف» است و وقتی که درباره تاثیر سفر فردی مانند کلمن به ایران میپرسیم نیز میگوید؛ «اگر برنامهها درست اجرا میشد حضور او در ایران بد نبود، اما داستان این بیبرنامگیها دیگر تکراری شده است.
وقتی درباره وضعیت این رشته در کشور صحبت میکند بیشتر «متاسف» است و وقتی که درباره تاثیر سفر فردی مانند کلمن به ایران میپرسیم نیز میگوید؛ «اگر برنامهها درست اجرا میشد حضور او در ایران بد نبود، اما داستان این بیبرنامگیها دیگر تکراری شده است.
میگوید 90 درصد مربیهایی که در باشگاههای بدنسازی به جوانان تمرین میدهند و مکمل تجویز میکنند سواد کافی ندارند، حتی حاضر است پای این گفته خود را امضا کند. این را کسی میگوید که به گفته خودش از کودکی ورزش کرده و سوابق ورزشی او نشان میدهد که ورزش حرفه اوست. مژگان خسروی کسی است که به وضعیت باشگاههای بدنسازی و تجاریشدن آن انتقاد دارد. به بهانه ورود رونی کلمن، بدنساز مشهور آمریکایی، به ایران، گفتوگویی با خسروی درباره وضعیت رشته ورزشی بدنسازی در ایران داشتیم.
وقتی درباره وضعیت این رشته در کشور صحبت میکند بیشتر «متاسف» است و وقتی که درباره تاثیر سفر فردی مانند کلمن به ایران میپرسیم نیز میگوید؛ «اگر برنامهها درست اجرا میشد حضور او در ایران بد نبود، اما داستان این بیبرنامگیها دیگر تکراری شده است.»
گفتوگو با نائب رییس سابق فدراسیون ورزشهای رزمی و مربی بدنسازی و کیک بوکسینگ را در ادامه میخوانیم:
بدنسازی بهعنوان یک رشته ورزشی طرفداران زیادی بهخصوص در میان جوانان دارد. فکر میکنید چه عاملی در گرایش جوانان به این رشته ورزشی تاثیرگذار بوده و حالا چه نگاهی نسبت به این رشته وجود دارد؟
بدنسازی الان زیرشاخههای فراوانی دارد و در دنیا هم باب است، اصلا علت بهوجود آمدن آن نیز این بود که آدمها علاقه داشتهاند ورزش اصلی خود و یا کارهای روزمرهشان را به بهترین شکل انجام دهند. خب فعالیتهای جسمی بهخصوص در کشورهای صنعتی و پیش از آنکه دستگاههای مکانیزه مانند امروز فراگیر شوند نیز اهمیت زیادی داشته و اینکه شخصی از نظر جسمی بتواند کاری را بهخوبی انجام دهد مهم بوده و یک امتیاز بزرگ بهشمار میرفته است. بنابراین این رشته ورزشی به غیر از بحثهای ظاهری در زندگی حرفهای افراد هم تاثیرگذار بوده. اما از زمانی که برای نخستینبار این رشته ورزشی توسط آقای ویبر که مربی آرنولد هم بوده پایهگذاری شد تاکنون شاهد تحولات فراوانی بوده است. اگرچه در اوایل قرن نوزدهم نگاهی حرفهای به این ورزش وجود داشت اما متاسفانه ورزش بدنسازی طی سالهای گذشته تاکنون تبدیل به ورزشی مصرفی شده است. میتوان گفت موج بزرگی از علاقهمندان به رشته بدنسازی که چند سالی است روانه باشگاهها شدهاند، فقط برای ساختن فیزیک بدنشان این رشته را انتخاب کردهاند. سادهتر بگویم این همه استقبال از این رشته فقط برای جلب توجه است، برای این است که فلان مدل لباس را که میپوشند عضلاتشان مشخص شود و معلوم شود که آنها مثلا تمرین میکنند.
با توجه به استقبالی که از این رشته وجود دارد، آیا نگاهی علمی به آن وجود دارد؟ در واقع آیا رشد باشگاهها منجر به کاهش کیفیت ارائه در این رشته شده است؟
بدنسازی ورزشی است که پروسهای سخت و علمی-پزشکی دارد و کسی که بخواهد به صورت حرفهای وارد این ورزش شود باید زمانی طولانی را برای رسیدن به نقطهای طی کند که در آن حرفهای بهشمار میرود، بنابراین داشتن صبر و حوصله در این ورزش ضروری است. اما متاسفانه اتفاقی که حالا شاهد آن هستیم این است که افراد برای اینکه مسیری چند ساله را یک شبه طی کنند، به استفاده نامتعادل و نامتناسب از داروهای فرویدی یا همان داروهای هورمونی رو میآورند تا عضلاتشان سریعتر رشد کند و زودتر از موعد مقرر به فیزیکی که میخواهند برسند اما بسیاری نمیدانند که فقط تا زمانی که این داروها را مصرف میکنند صاحب آن عضلات حجیم هستند، البته خیلیها هم به این موضوع آگاه هستند و به سراغ مصرف این مکملها میروند زیرا چیز دیگری جز فعالیت حرفهای و سلامت برای آنها اهمیت دارد و البته منافع مالی نیز مانع حرکت افراد در این مسیر نمیشود.
با این تفاسیر میتوان گفت نگاه ورزشی به این رشته وجود ندارد.
بله در واقع میتوان گفت درصد خیلی کمی از خانمها و آقایان صرفا با هدف ورزش و برای اینکه بدن خوب و سالمی داشته باشند به سراغ این رشته میآیند. در این میان مربیانی هم هستند که بدون توجه به اصول حرفهای و بدون داشتن اطلاعات و آگاهی کافی اقدام به تجویز مکملها میکنند این در حالی است که ما در بدنسازی با یک جریان کاملا علمی روبهرو هستیم، به این معنا که یک مربی باید مانند یک پزشک به آناتومی بدن انسان آگاه باشد، با چگونگی فعالیت غدد درونریز آشنا باشد و از طرفی اصول علم تغذیه را نیز بداند تا بتواند یک برنامه کامل و سالم به شاگرد خود بدهد. اما متاسفانه حالا مسائل علمی در این رشته ورزشی تحتالشعاع تجارت عظیمی که از ناحیه مکملها ایجاد شده قرار گرفته است. همین حالا من خیلی از افراد سرشناس را میشناسم که از تجارت پرسود مکملهای بدنسازی حتی حاضر به انجام اعمال خلاف شدهاند اما در عوض سودهای میلیاردی به جیب زدهاند، خب همین میشود که ما میبینیم شاید خیلی بیشتر از ظرفیت مربی بدنسازی داریم و تجارت مکملها نیز رونق فراوانی دارد.
یعنی مصرف مکملها اساسا غیرعلمی و بیفایده است؟
خیر، ما در بحثهای علمی بدنسازی نیز استفاده از مکملها را داریم حتی استفاده از برخی داروها نیز ممکن است نیاز باشد اما صحبت من این است که تمام اینها باید با دقتی علمی و با توجه به فیزیک بدن افراد و ناراحتیها یا حساسیتهای احتمالی آنها تجویز شود اما متاسفانه تمام اینها نادیده گرفته شده و از طرف تاجران فقط بحث مالی مطرح است و از طرف متقاضیان هم تنها و تنها ساختن بدن است که اهمیت دارد زیرا وقتی در خیابان راه میروند جلب توجه میکند و همین دلیل هم برای آنها کافی است.
بیماریهای ناشی از مصرف این مکملها شامل کدام بیماریها میشود؟
مشکلات گوارشی، کبدی و کلیوی شایعترین بیماریها در میان این افراد هستند، اصلا بسیاری از افراد مطرح کشور در این رشته دچار چنین مشکلاتی هستند زیرا آنها هم به اصول پایبند نبودهاند.
فعالیت خانمها در این رشته ورزشی چگونه است، آیا خانمها هم به این ورزش گرایش دارند؟
خانمها هم به این رشته ورزشی گرایش دارند اما متاسفانه ورزش در خانمها بیشتر فصلی است و اطلاعات ورزشی خانمها نیز بسیار پایین است، حتی در میان خانمهای تحصیلکرده. من هرروز با این واقعیت مواجه هستم. مشکل بزرگ دیگر در میان خانمها این است که توقعشان بیشتر از کاری است که در واقعیت انجام میدهند و دیدی که در میان خانمها نسبت به بدنسازی وجود دارد اشتباه است. میتوان گفت نود درصد خانمها با نگاهی ورزشی به باشگاهها نمیآیند و نگاه آنها تجملاتی است و آنها هم به جلب توجه دیگران اهمیت بیشتری میدهند. مثلا خانمها معمولا به اصرار همسران خود یا برای جلب توجه آنها و دیگران به سراغ بدنسازی میآیند و کمتر شاهد این تفکر هستیم که فرد با خود بگوید من ورزش میکنم تا در هفتاد سالگی استخوانهای سالمتر و بدنی عضلانی داشته باشم که خودم بتوانم کارهای خودم را انجام بدهم، واقعا شاید به تعداد انگشتان دست این تفکر وجود نداشته باشد در عوض تب لاغری در میان خانمهای مراجعهکننده موج میزند.فکر میکنم مثل تمام چیزهای دیگری که در کشورمان مدتی روی بورس است و بعد از مدتی از یاد میرود، بدنسازی هم همین سرنوشت را داشته باشد اما آسیبهایی که در نهایت به جای میگذارد هم مهم است. متاسفانه برخلاف تبلیغات و ادعاهایی که میبینیم فعالیت باشگاهها و سلامت ورزشکاران کنترل نمیشود، در واقع بعد حرفهای آن نادیده گرفته شده و فقط به درآمدهای کلان آن تکیه شده است.
با فضایی که شما از ورزش بدنسازی توصیف میکنید، فکر میکنید حضور شخصی مانند رونی کلمن در کشور بتواند اثرگذار باشد و یا تغییری در فضای ورزش بدنسازی ایجاد کند؟
قبل از هرچیز باید بگویم که اعمال قدرتها و اعمال نفوذها همیشه وجود داشته و متاسفانه افرادی هستند که پذیرش دیدن برنامههایی در این سطح را ندارند، نمیدانم شاید موقعیت حرفهای خود را در خطر میبینند یا چیزی شبیه آن. اما در رابطه با سفر آقای کلمن به ایران خب ما از سه ماه قبل از عید در جریان بودیم و در این زمینه اطلاعرسانیهایی میشد، من اگرچه برای شرکت در کلاس آموزشی ایشان بهدلیل سنگین بودن هزینه آن (۷۰۰ هزار تومان برای یک روز) ثبتنام نکردم اما به هرحال بدنسازی رشته من است و قطعا برای من و همرشتهایهای من جالب است که با فردی مثل کلمن حتی صحبت کنیم تا بدانیم چطور با وجود سن زیاد و تمرینات سنگین، یک نفر میتواند برای ۱۰ سال پیاپی نفر اول در دنیا باشد. به هرحال من فکر میکنم چند روزی که آقای کلمن در ایران بود میتوانست تبدیل به سمینار و یک گردهمایی بزرگ برای تبادل اطلاعات شود و افراد بیشتری در آن شرکت داشته باشند نه اینکه با بیبرنامگی محض همه چیز به هم بریزد، البته باید این را هم بگویم که تجربههای قبلی ما همواره به همین شکل بوده.
کدام تجربهها؟
برای مثال ما در سال ۸۸ یک فستیوال جهانی رزمی در کیش برگزار کردیم با حضور ۷۷ کشور که در آن فستیوال من سرداور بودم، متاسفانه فستیوال در پایینترین سطح ممکن برگزار شد و مسائل حاشیهای به قدری بیشتر از متن بود که چند تن از میهمانان خارجی ما در اواسط فستیوال چمدانهای خود را برداشتند و به حالت قهر قصد رفتن داشتند. از طرفی جوایز برندگان تحویل داده نشد. یا زمانی که آقای کمال شعله که یکی از قهرمانان بنام و مشهور ترک در رشته کیک بوکس و ام.ام.ای (مبارزات آزاد) در جهان است به ایران آمد وضعیت از همین قرار بود. زمانی که آقای ارنست هوست که قهرمان کیک بوکس جهان و مسابقات کی-وان است برای برگزاری یک دوره به ایران آمدند هم با مشکلاتی همراه شدیم که واقعا عجیب بودند.
میخواهم بگویم با وجود تلخ بودن تمام این ماجراها متاسفانه بیبرنامگیها و کارشکنیهایی از این دست تبدیل به داستانی تکراری شده است که فقط و فقط نشاندهنده اوضاع نابسامان ورزش ماست، حتی میتوانم بگویم اوضاع ورزش ما نا به سامانتر از اینهاست که مشاهده میکنیم در واقع تا زمانی که تمام تمرکز مسوولان صرف ورزشی مانند فوتبال میشود که با بیشترین هزینه کمترین بازدهی و نتیجه را میدهد نمیتوان انتظار داشت شاخههای ورزشی دیگر در شرایط بهتری به سر ببرند.
در رابطه با سطح کیفی مربیانی که در باشگاههای بیشمار شهر در حال آموزش به افراد هستند چه نظری دارید؟ آیا تمام این مربیها از تجربه و دانش کافی برخوردار هستند؟
خب یکی از مهمترین دلایلی که باشگاهها زیاد شدهاند و مربیها هم به همان نسبت تعدادشان بالا رفته این است که در این کار پول خوبی نهفته است. در رابطه با مربیهای خانم وضع به این شکل است که با گذراندن یک دوره سه روزه در فدراسیون مدرک مربیگری خود را میگیرند و برای تمرین دادن روانه باشگاهها میشوند، خب این بد نیست اما وقتی فراگیر میشود و اینها تجربه کافی ندارند مشکلاتی ایجاد میکند. در رابطه با آقایان هم وضع به همین شکل است ضمن اینکه در آقایان تا بدنشان بزرگ میشود و حجم میگیرد این احساس به آنها دست میدهد که دیگر میتوانند مربی خوبی باشند اما تمام اینها ظاهر قضیه است زیرا همانطور که گفتم رشته بدنسازی به قدری علمی و به روز است که واقعا نمیتوان گفت با یک دوره سه روزه میتوان در آن تبحر پیدا کرد. من از کودکی ورزش کردهام و اصلا ورزش حرفه من است، با توجه به تجربهای که در تمام این سالها داشتهام به جرات میتوانم بگویم که نود درصد مربیهایی که در باشگاهها هستند از سواد کافی برخوردار نیستند و علم رشتهای که از آن درآمد دارند را به خوبی نمیشناسند و حاضرم این را امضا کنم. ما حتی در سطوح بالاتر هم شاهد نبود عملکرد علمی در بدنسازی هستیم، فکر میکنید تیم ملی والیبال ما با آن کار تاکتیکی قوی چرا در لحظههای آخر کم میآورد و بدن بچهها این قدرت را ندارد که بازیهای یک لیگ را با کمترین آسیب پشت سر بگذارد؟ قطعا اعضای این تیم از نبود یک مربی بدنساز خوب رنج میبرند و در بسیاری مواقع ممکن است تواناییهای حرفهای آنان بهدلیل این کمبود آنطور که باید به نتیجه نرسد. متاسفانه وجود نگاههای اشتباه به این رشته چه در سطح مردم و چه در سطح مسوولان است که تمام این مشکلات را به وجود آورده است از طرفی من به شخصه شاهد مشکلاتی بودهام که بر سر راه افراد حرفهای در این رشته بوده و آنها بهدلیل نداشتن قدرت نفوذ همیشه در حاشیه بودهاند و تا عدهای به سودهای کلان خود برسند.
وقتی درباره وضعیت این رشته در کشور صحبت میکند بیشتر «متاسف» است و وقتی که درباره تاثیر سفر فردی مانند کلمن به ایران میپرسیم نیز میگوید؛ «اگر برنامهها درست اجرا میشد حضور او در ایران بد نبود، اما داستان این بیبرنامگیها دیگر تکراری شده است.»
گفتوگو با نائب رییس سابق فدراسیون ورزشهای رزمی و مربی بدنسازی و کیک بوکسینگ را در ادامه میخوانیم:
بدنسازی بهعنوان یک رشته ورزشی طرفداران زیادی بهخصوص در میان جوانان دارد. فکر میکنید چه عاملی در گرایش جوانان به این رشته ورزشی تاثیرگذار بوده و حالا چه نگاهی نسبت به این رشته وجود دارد؟
بدنسازی الان زیرشاخههای فراوانی دارد و در دنیا هم باب است، اصلا علت بهوجود آمدن آن نیز این بود که آدمها علاقه داشتهاند ورزش اصلی خود و یا کارهای روزمرهشان را به بهترین شکل انجام دهند. خب فعالیتهای جسمی بهخصوص در کشورهای صنعتی و پیش از آنکه دستگاههای مکانیزه مانند امروز فراگیر شوند نیز اهمیت زیادی داشته و اینکه شخصی از نظر جسمی بتواند کاری را بهخوبی انجام دهد مهم بوده و یک امتیاز بزرگ بهشمار میرفته است. بنابراین این رشته ورزشی به غیر از بحثهای ظاهری در زندگی حرفهای افراد هم تاثیرگذار بوده. اما از زمانی که برای نخستینبار این رشته ورزشی توسط آقای ویبر که مربی آرنولد هم بوده پایهگذاری شد تاکنون شاهد تحولات فراوانی بوده است. اگرچه در اوایل قرن نوزدهم نگاهی حرفهای به این ورزش وجود داشت اما متاسفانه ورزش بدنسازی طی سالهای گذشته تاکنون تبدیل به ورزشی مصرفی شده است. میتوان گفت موج بزرگی از علاقهمندان به رشته بدنسازی که چند سالی است روانه باشگاهها شدهاند، فقط برای ساختن فیزیک بدنشان این رشته را انتخاب کردهاند. سادهتر بگویم این همه استقبال از این رشته فقط برای جلب توجه است، برای این است که فلان مدل لباس را که میپوشند عضلاتشان مشخص شود و معلوم شود که آنها مثلا تمرین میکنند.
با توجه به استقبالی که از این رشته وجود دارد، آیا نگاهی علمی به آن وجود دارد؟ در واقع آیا رشد باشگاهها منجر به کاهش کیفیت ارائه در این رشته شده است؟
بدنسازی ورزشی است که پروسهای سخت و علمی-پزشکی دارد و کسی که بخواهد به صورت حرفهای وارد این ورزش شود باید زمانی طولانی را برای رسیدن به نقطهای طی کند که در آن حرفهای بهشمار میرود، بنابراین داشتن صبر و حوصله در این ورزش ضروری است. اما متاسفانه اتفاقی که حالا شاهد آن هستیم این است که افراد برای اینکه مسیری چند ساله را یک شبه طی کنند، به استفاده نامتعادل و نامتناسب از داروهای فرویدی یا همان داروهای هورمونی رو میآورند تا عضلاتشان سریعتر رشد کند و زودتر از موعد مقرر به فیزیکی که میخواهند برسند اما بسیاری نمیدانند که فقط تا زمانی که این داروها را مصرف میکنند صاحب آن عضلات حجیم هستند، البته خیلیها هم به این موضوع آگاه هستند و به سراغ مصرف این مکملها میروند زیرا چیز دیگری جز فعالیت حرفهای و سلامت برای آنها اهمیت دارد و البته منافع مالی نیز مانع حرکت افراد در این مسیر نمیشود.
با این تفاسیر میتوان گفت نگاه ورزشی به این رشته وجود ندارد.
بله در واقع میتوان گفت درصد خیلی کمی از خانمها و آقایان صرفا با هدف ورزش و برای اینکه بدن خوب و سالمی داشته باشند به سراغ این رشته میآیند. در این میان مربیانی هم هستند که بدون توجه به اصول حرفهای و بدون داشتن اطلاعات و آگاهی کافی اقدام به تجویز مکملها میکنند این در حالی است که ما در بدنسازی با یک جریان کاملا علمی روبهرو هستیم، به این معنا که یک مربی باید مانند یک پزشک به آناتومی بدن انسان آگاه باشد، با چگونگی فعالیت غدد درونریز آشنا باشد و از طرفی اصول علم تغذیه را نیز بداند تا بتواند یک برنامه کامل و سالم به شاگرد خود بدهد. اما متاسفانه حالا مسائل علمی در این رشته ورزشی تحتالشعاع تجارت عظیمی که از ناحیه مکملها ایجاد شده قرار گرفته است. همین حالا من خیلی از افراد سرشناس را میشناسم که از تجارت پرسود مکملهای بدنسازی حتی حاضر به انجام اعمال خلاف شدهاند اما در عوض سودهای میلیاردی به جیب زدهاند، خب همین میشود که ما میبینیم شاید خیلی بیشتر از ظرفیت مربی بدنسازی داریم و تجارت مکملها نیز رونق فراوانی دارد.
یعنی مصرف مکملها اساسا غیرعلمی و بیفایده است؟
خیر، ما در بحثهای علمی بدنسازی نیز استفاده از مکملها را داریم حتی استفاده از برخی داروها نیز ممکن است نیاز باشد اما صحبت من این است که تمام اینها باید با دقتی علمی و با توجه به فیزیک بدن افراد و ناراحتیها یا حساسیتهای احتمالی آنها تجویز شود اما متاسفانه تمام اینها نادیده گرفته شده و از طرف تاجران فقط بحث مالی مطرح است و از طرف متقاضیان هم تنها و تنها ساختن بدن است که اهمیت دارد زیرا وقتی در خیابان راه میروند جلب توجه میکند و همین دلیل هم برای آنها کافی است.
بیماریهای ناشی از مصرف این مکملها شامل کدام بیماریها میشود؟
مشکلات گوارشی، کبدی و کلیوی شایعترین بیماریها در میان این افراد هستند، اصلا بسیاری از افراد مطرح کشور در این رشته دچار چنین مشکلاتی هستند زیرا آنها هم به اصول پایبند نبودهاند.
فعالیت خانمها در این رشته ورزشی چگونه است، آیا خانمها هم به این ورزش گرایش دارند؟
خانمها هم به این رشته ورزشی گرایش دارند اما متاسفانه ورزش در خانمها بیشتر فصلی است و اطلاعات ورزشی خانمها نیز بسیار پایین است، حتی در میان خانمهای تحصیلکرده. من هرروز با این واقعیت مواجه هستم. مشکل بزرگ دیگر در میان خانمها این است که توقعشان بیشتر از کاری است که در واقعیت انجام میدهند و دیدی که در میان خانمها نسبت به بدنسازی وجود دارد اشتباه است. میتوان گفت نود درصد خانمها با نگاهی ورزشی به باشگاهها نمیآیند و نگاه آنها تجملاتی است و آنها هم به جلب توجه دیگران اهمیت بیشتری میدهند. مثلا خانمها معمولا به اصرار همسران خود یا برای جلب توجه آنها و دیگران به سراغ بدنسازی میآیند و کمتر شاهد این تفکر هستیم که فرد با خود بگوید من ورزش میکنم تا در هفتاد سالگی استخوانهای سالمتر و بدنی عضلانی داشته باشم که خودم بتوانم کارهای خودم را انجام بدهم، واقعا شاید به تعداد انگشتان دست این تفکر وجود نداشته باشد در عوض تب لاغری در میان خانمهای مراجعهکننده موج میزند.فکر میکنم مثل تمام چیزهای دیگری که در کشورمان مدتی روی بورس است و بعد از مدتی از یاد میرود، بدنسازی هم همین سرنوشت را داشته باشد اما آسیبهایی که در نهایت به جای میگذارد هم مهم است. متاسفانه برخلاف تبلیغات و ادعاهایی که میبینیم فعالیت باشگاهها و سلامت ورزشکاران کنترل نمیشود، در واقع بعد حرفهای آن نادیده گرفته شده و فقط به درآمدهای کلان آن تکیه شده است.
با فضایی که شما از ورزش بدنسازی توصیف میکنید، فکر میکنید حضور شخصی مانند رونی کلمن در کشور بتواند اثرگذار باشد و یا تغییری در فضای ورزش بدنسازی ایجاد کند؟
قبل از هرچیز باید بگویم که اعمال قدرتها و اعمال نفوذها همیشه وجود داشته و متاسفانه افرادی هستند که پذیرش دیدن برنامههایی در این سطح را ندارند، نمیدانم شاید موقعیت حرفهای خود را در خطر میبینند یا چیزی شبیه آن. اما در رابطه با سفر آقای کلمن به ایران خب ما از سه ماه قبل از عید در جریان بودیم و در این زمینه اطلاعرسانیهایی میشد، من اگرچه برای شرکت در کلاس آموزشی ایشان بهدلیل سنگین بودن هزینه آن (۷۰۰ هزار تومان برای یک روز) ثبتنام نکردم اما به هرحال بدنسازی رشته من است و قطعا برای من و همرشتهایهای من جالب است که با فردی مثل کلمن حتی صحبت کنیم تا بدانیم چطور با وجود سن زیاد و تمرینات سنگین، یک نفر میتواند برای ۱۰ سال پیاپی نفر اول در دنیا باشد. به هرحال من فکر میکنم چند روزی که آقای کلمن در ایران بود میتوانست تبدیل به سمینار و یک گردهمایی بزرگ برای تبادل اطلاعات شود و افراد بیشتری در آن شرکت داشته باشند نه اینکه با بیبرنامگی محض همه چیز به هم بریزد، البته باید این را هم بگویم که تجربههای قبلی ما همواره به همین شکل بوده.
کدام تجربهها؟
برای مثال ما در سال ۸۸ یک فستیوال جهانی رزمی در کیش برگزار کردیم با حضور ۷۷ کشور که در آن فستیوال من سرداور بودم، متاسفانه فستیوال در پایینترین سطح ممکن برگزار شد و مسائل حاشیهای به قدری بیشتر از متن بود که چند تن از میهمانان خارجی ما در اواسط فستیوال چمدانهای خود را برداشتند و به حالت قهر قصد رفتن داشتند. از طرفی جوایز برندگان تحویل داده نشد. یا زمانی که آقای کمال شعله که یکی از قهرمانان بنام و مشهور ترک در رشته کیک بوکس و ام.ام.ای (مبارزات آزاد) در جهان است به ایران آمد وضعیت از همین قرار بود. زمانی که آقای ارنست هوست که قهرمان کیک بوکس جهان و مسابقات کی-وان است برای برگزاری یک دوره به ایران آمدند هم با مشکلاتی همراه شدیم که واقعا عجیب بودند.
میخواهم بگویم با وجود تلخ بودن تمام این ماجراها متاسفانه بیبرنامگیها و کارشکنیهایی از این دست تبدیل به داستانی تکراری شده است که فقط و فقط نشاندهنده اوضاع نابسامان ورزش ماست، حتی میتوانم بگویم اوضاع ورزش ما نا به سامانتر از اینهاست که مشاهده میکنیم در واقع تا زمانی که تمام تمرکز مسوولان صرف ورزشی مانند فوتبال میشود که با بیشترین هزینه کمترین بازدهی و نتیجه را میدهد نمیتوان انتظار داشت شاخههای ورزشی دیگر در شرایط بهتری به سر ببرند.
در رابطه با سطح کیفی مربیانی که در باشگاههای بیشمار شهر در حال آموزش به افراد هستند چه نظری دارید؟ آیا تمام این مربیها از تجربه و دانش کافی برخوردار هستند؟
خب یکی از مهمترین دلایلی که باشگاهها زیاد شدهاند و مربیها هم به همان نسبت تعدادشان بالا رفته این است که در این کار پول خوبی نهفته است. در رابطه با مربیهای خانم وضع به این شکل است که با گذراندن یک دوره سه روزه در فدراسیون مدرک مربیگری خود را میگیرند و برای تمرین دادن روانه باشگاهها میشوند، خب این بد نیست اما وقتی فراگیر میشود و اینها تجربه کافی ندارند مشکلاتی ایجاد میکند. در رابطه با آقایان هم وضع به همین شکل است ضمن اینکه در آقایان تا بدنشان بزرگ میشود و حجم میگیرد این احساس به آنها دست میدهد که دیگر میتوانند مربی خوبی باشند اما تمام اینها ظاهر قضیه است زیرا همانطور که گفتم رشته بدنسازی به قدری علمی و به روز است که واقعا نمیتوان گفت با یک دوره سه روزه میتوان در آن تبحر پیدا کرد. من از کودکی ورزش کردهام و اصلا ورزش حرفه من است، با توجه به تجربهای که در تمام این سالها داشتهام به جرات میتوانم بگویم که نود درصد مربیهایی که در باشگاهها هستند از سواد کافی برخوردار نیستند و علم رشتهای که از آن درآمد دارند را به خوبی نمیشناسند و حاضرم این را امضا کنم. ما حتی در سطوح بالاتر هم شاهد نبود عملکرد علمی در بدنسازی هستیم، فکر میکنید تیم ملی والیبال ما با آن کار تاکتیکی قوی چرا در لحظههای آخر کم میآورد و بدن بچهها این قدرت را ندارد که بازیهای یک لیگ را با کمترین آسیب پشت سر بگذارد؟ قطعا اعضای این تیم از نبود یک مربی بدنساز خوب رنج میبرند و در بسیاری مواقع ممکن است تواناییهای حرفهای آنان بهدلیل این کمبود آنطور که باید به نتیجه نرسد. متاسفانه وجود نگاههای اشتباه به این رشته چه در سطح مردم و چه در سطح مسوولان است که تمام این مشکلات را به وجود آورده است از طرفی من به شخصه شاهد مشکلاتی بودهام که بر سر راه افراد حرفهای در این رشته بوده و آنها بهدلیل نداشتن قدرت نفوذ همیشه در حاشیه بودهاند و تا عدهای به سودهای کلان خود برسند.
ارسال نظر