ثروتمندان غرب با پولهاشان چه میکنند
حدگذاری برای فرزندان
نقطه مشترک استینگ، بیل گیتس و وارن بافت چیست؟ هر سه ثروتی عظیم دارند و هیچکدام از آنها ثروتشان را به فرزندانشان نمیدهند. استینگ به تازگی اعلام کرده است که ۳۰۰ میلیون دلار ثروتش به شش فرزند بزرگسالش نخواهد رسید. این موسیقیدان در ماه ژوئن به دیلی میل گفت: «مطمئنا نمیخواهم این ثروت را به آنها بدهم؛ چون وبال گردنشان میشود. آنها باید کار کنند. همه فرزندانم این را میدانند و به ندرت از من چیزی میخواهند و من این را تحسین میکنم. » «فیلیپ سیمور هافمن»، که در ماه فوریه بهدلیل مصرف بیش از حد هروئین درگذشت، در وصیتنامهاش شرایط ویژهای را مطرح کرده بود: پسرش باید در یکی از شهرهای بزرگ آمریکا بزرگ شود و «با فرهنگ، هنر و معماری» آن شهر آشنا شود.
نقطه مشترک استینگ، بیل گیتس و وارن بافت چیست؟ هر سه ثروتی عظیم دارند و هیچکدام از آنها ثروتشان را به فرزندانشان نمیدهند. استینگ به تازگی اعلام کرده است که 300 میلیون دلار ثروتش به شش فرزند بزرگسالش نخواهد رسید. این موسیقیدان در ماه ژوئن به دیلی میل گفت: «مطمئنا نمیخواهم این ثروت را به آنها بدهم؛ چون وبال گردنشان میشود. آنها باید کار کنند. همه فرزندانم این را میدانند و به ندرت از من چیزی میخواهند و من این را تحسین میکنم.» «فیلیپ سیمور هافمن»، که در ماه فوریه بهدلیل مصرف بیش از حد هروئین درگذشت، در وصیتنامهاش شرایط ویژهای را مطرح کرده بود: پسرش باید در یکی از شهرهای بزرگ آمریکا بزرگ شود و «با فرهنگ، هنر و معماری» آن شهر آشنا شود. این وصیتنامه پیش از به دنیا آمدن دو فرزند کوچکاش تنظیم شده بود؛ اما این هنرپیشه تعمدا ثروت 35 میلیون دلاری خود را برای فرزندانش به ارث نگذاشت؛ زیرا نمیخواست آنها «فرزندان ثروت به ارث برده» باشند.
گفته میشود همه بچه پولدارهای لوسی که بیش از حد تصور پول دارند، اگر بدون محدودیت به ارثیه بزرگی دسترسی داشته باشند، انتخابهای هوشمندانهای نخواهند کرد و زندگی سالمی نخواهند داشت. «نیگلا لاوسون» سرآشپز مشهور، گفته است قصد ندارد ارثیه بزرگی به جای بگذارد. او میگوید: «معتقدم که فرزندانم نباید امنیت مالی داشته باشند. امنیت مالی موجب میشود مردم به دنبال پول درآوردن نروند.»
خانوادههای ثروتمند همواره با این موضوع دست و پنجه نرم کردهاند؛ اما هماینک همین داستان با مقیاس کوچکتر درمورد میلیونها نفر از بیبیبومرها (افراد متولد شده در حد فاصل سالهای 1946 تا 1964) وجود دارد. پیشبینی میشود این افراد طی 30 سال آینده 30 تریلیون دلار ثروت از خود به جای بگذارند که بزرگترین انتقال ثروت در تاریخ آمریکا به شمار میرود. بنابراین مسالهای که یک موضع خانوادگی خصوصی بود، به یک مبحث عمومی درباره ثروت، امتیاز و مسوولیت شخصی تبدیل شده است. اکنون این پرسش مطرح است که چه کسی این پول فراوان را دریافت میکند؟ آیا این پول باید به ارث گذاشته شود؟ یا آیا وراث بدون این پول آسودهتر خواهند بود؟
بیل و ملیندا گیتس به هریک از سه فرزندشان ۱۰ میلیون دلار میدهند: این درشرایطی است که آنها ۷۶ میلیارد دلار ثروت دارند. سه فرزند «بافت» هم هرکدام ۲ میلیارد دلار از ثروت پدرشان را دریافت میکنند؛ اما بقیه این ثروت چه میشود؟ به امور خیریه اختصاص مییابد، همچون ثروت گیتس و دیگر میلیاردرها که متعهد شدهاند پولشان را صرف بهبود وضعیت جهان کنند.
همانطور که بافت بیان میکند، مبلغ مناسب برای به ارث گذاشتن برای فرزندان «به اندازهای است که احساس کنند میتوانند هرکاری بکنند؛ اما نه آنقدر که بتوانند بیکار باشند.»
یک مولتی میلیونر که ثروتش را از طریق تلاش شخصی به دست آورده است، میگوید: «ما بیش از هر موضوع دیگری، درگیر مساله به ارث گذاشتن پول هستیم.» این فرد و همسرش که صدها میلیون ثروت دارند، در خانوادههای طبقه متوسط بزرگ شدهاند و میخواهند یک برنامه مالی تنظیم کنند که درصورت مرگ ناگهانیشان از فرزندانشان مراقبت کند؛ اما باعث تباهی آنها نشود. او میگوید: «ما نگرانیم که اگر آنها در سنین جوانی کنترل مبلغ زیادی پول را به دست بگیرند، چه رخ خواهد داد. هرچه بیشتر به این مساله فکر میکنیم، بیشتر نگران میشویم.» آنها با الهام از بافت برای هرکدام از فرزندانشان بودجهای درنظر گرفتند. هر فرزند ۵/۲ میلیون دلار تحت کنترل یک فرد امین دریافت میکند که این پول باید صرف آموزش، مراقبتهای پزشکی، خرید خانه یا تاسیس یک کسبوکار شود. اگر مبلغی از این پول خرج نشود، سرمایهگذاری میشود و به این ترتیب به آن اضافه میشود. این محدودیتها تا زمانی که فرزندان به سن ۴۰ سالگی برسند، ادامه خواهند داشت؛ اما پس از این سن آنها میتوانند هر کاری بخواهند با پولشان انجام دهند. آنها معتقدند فرزندانشان در سن ۴۰ سالگی آنقدر بالغ شدهاند که این پول را عاقلانه مصرف کنند یا بهعنوان پشتوانه ذخیره کنند. بقیه ثروت خانواده هم به مرکز خیریه داده میشود که این خیریه درنهایت توسط فرزندان اداره خواهد شد و تنها برای امور بشردوستانه صرف خواهد شد. فرزندان این خانواده از برنامهای که برای آنها درنظر گرفته شده است، مطلع شدهاند. پدرشان میگوید:«آنها از این برنامه به هیجان آمدهاند.» او معتقد است یک ارثیه کلان فرزندان والدین ثروتمند را برای همه عمر به دام میاندازد. او میگوید: «نمیخواهند زمانی که آنها در آیینه به خود نگاه میکنند بگویند«من کی هستم؟».
«جیمی جانسون» کل زندگی خود را در کنار افراد بسیار بسیار ثروتمند گذرانده است. او در سال 2000، زمانی که به سن 21 سالگی رسید از شرکت جانسون اند جانسون پول فراوانی- درحدود 600 میلیون دلار- به ارث برد. هریک از پنج خواهر و برادر او هم همین مبلغ را دریافت کردند، بدون اینکه در خرج کردن آن محدودیتی داشته باشند. مستند«ثروتمند متولد شده» که در سال 2003 ساخته شد درباره پول خانواده او و دیگر دوستان فوق ثروتمندش است. او در این مستند میگوید: «وقتی افراد بسیار ثروتمند میگویند «برای فرزندانم هیچ پولی نمیگذارم»، معمولا درست نیست.» حتی زمانی که فرزندان دسترسی فوری به پول ندارند، بهترین مدارس، مسکن، ارتباطات و فرصتها را دریافت میکنند. همه اینها چیزهایی هستند که فقط خانوادههای ثروتمند میتوانند از آن برخوردار شوند. اینها روش دیگری از انتقال ثروت و نفوذ هستند. این مساله که داشتن پول زیاد برای فرزندان افراد ثروتمند خوب است یا بد به اینکه خانواده چگونه فرزندانش را آماده کرده باشد، شخصیت فرزندان و توانایی تحمل فشار ثروت عظیم و نگرانی از محرومیت از ارث، بستگی دارد. در ازای هر دختر خوشگذران مانند پاریس هیلتون، یک
« ایوانکا ترامپ» وجود دارد که از مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا مدرک بازرگانی دارد و از پول و شهرت خانوادگیاش برای ایجاد یک کسبوکار موفق استفاده کرده است. جانسون نیز از ارثیهاش برای فیلمسازی و زندگی نسبتا معمولی در نیویورک استفاده کرده است. او میگوید: «درمورد من، این پول مزایای زیادی داشت.»
گاهی برخی والدین ثروتمند شرایط رفتاری سختگیرانهای را وضع میکنند و فرزندانشان را به کاهش ارثیه تهدید میکنند.«توری اسپلینگ» از ثروت 600 میلیون دلاری پدرش، تنها 800 هزار دلار به ارث برد و همچنان با مادرش که کنترل اموال را در دست دارد، دچار اختلاف است.
اکثر والدین میخواهند فرزندانشان را در برابر سایه شوم پول فراوان-مواد مخدر، تعقیب قضایی، مفتخوری- حفاظت کنند و ثروت خانوادگی را برای نسلهای آینده حفظ کنند. این مساله معمولا اتفاق نمیافتد: نسل اول پول درمیآورند، نسل دوم بیشتر آن را مصرف میکنند و نسل سوم باقی مانده آن را خرج میکنند. برای مثال خانواده «واندربیلت »را درنظر بگیرید. زمانی که «ریجینالد واندربیلت »در سال ۱۹۲۵ درگذشت، بیش از ۷ میلیون دلار (حدود ۹۴ میلیون دلار امروزی) ثروت داشت که پدربزرگ او از طریق راهآهن و کشتیرانی جمعآوری کرده بود. اما برای دو دختر کوچکش تنها ۵ میلیون دلار باقی مانده است. یکی از این دختران گلوریا واندربیلت است که از طریق طراحی و دکوراسیون ۲۰۰ میلیون دلار به دست آورده است. گلوریا به پسرش، اندرسون کوپر، گفته است که حتی یک پنی از او به ارث نخواهد برد. اندرسون میگوید:«مادرم برایم روشن کرده است که ارثیهای درکار نیست.» او از این مساله خوشحال است و میگوید پول بادآورده شوم است. یک ستاره شبکه تلویزیونی سیانان که سالانه ۱۱ میلیون دلار درآمد دارد، میگوید: «چه کسی پول زیادی به ارث برده و آن را برای زندگی خودش خرج کرده است؟ زمانی که من بچه بودم اگر میدانستم یک کوزه پر از طلا درانتظارم است، نمیدانم اینقدر باانگیزه بودم یا نه.»
بنابراین والدین دوستداشتنی چه باید بکنند؟ ثروتمندان بهطور سنتی همه پولشان را به فرزندان و نوههایشان میدادند. «باب گاچ»، مدیرعامل شرکت اکسنچر، میگوید بیبیبومرها عمر طولانیتری دارند و تلاش میکنند بین نیازهای دوران بازنشستگی و علایق خیرخواهانه خود و رفاه فرزندانشان تعادل برقرار کنند. او خود این کار را به خوبی انجام داده است و قصد دارد بخشی از ثروت را برای پسر 20 سالهاش بگذارد، بخشی را به مدرسه محل تحصیلش بدهد و بخشی را صرف علاقهمندیهایش بکند. او میگوید: «میخواهم پسرم از این ثروت بهرهمند شود؛ اما فکر نمیکنم مجبور باشم همه پول را برای او بگذارم.»
اکسنچر در سال ۲۰۱۲ گزارشی را درباره ۱۲ تریلیون دلاری که بیبیبومرها از والدینشان به ارث بردهاند و ۳۰ تریلیون دلاری که برای وراث و دیگر موسسات به جای میگذارند، منتشر کرد. البته این افراد خوششانس بودهاند که از رکود اقتصادی آسیب ندیدهاند و هنوز مشغول به کارند یا با پساندازی خوب بازنشسته شدهاند.
بیبیبومرها با نسلهای قبلی فرق دارند: آنها در زمان زنده بودنشان پولشان را میبخشند و بیشتر از نسلهای قبل درباره یافتهها و حفظ شغل فرزندانشان نگران هستند.
«نانسی فاکس »متخصص مدیریت داراییها از مرکز بتسدا میگوید: «برخی از مردم میگویند: «برای این پول به سختی کار کردهام و نمیخواهم پسرم از آن برای زندگی در جزایر کارائیب استفاده کند. برخی هم میگویند: «نمیخواهم از درون قبر مسائل را کنترل کنم؛ اما دلیل خوبی وجود دارد که این میراث را به شیوهای خردمندانه به جای بگذارم، شیوهای که بهرهوری و زندگی سالمی را به بار بیاورد.»
بسیاری از مراکز مدیریت دارایی برنامهای را طراحی کردهاند که ارث را در سنین مختلف توزیع میکند. معمولا یک سوم آن را در 25 سالگی، یک سوم را در 30 سالگی و مابقی را در 35 سالگی به وارث عرضه میکنند. برخی از ارثیهها با شرایط ویژهای همراه هستند که وارث را وادار میکنند از دانشگاه فارغالتحصیل شود، ازدواج کند یا به مدت مشخص شغلی داشته باشد تا بتواند ارث خود را دریافت کند. فاکس طرفدار هیچکدام از اینها نیست او میگوید آینده قابل پیشبینی نیست و راههای گریز از این شرایط فراوان است.
از سوی دیگر، بسیاری از مردم دوست ندارند درباره پول حرف بزنند؛ چون نمیخواهند فرزندانشان بدانند چقدر ثروت دارند یا چقدر پول به ارث میبرند. گرچه در ایالات متحده فرزندان بزرگسال درمورد پول والدینشان از حق قانونی برخوردار نیستند، اما بهندرت اتفاق میافتد هیچ ارثی دریافت نکنند؛ اما این به این معنی نیست که کل ارث را دریافت میکنند.
فکس مشتریای دارد که فرزندانش را به شدت دوست دارد و به دنبال راهی است که پولش را برای آنها به ارث بگذارد. این کارآفرین به فرزندانش آموزش مناسب، هدایای مالی و بخشی از کسبوکارش را داده است؛ اما برخی مانند بیل گیتس هستند. این ثروتمندترین مرد جهان فاش نمیکند که هر کدام از فرزندانش دقیقا چه مقدار پول به ارث میبرند؛ اما در سال 2011 به دیلی میل گفت: «بخش کوچکی از ثروتم خواهد بود.» همه آنها از آموزش و خدمات بهداشتی و درمانی باورنکردنی برخوردار بودهاند و 10 میلیون پول دریافت میکنند که آنها را در طبقه یک درصد ثروتمند قرار میدهد؛ اما حتی نزدیک به ثروتی که پدر میلیاردرشان خود به دست آورده است، نیست. گیتس میگوید: «آنها خود باید امپراتوری جهانیاشان را بسازند. در مورد درآمدشان، باید شغلی که دوست دارند انتخاب کنند و سر کار بروند.»
گفته میشود همه بچه پولدارهای لوسی که بیش از حد تصور پول دارند، اگر بدون محدودیت به ارثیه بزرگی دسترسی داشته باشند، انتخابهای هوشمندانهای نخواهند کرد و زندگی سالمی نخواهند داشت. «نیگلا لاوسون» سرآشپز مشهور، گفته است قصد ندارد ارثیه بزرگی به جای بگذارد. او میگوید: «معتقدم که فرزندانم نباید امنیت مالی داشته باشند. امنیت مالی موجب میشود مردم به دنبال پول درآوردن نروند.»
خانوادههای ثروتمند همواره با این موضوع دست و پنجه نرم کردهاند؛ اما هماینک همین داستان با مقیاس کوچکتر درمورد میلیونها نفر از بیبیبومرها (افراد متولد شده در حد فاصل سالهای 1946 تا 1964) وجود دارد. پیشبینی میشود این افراد طی 30 سال آینده 30 تریلیون دلار ثروت از خود به جای بگذارند که بزرگترین انتقال ثروت در تاریخ آمریکا به شمار میرود. بنابراین مسالهای که یک موضع خانوادگی خصوصی بود، به یک مبحث عمومی درباره ثروت، امتیاز و مسوولیت شخصی تبدیل شده است. اکنون این پرسش مطرح است که چه کسی این پول فراوان را دریافت میکند؟ آیا این پول باید به ارث گذاشته شود؟ یا آیا وراث بدون این پول آسودهتر خواهند بود؟
بیل و ملیندا گیتس به هریک از سه فرزندشان ۱۰ میلیون دلار میدهند: این درشرایطی است که آنها ۷۶ میلیارد دلار ثروت دارند. سه فرزند «بافت» هم هرکدام ۲ میلیارد دلار از ثروت پدرشان را دریافت میکنند؛ اما بقیه این ثروت چه میشود؟ به امور خیریه اختصاص مییابد، همچون ثروت گیتس و دیگر میلیاردرها که متعهد شدهاند پولشان را صرف بهبود وضعیت جهان کنند.
همانطور که بافت بیان میکند، مبلغ مناسب برای به ارث گذاشتن برای فرزندان «به اندازهای است که احساس کنند میتوانند هرکاری بکنند؛ اما نه آنقدر که بتوانند بیکار باشند.»
یک مولتی میلیونر که ثروتش را از طریق تلاش شخصی به دست آورده است، میگوید: «ما بیش از هر موضوع دیگری، درگیر مساله به ارث گذاشتن پول هستیم.» این فرد و همسرش که صدها میلیون ثروت دارند، در خانوادههای طبقه متوسط بزرگ شدهاند و میخواهند یک برنامه مالی تنظیم کنند که درصورت مرگ ناگهانیشان از فرزندانشان مراقبت کند؛ اما باعث تباهی آنها نشود. او میگوید: «ما نگرانیم که اگر آنها در سنین جوانی کنترل مبلغ زیادی پول را به دست بگیرند، چه رخ خواهد داد. هرچه بیشتر به این مساله فکر میکنیم، بیشتر نگران میشویم.» آنها با الهام از بافت برای هرکدام از فرزندانشان بودجهای درنظر گرفتند. هر فرزند ۵/۲ میلیون دلار تحت کنترل یک فرد امین دریافت میکند که این پول باید صرف آموزش، مراقبتهای پزشکی، خرید خانه یا تاسیس یک کسبوکار شود. اگر مبلغی از این پول خرج نشود، سرمایهگذاری میشود و به این ترتیب به آن اضافه میشود. این محدودیتها تا زمانی که فرزندان به سن ۴۰ سالگی برسند، ادامه خواهند داشت؛ اما پس از این سن آنها میتوانند هر کاری بخواهند با پولشان انجام دهند. آنها معتقدند فرزندانشان در سن ۴۰ سالگی آنقدر بالغ شدهاند که این پول را عاقلانه مصرف کنند یا بهعنوان پشتوانه ذخیره کنند. بقیه ثروت خانواده هم به مرکز خیریه داده میشود که این خیریه درنهایت توسط فرزندان اداره خواهد شد و تنها برای امور بشردوستانه صرف خواهد شد. فرزندان این خانواده از برنامهای که برای آنها درنظر گرفته شده است، مطلع شدهاند. پدرشان میگوید:«آنها از این برنامه به هیجان آمدهاند.» او معتقد است یک ارثیه کلان فرزندان والدین ثروتمند را برای همه عمر به دام میاندازد. او میگوید: «نمیخواهند زمانی که آنها در آیینه به خود نگاه میکنند بگویند«من کی هستم؟».
«جیمی جانسون» کل زندگی خود را در کنار افراد بسیار بسیار ثروتمند گذرانده است. او در سال 2000، زمانی که به سن 21 سالگی رسید از شرکت جانسون اند جانسون پول فراوانی- درحدود 600 میلیون دلار- به ارث برد. هریک از پنج خواهر و برادر او هم همین مبلغ را دریافت کردند، بدون اینکه در خرج کردن آن محدودیتی داشته باشند. مستند«ثروتمند متولد شده» که در سال 2003 ساخته شد درباره پول خانواده او و دیگر دوستان فوق ثروتمندش است. او در این مستند میگوید: «وقتی افراد بسیار ثروتمند میگویند «برای فرزندانم هیچ پولی نمیگذارم»، معمولا درست نیست.» حتی زمانی که فرزندان دسترسی فوری به پول ندارند، بهترین مدارس، مسکن، ارتباطات و فرصتها را دریافت میکنند. همه اینها چیزهایی هستند که فقط خانوادههای ثروتمند میتوانند از آن برخوردار شوند. اینها روش دیگری از انتقال ثروت و نفوذ هستند. این مساله که داشتن پول زیاد برای فرزندان افراد ثروتمند خوب است یا بد به اینکه خانواده چگونه فرزندانش را آماده کرده باشد، شخصیت فرزندان و توانایی تحمل فشار ثروت عظیم و نگرانی از محرومیت از ارث، بستگی دارد. در ازای هر دختر خوشگذران مانند پاریس هیلتون، یک
« ایوانکا ترامپ» وجود دارد که از مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا مدرک بازرگانی دارد و از پول و شهرت خانوادگیاش برای ایجاد یک کسبوکار موفق استفاده کرده است. جانسون نیز از ارثیهاش برای فیلمسازی و زندگی نسبتا معمولی در نیویورک استفاده کرده است. او میگوید: «درمورد من، این پول مزایای زیادی داشت.»
گاهی برخی والدین ثروتمند شرایط رفتاری سختگیرانهای را وضع میکنند و فرزندانشان را به کاهش ارثیه تهدید میکنند.«توری اسپلینگ» از ثروت 600 میلیون دلاری پدرش، تنها 800 هزار دلار به ارث برد و همچنان با مادرش که کنترل اموال را در دست دارد، دچار اختلاف است.
اکثر والدین میخواهند فرزندانشان را در برابر سایه شوم پول فراوان-مواد مخدر، تعقیب قضایی، مفتخوری- حفاظت کنند و ثروت خانوادگی را برای نسلهای آینده حفظ کنند. این مساله معمولا اتفاق نمیافتد: نسل اول پول درمیآورند، نسل دوم بیشتر آن را مصرف میکنند و نسل سوم باقی مانده آن را خرج میکنند. برای مثال خانواده «واندربیلت »را درنظر بگیرید. زمانی که «ریجینالد واندربیلت »در سال ۱۹۲۵ درگذشت، بیش از ۷ میلیون دلار (حدود ۹۴ میلیون دلار امروزی) ثروت داشت که پدربزرگ او از طریق راهآهن و کشتیرانی جمعآوری کرده بود. اما برای دو دختر کوچکش تنها ۵ میلیون دلار باقی مانده است. یکی از این دختران گلوریا واندربیلت است که از طریق طراحی و دکوراسیون ۲۰۰ میلیون دلار به دست آورده است. گلوریا به پسرش، اندرسون کوپر، گفته است که حتی یک پنی از او به ارث نخواهد برد. اندرسون میگوید:«مادرم برایم روشن کرده است که ارثیهای درکار نیست.» او از این مساله خوشحال است و میگوید پول بادآورده شوم است. یک ستاره شبکه تلویزیونی سیانان که سالانه ۱۱ میلیون دلار درآمد دارد، میگوید: «چه کسی پول زیادی به ارث برده و آن را برای زندگی خودش خرج کرده است؟ زمانی که من بچه بودم اگر میدانستم یک کوزه پر از طلا درانتظارم است، نمیدانم اینقدر باانگیزه بودم یا نه.»
بنابراین والدین دوستداشتنی چه باید بکنند؟ ثروتمندان بهطور سنتی همه پولشان را به فرزندان و نوههایشان میدادند. «باب گاچ»، مدیرعامل شرکت اکسنچر، میگوید بیبیبومرها عمر طولانیتری دارند و تلاش میکنند بین نیازهای دوران بازنشستگی و علایق خیرخواهانه خود و رفاه فرزندانشان تعادل برقرار کنند. او خود این کار را به خوبی انجام داده است و قصد دارد بخشی از ثروت را برای پسر 20 سالهاش بگذارد، بخشی را به مدرسه محل تحصیلش بدهد و بخشی را صرف علاقهمندیهایش بکند. او میگوید: «میخواهم پسرم از این ثروت بهرهمند شود؛ اما فکر نمیکنم مجبور باشم همه پول را برای او بگذارم.»
اکسنچر در سال ۲۰۱۲ گزارشی را درباره ۱۲ تریلیون دلاری که بیبیبومرها از والدینشان به ارث بردهاند و ۳۰ تریلیون دلاری که برای وراث و دیگر موسسات به جای میگذارند، منتشر کرد. البته این افراد خوششانس بودهاند که از رکود اقتصادی آسیب ندیدهاند و هنوز مشغول به کارند یا با پساندازی خوب بازنشسته شدهاند.
بیبیبومرها با نسلهای قبلی فرق دارند: آنها در زمان زنده بودنشان پولشان را میبخشند و بیشتر از نسلهای قبل درباره یافتهها و حفظ شغل فرزندانشان نگران هستند.
«نانسی فاکس »متخصص مدیریت داراییها از مرکز بتسدا میگوید: «برخی از مردم میگویند: «برای این پول به سختی کار کردهام و نمیخواهم پسرم از آن برای زندگی در جزایر کارائیب استفاده کند. برخی هم میگویند: «نمیخواهم از درون قبر مسائل را کنترل کنم؛ اما دلیل خوبی وجود دارد که این میراث را به شیوهای خردمندانه به جای بگذارم، شیوهای که بهرهوری و زندگی سالمی را به بار بیاورد.»
بسیاری از مراکز مدیریت دارایی برنامهای را طراحی کردهاند که ارث را در سنین مختلف توزیع میکند. معمولا یک سوم آن را در 25 سالگی، یک سوم را در 30 سالگی و مابقی را در 35 سالگی به وارث عرضه میکنند. برخی از ارثیهها با شرایط ویژهای همراه هستند که وارث را وادار میکنند از دانشگاه فارغالتحصیل شود، ازدواج کند یا به مدت مشخص شغلی داشته باشد تا بتواند ارث خود را دریافت کند. فاکس طرفدار هیچکدام از اینها نیست او میگوید آینده قابل پیشبینی نیست و راههای گریز از این شرایط فراوان است.
از سوی دیگر، بسیاری از مردم دوست ندارند درباره پول حرف بزنند؛ چون نمیخواهند فرزندانشان بدانند چقدر ثروت دارند یا چقدر پول به ارث میبرند. گرچه در ایالات متحده فرزندان بزرگسال درمورد پول والدینشان از حق قانونی برخوردار نیستند، اما بهندرت اتفاق میافتد هیچ ارثی دریافت نکنند؛ اما این به این معنی نیست که کل ارث را دریافت میکنند.
فکس مشتریای دارد که فرزندانش را به شدت دوست دارد و به دنبال راهی است که پولش را برای آنها به ارث بگذارد. این کارآفرین به فرزندانش آموزش مناسب، هدایای مالی و بخشی از کسبوکارش را داده است؛ اما برخی مانند بیل گیتس هستند. این ثروتمندترین مرد جهان فاش نمیکند که هر کدام از فرزندانش دقیقا چه مقدار پول به ارث میبرند؛ اما در سال 2011 به دیلی میل گفت: «بخش کوچکی از ثروتم خواهد بود.» همه آنها از آموزش و خدمات بهداشتی و درمانی باورنکردنی برخوردار بودهاند و 10 میلیون پول دریافت میکنند که آنها را در طبقه یک درصد ثروتمند قرار میدهد؛ اما حتی نزدیک به ثروتی که پدر میلیاردرشان خود به دست آورده است، نیست. گیتس میگوید: «آنها خود باید امپراتوری جهانیاشان را بسازند. در مورد درآمدشان، باید شغلی که دوست دارند انتخاب کنند و سر کار بروند.»
ارسال نظر