اگر هوشمند باشیم...
پورنگ پورحسینی رییس کل کمیته طبیعت گردی عصر روز ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی بود که خسته از یک روز شلوغ کاری، در تلویزیون کوچکی که در گوشهای از فروشگاه خواربار فروشی نزدیک منزلمان قرار گرفته بود، تصویر برخورد یک هواپیما را با برج تجارت جهانی در نیویورک دیدم و فردای آن روز بود که توسط انبوه کنسلی تورهای ورودی شرکت خدمات مسافرتی که با آن همکار بودم، بخش کوچکی از حقیقت اتفاقات پیش آمده را لمس کردم. در آن زمان و در نتیجه سیاست تنشزدایی دولت وقت، روند صعودی آمار گردشگران ورودی به کشورمان آشکارا از ظرفیت پذیرایی از ایشان پیشی گرفته بود و این یعنی تبدیل فرصت ورود گردشگران به تهدید ارائه خدمات نامناسب به ایشان که ریشه در نابرابری تقاضا با ظرفیتهای موجود داشت.
پورنگ پورحسینی رییس کل کمیته طبیعت گردی عصر روز 11 سپتامبر سال 2001 میلادی بود که خسته از یک روز شلوغ کاری، در تلویزیون کوچکی که در گوشهای از فروشگاه خواربار فروشی نزدیک منزلمان قرار گرفته بود، تصویر برخورد یک هواپیما را با برج تجارت جهانی در نیویورک دیدم و فردای آن روز بود که توسط انبوه کنسلی تورهای ورودی شرکت خدمات مسافرتی که با آن همکار بودم، بخش کوچکی از حقیقت اتفاقات پیش آمده را لمس کردم.
در آن زمان و در نتیجه سیاست تنشزدایی دولت وقت، روند صعودی آمار گردشگران ورودی به کشورمان آشکارا از ظرفیت پذیرایی از ایشان پیشی گرفته بود و این یعنی تبدیل فرصت ورود گردشگران به تهدید ارائه خدمات نامناسب به ایشان که ریشه در نابرابری تقاضا با ظرفیتهای موجود داشت.
از این منظر، واقعه ۱۱ سپتامبر فرصتی بود برای تجدید قوا و بازسازی توان گردشگری کشورمان که بعدها با سالها رکود نسبی در صنعت گردشگری به شکلی حتی تاسف بار ادامه یافت.
اما، نزدیک به ۳ ماه پیش در اتفاقی متفاوت، گروهی از بزرگترین سیاستمداران جهان در ژنو گرد هم آمدند و پس از ماراتنی نفسگیر، زنگ تغییراتی بزرگ را در آن صبحگاه سوم آذرماه به صدا در آوردند.
اگر ۱۱ سپتامبر و جریانات کلان جهانی پس از آن، صنعت گردشگری ما را با رکودی تحمیلی مواجه کردند، این بار به نظر میرسد تاریخ مسیری متفاوت پیش روی ما قرار داده.صنعت گردشگری در کشور ما راهی به جز توسعه پیش روی خود ندارد، فقط این ما هستیم که با هوشمندی خود میتوانیم از این فرصت بزرگ تاریخی زمینهای بسازیم برای رونق اقتصادی و توسعه پایدار در سرزمینمان
و یا...
ارسال نظر