تنهایی رکن چهارم؛ چنبره پوپولیسم و ضعف تحزب
افشین داورپناه
انسانشناس و تحلیلگر
این گفته درست است که رسانهها، رکن چهارم دموکراسیاند اما باید به دو نکته توجه داشت؛ الف ـ این حرف، نسبی است و ب ـ رسانهها، رکن چهارم دموکراسیاند به شرطی که شرایط نسبتا دموکراتیکی وجود داشته باشد و در واقع سایر ارکان دموکراسی نیز تا حدود قابلقبولی، فراهم باشد. این موضوع را میتوان در شرایط انتخابات ریاستجمهوری پیشرو و در تبلیغات انتخاباتی بهخوبی مشاهده کرد. انتظار و شاید تصور این است که اگر نامزدهای انتخاباتی، وعدههای انتخاباتی غیرواقعی، فریبنده و غیرقابل تحقق به مردم بدهند، رسانهها میتوانند چنین وعدههایی را در پیشگاه افکار عمومی به نقد بکشند وغیرعملی یا مضر بودن چنین وعدههایی را نشان بدهند تا سیهروی شود هر که در او غش باشد! اما این انتظار و تصور از رسانهها چندان واقعبینانه نیست؛ به دلایل متعدد؛ الف ـ بخش عمدهای از مطبوعات دیگر خواننده چندانی ندارند ب ـ فضای مجازی، بسیاری از معادلات رسانهای سابق را به هم زدهاست؛ برای مثال، این روزها، تودهها، رسانههای شخصی و گروهی خود را دارند.
افشین داورپناه
انسانشناس و تحلیلگر
این گفته درست است که رسانهها، رکن چهارم دموکراسیاند اما باید به دو نکته توجه داشت؛ الف ـ این حرف، نسبی است و ب ـ رسانهها، رکن چهارم دموکراسیاند به شرطی که شرایط نسبتا دموکراتیکی وجود داشته باشد و در واقع سایر ارکان دموکراسی نیز تا حدود قابلقبولی، فراهم باشد. این موضوع را میتوان در شرایط انتخابات ریاستجمهوری پیشرو و در تبلیغات انتخاباتی بهخوبی مشاهده کرد. انتظار و شاید تصور این است که اگر نامزدهای انتخاباتی، وعدههای انتخاباتی غیرواقعی، فریبنده و غیرقابل تحقق به مردم بدهند، رسانهها میتوانند چنین وعدههایی را در پیشگاه افکار عمومی به نقد بکشند وغیرعملی یا مضر بودن چنین وعدههایی را نشان بدهند تا سیهروی شود هر که در او غش باشد! اما این انتظار و تصور از رسانهها چندان واقعبینانه نیست؛ به دلایل متعدد؛ الف ـ بخش عمدهای از مطبوعات دیگر خواننده چندانی ندارند ب ـ فضای مجازی، بسیاری از معادلات رسانهای سابق را به هم زدهاست؛ برای مثال، این روزها، تودهها، رسانههای شخصی و گروهی خود را دارند. گاه سرعت انتشار نوشته یا ادعایی که یک نفر در تلگرام خود منتشر میکنند از سرعت و تاثیرگذاری برخی از رسانههای رسمی یا غیررسمی بیشتر است.
ج ـ در یک وضعیت آشفته رسانهای، شعارهای پوپولیستی معمولا دست برتر را دارند و هماوردی با آنها بیش از پیش دشوار است. نظامهای حزبی دموکراتیک، معمولا باعث تقویت نوعی از «خرد جمعی» میشوند؛ شعارها و وعدههای انتخاباتی از دل خرد جمعی حزبی یا تائید آن سر برمیآورند و مطرح میشوند؛ بنابراین وعدههای انتخاباتی کنترل شده، نظارت شده و برخوردار از سطحی از عقلانیت یا پیشبینی تحققپذیر است؛ باید پذیرفت که در یک شرایط اقتصادی متزلزل و دشوار، آنچه برای جمعیت بیکار و کم در آمد مهم و جذاب است، شعارهایی است که هر چه بیشتر و تند و تیزتر معطوف به افزایش سطح یارانهها و کمکهای دولتی است. از چنین تودهای کمتر میتوان انتظار داشت که جذب شعارها یا وعدههای طولانی مدت یا حتی کوتاه مدت و در عین حال تحقق پذیر و آیندهنگر شوند. این موضوعی است که انتخابات اخیر ایران نیز از این ناحیه در معرض خطر قرار دارد.
کاندیدا یا کاندیداهایی که وعدههای غیرواقعبینانه میدهند بهطور مشخص به هیچ تشکل حزبی وابستگی ندارند؛ بنابراین حزب نمیتواند بر شعارها و وعدههای آنها نظارت داشته باشد و با سطحی از عقلانیت یا خرد جمعی مانع ارائه وعدههای غیرواقعبینانه و عوامفریب شود. او صرفا در دایره محدودی از مشاورانش که موید تمنیات و نظرات شخصی او هستند گرفتار میآید؛ چنین کاندیدایی عملا قواعد منطقی، سالم و عقلانی را به نفع خواستهای پوپولیستی به هممیزند. در بازار مکاره فعالیت سوگیرانه رسانههای رسمی (و انحصاری)، در غوغاسالاری رسانههای پوپولیستی که گروهی، شخصی و غیرتشکیلاتی عمل میکنند، کار رسانههایی که بهدنبال روشنگری توده درباره چنین وعدههای پوچی هستند نیز بسیار دشوار است؛ کافی است توده چیزی را بخواهد.
اگر فعالیت واقعی حزبی، سر و سامانی داشتهباشد، رسانهها میتوانند با آگاهیبخشی، تا حدود بسیاری مانع از سیطره و رواج پوپولیسم شوند؛ در فضای فعالیت حزبی، رسانههای فردیشده مجازی نیز در مسیر گفتمانهای مشخص و در پشتیبانی و همراهی با خواستهای حزبیشان، فضای عقلانیتری ایجاد میکنند. اما در شرایط دشوار کنونی چه میتوان کرد؟ در شرایطی که شعارها و وعدههایی وسوسهکننده و البته غیرقابلتحقق، حال و آینده کشور را تهدید میکند؟ بهنظر میرسد آنچه باید بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد، توجه بیش از پیش رسانهها به تودههاست و تبیین غیرواقعی و پوشالی بودن برخی از وعدههای انتخاباتی برای عوام؛ این در حالی است که به نظر میرسد همچنان طرف صحبت رسانههایی که مخالف چنین وعدههای فریبندهای هستند، گروههای روشنفکری، طبقه بالا و تا حدودی طبقه متوسط جامعه هستند.
ارسال نظر