مدل بهینه انتخاب پارلمان‌های محلی

بهروز هادی زنوز اقتصاددان معتقد است: نابسامانی در وضع درآمدهای شهرداری‌ها فقط مساله کلان‌شهرهایی همچون تهران نیست بلکه دامنگیر تمامی شهرهای کشور شده است. مسوولیت این موضوع نیز به دولت باز می‌گردد چراکه اساسا وضع قوانین ناظر بر تنظیم درآمدهای شهرداری بر عهده وزارت کشور و سازمان شهرداری‌ها است که نظام درآمدی مطلوبی را طراحی نکرده و به مورد اجرا نگذاشته‌اند. او در گفت‌و‌گو با «دنیای اقتصاد» با نگاهی به تجربه‌های موفق جهانی، به تشریح اولویت‌های کاری شورای شهر پنجم پرداخته است.

 

مدل‌ حکومت‌های محلی و شوراهای شهر در کشورهای دیگر چگونه است و از این تجربه چگونه می‌توان در ایران بهره برداری کرد؟

در کشورهای دیگر مسیری که حکومت‌های محلی طی کرده‌اند براساس فلسفه و نگرشی بوده که در طول تاریخ شکل گرفته است. بسته به ساختار قدرت مرکزی مدل تشکیل حکومت‌های محلی نیز فرق می‌کند. در واقع حکومت‌های محلی پدیده‌ای هستند که در قالب دولت و حکومت معنا و مفهوم یافته و در چارچوب دولت و حکومت پا به عرصه وجود گذاشته و تکامل می‌یابند. برای مثال شکل و کارکرد حکومت‌های محلی در دولت‌های مرکب و فدرال متفاوت است. در دولت‌های فدرال هر یک از ایالت‌ها دارای حکومت محلی هستند اما در دولت‌های بسیط، دولت‌های محلی تابع قوانین دولت مرکزی هستند و فقط بخش‌هایی از قدرت به آنها تفویض می‌شود. گرچه روش‌های انتخاب مدیریت شهری متنوع است اما می‌توان برای دولت‌های بسیط که ساختار دولت ایران هم از این نوع است دو روش انتخابات انجمنی و سراسری را برجسته‌تر کرد. در روش انتخاب انجمنی مردم هر محل معتمدان خود را انتخاب می‌کنند و معتمدان محلی هستند که درباره مدیریت شهری تصمیم می‌گیرند. اما در انتخابات سراسری معمولا به‌واسطه گستردگی احزاب سیاسی ورود می‌کنند و مدیریت شهری نیز از کانال احزاب تعیین می‌شود.

در این چارچوب اگر شورای شهر را به‌عنوان نماد حکومت محلی در ایران در نظر بگیریم فکر می‌کنید حضور چهره‌های غیرمتخصص در این حوزه موضوعیت پیدا می‌کند؟ در واقع شوراها می‌توانند ترکیبی از چهره‌های متفاوت باشند؟

پیام اصلی ایجاد حکومت‌های محلی، این است که توسعه و امنیت یک کشور صرفا براساس سازوکارهای مکـانیکی و اقتـدارآمیز حاصل نمی‌شود بلکه برای حصول توسعه و امنیت پایدار ‌باید فرآیند تصمیم‌گیری در سـطوح خـرد و کـلان کشـور منعکس‌کننده اراده ملت باشد. تجربه ممالک مختلف نشان می‌دهد که هرچه مسوولیت اداری کشور، خصوصـا در امور محلی و تصدی‌گرایانه به مردم و نهادهای محلی منتخب ملـت واگـذار شـود، رضـایت و کارآمـدی تصـمیمات بهتـر حاصل خواهـد شـد و نهایتـا امنیـت و توسـعه پایـدار محقـق می‌شود. بنابراین اصل پاسخگویی در حکومت‌های محلی همانند حکومت‌های ملی ضروری و فلسفه تاسیس آن است. بنابراین فارغ از اینکه چه کسانی می‌توانند در انتخابات شرکت کنند باید پاسخگویی آنها در برابر شهروندان تضمین شود.

پاسخگویی چگونه تضمین می‌شود؟

از طریق مکانیزم انتخاب. برای مثال اگر مدل انتخابات انجمنی و محلی باشد به‌واسطه رویارویی منتخبان با انتخاب‌کنندگان به صورت ارگانیک امکان پاسخگویی فراهم می‌شود. معتمدان محلی به‌واسطه حضور و استقرار در محل به هم‌محلی خود باید پاسخگو باشند. اگر به صورت سراسری باشد احزاب باید به رای‌دهندگان و حامیان خود پاسخگو باشند و در صورتی که در عرصه محلی پاسخگو نباشند در عرصه ملی هم امکان دارد با شکست روبه‌رو شوند.

در ایران فکر می‌کنید این پاسخگویی چگونه وجود دارد؟

در ایران مساله پاسخگویی در روستاها و شهرهای کوچک شاید به حد کلان‌شهرها نباشد. مشکل در ایران کلان‌شهرها است زیرا احزاب حضور مستمر در صحنه سیاسی ندارند و آنچه در قالب گروه‌های سیاسی مطرح است اتحادهای لحظه‌ای و فصلی است که هیچ تضمین و تعهدی به آن نیست. شاید اگر در کلان‌شهر انتخابات به صورت محله‌ای انجام می‌شد و اعضای محله به شوراها راه پیدا می‌کردند از وضعیت کنونی بهتر بود. قوانین مختلف نهادهای محلی شهری ایران نشان می‌دهد که قانون‌گذاران تفاوت محتوایی و ساختاری (به جز در تعداد اعضای انجمن یا شورای شهر) را برای شهرهای مختلف کشور در نظر نگرفته‌اند. همه شهرها و کلانشهرهای ایران با هر میزان وسعت و جمعیت و هرگونه وضعیت سیاسی و اقتصادی وضعیت یکسانی از نظر نوع ساختار و الگوی دولت محلی (نحوه انتخاب اعضای انجمن شهر یا شورای اسلامی، شهردار یا مدیر اجرایی و نهادهای پیرامونی آن) دارند. این یکسانی موجب شده که در شهر بزرگی مثل تهران تفاوت شورای شهر با یک شهر کوچک فقط در حد تعداد اعضا باشد. با توجه به اینکه نسبت به کارکردها، ماموریت‌ها و... حساسیت عمومی نسبت به انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری کمتر است طبیعتا استقبال زیادی نمی‌شود. بنابراین اعضای شورای شهر با حساسیت کمتری انتخاب می‌شوند. به اعتقاد من باید از شمایل سیاسی انتخابات شوراها کاسته شود و بر وجهه حرفه‌ای و محلی بودن آن تاکید شود تا امکان پاسخگویی فراهم شود و گرنه خلأها و مکانیزم موجود آسیب‌زا است.

فکر نمی‌کنید نحوه انتخاب مدل تامین مالی در شهرها در نارسایی‌های کنونی دخیل باشد؟

سوال خوبی است، اگر اقتصاد کشور پویا نباشد شهرها دارای اقتصاد پویایی نیستند و اگر شهر دارای اقتصاد پویا نباشد، مدیریت شهری نیز دارای درآمد پایداری نیست. این حلقه زنجیره به هم متصل است اما از جایی باید شروع کرد. چگونه می‌توان نظام مالی شهرداری را از درآمدهای ناپایدار و رانتی به سمت پایدار و غیر رانتی برد. کجا باید با نظارت و مصوبات چنین کاری را بکند؟ قطعا نمایندگان انتخاب شده از سوی مردم.اگر مکانیزم انتخاب درست نباشد منتخبان مردم مغلوب شهرداری می‌شوند و وابستگی مالی و اقتصادی پیدا می‌کنند.

به نظر شما در حال حاضر مهم‌ترین مشکلات شهرها از جمله تهران چیست که پارلمان‌ محلی پایتخت در دوره جدید باید آن را در اولویت کاری خود قرار دهد؟

شهرهای ایران به‌دلیل نرخ رشد بالای شهرنشینی و مهاجرت تبدیل به قطب اشتغال شده‌اند اما توان صنعتی و اقتصادی آنها به این میزان نبوده‌است. بنابراین شهرها دو پاره شده و در آن دو قطب دارا و ندار شکل گرفته‌است. قطبی که به‌دلیل دور ماندن از مواهب اقتصادی رو به سوی مشاغل غیررسمی و حاشیه‌نشینی آورده‌است و قطبی که به‌دلیل دست‌یابی سیاسی به منابع از مواهب زیادی برخوردار شده است. در واقع در شهرها درآمدها باز توزیع نمی‌شود، بنابراین شکاف تشدید شده است. از سوی دیگر به‌واسطه دلارهای نفتی و تزریق آن به اقتصاد بخشی مانند مسکن با سرمایه‌گذاری حجیم روبه‌رو شده به‌طوری‌که رشد قیمت مسکن از روند تورم در یک بازه زمانی بلند مدت بسیار بالاتر بوده است. سرمایه‌گذاری در مسکن مدیریت شهری را دچار این وسوسه کرد که با استفاده از خلأهای قانونی و اخذ برخی مجوزها با این جریان سازش کند. در نتیجه شما شاهد شهرهای بی‌هویت و فاقد مدل اقتصادی پایدار هستید. تهران به‌واسطه حضور در کانون این اتفاقات مشکلات حادتری دارد به گونه‌ای که حتی در مناطق روی گسل زلزله، ساختمان‌سازی شده است. در این حالت منافع بوروکراسی بر منافع عمومی همواره ترجیح داده شده است که این چالش باید به صورت مبنایی حل شود.