گفتوگو با حمید عسکری، آهنگساز وخواننده موسیقی پاپ:
استقبال مردم از موسیقی تکنیکال
لی لا رضایی حمید عسکری از خوانندگان پرطرفدار نسل جدید است. آهنگساز و خوانندهای که آثارش با استقبال روبهرو شده و نامش را بهعنوان چهرهای جدی به تثبیت رسانده است. او متولد سال ۱۳۵۷ در کازرون است که از کودکی به همراه خانوادهاش به فولادشهر اصفهان مهاجرت کرد. از این خواننده تاکنون آلبومهایی همچون «کما ۱و ۲و ۳» و «خوشبختی» منتشر شده است. این خواننده بارها از سوی کارگردانهای مختلف سینما دعوت به بازیگری شده است، ولی ترجیح داده وارد این عرصه نشود اما اخیرا خبر رسید که در حال بازی در دو پروژه سینمایی است.
لی لا رضایی حمید عسکری از خوانندگان پرطرفدار نسل جدید است. آهنگساز و خوانندهای که آثارش با استقبال روبهرو شده و نامش را بهعنوان چهرهای جدی به تثبیت رسانده است. او متولد سال 1357 در کازرون است که از کودکی به همراه خانوادهاش به فولادشهر اصفهان مهاجرت کرد. از این خواننده تاکنون آلبومهایی همچون «کما 1و 2و 3» و «خوشبختی» منتشر شده است. این خواننده بارها از سوی کارگردانهای مختلف سینما دعوت به بازیگری شده است، ولی ترجیح داده وارد این عرصه نشود اما اخیرا خبر رسید که در حال بازی در دو پروژه سینمایی است.
با وجود فعالیتهای اخیر در زمینه بازیگری بهنظر میرسد نتوانیم به زودی آلبومی از شما بشنویم.
اینطور نیست؛ چراکه با وجود این فعالیتهایی که گفتید من آلبومی را شروع به تولید کردهام. این آلبوم در مقایسه با آلبومهای دیگرم و همچنین آلبوم خوشبختی که نزدیکترین آلبوم به این آلبوم است، کاملتر است و در واقع میتوان گفت کامل شده آلبوم خوشبختی است. یک ویژگی که این آلبوم دارد این است که ترانههای قوی و ادبیات محکمتری دارد. در این بخش از آلبوم از حضور چند ترانهسرای جوان و ناشناس استفاده کردهایم که فعلا نمیخواهم در این باره اطلاعاتی بدهم.
چرا این قدر اصرار دارید با افراد ناشناس همکاری کنید؟
فکر نمیکنم این اصرار را داشته باشم. در آلبوم قبلیام با دوستان سرشناسی همکاری کردهام، ولی در مقوله شعر اعتقاد دارم که احساس نهفته در آن باید بکر باشد و تاکنون لو نرفته باشد. همیشه دنبال حرفهای تازه در شعر هستم و از سوژههای تازه استقبال میکنم. دوست دارم ترانه، نگاهی داشته باشد که تاکنون از آن زاویه، به آن موضوع نگاه نشده باشد. این زاویه دید بکر وقتی در اختیار تنظیمکنندگانی همچون شهاب اکبری، کوشان حداد، پوریا حیدری و ... قرار میگیرد، به بهترین شکل ممکن روی آنها کار میشود. در این آلبوم خودم آهنگسازی قطعات را به عهده دارم و 10 قطعه را ساختهام، اما ممکن است 9 قطعه در آلبوم باشد. از این میان هفت قطعه هماکنون، تنظیم و ضبط شده و فقط میکس آنها باقی مانده است.
ولی در گذشته شما با دوستان جوان که مطرح هم نبودند، همکاری داشتید.
خوب این یکی از خصیصههای من است. دوست دارم بیشتر وقتها با افراد ناشناس کار کنم که احساساتشان بکر است و دستشان برای مردم رو نشده است و چیزی در چنته داشته باشند. همیشه به حسهای جدید و نو فکر میکنم و از هر ایدهای که جدید و نتیجه بخش باشد، استقبال میکنم، اما در زمینه تنظیم دیگر دید گذشته را ندارم و سعی میکنم جور دیگری به این مقوله نگاه کنم.
چرا؟ مردم هم در این بخش ریزبین هستند؟
مردم ما جدیدا روی مساله تنظیم حساس شدهاند و درکشان نسبت به گذشته بالاتر رفته است. مردم امروزه تنظیمهای ضعیف را از تنظیمهای قوی و متوسط تشخیص میدهند. دیگر کسی نمیپذیرد تنظیم یک قطعه از استانداردهای لازم برخوردار نباشد.
قبلا همه چیز صدامحور، خوانندهمحور و ملودیمحور بود و تنظیم تا این حد در بین مردم جا نیفتاده بود. کارهایی که منتشر میشدند، معمولا کیفیت بالایی نداشتند و فقط اگر خواننده خوبی داشت، ممکن بود در بین مردم، به اصطلاح بگیرد، ولی امروز مردم هم بهدنبال کیفیت حتی در تنظیم موسیقی هستند. آن زمان چون موسیقی بعداز سالها محدودیت، به این شکل آزاد شده بود، مردم هر نوع موسیقی را میپذیرفتند. چند سال که گذشت، گوش مردم پر شد و به لحاظ موسیقی رشد کرد و الان طوری شده که اگر آثار منتشر شده، کیفیت نداشته باشند، به آن توجهی نمیشود. پس میبینیم که سلیقه مردم، منجر به پیشرفت موسیقی میشود. به طوری که این روزها خیلی از خوانندگان را میبینیم که برای ضبط، میکس و مسترآلبومهایشان به کشورهایی که کیفیت بالایی در این عرصه دارند میروند. آنچه این روزها تقاضا دارند، موسیقی فنی و قوی به لحاظ تکنیکال است. در حالی که پیش از این، چنین نبود. مثلا اشعار عامیانه و محاورهایتر بودند و فاقد شاعرانگی هستند، اما امروز دیگر ترانههای ساده و سطحی موردپسند مردم نیست. کار به جایی رسیده که خوانندههایی که خود ترانه مینوشتند برای آهنگهایشان، امروز دیگر این کار را نمیکنند.
الان هم خیلیها تمام کارهای آلبومشان اعم از ترانه، ملودی و تنظیم را انجام میدهند.
قطعا افراد حرفهای در این زمینه نیستند. چون الان مردم دیگر چنین چیزی را نمیپذیرند. زمانی این طور نبود و هرچه شعر سادهتر و محاورهایتر بود، مردم بیشتر با آن ارتباط برقرار میکردند و آن را میپذیرفتند، ولی طی چند سال اخیر خیلی چیزها تغییر کرد و همه بهدنبال ترانههای قوی هستند.
چطور شد که تصمیم گرفتید وارد عرصه بازیگری شوید؟
از سال ۸۶ تاکنون چند پیشنهاد بازی در فیلم داشتم، اما هر بار بهدلیلی نخواستم بپذیرم. فیلمنامههایی که به دستم میرسید را به رضا، پسر عمویم میدادم تا بخواند. وقتی او تایید نمیکرد، من نیز نمیپذیرفتم.
سر فیلم جیرانی چه اتفاقی افتاد؟
سر این فیلم من تست گریم هم شدم، اما بنا به دلایلی و اختلافاتی که بین من و ایشان بهوجود آمد این اتفاق نیفتاد.
شایعه شده بود که آقای جیرانی شما را به کلاس بازیگری فرستاده است؟
نه اصلا! اتفاقا من خیلی شانس آوردم که در این فیلم بازی نکردم. چون این فیلم اصلا نفروخت و به کف فروش هم نرسید و از سینماها زودتر از موعد مقرر جمع شد.
پس چطور شد بازیگر شدید؟
رسیدم به جایی که احساس کردم میتوانم این کار را بکنم و با پیشنهادی که از سوی آقای بانکی داشتم، وارد این عرصه شدم. این فیلم «دو دوست» نام دارد و کارگردانی آن را محمد بانکی به عهده دارد. پس از آن نیز با فیلم «شانس، عشق، تصادف» به کارگردانی «آرش معیریان» و تهیهکنندگی «محسن فرحبخش» دوباره این حرفه را تجربه کردم که تجربه خوبی برایم بود. سابقه دوستی که با آرش داشتم باعث شد این همکاری را بپذیرم. فکر کردم کار درستی انجام میدهم. شاید قبلا احساس میکردم نمیتوانم این کار را انجام بدهم اما الان میتوانم و این کار انجام شد.
با وجود فعالیتهای اخیر در زمینه بازیگری بهنظر میرسد نتوانیم به زودی آلبومی از شما بشنویم.
اینطور نیست؛ چراکه با وجود این فعالیتهایی که گفتید من آلبومی را شروع به تولید کردهام. این آلبوم در مقایسه با آلبومهای دیگرم و همچنین آلبوم خوشبختی که نزدیکترین آلبوم به این آلبوم است، کاملتر است و در واقع میتوان گفت کامل شده آلبوم خوشبختی است. یک ویژگی که این آلبوم دارد این است که ترانههای قوی و ادبیات محکمتری دارد. در این بخش از آلبوم از حضور چند ترانهسرای جوان و ناشناس استفاده کردهایم که فعلا نمیخواهم در این باره اطلاعاتی بدهم.
چرا این قدر اصرار دارید با افراد ناشناس همکاری کنید؟
فکر نمیکنم این اصرار را داشته باشم. در آلبوم قبلیام با دوستان سرشناسی همکاری کردهام، ولی در مقوله شعر اعتقاد دارم که احساس نهفته در آن باید بکر باشد و تاکنون لو نرفته باشد. همیشه دنبال حرفهای تازه در شعر هستم و از سوژههای تازه استقبال میکنم. دوست دارم ترانه، نگاهی داشته باشد که تاکنون از آن زاویه، به آن موضوع نگاه نشده باشد. این زاویه دید بکر وقتی در اختیار تنظیمکنندگانی همچون شهاب اکبری، کوشان حداد، پوریا حیدری و ... قرار میگیرد، به بهترین شکل ممکن روی آنها کار میشود. در این آلبوم خودم آهنگسازی قطعات را به عهده دارم و 10 قطعه را ساختهام، اما ممکن است 9 قطعه در آلبوم باشد. از این میان هفت قطعه هماکنون، تنظیم و ضبط شده و فقط میکس آنها باقی مانده است.
ولی در گذشته شما با دوستان جوان که مطرح هم نبودند، همکاری داشتید.
خوب این یکی از خصیصههای من است. دوست دارم بیشتر وقتها با افراد ناشناس کار کنم که احساساتشان بکر است و دستشان برای مردم رو نشده است و چیزی در چنته داشته باشند. همیشه به حسهای جدید و نو فکر میکنم و از هر ایدهای که جدید و نتیجه بخش باشد، استقبال میکنم، اما در زمینه تنظیم دیگر دید گذشته را ندارم و سعی میکنم جور دیگری به این مقوله نگاه کنم.
چرا؟ مردم هم در این بخش ریزبین هستند؟
مردم ما جدیدا روی مساله تنظیم حساس شدهاند و درکشان نسبت به گذشته بالاتر رفته است. مردم امروزه تنظیمهای ضعیف را از تنظیمهای قوی و متوسط تشخیص میدهند. دیگر کسی نمیپذیرد تنظیم یک قطعه از استانداردهای لازم برخوردار نباشد.
قبلا همه چیز صدامحور، خوانندهمحور و ملودیمحور بود و تنظیم تا این حد در بین مردم جا نیفتاده بود. کارهایی که منتشر میشدند، معمولا کیفیت بالایی نداشتند و فقط اگر خواننده خوبی داشت، ممکن بود در بین مردم، به اصطلاح بگیرد، ولی امروز مردم هم بهدنبال کیفیت حتی در تنظیم موسیقی هستند. آن زمان چون موسیقی بعداز سالها محدودیت، به این شکل آزاد شده بود، مردم هر نوع موسیقی را میپذیرفتند. چند سال که گذشت، گوش مردم پر شد و به لحاظ موسیقی رشد کرد و الان طوری شده که اگر آثار منتشر شده، کیفیت نداشته باشند، به آن توجهی نمیشود. پس میبینیم که سلیقه مردم، منجر به پیشرفت موسیقی میشود. به طوری که این روزها خیلی از خوانندگان را میبینیم که برای ضبط، میکس و مسترآلبومهایشان به کشورهایی که کیفیت بالایی در این عرصه دارند میروند. آنچه این روزها تقاضا دارند، موسیقی فنی و قوی به لحاظ تکنیکال است. در حالی که پیش از این، چنین نبود. مثلا اشعار عامیانه و محاورهایتر بودند و فاقد شاعرانگی هستند، اما امروز دیگر ترانههای ساده و سطحی موردپسند مردم نیست. کار به جایی رسیده که خوانندههایی که خود ترانه مینوشتند برای آهنگهایشان، امروز دیگر این کار را نمیکنند.
الان هم خیلیها تمام کارهای آلبومشان اعم از ترانه، ملودی و تنظیم را انجام میدهند.
قطعا افراد حرفهای در این زمینه نیستند. چون الان مردم دیگر چنین چیزی را نمیپذیرند. زمانی این طور نبود و هرچه شعر سادهتر و محاورهایتر بود، مردم بیشتر با آن ارتباط برقرار میکردند و آن را میپذیرفتند، ولی طی چند سال اخیر خیلی چیزها تغییر کرد و همه بهدنبال ترانههای قوی هستند.
چطور شد که تصمیم گرفتید وارد عرصه بازیگری شوید؟
از سال ۸۶ تاکنون چند پیشنهاد بازی در فیلم داشتم، اما هر بار بهدلیلی نخواستم بپذیرم. فیلمنامههایی که به دستم میرسید را به رضا، پسر عمویم میدادم تا بخواند. وقتی او تایید نمیکرد، من نیز نمیپذیرفتم.
سر فیلم جیرانی چه اتفاقی افتاد؟
سر این فیلم من تست گریم هم شدم، اما بنا به دلایلی و اختلافاتی که بین من و ایشان بهوجود آمد این اتفاق نیفتاد.
شایعه شده بود که آقای جیرانی شما را به کلاس بازیگری فرستاده است؟
نه اصلا! اتفاقا من خیلی شانس آوردم که در این فیلم بازی نکردم. چون این فیلم اصلا نفروخت و به کف فروش هم نرسید و از سینماها زودتر از موعد مقرر جمع شد.
پس چطور شد بازیگر شدید؟
رسیدم به جایی که احساس کردم میتوانم این کار را بکنم و با پیشنهادی که از سوی آقای بانکی داشتم، وارد این عرصه شدم. این فیلم «دو دوست» نام دارد و کارگردانی آن را محمد بانکی به عهده دارد. پس از آن نیز با فیلم «شانس، عشق، تصادف» به کارگردانی «آرش معیریان» و تهیهکنندگی «محسن فرحبخش» دوباره این حرفه را تجربه کردم که تجربه خوبی برایم بود. سابقه دوستی که با آرش داشتم باعث شد این همکاری را بپذیرم. فکر کردم کار درستی انجام میدهم. شاید قبلا احساس میکردم نمیتوانم این کار را انجام بدهم اما الان میتوانم و این کار انجام شد.
ارسال نظر