چگونه مثل استیو جابز به توهینها واکنش نشان دهیم
مترجم: مریم رضایی
ما در دنیایی زندگی میکنیم که توهین کردن بسیار عادی شده است. اوباش اینترنتی خیلی راحت در شبکههای مجازی این کار را میکنند و ما را عصبی و ناراحت میکنند. رقبا از این روش استفاده میکنند تا ما را از میدان به در کنند. گاهی اوقات، حتی افرادی که برای آنها اهمیت قائل هستیم، وقتی احساس میکنند کوچک شدهاند یا مورد تهدید قرار گرفتهاند، از این روش استفاده میکنند. مطمئنا نباید همه بازخوردهای انتقادی را نفی کنیم. اما توهین برای آسیب رساندن طراحی شده، نه کمک کردن.
![چگونه مثل استیو جابز به توهینها واکنش نشان دهیم](https://cdn.donya-e-eqtesad.com/thumbnail/YWQzNTM3ZWFl/QHn8O9nsSzT8qCU7RegsN6Pbb5v74eEtbKeSOh05RaYTbXWz1EGpOkt7TZyzEhnm/.jpg)
مترجم: مریم رضایی
ما در دنیایی زندگی میکنیم که توهین کردن بسیار عادی شده است. اوباش اینترنتی خیلی راحت در شبکههای مجازی این کار را میکنند و ما را عصبی و ناراحت میکنند. رقبا از این روش استفاده میکنند تا ما را از میدان به در کنند. گاهی اوقات، حتی افرادی که برای آنها اهمیت قائل هستیم، وقتی احساس میکنند کوچک شدهاند یا مورد تهدید قرار گرفتهاند، از این روش استفاده میکنند. مطمئنا نباید همه بازخوردهای انتقادی را نفی کنیم. اما توهین برای آسیب رساندن طراحی شده، نه کمک کردن. بنابراین وقتی کسی، بهویژه در محیط کار به شما توهین میکند، چه واکنشی باید نشان دهید؟ یک نمونه معروف وجود دارد که به شما میگوید نسبت به یک توهین آشکار چه واکنش موثری داشته باشید: استیو جابز. در سال ۱۹۹۷، استیو جابز پس از چند سال دوری از شرکتی که خود از موسسانش بود، دوباره به اپل بازگشت. در کنفرانس «توسعهدهندگان جهانی اپل» او به سوالهایی که حاضران میپرسیدند پاسخ میداد که ناگهان یکی از حضار به او حمله کرد:
«ناراحتکننده و مشخص است در برخی حوزههایی که صحبت کردهاید، خودتان نمیدانید چه میگویید. مثلا دوست دارم بهطور واضح بگویید برنامهای مثل جاوا و امثال آن چگونه ایدههای قرار گرفته در برنامه OpenDoc را مورد توجه قرار میدهد. و وقتی این را توضیح دادید، شاید بهتر باشد بگویید شخصا در هفت سال گذشته چه کارهایی انجام دادهاید.» عجیب بود...! بیشتر ما از حملهای اینچنینی در جمع، حداقل کمی آشفته و عصبی میشویم. اما واکنش جابز کاملا نشان میدهد در این موقعیت چه باید کرد. در اینجا برخی نکات مهم از درسهایی که از رفتار او میتوان گرفت عنوان میشود.
مکث کردن
اولین کاری که جابز انجام داد شاید سختترین کار باشد. او یک لحظه مکث کرد و در سکوت فرو رفت...و سپس فکر کرد. در اقدامی که برای مخاطب جاودانه به نظر میرسد (و در واقعیت حدود ۱۰ ثانیه طول کشید)، جابز جرعهای آب نوشید و هم نسبت به انتقاد صورت گرفته و هم سوال پرسیده شده، واکنش نشان داد. او پاسخش را اینگونه شروع کرد: «میدانید...گاهی اوقات میتوانید برخی از مردم را خوشحال کنید، اما...»
بار دیگر مکثی که این بار 8 ثانیه طول کشید.
در مورد ارزش این مکث کردن مطالب زیادی نوشته شده است؛ تکنیکی که شامل چند لحظه میشود (یا کمی بیشتر) تا قبل از هرگونه اقدامی صبر و فکر کنید. این مکث کردن خیلی ارزش دارد، چون به شما امکان میدهد احساساتتان را تحت کنترل درآورید و قبل از اینکه حرفی بزنید یا کاری کنید که پشیمان شوید، همه جوانب را بسنجید. مکث اولیه جابز به او زمان میداد تا خودش را آماده کند و با پاسخی سنجیده و قابل توجه به گفتوگو برگردد.
موافقت با فرد حملهکننده
جابز در ادامه گفت: «یکی از سختترین چیزها وقتی تلاش میکنید بر تغییر اثر بگذارید این است که افرادی مثل این آقای محترم درست میگویند!» روانشناسان و دانشگاهیان سالها گفتهاند که بهترین روش برای تغییر ذهنیت یک فرد این نیست که به موضع او حمله کنید، بلکه در عوض باید زمینههای مشترکی با او بیابید. جابز این کار را با اذعان به اینکه «حق با این شخص است» به خوبی انجام میداد. مطمئنا برنامهای که در آن کنفرانس مورد بحث بود (OpenDoc) ویژگیهایی داشت که جابز با آنها آشنا نبود. خودش در ادامه گفت: «اما آشنا شدن با همه ویژگیهای هر اپلیکیشنی وظیفه مدیرعامل شرکت نیست.»
کمک به دیدن زاویه کلی
جابز برای تشریح نقش خود در شرکت اپل ادامه داد: قرار نیست همه زیر و بم هر نرمافزاری که تولید میشود را بدانید. در عوض، باید دید کلی نسبت به محصولات داشته باشید، این بینش را تکرار کنید و همه افراد را در یک مسیر نگه دارید: «سختترین کار این است که بدانید چگونه این محصول با بینش بزرگتر و منسجمتر سازمان تناسب دارد و به شما امکان میدهد ۸ میلیارد دلار یا ۱۰ میلیارد دلار از آن محصول را در یکسال بفروشید؟ و یکی از مسائلی که همواره به آن پی بردهام این است که باید با تجربه مشتری و تلاشهای اولیهای که در رابطه با آن تکنولوژی صورت گرفته شروع کنید. نمیتوانید اول با خود تکنولوژی شروع کنید و بعد سعی کنید بفهمید کجا باید آن را بفروشید.» این بینش جذاب از تجربههای قبلی مشتری در زمان خودش بسیار نوآورانه بوده است. اما تاریخ ثابت کرده که کاملا درست است.
استفاده از آسیبپذیریها به نفع خود
جابز با اشاره به رجوع به رفتارهای قبلی مشتری ادامه میدهد: «شاید من بیش از هر فرد دیگری در این سالن، این اشتباه را مرتکب شدهام. و زخمها خوردهام تا آن را اثبات کنم.» جابز نه تنها بینش خودش را توضیح داد، بلکه از یادگیریهای خودش برای تثبیت اعتبارش استفاده کرد. در واقع، او از ذینفعان و سهامداران میخواهد از تجربهاش بهره ببرند.
ستودن نیروی کار خود
جابز بانگ زده بود: «افراد زیادی در حال حاضر در اپل هستند که فوقالعاده فوقالعاده سخت کار میکنند.» او چند نمونه را نام برد و کل تیمش را صدها نفر خطاب کرد و با این کار به آنها اعتبار داد. او گفت: «آنها نهایت تلاششان را میکنند.» جابز با این عبارات پشت تیمش میایستد و آنها را تحسین میکند. او میگذارد بدانند که از آنها حمایت میکند. این باعث میشود خود تیم (و دیگران) هم پشتش باشند.
پایانی قدرتمند
عبارات پایانی جابز انگیزهدهنده است: «برخی اشتباهها تصادفی رخ میدهند. برخی اشتباهها در حین کار پیش میآیند. و این خوب است. چون حداقل در این بین تصمیمهایی گرفته میشود. و ما این اشتباهها را پیدا و رفع میکنیم.» او در نهایت کاملا به سمت کسی که با سوالش به او حمله کرده بود رو کرد و گفت: «اشتباه در هر صورت رخ میدهد... برخی افراد نخواهند فهمید که در مورد چه چیزی صحبت میکنند، اما من فکر میکنم شرایط خیلی بهتر شده است.»
منبع: INC
ارسال نظر