جایزه نوبل؛ صلح و عشق به جای دینامیت
فرهاد گوران دبیر گروه تاریخ و اقتصاد آلفرد نوبل، گفته است: «اگر هزاران ایده در سر داشته باشم و در این میان تنها یک ایده» مطلوب باشد شادمان و خوشبخت هستم. » راهاندازی جایزه نوبل از جمله آن ایدههای مطلوب است. اکنون یک صد و سیزده سال از عمر این جایزه گذشته و میتوانیم بگوییم که فراتر از یک نشان آکادمیک واجد ارزشی نمادین شده است؛ چنانکه میتواند زندگی اجتماعی و اقتصادی برندگانش را از بنیان متحول کرده و آنها را یک شبه از فرش به عرش میرساند.
و اما اعلام نام «ملاله یوسفزی» در میان برندگان جوایز نوبل امسال غافلگیرکننده بود.
و اما اعلام نام «ملاله یوسفزی» در میان برندگان جوایز نوبل امسال غافلگیرکننده بود.
فرهاد گوران دبیر گروه تاریخ و اقتصاد آلفرد نوبل، گفته است: «اگر هزاران ایده در سر داشته باشم و در این میان تنها یک ایده» مطلوب باشد شادمان و خوشبخت هستم.» راهاندازی جایزه نوبل از جمله آن ایدههای مطلوب است. اکنون یک صد و سیزده سال از عمر این جایزه گذشته و میتوانیم بگوییم که فراتر از یک نشان آکادمیک واجد ارزشی نمادین شده است؛ چنانکه میتواند زندگی اجتماعی و اقتصادی برندگانش را از بنیان متحول کرده و آنها را یک شبه از فرش به عرش میرساند.
و اما اعلام نام «ملاله یوسفزی» در میان برندگان جوایز نوبل امسال غافلگیرکننده بود. این نوجوان پاکستانی در زمانه و وضعیتی برنده این جایزه شده که شبکه تروریستی طالبان و داعش و متحدانشان، زندگی را برای مردم خاورمیانه و آفریقا به جهنم تبدیل کردهاند؛ از ایران و افغانستان و پاکستان تا عراق و سوریه و شنگال و کوبانی و تونس و نیجریه و...
خود ملاله یوسفزی تجسم چهره یک قربانی است. او در اکتبر ۲۰۱۲ در راه بازگشت از مدرسه ترور شد؛ اما بخت با او یار بود که از دست جنایتکاران طالبان جان سالم به در برد. به قول والتر بنیامین، فیلسوف بزرگ آلمانی در قرن بیستم، بازماندگان فاجعه از قربانیان هراسانگیزترند.
و اما نسبت زندگی این نوجوان پاکستانی با جایزه نوبل خود باید موضوع یک تحقیق جامعه شناختی باشد. آلفرد نوبل مخترع دینامیت است. امید و نیت او این بود که اختراعش به کار معدن کاوی و صنعت بیاید نه «سوداگری مرگ». وصیتنامه او خود دال بر بیم و هراسش از «کاربرد مخرب» دینامیت است. او ۹۶ درصد داراییاش را به «خرید اوراق بهادار» اختصاص داد تا «افرادی که به بشریت خدمت کنند از سود آن برخوردار شوند.» اما از آنجا که همه چیز در زمانه ما به «کالا» تبدیل شده، دینامیت نیز از یک «ایده مطلوب» به ابزار ترور و انفجار بدنها تغییر یافته است. با این حال اکنون ملاله یوسفزی میتواند پیروزی حقیقت بر فاجعه را نشان دهد. او دیگر یک سوژه قربانی نیست، بلکه امکان نشان دادن حقیقت است. مهاتما گاندی ده سال نامزد جایزه صلح نوبل بود؛ اما دستاندرکاران آکادمی نوبل در روزگار جنگ جهانی دوم با بیشرمی او را نادیده گرفتند. نوجوان پاکستانی اما در زمانه شکلگیری نوع خاصی از تروریسم و تجهیز داعش و طالبان به مدرنترین سلاحهای کشتار جمعی، به جایزهای دست یافته که او را در مقام یک «سوژه» رو در روی جهان آینده قرار میدهد؛ او میگوید من از گاندی یاد گرفتهام که تنها یک چیز جهان را از چنگ بربریت و توحش نجات میدهد؛ عشق و صلح.
جایزه نوبل صلح امسال اگر نشانهای به تحقق همین امید او باشد نشانگر گذار از عصر شکار و بربریت به هزاره سوم و رشد و تکوین تمدن مدرن نیز هست.
و اما اعلام نام «ملاله یوسفزی» در میان برندگان جوایز نوبل امسال غافلگیرکننده بود. این نوجوان پاکستانی در زمانه و وضعیتی برنده این جایزه شده که شبکه تروریستی طالبان و داعش و متحدانشان، زندگی را برای مردم خاورمیانه و آفریقا به جهنم تبدیل کردهاند؛ از ایران و افغانستان و پاکستان تا عراق و سوریه و شنگال و کوبانی و تونس و نیجریه و...
خود ملاله یوسفزی تجسم چهره یک قربانی است. او در اکتبر ۲۰۱۲ در راه بازگشت از مدرسه ترور شد؛ اما بخت با او یار بود که از دست جنایتکاران طالبان جان سالم به در برد. به قول والتر بنیامین، فیلسوف بزرگ آلمانی در قرن بیستم، بازماندگان فاجعه از قربانیان هراسانگیزترند.
و اما نسبت زندگی این نوجوان پاکستانی با جایزه نوبل خود باید موضوع یک تحقیق جامعه شناختی باشد. آلفرد نوبل مخترع دینامیت است. امید و نیت او این بود که اختراعش به کار معدن کاوی و صنعت بیاید نه «سوداگری مرگ». وصیتنامه او خود دال بر بیم و هراسش از «کاربرد مخرب» دینامیت است. او ۹۶ درصد داراییاش را به «خرید اوراق بهادار» اختصاص داد تا «افرادی که به بشریت خدمت کنند از سود آن برخوردار شوند.» اما از آنجا که همه چیز در زمانه ما به «کالا» تبدیل شده، دینامیت نیز از یک «ایده مطلوب» به ابزار ترور و انفجار بدنها تغییر یافته است. با این حال اکنون ملاله یوسفزی میتواند پیروزی حقیقت بر فاجعه را نشان دهد. او دیگر یک سوژه قربانی نیست، بلکه امکان نشان دادن حقیقت است. مهاتما گاندی ده سال نامزد جایزه صلح نوبل بود؛ اما دستاندرکاران آکادمی نوبل در روزگار جنگ جهانی دوم با بیشرمی او را نادیده گرفتند. نوجوان پاکستانی اما در زمانه شکلگیری نوع خاصی از تروریسم و تجهیز داعش و طالبان به مدرنترین سلاحهای کشتار جمعی، به جایزهای دست یافته که او را در مقام یک «سوژه» رو در روی جهان آینده قرار میدهد؛ او میگوید من از گاندی یاد گرفتهام که تنها یک چیز جهان را از چنگ بربریت و توحش نجات میدهد؛ عشق و صلح.
جایزه نوبل صلح امسال اگر نشانهای به تحقق همین امید او باشد نشانگر گذار از عصر شکار و بربریت به هزاره سوم و رشد و تکوین تمدن مدرن نیز هست.
ارسال نظر