بهرام شهریاری، قطعه ساز خودرو و مشاور اقتصادی استاندار سیستانوبلوچستان
تجربه کیش خودرو و کرمان خودرو را تکرار نکنیم
نفیسه توکلی بهرام شهریاری که یکی از قطعه سازان مطرح صنعت خودرو است درباره ایجاد قطب سوم خودروسازی در کشور میگوید: «باید شرکتی به این قطب سوم خودروسازی بیاید که قدرت طراحی داشته باشد. اگر شرکتی به عنوان یک تولیدکننده حرفهای بیاید و بتواند علاوهبر بازار ایران به بازارهای اطراف ایران هم توجه داشته باشد آن موقع شرکتهای ایران خودرو و سایپا هم به دنبال راهکارهایی خواهند رفت که خود و شیوه تولید خود را اصلاح کنند تا بتوانند رقابت کنند. او که عضو سابق هیاتمدیره انجمن قطعه سازان خودرو است و اینک مشاور اقتصادی استاندار سیستانوبلوچستان است توضیح میدهد: برای جانمایی باید کار کارشناسی انجام شود.
نفیسه توکلی بهرام شهریاری که یکی از قطعه سازان مطرح صنعت خودرو است درباره ایجاد قطب سوم خودروسازی در کشور میگوید: «باید شرکتی به این قطب سوم خودروسازی بیاید که قدرت طراحی داشته باشد. اگر شرکتی به عنوان یک تولیدکننده حرفهای بیاید و بتواند علاوهبر بازار ایران به بازارهای اطراف ایران هم توجه داشته باشد آن موقع شرکتهای ایران خودرو و سایپا هم به دنبال راهکارهایی خواهند رفت که خود و شیوه تولید خود را اصلاح کنند تا بتوانند رقابت کنند. او که عضو سابق هیاتمدیره انجمن قطعه سازان خودرو است و اینک مشاور اقتصادی استاندار سیستانوبلوچستان است توضیح میدهد: برای جانمایی باید کار کارشناسی انجام شود. باید دید کجا و چهجایی برای این صنعت مناسبتر است.» این تحصیلکرده مدیریت صنعتی در 55 سالگی همچنان 17-18 ساعت کار میکند تا چرخه تولید در کشور دوباره به کار افتد و واردات کمرنگتر شود. نظرات او درباره تولید خودرو در سیستانوبلوچستان را در ادامه میخوانید.
صحبت از ایجاد قطب سوم خودروسازی به میان آمده است. آیا ایجاد یک قطب خودروسازی دیگر منطق اقتصادی دارد؟ یعنی ضرورت دارد؟
اگر سازوکار ایجاد قطب سوم خودروسازی را بشناسیم و به ایجاد آن اقدام کنیم باید پاسخ بدهم بله. صنعت خودرو صنایع بالادستی و پایین دستی بسیاری دارد. در تولید ناخالص ملی تاثیرگذار است. سهم ایجاد اشتغال آن بسیار بالا است. ضمن آنکه میتوانیم به مدلهای مشابهی که در دنیا شکل گرفته نگاه کنیم. مثلا چین 20 سال است که شروع به خودروسازی کرده و الان میبینیم که خودش دارد طراحی میکند. برزیل نیز همینطور است. ترکیه هم همین مسیر را طی کرده است. ما بازار کمی در اختیار نداریم. ایران چندین مزیت برای خودروسازی دارد. یکی از این مزیتها بازار 80 میلیونی خود ایران است. علاوهبر این ما جزو کشورهای نادری هستیم که مرزمشترک با کشورهای زیادی داریم. ما با 17 کشور مرزمشترک داریم و این مزیت است. بنابراین اگر قرار باشد قطب سوم خودروسازی ایجاد شود اگر بخواهد با مطالعه و کارشناسی شروع بکند به نظر من یک فعالیت اقتصادی است اما نکتههایی دارد که باید به آن توجه کنیم.
این نکات چیست و اصولا این کار و ایجاد قطب سوم چه مزیتهایی دارد؟
نخستین مزیت این کار این است که چنین قطبی رقیب واردکنندهها میشود. الان به خوبی میتوانید در بازار ببینید که عرصه، عرصه تاخت و تاز واردکنندهها آن هم واردکنندههای محصولات چینی شده است که اتفاقا واردکننده همان تیپ خودرویی را به بازار میآورد که مشابه آن در این شرکتها تولید میشود. پس اگر قرار است رقیبی برای دو خودروساز بزرگ کشورمان ایجاد کنیم رقابت از داخل کشور باشد نه رقابت واردکنندهها با خودروسازان.
باید شرکتی به این قطب سوم خودروسازی بیاید که قدرت طراحی داشته باشد. اگر شریکی به عنوان تولیدکننده حرفهای بیاید و بتواند علاوهبر بازار ایران به بازارهای اطراف ایران نظر داشته باشد آن موقع شرکتهای ایران خودرو و سایپا هم به دنبال راهکارهایی خواهند رفت که خود و شیوه تولید خود را اصلاح کنند تا بتوانند رقابت نمایند. برای همین این ویژگی اهمیت بسیار دارد که این قطب سوم خودروسازی بتواند تیراژ میلیونی داشته باشد و تازه این تیراژ ابتدای کار باشد و بعد برود به سمت تولید چندمیلیونی. این برای آن است که بتواند طراحی و توسعه را در برنامه داشته باشد و از شیوههایی نظیر پلتفرم مشترک، قطعات مشترک و ترفندهایی از این دست ضمن حفظ کیفیت ارزانسازی کند وگرنه اگر مسیر گذشته و همانا واردات CBU ، SKD و CKD را پیشه کند و خودرویی را برای چندین سال بخواهد تکرار کند حتما به شکست خواهد انجامید.
آقای ترکان اشاره به این نکته داشته که در یکی از مناطق آزاد قطب سوم خودروسازی ایجاد و راهاندازی میشود. آیا این منطقه آزاد میتواند منطقه آزاد چابهار باشد؟
البته منطقه آزاد مفاهیمی دارد که باید با توجه به آن به موضوع بپردازیم. واقعیت این است که یک صنعت میتواند در جایی موفق یا ناموفق باشد. از آنجا که مسوولیت آقای ترکان درمورد مناطق آزاد است باید دید آنچه موجب تسهیل در امر سرمایهگذاری میشود فراهم است یا نه. بنابراین اگر منطقه آزاد صنعتی را برای ایجاد این قطب سوم در نظر گرفتهایم امکانات برای سرمایهگذار داخلی و خارجی باید در آن فراهم باشد. تسهیلات و قیمت تمام شده برای سرمایهگذار باید در چنین مناطقی کمتر از سرزمین مادری باشد و از حقوق و عوارض گمرکی و مالیات معافیت داشته باشد. اگر این امکانات فراهم نشده آنها را فراهم کنیم. وقتی قرار شد در جزیره کیش شرکت کیش خودرو فعالیت خود را آغاز کند برای جذب نیرو مشکل داشت چون شرایط زیستی در کیش ساده نبود. باید با نیروی گرانقیمت کار میکرد. بنابراین همه موارد برای یک جانمایی اعم از نیروی انسانی مناسب و ارزان، زمینه برای سرمایهگذاری و قوانین و مقرارت حمایتی باید دیده شود. قانون داریم که باید اجرا شود: قانون حمایت و ضمانت سرمایهگذاری خارجی و حتی تضمین خروج سود حاصل از سرمایهگذاری توسط شریک خارجی، پس اجرا مهم است.
با این توضیحات آیا منطقه ازاد چابهار این موقعیت و مزایای برای آنکه ایده آقای ترکان در آن اجرایی شود را دارد؟
ببینید چابهار هم یکی از مناطق آزاد تجاری است. بنده به عنوان یک شهروند اهل سیستانوبلوچستان بسیار خوشحال میشوم که این صنعت و این سرمایهگذاری برای منطقه ما انجام شود. همچنین به عنوان مشاور اقتصادی و سرمایهگذاری استاندار سیستانوبلوچستان هم بسیار خوشحال میشوم که بتوانیم سرمایهگذاران را برای این کار به منطقه جذب کنیم. اما اینکه الزاما این کار در چابهار انجام گیرد یا نقطه دیگری از سیستانوبلوچستان بحث جدایی است. باید توجه داشته باشیم که چابهار شرایط محیطی خاص خود را دارد که رطوبت بالا از اهم آن است و این برای صنعتی که با فلز سر و کار دارد و همه تولیدات آن قطعات فلزی است منطقه مناسبی نیست. اما نکته اینجاست که سیستانوبلوچستان ۱۱درصد از مساحت کل کشور را داراست و مناطق خشک را هم در خود جای داده است. بنابراین با توجه به وسعت و موقعیت ژئوپلیتیکی میتواند در مناطقی دیگر از استان میزبان این صنعت باشد. من نمیدانم آیا ایجاد این قطب سوم خودروسازی در استان سیستانوبلوچستان اتفاق خواهد افتاد یا جای دیگر. اما اگر قرار است در سیستانوبلوچستان باشد باید به عوامل جغرافیایی آب و هوایی نظیر شرجی، گرد و غبار و چگونگی تامین نیروی انسانی این کار توجه شود. نزدیک بودن به مواد اولیه و صنایع مختلف هم از دیگر فاکتورهای مهم برای جانمایی این کار است.
فرض را براین بگذاریم که هنوز هیچ منطقهای برای ایجاد این قطب سوم جانمایی نشده است. مزیتهای سیستانوبلوچستان برای چنین طرحی چه چیزهایی است؟
مزیتهای مهم ما در سیستانوبلوچستان، یکی ۱۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک با کشورهای پاکستان و افغانستان است که این دوکشور به تنهایی بازار ۱۲۰ میلیونی را به خود اختصاص داده و با احتساب جمعیت ۸۰ میلیونی کشور خودمان به بازار ۲۰۰ میلیونی دست خواهیم یافت. از دیگر مزایا احتساب خط آهن مسیر چابهار تا سرخس است که این منطقه را به کلانشهرهای کشور و کشورهای همسایه متصل میکند، نکته قابلتوجه دیگر وجود دانشگاهها و مراکز آموزشی بسیار خوب و مطلوبی است که نیروی انسانی متخصص بومی را تامین میکند. البته در صورتیکه قطب سوم خودروسازی با تعاریف و تعابیر جهانی بخواهد در هر منطقهای شکل گیرد سایر عوامل از جمله قطعه سازی ، مواد اولیه و سایر ملزومات نیز در کنار آن و به تناسب مصرف ایجاد خواهد شد که این خود بخش قابلتوجهی رونق اقتصادی ایجاد خواهد کرد.
به این نکته توجه داشته باشید دیگر تجربه را نباید تجربه کرد و هرگز نباید به صرف تلاش و رایزنی و ارتباطات نماینده هر شهر یا مسوول منطقهای و بدون درنظر گرفتن عوامل موثر یاد شده و کارشناسی دقیق هیچ صنعتی (نه تنها صنعت خودرو) را در هیچ جا بنا نهاد.
یک مساله دیگر هم هست. وقتی سال گذشته انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد تنها استانی که به نسبت جمعیت بیشترین رای را به دکترحسن روحانی داده بود سیستانوبلوچستان بود. همین سبب شد تا هم انتظاراتی مطرح باشد و هم دینی به گردن آقای روحانی. از طرف دیگر از همان ابتدا بحث توسعه سیستانوبلوچستان از طرف آقای روحانی و دولتش مطرح شد، اما الان به نظر میآید که یک نوع بینظمی و آشفتگی بر اقدامات جذب سرمایه و توسعه حاکم شده است. مثلا بر محور ترانزیت و گردشگری چابهار تاکید شده، اما اینک پتروشیمی چابهار همه را نگران کرده است.
خب برای شما که از دور میبینید همینطور است، اما واقعیت گونهای دیگر است زیرا برنامههای توسعه منطقهای با الهام از مطالعات قبلی و بهروزرسانی آنها با توجه به شرایط امروز در حوزههای مختلف چه در چابهار و چه در نقاط دیگر استان در حال انجام است. اینکه گفته میشود رئیسجمهور توسعه استان را با محور توسعه چابهار مطرح کردند به نظر من اینگونه نبود و هم رئیسجمهور و هم استاندار سیستانوبلوچستان بحث توسعه متوازن را مطرح کردهاند. نکته دیگر این است که همانطور که گفتم ما یکهزار و 400 کیلومتر مرز مشترک با پاکستان و افغانستان داریم. در واقع زمانی امنیت مناسب و کامل برای مردم فراهم میشود که امکان زیست مناسب داشته باشند و امکان زیست مناسب ممکن نمیشود مگر در شرایطی که شغل ایجاد شود. اگر اولویت را به چابهار بدهیم آنوقت از دیگر نقاط ضربه میخوریم. برای همین تاکید آقای روحانی و همینطور آقای علی اوسط هاشمی استاندار سیستانوبلوچستان این بوده که توسعه باید متوازن انجام گیرد. اما اینکه چرا سیستان را به عنوان منطقه آزاد اعلام نکردند به این دلیل است که هر کاری فرآیندی دارد. اینگونه نبود و نیست که رئیسجمهور در یک سفر استانی درخواست مردم را بشنود و بعد بگوید که آنجا منطقه آزاد شده است. باید کار کارشناسی انجام گیرد و مصوبات لازم اخذ شود. بنابراین اینگونه نیست که درخواست مردم به فراموشی سپرده شده باشد. میدانم که موضوع منطقه آزاد شدن سیستان در استانداری سیستانوبلوچستان مطرح است و مسائل آن پیگیری میشود.
با آنچه از سیستانوبلوچستان مرور کردیم آیا این استان مزیت خودروساز شدن دارد؟
در مجموع ما نباید فقط بر بستر مزیتهای موجود حرکت کنیم وباید مزیت جدید ایجاد کنیم. بنابراین مهمتر این است که مزیتسازی کنیم. این مثال را قبلا هم طرح کردهام که کشور هند هیچ مزیتی برای صنعت و تجارت IT نداشت. اما اینک تبدیل به قطب IT در دنیا شده است. یا مثلا همین شهر یزد در کشور خودمان. قبلا چه مزیتی داشت، اما اینک به قطب تولید سرامیک، کاشی و فرش تبدیل شده است. اینجا یعنی سیستانوبلوچستان هم مستثنی نیست. باید علاوهبر مزیتهای موجود آن مزیت جدیدی هم برای آن ایجاد شود. به نظر من مزیتهای موجود استان سیستانوبلوچستان در چابهار شامل بنادر صیادی و کشتیرانی است و موقعیت ترانزیت و گردشگری. شهرسوخته در شمال استان که به بهشت باستانشناسان معروف است. در نقاط دیگر هم همینطور. باید امکانات برای توسعه گردشگری در این منطقه توسعه یابد تا فضا را برای گردشگری ترغیب کند. استان ما در دامپروری و تولید گوشت قرمز و در کشاورزی مزیت دارد. ضمن آنکه پیشنهادی مطرح شده و در حال جانمایی و مطالعات اولیه آن است که یک مرکز درمان سرطان در سیستانوبلوچستان ایجاد شود. بنابراین این منطقه مزیت درمانی و پزشکی نداشته و اینک قرار است در آن ایجاد شود. بعد توریسم درمانی سبب جذب گردشگرانی میشود که میتوانند بیایند و مناطق مختلف استان را هم ببینند و رونق گردشگری را افزون کنند.
حال با این وصف آیا خودروسازی و مزیتهای دیگر سیستانوبلوچستان میتواند به این منجر شود که قطب سوم خودروسازی کشور شود؟
به نظرم، این بستگی به برنامه و نوع تفکری دارد که حادث خواهد شد. در آلمان منطقهای وسیع را در اختیار شرکت فولکس واگن قرار داده اند. زیرساخت ها، قطعه سازان ، مواد اولیه و بسیاری صنایع دیگر در این منطقه سبب شد تا فولکس واگن آنجا را توسعه دهد. اگر چنین نگاهی در ذهن ایده پردازان قطب سوم خودروی ایران باشد، میتوانیم سیستانوبلوچستان را توسعه بدهیم. ما در سیستانوبلوچستان کشتیرانی داریم، خط آهن و ترانزیت جادهای هم میتواند مکمل آن شده و قطب بزرگی را ایجاد کند.
اگر موقعیت ایجاد این قطب سوم خودروسازی در کشور فراهم شود چه در سیستانوبلوچستان و چه در هرجای دیگر کشور، فکر میکنید چه پتانسیلها و موقعیتهایی را پیش روی ما قرار دهد. ما میتوانیم در خودروسازی با چه خودروسازانی همکاری کنیم؟
من هم مثل شما شایعاتی شنیدهام که فلان شرکت قرار است در ایران سرمایهگذاری کند. مثلا از علاقه مندی شرکت آمریکایی G.M (جنرال موتورز) هم شنیدهام. اگر شرایط کار فراهم شود چه بسا که ما برویم با آنها یا با هر شرکت دیگری از هر کشور دیگری که تراز آن مشخص باشد، کار کنیم. خودروسازان تراز اول دنیا مشخص اند و وضعیت روشنی دارند. هرکدام را که بهتر باشد، میتوانیم در صورت فراهم شدن شرایط جذب کنیم.
صحبت از ایجاد قطب سوم خودروسازی به میان آمده است. آیا ایجاد یک قطب خودروسازی دیگر منطق اقتصادی دارد؟ یعنی ضرورت دارد؟
اگر سازوکار ایجاد قطب سوم خودروسازی را بشناسیم و به ایجاد آن اقدام کنیم باید پاسخ بدهم بله. صنعت خودرو صنایع بالادستی و پایین دستی بسیاری دارد. در تولید ناخالص ملی تاثیرگذار است. سهم ایجاد اشتغال آن بسیار بالا است. ضمن آنکه میتوانیم به مدلهای مشابهی که در دنیا شکل گرفته نگاه کنیم. مثلا چین 20 سال است که شروع به خودروسازی کرده و الان میبینیم که خودش دارد طراحی میکند. برزیل نیز همینطور است. ترکیه هم همین مسیر را طی کرده است. ما بازار کمی در اختیار نداریم. ایران چندین مزیت برای خودروسازی دارد. یکی از این مزیتها بازار 80 میلیونی خود ایران است. علاوهبر این ما جزو کشورهای نادری هستیم که مرزمشترک با کشورهای زیادی داریم. ما با 17 کشور مرزمشترک داریم و این مزیت است. بنابراین اگر قرار باشد قطب سوم خودروسازی ایجاد شود اگر بخواهد با مطالعه و کارشناسی شروع بکند به نظر من یک فعالیت اقتصادی است اما نکتههایی دارد که باید به آن توجه کنیم.
این نکات چیست و اصولا این کار و ایجاد قطب سوم چه مزیتهایی دارد؟
نخستین مزیت این کار این است که چنین قطبی رقیب واردکنندهها میشود. الان به خوبی میتوانید در بازار ببینید که عرصه، عرصه تاخت و تاز واردکنندهها آن هم واردکنندههای محصولات چینی شده است که اتفاقا واردکننده همان تیپ خودرویی را به بازار میآورد که مشابه آن در این شرکتها تولید میشود. پس اگر قرار است رقیبی برای دو خودروساز بزرگ کشورمان ایجاد کنیم رقابت از داخل کشور باشد نه رقابت واردکنندهها با خودروسازان.
باید شرکتی به این قطب سوم خودروسازی بیاید که قدرت طراحی داشته باشد. اگر شریکی به عنوان تولیدکننده حرفهای بیاید و بتواند علاوهبر بازار ایران به بازارهای اطراف ایران نظر داشته باشد آن موقع شرکتهای ایران خودرو و سایپا هم به دنبال راهکارهایی خواهند رفت که خود و شیوه تولید خود را اصلاح کنند تا بتوانند رقابت نمایند. برای همین این ویژگی اهمیت بسیار دارد که این قطب سوم خودروسازی بتواند تیراژ میلیونی داشته باشد و تازه این تیراژ ابتدای کار باشد و بعد برود به سمت تولید چندمیلیونی. این برای آن است که بتواند طراحی و توسعه را در برنامه داشته باشد و از شیوههایی نظیر پلتفرم مشترک، قطعات مشترک و ترفندهایی از این دست ضمن حفظ کیفیت ارزانسازی کند وگرنه اگر مسیر گذشته و همانا واردات CBU ، SKD و CKD را پیشه کند و خودرویی را برای چندین سال بخواهد تکرار کند حتما به شکست خواهد انجامید.
آقای ترکان اشاره به این نکته داشته که در یکی از مناطق آزاد قطب سوم خودروسازی ایجاد و راهاندازی میشود. آیا این منطقه آزاد میتواند منطقه آزاد چابهار باشد؟
البته منطقه آزاد مفاهیمی دارد که باید با توجه به آن به موضوع بپردازیم. واقعیت این است که یک صنعت میتواند در جایی موفق یا ناموفق باشد. از آنجا که مسوولیت آقای ترکان درمورد مناطق آزاد است باید دید آنچه موجب تسهیل در امر سرمایهگذاری میشود فراهم است یا نه. بنابراین اگر منطقه آزاد صنعتی را برای ایجاد این قطب سوم در نظر گرفتهایم امکانات برای سرمایهگذار داخلی و خارجی باید در آن فراهم باشد. تسهیلات و قیمت تمام شده برای سرمایهگذار باید در چنین مناطقی کمتر از سرزمین مادری باشد و از حقوق و عوارض گمرکی و مالیات معافیت داشته باشد. اگر این امکانات فراهم نشده آنها را فراهم کنیم. وقتی قرار شد در جزیره کیش شرکت کیش خودرو فعالیت خود را آغاز کند برای جذب نیرو مشکل داشت چون شرایط زیستی در کیش ساده نبود. باید با نیروی گرانقیمت کار میکرد. بنابراین همه موارد برای یک جانمایی اعم از نیروی انسانی مناسب و ارزان، زمینه برای سرمایهگذاری و قوانین و مقرارت حمایتی باید دیده شود. قانون داریم که باید اجرا شود: قانون حمایت و ضمانت سرمایهگذاری خارجی و حتی تضمین خروج سود حاصل از سرمایهگذاری توسط شریک خارجی، پس اجرا مهم است.
با این توضیحات آیا منطقه ازاد چابهار این موقعیت و مزایای برای آنکه ایده آقای ترکان در آن اجرایی شود را دارد؟
ببینید چابهار هم یکی از مناطق آزاد تجاری است. بنده به عنوان یک شهروند اهل سیستانوبلوچستان بسیار خوشحال میشوم که این صنعت و این سرمایهگذاری برای منطقه ما انجام شود. همچنین به عنوان مشاور اقتصادی و سرمایهگذاری استاندار سیستانوبلوچستان هم بسیار خوشحال میشوم که بتوانیم سرمایهگذاران را برای این کار به منطقه جذب کنیم. اما اینکه الزاما این کار در چابهار انجام گیرد یا نقطه دیگری از سیستانوبلوچستان بحث جدایی است. باید توجه داشته باشیم که چابهار شرایط محیطی خاص خود را دارد که رطوبت بالا از اهم آن است و این برای صنعتی که با فلز سر و کار دارد و همه تولیدات آن قطعات فلزی است منطقه مناسبی نیست. اما نکته اینجاست که سیستانوبلوچستان ۱۱درصد از مساحت کل کشور را داراست و مناطق خشک را هم در خود جای داده است. بنابراین با توجه به وسعت و موقعیت ژئوپلیتیکی میتواند در مناطقی دیگر از استان میزبان این صنعت باشد. من نمیدانم آیا ایجاد این قطب سوم خودروسازی در استان سیستانوبلوچستان اتفاق خواهد افتاد یا جای دیگر. اما اگر قرار است در سیستانوبلوچستان باشد باید به عوامل جغرافیایی آب و هوایی نظیر شرجی، گرد و غبار و چگونگی تامین نیروی انسانی این کار توجه شود. نزدیک بودن به مواد اولیه و صنایع مختلف هم از دیگر فاکتورهای مهم برای جانمایی این کار است.
فرض را براین بگذاریم که هنوز هیچ منطقهای برای ایجاد این قطب سوم جانمایی نشده است. مزیتهای سیستانوبلوچستان برای چنین طرحی چه چیزهایی است؟
مزیتهای مهم ما در سیستانوبلوچستان، یکی ۱۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک با کشورهای پاکستان و افغانستان است که این دوکشور به تنهایی بازار ۱۲۰ میلیونی را به خود اختصاص داده و با احتساب جمعیت ۸۰ میلیونی کشور خودمان به بازار ۲۰۰ میلیونی دست خواهیم یافت. از دیگر مزایا احتساب خط آهن مسیر چابهار تا سرخس است که این منطقه را به کلانشهرهای کشور و کشورهای همسایه متصل میکند، نکته قابلتوجه دیگر وجود دانشگاهها و مراکز آموزشی بسیار خوب و مطلوبی است که نیروی انسانی متخصص بومی را تامین میکند. البته در صورتیکه قطب سوم خودروسازی با تعاریف و تعابیر جهانی بخواهد در هر منطقهای شکل گیرد سایر عوامل از جمله قطعه سازی ، مواد اولیه و سایر ملزومات نیز در کنار آن و به تناسب مصرف ایجاد خواهد شد که این خود بخش قابلتوجهی رونق اقتصادی ایجاد خواهد کرد.
به این نکته توجه داشته باشید دیگر تجربه را نباید تجربه کرد و هرگز نباید به صرف تلاش و رایزنی و ارتباطات نماینده هر شهر یا مسوول منطقهای و بدون درنظر گرفتن عوامل موثر یاد شده و کارشناسی دقیق هیچ صنعتی (نه تنها صنعت خودرو) را در هیچ جا بنا نهاد.
یک مساله دیگر هم هست. وقتی سال گذشته انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد تنها استانی که به نسبت جمعیت بیشترین رای را به دکترحسن روحانی داده بود سیستانوبلوچستان بود. همین سبب شد تا هم انتظاراتی مطرح باشد و هم دینی به گردن آقای روحانی. از طرف دیگر از همان ابتدا بحث توسعه سیستانوبلوچستان از طرف آقای روحانی و دولتش مطرح شد، اما الان به نظر میآید که یک نوع بینظمی و آشفتگی بر اقدامات جذب سرمایه و توسعه حاکم شده است. مثلا بر محور ترانزیت و گردشگری چابهار تاکید شده، اما اینک پتروشیمی چابهار همه را نگران کرده است.
خب برای شما که از دور میبینید همینطور است، اما واقعیت گونهای دیگر است زیرا برنامههای توسعه منطقهای با الهام از مطالعات قبلی و بهروزرسانی آنها با توجه به شرایط امروز در حوزههای مختلف چه در چابهار و چه در نقاط دیگر استان در حال انجام است. اینکه گفته میشود رئیسجمهور توسعه استان را با محور توسعه چابهار مطرح کردند به نظر من اینگونه نبود و هم رئیسجمهور و هم استاندار سیستانوبلوچستان بحث توسعه متوازن را مطرح کردهاند. نکته دیگر این است که همانطور که گفتم ما یکهزار و 400 کیلومتر مرز مشترک با پاکستان و افغانستان داریم. در واقع زمانی امنیت مناسب و کامل برای مردم فراهم میشود که امکان زیست مناسب داشته باشند و امکان زیست مناسب ممکن نمیشود مگر در شرایطی که شغل ایجاد شود. اگر اولویت را به چابهار بدهیم آنوقت از دیگر نقاط ضربه میخوریم. برای همین تاکید آقای روحانی و همینطور آقای علی اوسط هاشمی استاندار سیستانوبلوچستان این بوده که توسعه باید متوازن انجام گیرد. اما اینکه چرا سیستان را به عنوان منطقه آزاد اعلام نکردند به این دلیل است که هر کاری فرآیندی دارد. اینگونه نبود و نیست که رئیسجمهور در یک سفر استانی درخواست مردم را بشنود و بعد بگوید که آنجا منطقه آزاد شده است. باید کار کارشناسی انجام گیرد و مصوبات لازم اخذ شود. بنابراین اینگونه نیست که درخواست مردم به فراموشی سپرده شده باشد. میدانم که موضوع منطقه آزاد شدن سیستان در استانداری سیستانوبلوچستان مطرح است و مسائل آن پیگیری میشود.
با آنچه از سیستانوبلوچستان مرور کردیم آیا این استان مزیت خودروساز شدن دارد؟
در مجموع ما نباید فقط بر بستر مزیتهای موجود حرکت کنیم وباید مزیت جدید ایجاد کنیم. بنابراین مهمتر این است که مزیتسازی کنیم. این مثال را قبلا هم طرح کردهام که کشور هند هیچ مزیتی برای صنعت و تجارت IT نداشت. اما اینک تبدیل به قطب IT در دنیا شده است. یا مثلا همین شهر یزد در کشور خودمان. قبلا چه مزیتی داشت، اما اینک به قطب تولید سرامیک، کاشی و فرش تبدیل شده است. اینجا یعنی سیستانوبلوچستان هم مستثنی نیست. باید علاوهبر مزیتهای موجود آن مزیت جدیدی هم برای آن ایجاد شود. به نظر من مزیتهای موجود استان سیستانوبلوچستان در چابهار شامل بنادر صیادی و کشتیرانی است و موقعیت ترانزیت و گردشگری. شهرسوخته در شمال استان که به بهشت باستانشناسان معروف است. در نقاط دیگر هم همینطور. باید امکانات برای توسعه گردشگری در این منطقه توسعه یابد تا فضا را برای گردشگری ترغیب کند. استان ما در دامپروری و تولید گوشت قرمز و در کشاورزی مزیت دارد. ضمن آنکه پیشنهادی مطرح شده و در حال جانمایی و مطالعات اولیه آن است که یک مرکز درمان سرطان در سیستانوبلوچستان ایجاد شود. بنابراین این منطقه مزیت درمانی و پزشکی نداشته و اینک قرار است در آن ایجاد شود. بعد توریسم درمانی سبب جذب گردشگرانی میشود که میتوانند بیایند و مناطق مختلف استان را هم ببینند و رونق گردشگری را افزون کنند.
حال با این وصف آیا خودروسازی و مزیتهای دیگر سیستانوبلوچستان میتواند به این منجر شود که قطب سوم خودروسازی کشور شود؟
به نظرم، این بستگی به برنامه و نوع تفکری دارد که حادث خواهد شد. در آلمان منطقهای وسیع را در اختیار شرکت فولکس واگن قرار داده اند. زیرساخت ها، قطعه سازان ، مواد اولیه و بسیاری صنایع دیگر در این منطقه سبب شد تا فولکس واگن آنجا را توسعه دهد. اگر چنین نگاهی در ذهن ایده پردازان قطب سوم خودروی ایران باشد، میتوانیم سیستانوبلوچستان را توسعه بدهیم. ما در سیستانوبلوچستان کشتیرانی داریم، خط آهن و ترانزیت جادهای هم میتواند مکمل آن شده و قطب بزرگی را ایجاد کند.
اگر موقعیت ایجاد این قطب سوم خودروسازی در کشور فراهم شود چه در سیستانوبلوچستان و چه در هرجای دیگر کشور، فکر میکنید چه پتانسیلها و موقعیتهایی را پیش روی ما قرار دهد. ما میتوانیم در خودروسازی با چه خودروسازانی همکاری کنیم؟
من هم مثل شما شایعاتی شنیدهام که فلان شرکت قرار است در ایران سرمایهگذاری کند. مثلا از علاقه مندی شرکت آمریکایی G.M (جنرال موتورز) هم شنیدهام. اگر شرایط کار فراهم شود چه بسا که ما برویم با آنها یا با هر شرکت دیگری از هر کشور دیگری که تراز آن مشخص باشد، کار کنیم. خودروسازان تراز اول دنیا مشخص اند و وضعیت روشنی دارند. هرکدام را که بهتر باشد، میتوانیم در صورت فراهم شدن شرایط جذب کنیم.
ارسال نظر