سفر به جنگل‎های ژوراسیک

نیوشا امینیان
راهنمای تور

بله، درست خواندید، ژوراسیک، آن هم در ایران! اما این بار از فیلم یا پارک‎های موضوعی خبری نیست و همه چیز واقعی است. جنگل‎‎هایی در ایران با قدمت بیش از 40 میلیون سال وجود دارد که هم تحت نظر سازمان محیط زیست و میراث فرهنگی و گردشگری است و هم در سال‎های اخیر اقداماتی برای ثبت جهانی آن صورت گرفته. در این جنگل‎ها گونه‎های گیاهی متنوع و با ارزشی یافت می‎شود که یکی از آنها درخت انجیلی است. در یک روز بهاری ما تصمیم گرفتیم سری به منطقه رویش چند درخت انجیلی بزنیم و سفری برای دیدن و دانستن درباره آنها داشته باشیم.

آغاز سفر

مثل بیشتر سفرها، باید صبح خیلی زود حرکت می‎کردیم و این بار چون باید به سمت جاده‎های شرقی می‎رفتیم حرکت کردن پیش از طلوع آفتاب بسیار با ارزش بود و می‎توانست به راننده کمک کند تا قبل از طلوع، دید بهتری بر جاده داشته باشد. وقتی به محل قرار رسیدم، تقریبا نیمی از همسفرانمان جمع شده بودند. برای سفر به جنگل‎ انجیلی دو راهنما بودیم و حدود سی مسافر داشتیم. مقصد ما حوالی روستای لاجیم بود و برای رسیدن به آن باید از تهران، به سمت جاده فیروزکوه، شهر زیرآب، روستای لاتو و بعد از آن هم روستای لاجیم می‎رفتیم. حدود ساعت 5 صبح از تهران حرکت کردیم. در آغاز سفر برای همسفرانم درباره مسیر توضیح دادم و از آنها بابت انتخاب این سفر تشکر کردم؛ چراکه پرداختن به سفرهایی که برای دیدن جاذبه‎های خاص آن هم با هدف آشنایی و بازدید صورت می‎گیرد، بسیار با ارزش است.

ضمنا سفرهایی که با این هدف شکل می‎گیرند معمولا جنبه‎های حفاظتی را رعایت می‎‎کنند. ما حدود دوساعت بعد در حوالی منطقه نم‎رود در فیروزکوه بودیم؛ منطقه ییلاقی و بسیار خوش و آب هوایی که در مسیر ما بهترین منطقه برای صرف صبحانه بود. پس با همسفرانمان از ماشین پیاده شدیم و به یکی از رستوران‎های آن منطقه مراجعه کردیم. منوی صبحانه متنوع و بسیار خوش و آب و رنگ بود و رستوران یک روش خوب هم برای استفاده کمتر از پلاستیک به کار برده بود که آن استفاده از سفره‎های کاغذی به جای سفره‎های یکبار مصرف بود. این رویه‎های کاغذی بعد از استفاده مجددا برای بازیافت جمع‌آوری می‎شدند و به شکل دیگری از آنها استفاده می‎شد.

به‌سوی درخت انجیلی

بعد از صبحانه، جلسه معارفه با همسفران را ترتیب دادیم و از آنها خواستیم قبل از دیدن درخت انجیلی برایمان بگویند که به‌نظر آنها این درخت چه شکلی است و چرا سفری را برای دیدن آن انتخاب کرده‎اند؟ صحبت‎های همسفرانمان جالب بود؛ بعضی از آنها نام این درخت را در کشورهای دیگر شنیده بودند، برخی دیگر دوست داشتند همیشه ناشناخته‎ها و پدیده‎های خاص را ببینند و به‌نظر آنها درخت انجیلی در این زمره قرار داشت. در بین همسفرانمان هم برخی به‌دلیل خاصی به این سفر نیامده بودند و بیشتر برای آنها این یک تجربه جالب بود و دوست داشتند در فصل بهار در یک جنگل راهپیمایی کنند.

کمی بعد در مسیر جاده فیروزکوه ما به پل تاریخی ورسک رسیدیم. این پل که چه در زمان خودش و چه حالا به‌عنوان یکی از شاهکارهای معماری شناخته می‎شود، تقریبا تمام مسافرین را به پشت پنجره‎های ماشین کشانده بود. ما به‌خاطر آنکه از برنامه سفرمان عقب نباشیم نمی‎توانستیم برای دیدن پل توقف کنیم اما بعد از آنکه مسافرین پل را دیدند، کمی برایشان از داستان این پل و نقش آن در تقسیمات جهان امروز گفتم و اینکه اگر این پل و خط راه‌آهن سراسری در جنگ جهانی نبود، شاید اکنون مرزهای بسیاری از کشورها تغییر کرده بود و جهان شاهد داستان‎های گوناگونی بود. بعد از پل ورسک هم ما ریل‎هایی موازی را دیدیم که به سه خط طلا معروفند و شیوه قرارگیری آنها آنقدر با ارزش بوده که به آن ارزشی برابر با طلا داده بودند.

نزدیک مقصد

جنگل انجیلی با تهران فاصله‎ای حدود چهار تا پنج ساعته دارد و به همین دلیل ما حدود ساعت یازده صبح به روستای لاجیم رسیدیم. ماشین را باید کنار مسجد روستا پارک می‎کردیم و از اینجا پیاده‌روی ما شروع می‎شد. از محل پارک ماشین تا ورودی جنگل راه کوتاهی بود و ما خیلی زود وارد محوطه پوشیده از درختان شدیم. ابتدای مسیر تراکم درختان بسیار زیاد بود. در مسیر جنگل‌پیمایی چند مورد بسیار مهم را با همسفران مرور کردیم؛ اول آنکه حتما باید از مسیر پاکوب عبور کنیم و تا حد امکان از این مسیر خارج نشویم. این روش که هم از گم شدن اعضای گروه جلوگیری می‎کرد، هم باعث می‎شد تردد ما کمترین آسیب را برای محیط زیست داشته باشد. نکته دیگری که به آنها گوشزد کردم این بود که همسفرانمان نباید از لیدری که آخر گروه حرکت می‎کند عقب بمانند و اگر هر مشکل یا کمکی احتیاج داشتند حتما آن را به تورلیدرها بگویند. کمی بعد از حرکتمان، شیب جنگل به سمت پایین شد و ما دیگر داشتیم به عمق جنگل‎های مازندران وارد می‎شدیم. هر چه پایین‎تر می‎رفتیم شکل درختان عجیب‎تر می‎شد و درک قدمت و تاریخ کهنسال این درختان را ساده‎تر می‎کرد.

انجیلی در نمای نزدیک

اولین درخت انجیلی کمی بعد خودش را از پشت بوته‎ها به ما نشان داد. صبر کردم تا تمام تیم برسد و از آنها خواستم هر کسی جای مناسبی بایستد یا اگر خسته می‎شود بنشیند تا کمی برایشان از این درخت با ارزش بگویم. درختان انجیلی نمونه اندمیک و بومی ایران هستند؛ این به این معنا است که انجیلی به‌صورت طبیعی تنها در ایران رویش می‎کند و اگر نمونه‎های دیگری از آن در کشورهای دیگری باشد پرورشی است یا آنکه در حالت نهال به آن منطقه برده شده است. درختان انجیلی بدنه بسیار مقاومی دارند و معمولا آفتی روی آنها پیدا نمی‎شود. از همه مهم‎تر رنگ زیبای برگ‎های آن است که در هر فصل رنگ‎های بسیار زیبایی را به نمایش می‎گذارد، اما کمال آن در پاییز است که رنگ هر برگ با دیگری فرق دارد و درخت با برگ‎هایش چتری رویایی را بر فراز جنگل می‎سازد. از مسافرانم خواستم تا نزدیکتر شوند و به تنه درخت که شکلی عجیب و خاص داشت نگاه کنند. آنگاه برای آنها توضیح دادم که تنه درختان انجیلی به هم جوش می‎خورند؛ یعنی اگر ساقه‎های آن رشد کند و به ساقه نزدیک شود یا ساقه‎های درختان انجیلی دیگر نزدیکش باشد این ساقه‎ها و تنه‎ها به هم می‎چسبند و از دور انگار یک درخت واحد هستند.

حالا از چشمان همسفرانم می‎توانستم عشق به طبیعت را بخوانم؛ طبیعتی که بی‌شک موهبتی الهی است و با دانستن هرچه بیشتر درباره آن، قدر و ارزشش فزونی می‎یابد. از اولین درخت انجیلی خداحافظی کردیم و مسیرمان را به سمت عمق بیشتری از جنگل ادامه دادیم. در مسیر، درختان زیبا و قابل توجه دیگری چون راش، توسکا و ممرز بودند که هر کدام جلوه خاص خود را داشتند. تنه این درختان به سبب کهن‎سالی شکل‎های عجیب و جالبی ساخته بود و عکاسان گروه را به سبب آنکه زاویه‎های مختلفی در عکاسی از درختان می‎یافتند به سختی می‎توانستیم راضی به ادامه مسیر کنیم. از کنار بوته‎های انبوه تمشک جنگلی که در این فصل هنوز شکوفه بودند، گذشتیم و چند درخت انجیلی دیگر را پیدا کردیم. کمی درس‎هایی که کنار انجیلی قبلی آموخته بودیم را مرور کردیم و مسیرمان را ادامه دادیم تا اینکه حوالی ظهر به دشتی یکدست و صاف رسیدیم. این دشت به‌دلیل انبوه درختان سرتاسر سایه بود و هوای بسیار مطبوعی داشت و جز صدای پرندگان که از آن هوا حسابی سرمست شده بودند، صدای ضعیفی از گذر آب هم می‎آمد.

ما همان مکان و زمان را برای برپایی ضیافت ناهار مناسب دیدیم. پس هر کسی زیراندازی که به همراه داشت را پهن کرد و کم کم ظرف‎های ناهار رنگارنگ از کوله‌پشتی‎ها به روی سفره‎ها رسید. در این فرصت من و راهنمای دیگر سفر، برای مسافرین از جنگلی که در آن قرار داشتیم گفتیم؛ جنگلی که قسمتی از جنگل‎های هیرکانی بود و یادگاری ارزشمند با قدمتی بیش از چهل میلیون سال. بی شک گذر در آن چیزی کم از یک ماشین زمان و سفر به قلب زمین نداشت. حدود یک ساعت را برای ناهار و استراحت صرف کردیم و بعد به همسفرانم گفتم که هنوز دیدن شگفتی‎های این جنگل به پایان نرسیده و می‎خواهم به آنها چیزی را نشان بدهم که حتما از دیدنش لذت خواهند برد.

آبشار ولیلا

خیلی حس خوبی است که برای دیدن چیزی سفر کنید اما فرصت دیدن چیزهای جالب دیگری را هم داشته باشید. از محلی که برای ناهار اتراق کرده بودیم، حدود نیم ساعت پیاده‌روی کردیم و از یک تپه کوچک بالا رفتیم و از آن بالا کم کم صدای تحسین مسافرین را می‎شنیدم. آبشار ولیلا که حدود 20 متر ارتفاع دارد، در دل این جنگل قرار دارد و نمای بسیار زیبایی را در برابر چشمان ما ساخته بود. این آبشار یکی از آبشارهای نزدیک تهران محسوب می‎شود و زیبایی آن از جایی که ما برای تماشایش انتخاب کرده بودیم، کاملا مشهود بود. اما بعد از دیدن آبشار مسیر برگشت را پیش گرفتیم.

بازگشت به خانه

حوالی عصر به ماشین رسیدیم و بعد از گرفتن چند عکس یادگاری به سمت تهران حرکت کردیم. حالا جاده فیروزکوه با مه غلیظی پوشیده شده بود و نم نم باران هم طراوت هوا و زیبایی مناظر را چند برابر کرده بود. آش دوغ، غذای مورد علاقه من در این جاده و تصمیم مسافرین برای خوردن آش در فضای بیرون و تجربه نشستن در مه و نم‌نم باران، باز هم توانست هوش از سر مسافرین ببرد و برای آنها عصرانه‎ای رویایی را رقم بزند. چند روز بعد از این سفر، از یکی از مسافرینم ایمیلی به من رسید؛ ایمیلی که از طرف مادر کوچک‌ترین همسفرمان که کودکی 9 ساله بود، ارسال شده بود. او در مدرسه درخت انجیلی را نقاشی کرده بود و درباره آن برای همکلاسی‎هایش تعریف کرده بود و شاید این گران‎بهاترین مزدی بود که من به‌عنوان راهنما دریافت کرده بودم. میراث ارزشمند دیگری از سرزمینم که در عمیق‎ترین نقاط جنگل‎ها یافت می‎شد به تخته سیاه مدرسه‎ای رسیده بود تا نسل‎های جدید نیز قدر و ارزش آنچه را زمین بر ما ارزانی کرده است، بدانند.

سفر به جنگل‎های ژوراسیک

سفر به جنگل‎های ژوراسیک