گفتوگو با امین حبیبی خواننده موسیقی پاپ:
هنرمند واقعی به حاشیهکاری ندارد
لی لا رضایی امین حبیبی خواننده موسیقی پاپ و متولد سال ۱۳۶۱ در اهواز است. او فعالیت هنریاش را بهطور حرفهای از سال ۱۳۷۹ آغاز کرد و از نظر او زیباترین داشته انسان احساس اوست که باید در پی راهی زیبا برای بیان آن باشد. او علاوهبر موسیقی در تئاتر هم فعالیت میکند و تا کنون آثار متفاوتی را روی صحنه برده است. بخش گستردهای از فعالیتهای هنری او را موسیقی شکل میدهد و بعضی از کارهایش در آن سوی آبها هم به موفقیت رسیدهاند. در این میان گاهی اسیر حاشیههای ناخواستهای هم میشود و مثلا یکی با نام او کنسرت برگزار کرده و خوانندهای هم آهنگ او را برای خودش کاور کرده است.
لی لا رضایی امین حبیبی خواننده موسیقی پاپ و متولد سال ۱۳۶۱ در اهواز است. او فعالیت هنریاش را بهطور حرفهای از سال ۱۳۷۹ آغاز کرد و از نظر او زیباترین داشته انسان احساس اوست که باید در پی راهی زیبا برای بیان آن باشد. او علاوهبر موسیقی در تئاتر هم فعالیت میکند و تا کنون آثار متفاوتی را روی صحنه برده است. بخش گستردهای از فعالیتهای هنری او را موسیقی شکل میدهد و بعضی از کارهایش در آن سوی آبها هم به موفقیت رسیدهاند. در این میان گاهی اسیر حاشیههای ناخواستهای هم میشود و مثلا یکی با نام او کنسرت برگزار کرده و خوانندهای هم آهنگ او را برای خودش کاور کرده است. آنچه میخوانید گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با این هنرمند است.
شما همیشه از حاشیه گریزان هستید؛ اما انگار حاشیهها دست از سرتان بر نمیدارند؟
حاشیه همیشه برای هر هنرمندی وجود دارد. حالا هرچهقدر هم سرت بهکار خودت باشد، بدتر هم میشود.
من هم نمیدانم این حرفها و حدیثها از کجا میآیند. من نه علاقهای به حاشیهها دارم و نه اصلا برایم مهم است. همینکه برسم به کارهای خودم و بتوانم دل و روح خودم و مخاطبانم را راضی نگه دارم، برایم کافی است و خدا را شکر هم میکنم. به من چه که حالا کی دارد پشت سر من چه چیزی میگوید؟ همیشه همینطور بوده که هنرمند یعنی کسی که من در ذهنم به او این لقب را میدهم با کارش توانسته با مخاطبان ارتباط برقرار کند و تبلیغات یا حواشی ساختگی نقشی در تثبیت کار او نداشتهاند. من ترجیح میدهم مردم بیشتر کارم را بشناسند تا خودم را.
با توجه به اخباری که اخیرا درباره کارهایتان منتشر شده، به نظر میرسد شما در خارج از ایران شناخته شدهتر هستید. این اتفاق چگونه افتاده است؟
احتمالا دلیلش این است که در آن سوی آبها حاشیهها تعیینکننده نیستند و برای کسی اهمیت ندارد که مثلا امین حبیبی چهکاره است و با کی ازدواج کرده یا نکرده یا اصلا چگونه زندگی میکند و فقط به خود موسیقی اهمیت میدهند. انگار موسیقی من تا اندازهای جواب داده و به قول شما در خارج از ایران شناخته شدهتر هم هست و همین نکته برای من یک قوه محرکه است. برای من بسیار لذتبخش است که پیامها و ایمیلهایی دریافت میکنم از دوستانی که خارج از کشور هستند و خیلیهایشان حتی زبان فارسی را هم نمیدانند و این یعنی آنها از خود موسیقی و احساس جاری در آن لذت میبرند و این لذت را از شانس خوبم، با من هم قسمت میکنند.
بهتازگی آهنگ «بیقرار» شما توسط یک خواننده ایتالیایی به نام piero nicoliniکاور شد که Impaziente نام گرفته است. این آهنگ همین هفته - هفته دوم سال ۲۰۱۵ - در سایت معتبر jamendo در رتبه سوم از صد آهنگ برتر قرار گرفت.
من خودم هم از این اتفاق خبر نداشتم و در این مدت مدام در سفر بودم و وقتم به تمرین و برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف گذشت و فرصت پیگیری اخبار را نداشتم. ایمیلهایم را که چک میکردم چندتایی ایمیل تبریک دیدم و وقتی برایم مهم شدند که دیدم ترانهسرای کار که زحمت برگرداندن ترانه «بیقرار» را به ایتالیایی کشیدهاند هم از رُم برایم ایمیل فرستاده و خبر را در ایمیل این دوست عزیز خواندم و فهمیدم - همانطور که شما اشاره کردید - این آهنگ در بین صد آهنگ برتر سایت jamendo سوم شده است. بسیار اتفاق خوشحالکنندهای بود برای من و همینطور برای عوامل ایتالیایی که الان هم فرصت خوبی است تا به همهشان تبریک و خسته نباشید بگویم.
این همکاری چگونه اتفاق افتاد؟
چندوقت پیش از طریق دوستی ایمیلی به من رسید و متوجه شدم که ایشان میخواهند برای بازخوانی آهنگ «بیقرار» توسطِ یک خواننده ایتالیایی به نام «پیرو نیکولینی» از من اجازه بگیرند. درواقع آقای «پیرو نیکولینی» آهنگ «بیقرار» را شنیده بود و از دوستی که از چهل سال پیش در ایتالیا زندگی میکند و من اصلا او را هم نمیشناختم خواسته بود تا واسطه بین من و ایشان بشود. آن دوست ایرانی هم در تمام این مدت زحمت برقراری ارتباط بین من و ایتالیاییها را به دوش کشید، چون نه من ایتالیایی بلدم و نه آنها فارسی میدانستند..
از بازخورد این کار در ایتالیا هم خبر دارید یا نه؟
اطلاعات من از این قضیه در همان حد ایمیلهایی است که به دستم میرسد و در این حد میتوانم بگویم که خوشبختانه با استقبال مواجه شده است. به هرحال رتبه خوب این کار در سایت jamendo خودش دلیل مناسبی است برای موفقیتش.
انگار یکی هم به اسم شما کنسرت برگزار کرده است.
این قضیه دیگر برای من تبدیل به جوک شده است و حالا دیگر جوکی قدیمی شده که حرف زدن دربارهاش حوصلهسربر است. من خودم خسته شدهام و اصلا دوست ندارم دربارهاش حرف بزنم. فقط همین را بگویم که تا زمانی که کپی رایت در این مملکت به رسمیت شناخته نشود، اینجور افراد خواهند بود و بهکار خودشان هم ادامه خواهند داد. من هم نمیتوانم زندگیام را تعطیل کنم و بیفتم دنبال کسانی که عقده دیده شدن دارند. سوال اصلی اینجاست که بعضی از تهیهکنندهها که اسم و رسمی هم دارند و خدا را شکر همه هم مرا از نزدیک میشناسند چرا با این افراد همکاری میکنند؟! یا اینکه اصلا اینجور افراد چطور مجوز اجرای برنامه میگیرند آنهم درحالیکه خود ما برای گرفتن مجوز باید از هفت خوان رستم رد شویم. من فقط میتوانم بگویم که خبر کنسرتهایم را در سایت خودم اعلام میکنم و هر خبری غیر از این، نامعتبر است.
اقدامات قانونیای که در این رابطه انجام دادهاید نتیجهای داشته است؟
یکی از این سه نفر یعنی «ب. الف» که دستگیر و محاکمه شد. در مورد نفر دوم یعنی «ح. م» هم تمام گزارش ها به نیروی انتظامی و اداره ارشاد اسلامی داده شده است و تحت پیگرد قانونی است. نفر سوم هم آقایی است به نام «ه. الف». از این آدم هم فیلم اجرای صحنهای و هم فیلم مصاحبهاش در یکی از شبکههای ماهوارهای در اختیار وکیل من قرار دارد. فیلمی هم توسط یکی از دوستانم با تلفنهمراه گرفته شده که این آقا دارد برای آن جمع ماجرای دروغهایش را تعریف میکند و کلی هم احساس افتخار میکند و به خود میبالد!
دوستان هنرمند و همکاران من هم هستند که در اجراهای این آقا حضور داشتهاند و میتوانند شهادت بدهند. این مستندات در اختیار وکیل و مدیر برنامههای من هست و ایشان هم در حال پیگیری هستند.
شما همیشه از حاشیه گریزان هستید؛ اما انگار حاشیهها دست از سرتان بر نمیدارند؟
حاشیه همیشه برای هر هنرمندی وجود دارد. حالا هرچهقدر هم سرت بهکار خودت باشد، بدتر هم میشود.
من هم نمیدانم این حرفها و حدیثها از کجا میآیند. من نه علاقهای به حاشیهها دارم و نه اصلا برایم مهم است. همینکه برسم به کارهای خودم و بتوانم دل و روح خودم و مخاطبانم را راضی نگه دارم، برایم کافی است و خدا را شکر هم میکنم. به من چه که حالا کی دارد پشت سر من چه چیزی میگوید؟ همیشه همینطور بوده که هنرمند یعنی کسی که من در ذهنم به او این لقب را میدهم با کارش توانسته با مخاطبان ارتباط برقرار کند و تبلیغات یا حواشی ساختگی نقشی در تثبیت کار او نداشتهاند. من ترجیح میدهم مردم بیشتر کارم را بشناسند تا خودم را.
با توجه به اخباری که اخیرا درباره کارهایتان منتشر شده، به نظر میرسد شما در خارج از ایران شناخته شدهتر هستید. این اتفاق چگونه افتاده است؟
احتمالا دلیلش این است که در آن سوی آبها حاشیهها تعیینکننده نیستند و برای کسی اهمیت ندارد که مثلا امین حبیبی چهکاره است و با کی ازدواج کرده یا نکرده یا اصلا چگونه زندگی میکند و فقط به خود موسیقی اهمیت میدهند. انگار موسیقی من تا اندازهای جواب داده و به قول شما در خارج از ایران شناخته شدهتر هم هست و همین نکته برای من یک قوه محرکه است. برای من بسیار لذتبخش است که پیامها و ایمیلهایی دریافت میکنم از دوستانی که خارج از کشور هستند و خیلیهایشان حتی زبان فارسی را هم نمیدانند و این یعنی آنها از خود موسیقی و احساس جاری در آن لذت میبرند و این لذت را از شانس خوبم، با من هم قسمت میکنند.
بهتازگی آهنگ «بیقرار» شما توسط یک خواننده ایتالیایی به نام piero nicoliniکاور شد که Impaziente نام گرفته است. این آهنگ همین هفته - هفته دوم سال ۲۰۱۵ - در سایت معتبر jamendo در رتبه سوم از صد آهنگ برتر قرار گرفت.
من خودم هم از این اتفاق خبر نداشتم و در این مدت مدام در سفر بودم و وقتم به تمرین و برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف گذشت و فرصت پیگیری اخبار را نداشتم. ایمیلهایم را که چک میکردم چندتایی ایمیل تبریک دیدم و وقتی برایم مهم شدند که دیدم ترانهسرای کار که زحمت برگرداندن ترانه «بیقرار» را به ایتالیایی کشیدهاند هم از رُم برایم ایمیل فرستاده و خبر را در ایمیل این دوست عزیز خواندم و فهمیدم - همانطور که شما اشاره کردید - این آهنگ در بین صد آهنگ برتر سایت jamendo سوم شده است. بسیار اتفاق خوشحالکنندهای بود برای من و همینطور برای عوامل ایتالیایی که الان هم فرصت خوبی است تا به همهشان تبریک و خسته نباشید بگویم.
این همکاری چگونه اتفاق افتاد؟
چندوقت پیش از طریق دوستی ایمیلی به من رسید و متوجه شدم که ایشان میخواهند برای بازخوانی آهنگ «بیقرار» توسطِ یک خواننده ایتالیایی به نام «پیرو نیکولینی» از من اجازه بگیرند. درواقع آقای «پیرو نیکولینی» آهنگ «بیقرار» را شنیده بود و از دوستی که از چهل سال پیش در ایتالیا زندگی میکند و من اصلا او را هم نمیشناختم خواسته بود تا واسطه بین من و ایشان بشود. آن دوست ایرانی هم در تمام این مدت زحمت برقراری ارتباط بین من و ایتالیاییها را به دوش کشید، چون نه من ایتالیایی بلدم و نه آنها فارسی میدانستند..
از بازخورد این کار در ایتالیا هم خبر دارید یا نه؟
اطلاعات من از این قضیه در همان حد ایمیلهایی است که به دستم میرسد و در این حد میتوانم بگویم که خوشبختانه با استقبال مواجه شده است. به هرحال رتبه خوب این کار در سایت jamendo خودش دلیل مناسبی است برای موفقیتش.
انگار یکی هم به اسم شما کنسرت برگزار کرده است.
این قضیه دیگر برای من تبدیل به جوک شده است و حالا دیگر جوکی قدیمی شده که حرف زدن دربارهاش حوصلهسربر است. من خودم خسته شدهام و اصلا دوست ندارم دربارهاش حرف بزنم. فقط همین را بگویم که تا زمانی که کپی رایت در این مملکت به رسمیت شناخته نشود، اینجور افراد خواهند بود و بهکار خودشان هم ادامه خواهند داد. من هم نمیتوانم زندگیام را تعطیل کنم و بیفتم دنبال کسانی که عقده دیده شدن دارند. سوال اصلی اینجاست که بعضی از تهیهکنندهها که اسم و رسمی هم دارند و خدا را شکر همه هم مرا از نزدیک میشناسند چرا با این افراد همکاری میکنند؟! یا اینکه اصلا اینجور افراد چطور مجوز اجرای برنامه میگیرند آنهم درحالیکه خود ما برای گرفتن مجوز باید از هفت خوان رستم رد شویم. من فقط میتوانم بگویم که خبر کنسرتهایم را در سایت خودم اعلام میکنم و هر خبری غیر از این، نامعتبر است.
اقدامات قانونیای که در این رابطه انجام دادهاید نتیجهای داشته است؟
یکی از این سه نفر یعنی «ب. الف» که دستگیر و محاکمه شد. در مورد نفر دوم یعنی «ح. م» هم تمام گزارش ها به نیروی انتظامی و اداره ارشاد اسلامی داده شده است و تحت پیگرد قانونی است. نفر سوم هم آقایی است به نام «ه. الف». از این آدم هم فیلم اجرای صحنهای و هم فیلم مصاحبهاش در یکی از شبکههای ماهوارهای در اختیار وکیل من قرار دارد. فیلمی هم توسط یکی از دوستانم با تلفنهمراه گرفته شده که این آقا دارد برای آن جمع ماجرای دروغهایش را تعریف میکند و کلی هم احساس افتخار میکند و به خود میبالد!
دوستان هنرمند و همکاران من هم هستند که در اجراهای این آقا حضور داشتهاند و میتوانند شهادت بدهند. این مستندات در اختیار وکیل و مدیر برنامههای من هست و ایشان هم در حال پیگیری هستند.
ارسال نظر