مقابله با اضطراب کار - ۸ بهمن ۹۴

مترجم: سیدحسین علوی‌لنگرودی

برای بسیاری از ما، ‌اضطراب و دلهره جزو یکی از اتفاقات روزمره ماست. بسیاری از ما در مورد ضرب‌الاجل‌های تعیین شده برای اتمام یک پروژه یا انجام دادن وظیفه‌ای که برعهده ما گذاشته شده یا عقیده رئیس‌مان درباره ما، ‌دچار نوعی اضطراب هستیم. البته این پدیده، ‌کاملا ‌طبیعی است اما باعث به‌هم خوردن آرامش ما می‌شود در حالی که احساسات برای این هستند که به ما دراتخاذ تصمیمات هوشمندانه و درست کمک کنند اما اگر ما فاقد دقت کافی در مورد احساساتمان باشیم، مشکلات ما دوچندان می‌شوند و مانند گلوله برفی که به سرعت بزرگ‌تر می‌شود، می‌توانند فاجعه‌ای بیافرینند. گاهی اوقات ما به این نتیجه می‌رسیم که نمی‌توانیم از احساسات منفی در اطراف خود خلاصی پیدا کنیم و هرکاری که کنیم، ‌بر وخامت اوضاع خواهد افزود. اما در این شرایط چه می‌توان کرد؟ در پاسخ به این سوال مهم باید گفت که همه می‌توانند انرژی قابل‌توجهی را که این احساسات مضطربانه به وجود می‌آورند، ‌جمع‌آوری و برای متمرکز شدن بر روی احتمالات مثبت‌تر، ‌از آنها بهره گیرند و بنابراین باید به جای معطوف کردن توجه خود بر روی دلهره‌ها، ‌کارهای شادی‌آور و روحیه‌بخشی انجام داد.

با حباب‌های اضطراب خود ارتباط برقرار کنید

اضطراب افراد معمولا از ناتوانی آنها در پیوند زدن بین نیازها و توانایی‌هایشان با اهدافی است که دیگران از آنها توقع دارند به آنها برسند، سرچشمه می‌گیرد. ارتباط برقرار کردن بین توانایی‌ها و نیازهای خود با اهدافی که توسط خود افراد تدوین می‌شوند، کاری آسان و ساده است. اما انجام چنین کاری درمورد اهدافی که کارکنان با آنها موافق نیستند دشوارتر یا حتی عذاب‌آور می‌شود.فرض کنیم که رئیس‌تان از شما می‌خواهد تا پروژه جدیدی را آغاز کنید و ارتقای شغلی شما را منوط به اجرای موفق آن نموده است. حال اگر شما به هیچ‌عنوان با انجام آن پروژه موافق هم نباشید، ‌اما چون نمی‌توانید خواسته رئیس‌تان را نادیده بگیرید، مجبور به انجامش هستید. در چنین وضعیتی هربار که شما به آن پروژه فکر کنید، ‌حباب‌های اضطراب دردرون‌تان شکل می‌گیرد چراکه نخستین کسی که شما می‌توانید نزد او شکایت ببرید و از کارتان گله کنید کسی نیست غیر از خودتان.بنابراین شما باید راهی برای ارتباط برقرار کردن با اضطراب‌های درونی و مهار کردن آنها بیابید. برای این کار می‌توانید:

طی یک وقت استراحت چند دقیقه‌ای فقط بنشینید و به‌طور عادی نفس بکشید.

پس از فکرکردن به عامل اضطراب‌آور و چگونگی شکل‌گیری آن، یک نفس عمیق کشیده و با یک بازدم قوی‌تر، تمام حباب‌های مملو از اضطرابتان را خارج کنید.

اضطراب درونی‌تان را مانند یک بچه در بغل بگیرید تا در آغوش‌تان به خواب برود.

اضطراب درونی‌تان را روی یک تکه کاغذ بکشید و سپس با کمال آرامش و اطمینان، ‌آن را به سطل زباله بیندازید.

فرض کنید که اضطراب، ‌یک دوست قدیمی است که شما باید به نیازهایش گوش دهید تا به دشمنتان تبدیل نشود.


خلاق شوید

حالا زمان آن فرا رسیده که تفکر تکراری و کلیشه‌ای را متوقف کنید و ایده‌های خلاقانه‌ای را شکل دهید. هدف، ‌پیدا کردن راهی برای هماهنگ کردن تغییر و تحولات با نیازهای جدیدمان است. شما برای خارج شدن از چرخه بسته عواطف و احساسات خود باید جور دیگری فکر کنید و به واقعیت‌ها نگاه کرده و فهرستی از ایده‌های خلاقانه‌ای که شرایط را تغییر می‌دهند، ‌ارائه دهید. تا آنجا که می‌توانید دیدگاه‌های کاربردی و قابل پیاده کردن را تولید کرده و این کار را در چارچوب‌های زمانی مشخص (مثلا 15 دقیقه) صورت دهید تا تمرکز بیشتری پیدا کنید. شما می‌توانید بعضی از ایده‌های کاربردی خود را آزمایش کنید چرا که فهرستی از ایده‌ها را در اختیار دارید که زمان آزمودن آنها فرا رسیده است.به‌عنوان نمونه فهرست «دیدگاه‌های کاربردی و عملی» یک کارمند یا مدیر کارآمد برای اجرای پروژه‌ای جدید می‌تواند این‌گونه باشد:

این فرصتی است برای بهبود و ارتقای مهارت‌های من.

من قرار است با یکی از همکارانم که مدیر فوق‌العاده‌ای است، ‌کار کنم.

من می‌توانم این پروژه را به رزومه کاری‌ام اضافه کنم.

این، ‌فرصتی است برای برخورد و تعامل با همکاران بیشتر.

بعد از انجام این پروژه می‌توانم تقاضای ارتقای شغلی کنم.

به من فرصتی داده شده تا دیگران را شاد کنم.

این پروژه باعث ظهور ایده‌های بزرگی برای من خواهد شد.

درطول این پروژه، من وضعیت عاطفی و احساسی ام و نوسانات آن را خواهم سنجید.

این پروژه به من کمک می‌کند تاصبر و تحمل خود را افزایش دهم.

این پروژه به من فرصت بیشتر خندیدن را خواهد داد.

راستی تا کنون به این مساله اندیشیده‌اید که اعتقادات چه نقشی در زندگی کاری‌تان داشته است. اعتقاد و احساس پیوند با خداوند، جهان و طبیعت در زندگی روزمره ما نقش پررنگی دارد. اما هنگامی که صحبت از کار به میان می‌آید، این اعتقادات کمتر به چشم می‌آیند و بیشتر فراموش می‌شوند.


الگوهای شما

متاسفانه همه ما عادت داریم که به اضطراب‌هایمان اجازه دهیم در درون ما نفوذ کنند. نمونه بارز این مساله را می‌توان در هنگام رانندگی مشاهده کرد. شاید برای شما هم پیش آمده که ماشین جلویی‌تان با سرعت پاینی در حال حرکت است و شما فکر می‌کنید که وقت و انرژی‌تان به‌خاطر قرار گرفتن پشت سر او به هدر می‌رود و در نتیجه شما دچار این اضطراب می‌شوید که چگونه باید از آن ماشین سبقت بگیرید و در صورتی‌که نتوانید این سبقت را انجام دهید، بیشتر و بیشتر دچار استرس می‌شوید. در چنین وضعیتی، بهترین راه برای غلبه بر اضطراب و رسیدن به آرامش، کنار آمدن با این قضیه و قبول کردن آن است و اینکه شاید حکمتی در کار است که شما با سرعت کمتری در جاده حرکت کنید. در چنین شرایطی، این شما هستید که برای کنترل اضطراب خود، الگوسازی می‌کنید.

تصورات و خیال پردازی از ابزارهایی هستند که معمولا از سوی کودکان مورد استفاده قرار می‌گیرد اما باید دانست که ما بزرگسالان نیز به این ابزار قدرتمند نیازمندیم چرا که این ابزارها هیچ محدودیت و مرزی ندارند. تصورات به ما این امکان را می‌دهند تا از دیدگاهی متفاوت و لذت‌بخش به زندگی نگاه کنیم و آن را شادی‌آور و سرشار از صمیمیت ببینیم.

منبع: کتاب WORK HAPPY NOW