در تکریم علم و دانش
دکتر یحیی تابش عضو هیات علمی ریاضی دانشگاه صنعتی شریف در اوایل سالهای دهه هفتاد در یکی از المپیادهای ریاضی داخلی یک مساله هندسه فضایی داده بودم که یک صفحه و دو نقطه خارج از صفحه داریم، خطی در صفحه رسم کنید که دو نقطه از آن به یک فاصله باشند و از یک نقطه معلوم هم روی صفحه بگذرد، مساله سختی است و احتیاج به تجسم هندسی خیلی خوب دارد، وقتی برگهها را تصحیح کردیم دیدیم یک نفر مساله را خیلی راحت حل کرده است که بعدا فهمیدیم مریم میرزاخانی است. مریم بعد به دانشکده علوم ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف آمد و برای دورههای آموزشی المپیاد ریاضی و طرح مساله جدید یک همکار واقعی بود.
دکتر یحیی تابش عضو هیات علمی ریاضی دانشگاه صنعتی شریف در اوایل سالهای دهه هفتاد در یکی از المپیادهای ریاضی داخلی یک مساله هندسه فضایی داده بودم که یک صفحه و دو نقطه خارج از صفحه داریم، خطی در صفحه رسم کنید که دو نقطه از آن به یک فاصله باشند و از یک نقطه معلوم هم روی صفحه بگذرد، مساله سختی است و احتیاج به تجسم هندسی خیلی خوب دارد، وقتی برگهها را تصحیح کردیم دیدیم یک نفر مساله را خیلی راحت حل کرده است که بعدا فهمیدیم مریم میرزاخانی است. مریم بعد به دانشکده علوم ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف آمد و برای دورههای آموزشی المپیاد ریاضی و طرح مساله جدید یک همکار واقعی بود. در سال 1997 برای اولین مرتبه میخواستیم مسالهای به المپیاد جهانی ریاضی پیشنهاد کنیم. یک مساله رنگآمیزی به فکرم رسید که کلیه نقاط صفحه با مختصات صحیح را میتوان با دو رنگ طوری رنگآمیزی کرد که نقاطی که به فاصله یک عدد حقیقی باشند که مربع آن عدد حقیقی برابر مجموع مربعات دو عدد گویا است، رنگ متفاوتی داشته باشند. بعد مساله را با مریم در میان گذاشتم خیلی راحت مختصات صحیح را با مختصات گویا جایگزین کرد و مساله جانداری شد که برای المپیاد جهانی
فرستادیم.
الان هم که مریم بر بلندای علوم ریاضی ایستاده است نکته مهم این است که خیلی راحت و طبیعی با مسالههای ریاضی برخورد میکند. از زیبایی ریاضیات میگوید که شاگرد صبور به آن میرسد و مساله حل کردن را هم چون معما حل کردن میداند و خیلی راحت با مسالههای چالشی و مفاهیم پیچیده روبهرو میشود و آخر سر از ذوق کشف و التذاذ فهمیدن چیزی جدید میگوید، احساس ایستادن بالای بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح.
فقط وقتی استعدادی بهطور طبیعی به رشد و شکوفایی برسد این گونه در چالش مساله حل کردن در گیر میشود و پس از آن بالنده میشود و به لذتی با شکوه دست مییابد و شاید مهمترین هدف آموزش این باشد که هر کس زمینه طبیعی استعداد خود را بیابد و با آزادی باطنی درگیر چالش برای شکوفایی آن بشود.
ارض واسعه خوان گستردهای است که هر کس میتواند جایگاهی برای استعداد خود بر سر این خوان گسترده پیدا کند. اما چگونه استعدادی را شناسایی کنیم و آن را رشد دهیم؟ برنامههای آموزشی ما در همه سطوح از دانشگاه گرفته تا دوره کارشناسی بسیار سنگین و انعطافناپذیر است، ارزیابیها بیشتر بر لایه حافظه مبتنی است نه قدرت حل مساله و تفکر نقاد و تحلیلگر. راه چاره، ایجاد انعطاف در برنامه و فراهم ساختن تنوع لازم است تا هر دانشآموز و دانشجویی بتواند متناسب با علاقه و استعدادش در تلاش و چالش درگیر شود و به شکوفایی برسد. اما ایجاد انعطاف در نظامی که همه برنامهها از بالا به پایین شکل گرفته بسیار دشوار است. راه چاره تقویت هرچه بیشتر فعالیتهای فوقبرنامه و بها دادن به آنها است و رفته رفته سبک کردن برنامه اصلی و جایگزین کردن تنوع و برنامههای منعطف در آن.
اگر نخبگانی را تربیت کردیم و به مدارج عالی علمی رسیدند و حتی جذب دانشگاهها و نهادهای آموزشی و پژوهشی در داخل کشور شدند، چگونه میتوانیم به آنها کمک کنیم تا به شکوفایی علمی برسند؟ باز هم با نظامی غیرمنعطف که بیشتر به ساختاری اداری میماند در دانشگاهها مواجه هستیم. این گونه است که کار پژوهش نیز از خلاقیت اصیل فاصله گرفته و صرفا توسعه کمی پیدا کردهاست و کارهای ارزشمند و کیفی در آن بسیار محدود است. علم و فناوری و پژوهش اصیل ماهیتی فراگیر و جهانی دارد و در انزوا به رشد مطلوب نمیرسد و برای رسیدن به توسعه لازم است با کانونهای طراز اول در جهان مرتبط بود و تعامل داشت. دکترهای جوان و با استعداد در دانشگاههای ما در چنبره مقرراتی که جنبه اداری پیدا کرده است، اسیر میشوند و به سادگی نمیتوانند با مراکز پیشرفته علمی در دنیا ارتباط برقرار کنند، فرصت مطالعاتی زودرس مثلا دو ماه در سال برای استادیاران جوان میتواند فرصتی مغتنم فراهم کند تا با کانونهای پیشرفته علمی ارتباط برقرار کنند و به دستاوردهایی با کیفیت بالا برسند به شرط آنکه باز هم در چنبره مقررات کمینگر اسیرشان نکنیم.
شادمانی از موفقیت مریم که به راستی سزاوارش بود مانع نمیشود که بغض همیشگی را فراموش کنم، بغضی که از بامداد ۲۶ اسفند ۷۶ همیشه با من است. یاد رضا صادقی، مجتبی مهرآبادی، آرمان بهرامیان، مرتضی رضایی، علی حیدری، فرید کابلی و علیرضا سایهبان گرامی باد.
الان هم که مریم بر بلندای علوم ریاضی ایستاده است نکته مهم این است که خیلی راحت و طبیعی با مسالههای ریاضی برخورد میکند. از زیبایی ریاضیات میگوید که شاگرد صبور به آن میرسد و مساله حل کردن را هم چون معما حل کردن میداند و خیلی راحت با مسالههای چالشی و مفاهیم پیچیده روبهرو میشود و آخر سر از ذوق کشف و التذاذ فهمیدن چیزی جدید میگوید، احساس ایستادن بالای بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح.
فقط وقتی استعدادی بهطور طبیعی به رشد و شکوفایی برسد این گونه در چالش مساله حل کردن در گیر میشود و پس از آن بالنده میشود و به لذتی با شکوه دست مییابد و شاید مهمترین هدف آموزش این باشد که هر کس زمینه طبیعی استعداد خود را بیابد و با آزادی باطنی درگیر چالش برای شکوفایی آن بشود.
ارض واسعه خوان گستردهای است که هر کس میتواند جایگاهی برای استعداد خود بر سر این خوان گسترده پیدا کند. اما چگونه استعدادی را شناسایی کنیم و آن را رشد دهیم؟ برنامههای آموزشی ما در همه سطوح از دانشگاه گرفته تا دوره کارشناسی بسیار سنگین و انعطافناپذیر است، ارزیابیها بیشتر بر لایه حافظه مبتنی است نه قدرت حل مساله و تفکر نقاد و تحلیلگر. راه چاره، ایجاد انعطاف در برنامه و فراهم ساختن تنوع لازم است تا هر دانشآموز و دانشجویی بتواند متناسب با علاقه و استعدادش در تلاش و چالش درگیر شود و به شکوفایی برسد. اما ایجاد انعطاف در نظامی که همه برنامهها از بالا به پایین شکل گرفته بسیار دشوار است. راه چاره تقویت هرچه بیشتر فعالیتهای فوقبرنامه و بها دادن به آنها است و رفته رفته سبک کردن برنامه اصلی و جایگزین کردن تنوع و برنامههای منعطف در آن.
اگر نخبگانی را تربیت کردیم و به مدارج عالی علمی رسیدند و حتی جذب دانشگاهها و نهادهای آموزشی و پژوهشی در داخل کشور شدند، چگونه میتوانیم به آنها کمک کنیم تا به شکوفایی علمی برسند؟ باز هم با نظامی غیرمنعطف که بیشتر به ساختاری اداری میماند در دانشگاهها مواجه هستیم. این گونه است که کار پژوهش نیز از خلاقیت اصیل فاصله گرفته و صرفا توسعه کمی پیدا کردهاست و کارهای ارزشمند و کیفی در آن بسیار محدود است. علم و فناوری و پژوهش اصیل ماهیتی فراگیر و جهانی دارد و در انزوا به رشد مطلوب نمیرسد و برای رسیدن به توسعه لازم است با کانونهای طراز اول در جهان مرتبط بود و تعامل داشت. دکترهای جوان و با استعداد در دانشگاههای ما در چنبره مقرراتی که جنبه اداری پیدا کرده است، اسیر میشوند و به سادگی نمیتوانند با مراکز پیشرفته علمی در دنیا ارتباط برقرار کنند، فرصت مطالعاتی زودرس مثلا دو ماه در سال برای استادیاران جوان میتواند فرصتی مغتنم فراهم کند تا با کانونهای پیشرفته علمی ارتباط برقرار کنند و به دستاوردهایی با کیفیت بالا برسند به شرط آنکه باز هم در چنبره مقررات کمینگر اسیرشان نکنیم.
شادمانی از موفقیت مریم که به راستی سزاوارش بود مانع نمیشود که بغض همیشگی را فراموش کنم، بغضی که از بامداد ۲۶ اسفند ۷۶ همیشه با من است. یاد رضا صادقی، مجتبی مهرآبادی، آرمان بهرامیان، مرتضی رضایی، علی حیدری، فرید کابلی و علیرضا سایهبان گرامی باد.
ارسال نظر