گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با راضیه شیرمحمدی، قهرمان تیراندازی کشور:
کمانی که دیگر تیر نمیاندازد
دنیای اقتصاد، سپهر استیری- در آستانه مسابقات پارالمپیک ۲۰۱۶ هستیم اما هر چه جستوجو میکنیم نامی از راضیه شیرمحمدی، دارنده مدال طلای مسابقات پاراآسیایی گوانگژو (۲۰۱۰) و برنز پارالمپیک لندن (۲۰۱۲) در مسابقات انتخابی و کشوری تیراندازی با کمان نیست و همین موضوع بهانهای شد برای پیگیری حال و احوال این روزهای این ورزشکار مشهدی. تماس میگیریم و قرار مصاحبه را تنظیم میکنیم اما روز مصاحبه خبر بستری شدن او در بیمارستان را میشنویم، سرانجام و پس از گذشت چند روز فرصت صحبت با راضیه شیرمحمدی دست میدهد و چه دردناک آنکه این بار ورزش بود که پای او را به بیمارستان کشانده و چه بسا زمینهساز خداحافظیاش از ورزش حرفهای شود، در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
دنیای اقتصاد، سپهر استیری- در آستانه مسابقات پارالمپیک ۲۰۱۶ هستیم اما هر چه جستوجو میکنیم نامی از راضیه شیرمحمدی، دارنده مدال طلای مسابقات پاراآسیایی گوانگژو (۲۰۱۰) و برنز پارالمپیک لندن (۲۰۱۲) در مسابقات انتخابی و کشوری تیراندازی با کمان نیست و همین موضوع بهانهای شد برای پیگیری حال و احوال این روزهای این ورزشکار مشهدی. تماس میگیریم و قرار مصاحبه را تنظیم میکنیم اما روز مصاحبه خبر بستری شدن او در بیمارستان را میشنویم، سرانجام و پس از گذشت چند روز فرصت صحبت با راضیه شیرمحمدی دست میدهد و چه دردناک آنکه این بار ورزش بود که پای او را به بیمارستان کشانده و چه بسا زمینهساز خداحافظیاش از ورزش حرفهای شود، در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
خانم شیرمحمدی این روزها در آستانه مسابقات پارالمپیک هستیم ولی متاسفانه خبری از حضور شما در مسابقات انتخابی نبود، دلیل عدمحضورتان در مسابقات انتخابی و بهطور کلی غیبت یکساله شما چه بود؟
در زندگی شخصی من و بهطور مشخص برای فرزندانم یکسری مشکلاتی بهوجود آمده بود. برای مثال زمان حضور من در اردوها دختر کوچکتر من بیتابی بسیاری داشت و کلا بیمار میشد و من تمرکز کافی برای حضور در مسابقات را نداشتم. دختر بزرگترم نیز درگیر مسابقات المپیاد علمی کاربردی است و طبیعتا نیازمند رسیدگی و توجه بیشتری نسبت به گذشته است، از همین رو تصمیم گرفتم بهطور موقت و برای یکی دو سالی به زندگیام توجه بیشتری داشته باشم و درکنار خانوادهام باشم.
یعنی خبرهایی که مبنی بر نارضایتی شما از مسئولان فدراسیون یا اخراج شما از تیم ملی تیر و کمان است، صحت ندارد؟
بههرحال رفتار ما به هرگونهای که باشد پشت سرمان حرف میزنند، حال اگر در ورزش هم فعالیت کنیم چه افرادی که در اطراف هستند و چه افرادی که خصومتهایی با فدراسیون یا تیم دارند، حرفهایی را بیان میکنند ولی بهطور مشخص من هیچ نارضایتی از تیم نداشتم. البته یکسری کم و کاستیهایی در هر رشته ورزشی وجود دارد و الزاما محدود به رشتههای جانبازان و معلولان هم نمیشود که طبیعتا وظیفه رفع آنها برعهده مسئولان است.
لطفا کمی بیشتر درباره کم و کاستیهایی که اشاره کردید، توضیح دهید.
همانطورکه به یاد دارید مصاحبه ما یک هفته به تعویق افتاد و آن هم بهدلیل مشکلی بود که برای من پیش آمد. این مشکل را اخیرا در بسیاری از ورزشکاران کشورمان شاهد هستیم و آن هم عضلانی شدن اطراف قلب است، البته نمیدانم دلیل این امر چیست که ورزشکاران ایرانی گرفتار آن میشوند ولی یکی از این کم و کاستیها در همین جاست. فدراسیون جانبازان برای ورزشکاران زحمات بسیاری میکشد اما از نظر معاینات پزشکی ضعفهایی وجود دارد بهخصوص که این ورزشکاران، معلول و جانباز هم هستند، به همین دلیل یکسری چکاپهای پزشکی از قبیل نوار قلب، اکو و فشارخون واجب است که هر ازچندگاهی انجام شود البته بعضا شاهد حضور پزشکانی در فدراسیون بودیم که بهصورت سرپایی ورزشکاران را معاینه میکردند اما اینها کافی نیست. اگر فدراسیون امکان چکاپهای پزشکی را ندارد دستکم این اطلاعرسانی را انجام دهد تا ورزشکاران خودشان پیگیر این موضوع باشند. خیلی دردناک است که فردی مثل من، ۲۰ سال ورزش کند و بعد متوجه شود که بهخاطر ورزش کردن دچار این مشکل شده است.
خانم شیرمحمدی درحال حاضر مشغول چه فعالیتی هستید؟ آیا ورزش را همچنان ادامه میدهید؟
من چند ماهی علاوه بر بودن در کنار خانواده و فرزندان، ورزش و تمرینات را هم ادامه دادم ولی در حال حاضر ۱۰ روزی هست که تمرینات را بهطور کامل کنار گذاشتهام و پزشکم هم توصیه کرده که تمرینات ورزشی را انجام ندهم. در یکی دو ماه آینده مشخص میشود که آیا مجددا میتوانم تمرینات را پی بگیرم یا نه.
یعنی این امکان وجود دارد که در یکی دو ماه آینده بهدلیل مشکلات پزشکی بهوجود آمده بهطورکلی ورزش حرفهای را کنار بگذارید؟
بله احتمال دارد ولی همه چیز به چکاپهای آتی من برمیگردد چراکه تمامی آزمایشات نشان داده قلب من عضلانی شده و ورزشی که انجام میدادم این مشکل را تشدید کرده است.
آیا برای انجام آزمایشات و معاینات پزشکی کمک مالی هم از سوی فدراسیون دریافت کردهاید؟
من با خانم اسلامی موضوع را درمیان گذاشتم و هیأت در جریان این موضوع قرار گرفت ولی گفته شد که آقای هراتی، دبیر هیأت گفتهاند که باید نامهای از پزشک به هیأت ارائه کنم تا پیگیریهای لازم صورت پذیرد اما از آنجایی که حتی بعد از گذشت یک هفته هیچ فردی از هیأت با من تماس نگرفت که جویای احوالم شود، همسرم اجازه این امر را نداد و تمامی هزینهها بهصورت شخصی پرداخته شد.
در ایامی که دیگر ورزش حرفهای را پی نگرفتید آیا از فدراسیون با شما تماسی گرفته شد؟ بههرحال شما دارنده مدال طلای پاراآسیایی گوانگژو و برنز پارالمپیک لندن هستید.
متاسفانه از شهریور ماه سال گذشته از فدراسیون هیچ تماسی نداشتم و کسی حتی جویای این مسأله نشد که چرا دیگر ورزش نمیکنم، در خانه هستم و ... ولی فدراسیون هنوز از بیماری من باخبر نیست چراکه تنها یک هفته است که خودم هم متوجه این بیماری شدم.
آینده پیشرو را برای کمانداران ما در پارالمپیک چطور ارزیابی میکنید؟ آیا با توجه به امکانات و مسابقاتی که تا به امروز داشتهاند موفقیت آنان را محتمل میدانید؟
در رشته تیراندازی با کمان علاوه بر بهروز بودن وسایل، آمادگی روحی نیز بسیار مهم است، این رشته، مانند رشتههای دیگر نیست که همیاری یکدیگر را بطلبد. در رشته تیروکمان علاوه بر اطمینان به تجهیزات باید فرد به خودش هم اطمینان داشته باشد یعنی از لحاظ روحی هم باید درآمادگی بود. اما همانطورکه گفتم از آنجایی که از شهریورماه تماسی با فدراسیون نداشتم، نمیدانم که آیا تجهیزاتشان بهروز هست؟ و ... اما بیشتر از تجهیزات آنچه که برای یک ورزشکار مهم است، روحیه بالاست و این امر بدون توجه اطرافیان بهخصوص عوامل یک تیم میّسر نمیشود، گرچه در یک تیم حساسیتها بر روی برخی از ورزشکاران بیشتر از سایرین است و این هوشیاری مسئولان و فدراسیون را میطلبد که بهگونهای رفتار کنند تا ورزشکاران خودشان را جدای از هم ندانند، به بیان دیگر نگاه تبعیضآمیزی وجود نداشته باشد تا ورزشکار خودش را جدای از تیم تصور کند و همین مسأله به لحاظ روحی بسیار تأثیرگذار است.اینطورکه من باخبر شدم، بچهها هر دو هفته یکبار اردو دارند و خانم زهرا نعمتی از طرف افراد توانمند هر دو سه ماه یکبار به کره اعزام شده است که بهنظر من این موضوع میتواند بر روحیه بچهها تأثیرگذار باشد و شاید بتوان آن را به نحو بهتری مدیریت کرد.
یعنی خانم زهرا نعمتی اردوهای خودشان را به تنهایی و جدا از تیم در کشوری دیگر پی میگیرند؟
اینها صحبتهایی بود که من از برخی از ورزشکاران مشهدی شنیدم. ببینید خانم نعمتی از دوستان من هستند و باید اذعان کنم که ایشان کار بزرگی کردند، در این امر هم شکی نیست که مستحق این امکانات هستند اما در طرف دیگر ماجرا ورزشکاران دیگری هم قرار دارند. سایر ورزشکاران هم در راستای ورزش و تمرینات خود بسیاری از فرصتهای پیرامون خود را نادیده گرفتند، از خیلی چیزها گذشتند و هزینههایی را متحمل شدند، اینکه امروز ببینند برخی با مربی اختصاصی خود مشغول به تمرین هستند، میتواند روحیه آنان را تحت تاثیر قرار دهد. برای نمونه شما خانم زهرا حسینی را درنظر بگیرید که چندین سال است با وجود تمامی مشکلات پیش آمده بهخصوص برای کلاسبندی ایشان بازهم دست از تلاش برنداشتند و امید است درمسابقات پیش روکه در خردادماه برگزار میشود، بتوانند بهعنوان اولین زن ایرانی موفق به کسب سهمیه در کلاس W۱ شوند. بحث من این است که این قبیل تلاشها نیز قابلتقدیر است یعنی فارغ از کسب نتیجه و سهمیه و مدال زحمات این ورزشکاران نیز باید دیده شود. برای یک معلول این تلاشها بسیار حائز اهمیت است، کسی که موفق به کسب مدال میشود، ناخودآگاه توجهها به سوی او جلب شده و زیرذرهبین میرود ولی این هم مهم است که ببینیم چرا فردی موفق به کسب مدال نشد، او را هم باید زیر ذرهبین ببریم.
و حرف آخر ...
فقط از مسئولان رده بالا تا مسئولان فدراسیون و هیأتهای استانی این درخواست را دارم که تنها حرفمان این نباشد که معلولان از خانههایشان بیرون بیایند بلکه واقعا به این حرف عمل کنیم چون فردی که معلول شده و عضوی از بدنش را از دست داده با همه امیدی که شما در ذهنش ایجاد کردید به خارج از خانه میآید، هنگامی هم که بیرون از خانه آمد برای سوق دادن وی به ورزش یکسری تلاشها انجام میشود اما بعد رهایش میکنند. برای نمونه نباید گفته شود که یک جای خاص هست که شما باید به آنجا بیایید و ورزش کنید بلکه باید مکانهایی در نقاط مختلف شهرها ساخته شود تا هنگامی که شما معلول را به خارج از خانه فرامیخوانید، بتواند بیرون بیاید، حداقل بتواند دو سه کوچه را با ویلچر برود، نباید ورزش معلولان را به یک جای خاص در شهرها محدود کرد.
ارسال نظر