هر رنگ برای یک جنگ
ترجمه حسین موسوی هنوز مدت زمانی از شکار بنلادن توسط تیم تفنگداران نیروی دریایی نگذشته بود که مارک اوون، یکی از تفنگداران نیروی دریایی که در این عملیات حضور داشت دست به انتشار خاطرات خود از این شکار زد. هلاکت بنلادن، رهبر القاعده اما با حرف و حدیثهایی همراه بود که حکایت از روایتی متفاوت از آنچه پنتاگون تعریف میکرد، داشت. رازهایی همچون به دریا انداختن جسد او به این بهانه که مبادا خاکسپاری او با جار و جنجال همراه باشد و اینکه برخی روایتها حکایت از این داشت که او پیش از دستگیری توسط تیم تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده، اقدام به خودزنی کرده بود تنها گوشهای از پیچیدگی موضوع است.
ترجمه حسین موسوی هنوز مدت زمانی از شکار بنلادن توسط تیم تفنگداران نیروی دریایی نگذشته بود که مارک اوون، یکی از تفنگداران نیروی دریایی که در این عملیات حضور داشت دست به انتشار خاطرات خود از این شکار زد. هلاکت بنلادن، رهبر القاعده اما با حرف و حدیثهایی همراه بود که حکایت از روایتی متفاوت از آنچه پنتاگون تعریف میکرد، داشت. رازهایی همچون به دریا انداختن جسد او به این بهانه که مبادا خاکسپاری او با جار و جنجال همراه باشد و اینکه برخی روایتها حکایت از این داشت که او پیش از دستگیری توسط تیم تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده، اقدام به خودزنی کرده بود تنها گوشهای از پیچیدگی موضوع است. این کتاب سعی دارد به موضوع شکار بن لادن از زاویه دیگری بپردازد. هر چند که پنتاگون به انتشار این کتاب واکنش نشان داد و دولت ایالات متحده از افشای برخی اطلاعات این کتاب گلهمند بود.
کیفم را پر از وسایل گوناگون کردم، به طوری که کیف متورم شده بود. برای هر عملیاتی چیزهای مختلفی در نظر گرفته بودم که با خود ببرم. ما باید برای استراحت در قفسههایمان به سر میبردیم. در این بین کیفهای مختلفی را برای سفر آماده کردم. برای یکی از کیفها وسایلی را در نظر گرفته بودم که به درد مبارزه از فاصله نزدیک میخورد. دیگری نیز کوله بزرگ سبزرنگی بود که مایحتاج دیگری را در آن گنجانده بودم. همه آنها را برحسب رنگ از همدیگر جدا کردم و دیگر آماده اعزام شده بودم. بیماری وسواس من باعث شده بود که وسایلم را سازمان یافته و جدا کرده در کنار هم بچینم.
در این میان «گربر»* در بیشتر عملیاتها خیلی به کمکم آمده است. زمانی که در تیم «سیل» (نیروی ویژه دریایی ایالاتمتحده) بودم همیشه وسایل گربر را با خود همراه میکردم. در یکی از کولهها وسایلی ازقبیل، سرنیزه، قیچیها، آچار پیچگوشتی و قوطی بازکن را جا داده بودم. این نکته را متذکر شوم که همیشه باید برای اسلحه خود نیز یک هدف را در نظر بگیرید. همراه خود نیز سرنیزه و ضدگلوله هم داشته باشید.
این مرتبسازی، ازطریق چندین کوله میسر میشود تا اقلامی را که به آن نیازمندی بتوانی بهراحتی پیدا کنی و اگر خواستی آن قلم را به کولهای دیگر منتقل کنی، به سرعت این عمل را انجام دهی.
این کار برای عملیاتها لازم و ضروری است. هر چند که این عمل در بین نیروها مجادلات زیادی به همراه داشته است و برخی میگویند این سیستم کاری چندان موثر نیست، اما به هر حال برای تیم «سیل» این دستور دولت ایالاتمتحده اجباری است و باید به این دستورالعمل عادت کنید.
نکته قابلتوجه، اما تفاوت این دستورالعمل در تیم «دیوگر» یا همان تیم اعزامکننده به افغانستان است. یک روز سردسته گروهمان برای بررسی بیشتر از قفسها بازدید میکرد. او میخواست بببیند که بچهها چگونه بارگیری میکنند و چه چیزهایی را همراه خود قصد دارند بیاورند. اینکه آیا وسایل همراه با رنگبندی کولهها همسان است یا نه؟ خارج از کولهها و اسباب و اثاثیههای مرسوم یک کوله اضافی هم داشتم که همان وسایل «گربر» بود.
نگاهی به وسایلم کرد و گفت: برای هر کوله یک وسیله گربر در نظر بگیر. گیج و مبهوت به وی نگاه میکردم.
گفتم: من میتوانم چهار مورد جداگانه داشته باشم؟
گفت: بله. کولهبارت باید برای ۴ عملیات جداگانه سامان داده شود. تو برای هر کوله یک گربر نیاز داری. برای این منظور نیاز به تاییدیه داشتم. همتیمی من ضامن شد و برای تهیه این وسایل به اداره تامین تجهیزات رفتم.
یکی از بچههایی که در کار تامین این وسایل است از پشت پنجره مرا دید و گفت: به چیزی نیاز داری؟
لیست را به او نشان دادم. همان وسایل ابتدایی ازقبیل چراغقوه و باقی وسایلی بود که اسم بردم، اما برای هر کوله یک بسته جداگانه از تمامی وسایل میخواستم.
او بیدرنگ گفت: صبر کن! زود برمیگردم.
چند دقیقهای نگذشته بود که دوباره سروکلهاش پیدا شد؛ اما اینبار با یک سطل پلاستیکی بزرگ به اندازه سطل آشغال که همه موارد لیست در آن لحاظ شده بود بازگشت. به خودم فشار زیادی وارد کردم تا جلوی خنده خوشحالیام را بگیرم. این رویایی بود که به حقیقت پیوسته بود. در تیم قبلی که بودم شاید هزاران دلار خرج کردم تا وسایل موردنیاز را تهیه کنم. اسم وسایل قبلی من «کیت» بود، اما برای تهیه کیت هزاران دلار هزینه متحمل شدم. در اسلحه خانه نیز وضعیت از این هم بهتر بود. بر سر در آن نوشته شده بود: «شما رویاسازی کنید ما برآورده میکنیم.»
برای نابغه اسلحهای همچون من، حضور در این اسلحهخانه مثل حضور در بهشت بود. در این باب من دو اسلحه هجومی«M4» داشتم. یکی از آنها دارای لوله تفنگ 14 اینچی بود و دیگری 10 اینچی. همچنین یک «MP7» هم داشتم که در کنار کلتها و سایر اسلحههای دیگرم کلکیسیون مرا تکمیل کرده بود.
*گربر گیر، یکی از شرکتهای بزرگ آمریکایی است که وسایل نظامیگری را اعم از چاقو و غلاف، سرنیزه، پیچگوشتیها، سیمچینهای نظامی و اصولا هر وسیلهای بهغیر از اسلحه را تولید میکند. نیروهای نظامی ایالاتمتحده نیز به کلیه وسایلی که برای عملیات نیازمند هستند از یک بسته آن استفاده میکنند که شامل مواردی است که پیش از این ذکر شده است.
کیفم را پر از وسایل گوناگون کردم، به طوری که کیف متورم شده بود. برای هر عملیاتی چیزهای مختلفی در نظر گرفته بودم که با خود ببرم. ما باید برای استراحت در قفسههایمان به سر میبردیم. در این بین کیفهای مختلفی را برای سفر آماده کردم. برای یکی از کیفها وسایلی را در نظر گرفته بودم که به درد مبارزه از فاصله نزدیک میخورد. دیگری نیز کوله بزرگ سبزرنگی بود که مایحتاج دیگری را در آن گنجانده بودم. همه آنها را برحسب رنگ از همدیگر جدا کردم و دیگر آماده اعزام شده بودم. بیماری وسواس من باعث شده بود که وسایلم را سازمان یافته و جدا کرده در کنار هم بچینم.
در این میان «گربر»* در بیشتر عملیاتها خیلی به کمکم آمده است. زمانی که در تیم «سیل» (نیروی ویژه دریایی ایالاتمتحده) بودم همیشه وسایل گربر را با خود همراه میکردم. در یکی از کولهها وسایلی ازقبیل، سرنیزه، قیچیها، آچار پیچگوشتی و قوطی بازکن را جا داده بودم. این نکته را متذکر شوم که همیشه باید برای اسلحه خود نیز یک هدف را در نظر بگیرید. همراه خود نیز سرنیزه و ضدگلوله هم داشته باشید.
این مرتبسازی، ازطریق چندین کوله میسر میشود تا اقلامی را که به آن نیازمندی بتوانی بهراحتی پیدا کنی و اگر خواستی آن قلم را به کولهای دیگر منتقل کنی، به سرعت این عمل را انجام دهی.
این کار برای عملیاتها لازم و ضروری است. هر چند که این عمل در بین نیروها مجادلات زیادی به همراه داشته است و برخی میگویند این سیستم کاری چندان موثر نیست، اما به هر حال برای تیم «سیل» این دستور دولت ایالاتمتحده اجباری است و باید به این دستورالعمل عادت کنید.
نکته قابلتوجه، اما تفاوت این دستورالعمل در تیم «دیوگر» یا همان تیم اعزامکننده به افغانستان است. یک روز سردسته گروهمان برای بررسی بیشتر از قفسها بازدید میکرد. او میخواست بببیند که بچهها چگونه بارگیری میکنند و چه چیزهایی را همراه خود قصد دارند بیاورند. اینکه آیا وسایل همراه با رنگبندی کولهها همسان است یا نه؟ خارج از کولهها و اسباب و اثاثیههای مرسوم یک کوله اضافی هم داشتم که همان وسایل «گربر» بود.
نگاهی به وسایلم کرد و گفت: برای هر کوله یک وسیله گربر در نظر بگیر. گیج و مبهوت به وی نگاه میکردم.
گفتم: من میتوانم چهار مورد جداگانه داشته باشم؟
گفت: بله. کولهبارت باید برای ۴ عملیات جداگانه سامان داده شود. تو برای هر کوله یک گربر نیاز داری. برای این منظور نیاز به تاییدیه داشتم. همتیمی من ضامن شد و برای تهیه این وسایل به اداره تامین تجهیزات رفتم.
یکی از بچههایی که در کار تامین این وسایل است از پشت پنجره مرا دید و گفت: به چیزی نیاز داری؟
لیست را به او نشان دادم. همان وسایل ابتدایی ازقبیل چراغقوه و باقی وسایلی بود که اسم بردم، اما برای هر کوله یک بسته جداگانه از تمامی وسایل میخواستم.
او بیدرنگ گفت: صبر کن! زود برمیگردم.
چند دقیقهای نگذشته بود که دوباره سروکلهاش پیدا شد؛ اما اینبار با یک سطل پلاستیکی بزرگ به اندازه سطل آشغال که همه موارد لیست در آن لحاظ شده بود بازگشت. به خودم فشار زیادی وارد کردم تا جلوی خنده خوشحالیام را بگیرم. این رویایی بود که به حقیقت پیوسته بود. در تیم قبلی که بودم شاید هزاران دلار خرج کردم تا وسایل موردنیاز را تهیه کنم. اسم وسایل قبلی من «کیت» بود، اما برای تهیه کیت هزاران دلار هزینه متحمل شدم. در اسلحه خانه نیز وضعیت از این هم بهتر بود. بر سر در آن نوشته شده بود: «شما رویاسازی کنید ما برآورده میکنیم.»
برای نابغه اسلحهای همچون من، حضور در این اسلحهخانه مثل حضور در بهشت بود. در این باب من دو اسلحه هجومی«M4» داشتم. یکی از آنها دارای لوله تفنگ 14 اینچی بود و دیگری 10 اینچی. همچنین یک «MP7» هم داشتم که در کنار کلتها و سایر اسلحههای دیگرم کلکیسیون مرا تکمیل کرده بود.
*گربر گیر، یکی از شرکتهای بزرگ آمریکایی است که وسایل نظامیگری را اعم از چاقو و غلاف، سرنیزه، پیچگوشتیها، سیمچینهای نظامی و اصولا هر وسیلهای بهغیر از اسلحه را تولید میکند. نیروهای نظامی ایالاتمتحده نیز به کلیه وسایلی که برای عملیات نیازمند هستند از یک بسته آن استفاده میکنند که شامل مواردی است که پیش از این ذکر شده است.
ارسال نظر