اصفهان؛ شهر سرمایه دارانِ در خانه
نفیسه قانیان
اصفهان، همیشه به شهر مقتصدان حسابگر معروف بوده است. فرهنگ مردم اصفهان با آینده نگری های خاص مالی گره خورده است. خصیصه ای که گاه به خساست تعبیر می شود اما اصفهانی ها به قول خودشان بیش از آن که پیش پایشان را ببینند، آینده را ترسیم میکنند. اصفهانیها میدانند کجا خرج کنند و کجا سرمایه گذاری؛ و در این فرآیند، دقت ها و وسواس های تعیین کننده به خرج می دهند؛ دو دو تا چهار تای خاص خود را دارند و از کودکی با این ویژگی بزرگ میشوند. از این رو در کسب و کار و فضای تجارت نیز این تفکر و فرهنگ اقتصادی را به همراه می آورند.
نفیسه قانیان
اصفهان، همیشه به شهر مقتصدان حسابگر معروف بوده است. فرهنگ مردم اصفهان با آینده نگری های خاص مالی گره خورده است. خصیصه ای که گاه به خساست تعبیر می شود اما اصفهانی ها به قول خودشان بیش از آن که پیش پایشان را ببینند، آینده را ترسیم میکنند. اصفهانیها میدانند کجا خرج کنند و کجا سرمایه گذاری؛ و در این فرآیند، دقت ها و وسواس های تعیین کننده به خرج می دهند؛ دو دو تا چهار تای خاص خود را دارند و از کودکی با این ویژگی بزرگ میشوند. از این رو در کسب و کار و فضای تجارت نیز این تفکر و فرهنگ اقتصادی را به همراه می آورند. تا آن جا که در میان بسیاری از فعالان اقتصادی و اهالی بازار معروف است که اگر کسی بتواند در اصفهان کار کند و در بازار این شهر موفق شود، در هر جای دیگری از جهان هم می تواند گلیم اقتصادی اش را از آب بیرون بکشد.
همین فرهنگ آینده نگری است که پس انداز را برای مردم شهر واجب می کند. اصفهانی های قدیم برای بچه هایشان قلک میخریدند و امروز ردپای این تربیت اقتصادی را می توان در افتتاح حساب های بانکی برای فرزندان دید. این پس اندازها در گذر زمان، مجراهای گوناگونی یافته تا از درون بالش ها و زیر فرش و داخل کمد، به حساب های بانکی و پس از آن به بازارهای خرد و کلان سرمایه گذاری راه یابد. سرمایه های سرگردان و نقدینگی سیال، در یک اقتصاد پویا، سالم و رو به رشد، باید به سمت تولید حرکت کند و در فعالیت های تولیدی و غیر راکد، پناه گیرد اما این نسخه در بسیاری موارد برای اقتصاد مردم عامه، جواب نمی دهد. یکی از دلایل این امر، نبود ثبات اقتصادی در کشور و بی اعتمادی مردم به سرمایه گذاری در بخش هایی است که کمتر شناختی از آن دارند.
در خصوص مردم اصفهان، تجربه های بدی مانند قرض الحسنه ها و مؤسساتی مانند آل طه و ثامن الحجج و یا سرمایه گذاری ناموفق در مجموعه گیتی پسند، به این بی اعتمادی دامن زده است. بازاری مانند بورس نیز مدت زیادی نیست که اعتماد مردم را به خود جلب کرده است. تا پیش از آن الفبای بورس برای بسیاری از اصفهانی ها، غریبه بود و آن ها اعتماد چندانی به تالار بورس و اوراق بهادار نداشتند و طبیعتاً رغبتی نیز برای سپردن سرمایه ها به این بخش احساس نمیشد. اما این روزها با فرهنگ سازی و اعتمادسازی های رسانه ای و تبلیغاتی، بازار بورس توانسته است بخشی از سرمایه های سرگردان و نقدینگی های انباشته در خانه ها و حساب های بانکی را به خود جذب کند. با این حال هنوز تعداد و میزان امنیت بازارها و یا مقاصدی که بتوانند مأمن سرمایه های سرگردان مردم باشند، اندک و محدود است و یا اگر هست برای مردم اصفهان، غریبه، غیرقابل اعتماد و ناشناخته محسوب میشود.
در این شرایط است که سرمایه های سرگردان گاه به سمت بازار دلار و ارز حرکت می کند و باعث افزایش تقاضا و در نتیجه تورم در این بازار می شود. زمانی که این سرمایه به سمت بازار سکه و طلا سوق پیدا می کند، بازار طلا را با جهش و رشدی غیرمنطقی مواجه می سازد و خلاصه آن که این سرمایه ها به سمت هر بازار و هر مقصدی که حرکت کند، آن بخش از اقتصاد را تحت تأثیر هیجان کاذب خود قرار می دهد. به عبارت ساده تر، عده ای پول انباشته خود را به سمت یک بازار خاص سوق می دهند و به دلیل افزایش حجم تقاضای یک باره در آن بازار، تعادل را به هم می زنند. وقتی در این بازار سود کردند و بازار اشباع شد، به سمت بازار دیگری کوچ می کنند و تعادل را در بخش دیگری بر هم می زنند.
از طرف دیگر انباشت همین سرمایه در خانه ها و بانک ها، رکود در بازار سرمایه را به همراه می آورد که این خود آفت دیگری است. به عنوان نمونه، زنان اصفهانی که در بیشتر موارد، جهت دهی و مدیریت اقتصادی خانواده را نیز بر عهده دارند، پس اندازهای مخصوص خود را دارند؛ پس اندازهایی گاه دور از چشم همسر و فرزندانشان. این پس اندازها در قالب سرمایه به بازار طلا، نقره و سکه جذب می شود. انگیزه ذخیره سکه، خرید و تقاضای زیاد در بازار سکه و جهش چند برابری قیمت را به دنبال دارد. اعطای نقدینگی به افراد قابل اعتماد برای به اصطلاح " کار کردن با پول" نیز یکی دیگر از روش های سنتی سرمایه گذاری این قشر است که از آنجا که معمولاً به سمت فعالیت های واسطه گری پیش می رود، پویایی و سلامت اقتصاد را کم رنگ می کند. با توجه به ویژگی های فرهنگی که از آن یاد شد، جلوگیری از هرز رفتن سرمایه و یا رکود آن راهی جز ایجاد و معرفی بازارها و فرصت های جدید سرمایه گذاری ندارد تا خمودگی اقتصاد در این بخش را جبران کرده و سرمایه های هر چند خُرد و کوچک را به سمت فعالیت های تولید محور، به جریان بیندازد.
ارسال نظر