حرکت در غیاب امید
مهدی سبز
پژوهشگر و کارشناس ارشد علوم سیاسی
ایوان کلیما در کتاب «در میانه امنیت و ناامنی» تعریفی از امید دارد که جالب است. وی میگوید: «امید یکی از بعدهای مهم زندگی است». پزشکان دریافتهاند بیمارانی که امید به زندگی را از دست میدهند، زود میمیرند. اما این نکته فقط درمورد بیماران مبتلا به بیماریهای کشنده مصداق ندارد. به نظر میآید که تعداد انسانهایی که احساس نومیدی میکنند، پیوسته افزایش مییابد. بعضیها برای این احساس دلایل مشخصی پیدا میکنند: «از دست دادن عزیزان که تاب تحملش فوقالعاده سخت است؛ و نیز ناکامی از زیستن مطابق با انتظاراتی که از خود و از زندگیشان داشتهاند.
مهدی سبز
پژوهشگر و کارشناس ارشد علوم سیاسی
ایوان کلیما در کتاب «در میانه امنیت و ناامنی» تعریفی از امید دارد که جالب است. وی میگوید: «امید یکی از بعدهای مهم زندگی است». پزشکان دریافتهاند بیمارانی که امید به زندگی را از دست میدهند، زود میمیرند. اما این نکته فقط درمورد بیماران مبتلا به بیماریهای کشنده مصداق ندارد. به نظر میآید که تعداد انسانهایی که احساس نومیدی میکنند، پیوسته افزایش مییابد. بعضیها برای این احساس دلایل مشخصی پیدا میکنند: «از دست دادن عزیزان که تاب تحملش فوقالعاده سخت است؛ و نیز ناکامی از زیستن مطابق با انتظاراتی که از خود و از زندگیشان داشتهاند.»
یکی از دلایل عمده ناامیدی عدم تطبیق انتظارات با واقعیت است؛ انتظار چیزی که نمیآید یا نمیشود، درنهایت دلسردکننده است. از همین رو یا باید انتظارات را با واقعیت همساز نمود یا واقعیت را به اندازه انتظارات برکشید. مفهوم انتظار و واقعیت همزمان در نهاد دانشگاه قابل تبیین است. به زعم هابرماس رسالت دانشگاه این است: «انتقال دانش از نظر فنی قابل بهرهبرداری؛ یعنی هم باید نیاز جامعه صنعتی به نسلهای متخصص جدید را برآورده سازند و هم به فکر بازتولید گسترده یا اشاعه امر آموزش در سطح بسیار وسیع باشند. علاوه بر این، دانشگاهها نه تنها باید دانش از نظر فنی قابل بهرهبرداری را انتقال دهند، بلکه باید به فکر تولید، گسترش و اشاعه چنین دانشی نیز باشند.» با این نظرگاه از رسالت دانشگاه، انتظار دانشجو از خود و همزمان انتظار جامعه از دانشجو و دانشگاه بهطور روزافزون فزونی میگیرد.
این افزایش انتظارات با برونداد علمی، تئوریک یا فنی دانشگاه، پای به عرصه اجتماعی خارج از دانشگاه نهاده و مورد قضاوت، براساس کارآمدی، قرار میگیرد.پایاننامهها، یکی از مهمترین واحدهای تحصیلی در مقاطع آموزش عالی هستند. بخش مهمی از کارهای پژوهشی دانشجویان در پایاننامهها نمود یافته و عملا با نوشتن و کار کردن مداوم و تلاش مستمر است که یک کار پژوهشی خوب تهیه و تدوین میشود. اهمیت واحدی چون پایاننامه تا آنجاست که بسیاری از دانشجویان براساس موضوع و کیفیت کار در پایاننامه خود، در چارچوبی خاص دارای تخصص و تبحر میشوند. سوالی که در اینجا به ذهن متبادر میشود این است که، دلیل افت کیفی چشمگیر پایاننامههای در حال کار یا دفاع شده در کجاست؟
اگر اهمیت واحدی چون پایاننامه تا بدین حد دارای گستردگی و اعتبار است، دلیل جدی گرفته نشدن آن چیست؟ اگر انتظارات جامعه از دانشگاه تا به آنجا است که یکی از رسالتهای اساسی دانشگاه را شکل میدهد، دلیل این افت کیفی در کارهای پژوهشی برمبنای کارآمدی را در کجا باید جستوجو کرد؟ به نظر میرسد ناامیدی یکی از ارکان اصلی برای پاسخگویی به سوالاتی از این دست است؛ ناامیدی مذکور دارای دو وجه درون دانشگاه و برون دانشگاه است که میتوان به تفکیک درباره هر کدام از آنها صحبت کرد.
ناامیدی درون دانشگاه
اولین نکته مورد بحث که ارتباط مستقیمی با پایاننامهنویسی دارد آموزش درس و یادگیری شیوه روش تحقیق است. دانشجو در اولین برخورد مستقیمش با پایاننامه متوجه میشود که قرار نیست چیز زیادی را یاد بگیرد. در واقع وقتی چیزی را بهصورت جدی آموزش ندهیم، بهصورت جدی خواستنش هم انتظاری است که با واقعیت ناهمساز است. دومین نکته قابل ذکر، فرق نگذاشتن میان یک کار پژوهشی خوب با کار پژوهشی متوسط یا ضعیف است. در واقع دانشجو متوجه میشود که قرار نیست برای جلسه دفاع به سختی و مشقت بیفتد. یک جلسه روتین دفاع با استادانی که عمدتا وقت یا حوصله کافی برای مطالعه کامل کار برای به چالش کشیدن آن را نداشتهاند برای دانشجوی در شوق مدرک سختی زیادی را به همراه نمیآورد.
سومین نکته این است که امکانات لازم برای انجام یک کار پژوهشی خوب در دسترس نیست. دانشجو با معضلات فراوانی چون نبود منابع کافی برای تحقیق، نبود فضای لازم برای مطالعه و تامل، در بسیاری موارد در دسترس نبودن استادان مورد نظرش برای راهنمایی و همچنین مشکلات معیشتی فراوانی که درس خواندن برایش به ارمغان آورده است، دست و پنجه نرم میکند. چهارمین نکته، برخی مشکلات حقوقی در آییننامه دانشگاهها است. بر این اساس که فارغ از کیفیت کار پژوهشی دانشجو در بسیاری موارد اولویت با دانشجویی است که زودتر دفاع کرده است. با توجه به این نکته که انجام یک کار پژوهشی استاندارد و قابل قبول وقتگیرتر است، بسیاری از دانشجویان ترجیح میدهند برای استفاده از این امکانات به هر نحوی که شده است زودتر کار خود را به انجام برسانند. نکته آخری که بر ناامیدی دانشجو دامن میزند مشخص نبودن شیوه گزینش دانشجویان برای ادامه تحصیل است. شوق گرفتن مدرک برای یافتن کاری بهتر همه را واداشته است به تحصیلات عالیه روی آورند. باز گذاشتن درب دانشگاهها برای خیل کثیری از دانشجویان، که گاه حتی مقدمات لازم برای فهم رشته موردنظر را نمی دانند، دانشجوی کارآمد و باانرژی را در این عرصه دلسرد میکند.
ناامیدی بیرون از دانشگاه
مهمترین نکته قابل ذکر در این باب، نبود شغل و کار متناسب با رشته تحصیلی برای فارغالتحصیلان دانشگاهها است. دانشجو با فهم و دانستن این نکته که کار پژوهشی او، بهخصوص در رشتههای علوم انسانی، تاثیر چندانی در انجام کارهایش در فضای خارج از دانشگاه نخواهد داشت از انجام یک کار استاندارد طفره میرود. نکته دیگری که نباید از آن غافل شد، شفاف نبودن طریقه جذب شدن برخی از اعضای هیات علمی دانشگاهها است. اساس کار جذب هیات علمی دانشگاهها باید به این طریق باشد که استاد مورد نظر با توجه به کیفیت کارهای پژوهشیاش و همچنین داشتن مهارتهای خاص و مهمی که دارد جذب شود. اگر شیوه جذب یک استاد تنها به این طریق باشد طبعا با تمامی مشکلات پیشرو دانشجوی مقطع تحصیلات تکمیلی،کارهای پژوهشی خود را جدیتر دنبال خواهد کرد. افت چشمگیر کیفیت کارهای پژوهشی بخصوص در حوزه پایاننامهنویسی، مشکل غیرقابل حلی نیست که بخواهیم از حل آن ناامید شویم. بهنظر میرسد در میان این همه ناامیدی این امید را باید همچنان حفظ کرد که قرار نیست همیشه کارها بر این مدار بچرخد و تدبیری در راه است. اما بدون درنظر گرفتن این معضلات و مشکلات باید گفت وضع همین است که هست؛ دانشجو مرد میدان رضا خواهد بود و گوی چوگان قضا.
ارسال نظر