تا اطلاع ثانوی کسی در خانه نیست
اکبر اکسیر من هر وقت به ایام نوروز و کودکی خود فکر میکنم، سمت چپ پایم در قسمت رانم کبود میشود. آنقدر مرحوم پدرم این قسمت را نیشگون میگرفت که نخور، دست درازی نکن، به آجیل دست نزن و. . . تنها همین خاطرهای که با کبودی همراه است به یادم میآید. ما نه در خانه داشتیم بخوریم، نه در مهمانیها توانستیم. برای یک ریال یا دهشاهی عیدی چه مصیبتها که نکشیدیم، اما تنها تخممرغ نصیبمان میشد. آن هم تا به خانه نرسیده پدر از ما میگرفت و نیمروی نهارمان میشد. آن روزها که دم عید میشد، لباسهای برادر بزرگ به من میرسید، سال بعد از من به برادر کوچکتر و پس از پنج سال آن لباس شلوارک برادر کوچک میشد بس که قیچی میزدند و کوتاهش میکردند.
اکبر اکسیر من هر وقت به ایام نوروز و کودکی خود فکر میکنم، سمت چپ پایم در قسمت رانم کبود میشود. آنقدر مرحوم پدرم این قسمت را نیشگون میگرفت که نخور، دست درازی نکن، به آجیل دست نزن و... تنها همین خاطرهای که با کبودی همراه است به یادم میآید. ما نه در خانه داشتیم بخوریم، نه در مهمانیها توانستیم. برای یک ریال یا دهشاهی عیدی چه مصیبتها که نکشیدیم، اما تنها تخممرغ نصیبمان میشد. آن هم تا به خانه نرسیده پدر از ما میگرفت و نیمروی نهارمان میشد. آن روزها که دم عید میشد، لباسهای برادر بزرگ به من میرسید، سال بعد از من به برادر کوچکتر و پس از پنج سال آن لباس شلوارک برادر کوچک میشد بس که قیچی میزدند و کوتاهش میکردند. درست است با تم صحبتهایی که ما میکنیم صدای فرهاد باید پخش شود«بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی... » اما به پشت سر که نگاه میکنیم هیچ بویی شنیده نمیشود.
شاعر جماعت بهدلیل وضعیت اقتصادی و این گرانیها چارهای ندارند، جز اینکه در خانه بمانند و پشت در بنویسد «ما مسافرت هستیم» به نظر من با این وضعیت حقوقها و همچنین وضعیت گرانی بازار، خوشایندترین کار این است که چراغها را خاموش کرده، سیم تلفن را بکشید، آب و گاز را قطع کنید و روی یک کاغذ بنویسید «به علت مسافرت تا اطلاع ثانوی در خانه کسی نیست» اما در خانه بمانیم تا هفته اول این تعطیلات سپری شود. و پیشنهاد دیگری که برای اهل هنر دارم این است که از این عزیزان خواهشمندم که به هیچکس کتاب هدیه ندهید و اعصاب مردم را در این ایام تعطیلات آلوده نکنید. هدیه دادن کتاب یک رسم شوم و بدآیین است؛ بنابراین اگر میخواهید هدیههاتان از جنس کاغذ باشد، اسکناس بدهید حتی هر چقدر هم اندک. بگذارید بازار کلمه همچنان در خفا بماند و به جاش بازار آجیل رونق بگیرد، بازار میوه رونق بگیرد و این دوستان ممیزی عزیز نفسی به راحتی بکشند و مطمئن شوند نه کسی کتاب میخرد نه کسی کتاب میخواند.
بهترین خاطره من از تعطیلات نوروز مربوط میشود به عاشورای سال گذشته که در سه روستا بهطور همزمان نهار میهمان بودیم و بدون دغدغه غذا میخوردیم. تعطیلات بسیار خوبی بود و به ما خیلی خوش گذشت. امیدوارم در آستانه سال نو از بنده رنجیده خاطر نشوید. من خودم همیشه همچون چلچلهها پیام آور صلح و شادمانی و نشاط بودم اما اینها واقعیتهایی است که ما با آن مواجهایم. شما اگر به آگهیهای فوت محل خود دقت کنید، میبینید که همه آگهیها مربوط به مردهای جوان و پیر است و هیچ اثری از خانمها نمیتوان پیدا کرد با وجود اینکه خانه تکانی برعهده آنها بوده است اما به هیچ وجه اثری از مرگ در خانمها دیده نمیشود اما تنها مردها هستند که زیر فشار مخارج زندگی دق کردهاند. ایام عید که فرا میرسد تمام زندگانی ما زیر و رو میشود و هر نوشته و سیاههای که داریم همراه با خانه تکانی به زبالهدانی سپرده میشود. این آغاز سال نو همیشه برای ما یک ماتم بزرگ بوده است. زیرا عید خوب است، چهارشنبه سوری خوب است، دید و بازدید خوب است، دعای سال نو خوب است، سیزده بهدر خیلی خوب است اگر میهمان بگذارد. باید هر دقیقه بیژامه را دربیاورید، شلوار بپوشید و خبردار
بایستید تا میهمان بیاید، سری بزند و برگردد. این مسائل است که عید را با تمام عظمتش خراب میکند. من امیدوارم که امسال همه عزیزان قول بدهند که در خانههای خود بمانند و به تحکیم روابط خانواده بها بدهند و از همان دور به فکر دیگر
آشنایان خود باشند.
در ابتدا مهمترین کار من در عید خرید تقویمی است که شمارههای قرمزش زیاد باشد. آنقدر بازار را جستوجو میکنم تا تقویمی پیدا کنم که تعطیلاتش از بقیه بیشتر است. اما در هفته اول از در خانه بیرون نمیروم تا عزیزانی که میخواهند بنده را ببینند در خدمتشان باشم. چون میوه و آجیل درکار نیست از قبل یک شربت ب کمپلکس میخرم و از همه با این شربت پذیرایی میکنم و به آنها میگویم اگر هر کدام یک سبد میوه میخوردید یک قاشق ویتامین هم گیرتان نمیآمد. با شوخی و طنز و خنده آنقدر از این عزیزان پذیرایی میکنیم تا یادشان برود برای چه کاری آمدهاند. ملیحه همیشه سعی میکند قبل از هرچیزی آجیل را بیاورد اما من آنقدر از مضرات آجیل حرف میزنم تا همه از صرافت خوردن آجیل بیفتند. نهایتا چند عدد پسته لال سهم هر یک از میهمانها شود تا همه چیز به خیر و خوشی بگذرد.
ارسال نظر